توصیههای یک سالمند ۷۶ساله به بازنشستگان: در خانه نمانید!/ تجربیات خود را در خانه نسوزانید
همه ما میتوانیم در دوره بازنشستگی در منزل بمانیم و کار مفیدی هم انجام بدهیم اما سؤال اینجاست؛ آیا با کاری که ما انجام میدهیم باری از دوش جامعه و مردم برداشته میشود؟ چطور فردی پس از سالها شاغل بودن بهمحض اینکه بازنشسته میشود در خانه میماند؟
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، متأسفانه دوران سالمندی و بازنشستگی که حدود سن 65 سال در کشور ماست برای اکثر مردم به دوران کهولت، خانهنشینی و رکود ترجمه شده است.
بهمحض بازنشسته شدن، بخش زیادی از نیروی پرتجربه و فعال جامعه بهیکباره تحت اسم بازنشسته و سالمند خانهنشین میشوند، غافل از اینکه این نیروها میتوانند حداقل تا 30 سال بعد برای جامعه مثمرِ ثمر باشند. هفته سالمند بهترین بهانه است برای رفتن بهسراغ سالمندانی که به این رویه غلط، «نه محکم» گفتهاند و با وجود سنوسال قابلتوجه و گذر از مرز بازنشستگی فعالیت زیادی دارند، یکی از نمونههای همیشه فعال در عرصه اجتماعی مهندس علی سلطانزاده است.
«علی سلطانزاده» متولد 3 آذر 1324 مدیرعامل مؤسسه نیکوکاری رعدالغدیر، فارغالتحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف است. سلطانزاده از سال 1363 بههمراه جمعی دیگر از فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف اقدام به تأسیس خیریهای با هدف ارائه خدمات توانبخشی حرفهای به جانبازان و معلولین جسمی حرکتی در زمینه آموزشهای فنی و حرفهای، توانبخشی، دندانپزشکی، کارآفرینی و اشتغال کرده است.
متن زیر بخشی از خاطرات سلطانزاده از فعالیتهای پس از بازنشستگی و توصیههای او به افراد بازنشسته برای ادامه فعالیتها پس از اشتغال برای جلوگیری از آسیبهای جسمی و روحی است.
رعدالغدیر را برای مردم جنوب تهران افتتاح کردیم
زمان افتتاح مؤسسه نیکوکاری 56سالم بود اما دقیق خاطرم هست از دغدغههای همیشگی من در دوران جوانی این بود که زمینه خدمت به مردم را در دوران میانسالی و سالمندی داشته باشم، همیشه طوری برنامهریزی میکردم که یک برنامه طولانیمدت در این زمینه داشته باشم، بر همین اساس مؤسسه خیریه را با هدف خدمت به جانبازان جنگ تحمیلی راهاندازی کردیم اما با گذر زمان و ایجاد بنیاد شهید و جانبازان چون جمع دغدغهمندی برای خدمت به جانبازان را گرد هم جمع کرده بودیم حیفمان آمد این جمع را بهیکباره حذف کنیم، بر همین اساس تصمیم گرفتیم رویکرد خدمت را تغییر دهیم و این بار بهسراغ خدمترسانی به معلولان جسمی حرکتی رفتیم.
مؤسسه نیکوکاری رعد را سال 63 افتتاح کردیم اما سال 1380 بخش دیگری را برای دسترسی بهتر مردم کمبرخوردار جنوب غرب تهران راهاندازی کردیم. من ایمان دارم نقطهای که امروز ایستادهام توفیقی است که فقط خود خدا نصیبم کرده است تا بتوانم از میانسالی تا سالمندی در مسیری حرکت کنم که احیا و اشتغال بخش مهمی از توانیابان جسمی حرکتی را رقم بزنم.
امروز با افتخار میتوانم بگویم توانستهام کنار دوستانم به آمار آموزش و توانبخشی بیش از 3هزار توانیاب، اشتغال بیش از 700 معلول جسمی و حرکتی و ازدواج 60 نفر از آنها برسم که خوشبختانه در این مسیر خداوند 50 نوه نصیبمان کرده است که بهلطف همراهی پدر و مادرشان و اقدامات پیشگیرانه کافی، از سلامت کامل برخوردار هستند.
از 8 صبح همپای جوانها فعالیت میکنم
همه عزیزانی که در این 20 سال کنار من هستند میدانند من در این سن هم هر روز ساعت 8 صبح مثل همه دوستان سر کار هستم و تا پایان ساعت اداری مثل بقیه کار میکنم و بعضاً مأموریت، بازدید و حتی مسافرتهای کوتاه و فشرده هم دارم، برای خودم نکته مهمی وجود ندارد چون این روند زندگی همیشگی من بوده و هست، میدانم تغییر این روند حتی برای یک روز در روحیه و کار من تأثیر منفی میگذارد؛ برای همین است که هیچوقت با تنبلی و رخوت این برنامه کاری و حضورم را کم نکردهام.
برایم عجیب است که چطور مرد یا زنی بعد از 45 سال کارمند یا شاغل بودن بهمحض اینکه بازنشسته میشود در منزل میماند! اصلاً مگر میشود یک نفر که 45 سال هر روز صبح سر کار رفته و عصر بازگشته است، حالا بهیکباره و صرفاً بهخاطر برچسب بازنشسته، خانهنشین شود؟ اصلاً از نظر من برای فردی که حتی جسم سالمی هم ندارد هیچ عذری برای بیکاری و در خانه ماندن وجود ندارد؛ انسان تا زمانی که نفس میکشد باید برای بهبود زندگی خودش و دیگران تلاش کند.
اگرچه من میدانم همه ما میتوانیم در دوره بازنشستگی در منزل بمانیم و حتی کار مفیدی هم انجام بدهیم اما سؤال اینجاست؛ آیا با کاری که ما انجام میدهیم باری از دوش جامعه و مردم برداشته میشود؟ اگر اینچنین است میتوانیم امیدوار باشیم هنوز حضور مفیدی در دنیا داریم اگر غیر از این باشد باید در زندگیمان و اموراتمان تجدیدنظر کنیم چرا که زندگی بهصرف خورد و خوراک گذر عمر خودمان نیست.
از نظر من حداقلترین کاری که در دوران سالمندی میتوانیم انجام دهیم این است که جویای احوال و امورات اطرافیان، خانواده، دوستان و فامیل شویم، ببینیم زندگیشان چطور پیش میرود؛ آیا مشکلی دارند؟ ما میتوانیم در حل مشکلشان کمک کنیم.
در قدمی فراتر به جامعهمان نگاه کنیم، ببینیم در این زمان 12 ساعت روزانه میتوانیم چه مشکلی از جامعه را حل کنیم. حتی اگر بتوانیم بهکمک بقیه همسنوسالهایمان برای یک جوان شغل ایجاد کنیم، بساط ازدواج یک نفر را مهیا کنیم یا مشکل درمان یک نفر را رفع کنیم میتوانیم از خودمان احساس رضایت داشته باشیم.
فعالیت اجتماعی در دوران سالمندی از نظر من بهمثابه کاشتن یک نهالی است که عوائد آن میتواند به نیازمندان و قشر آسیبپذیر برسد بهجای اینکه یک جسم در حال هدررفت گوشه منزل باشد.
فعالیت سالمندی نیازمند جسم سالم است
نباید فراموش کنیم اگرچه فعالیت بیشتر در دوران سالمندی افزایش اعتماد به نفس و خودباوری قشر سالمند را بههمراه دارد اما همین فعالیت نیازمند بدن سالم است. اگر سالمند در دوران جوانی سبک زندگی درستی نداشته است باید بپذیرد در دوران سالمندی باید سبک زندگیاش را که شامل تفریح، خوراک، استراحت، ورزش و درمان و... است تغییر بدهد تا بتواند با بدن سالم خدمت کند، حتی من که در دوران جوانی سبک سالم زندگی را داشتهام با ورود به سن سالمندی باید بپذیرم بدنم تغییراتی را سپری میکند که نیازمند تغییرات در زندگیام است.
نکته اینجاست که معمولاً همسنوسالهای من در مقابل تغییرات سبک زندگی مقاومت میکنند، البته که حق هم دارند، تصور کنید یک نفر حدود 50 سال یک مدل زندگی کرده است، یک سبک غذا خوردن داشته، یک سبک استراحت داشته حالا با مشکل روبهرو شده است و باید این سبک را تغییر بدهد، قطعاً برایش سخت خواهد بود اما باید بپذیریم گریزی نیست، اگر میخواهیم زندگی مطلوب و مفیدی داشته باشیم، از حیات خودمان استفاده بهتری کنیم و بهجای سپری کردن زمانمان در بیمارستان یا بستر بیماری مشغول خدمترسانی باشیم یا بپذیریم که ملاحظاتی را باید با عنوان سبک زندگی سالمندی ایجاد کنیم.
ناگفته نماند در این خصوص کمبودها بسیار است، مثلاً در مقایسه با کشورهای دیگر جهان ما آنطور که باید و شاید به سالمندان آموزش نمیدهیم یا مراکز مختص سالمندان و سبک زندگی این دوران نداریم. یک فرهنگسرای امید در منطقه 13 داریم که بهصورت تخصصی در حوزه سالمند فعالیت میکند و چند مورد مرکز طب سالمندی که بسیار کم است و باید تعداد بیشتری مراکز اینچنینی داشته باشیم.
در زمان ما که سالمندان نسبتاً زیادند این تعداد خدمات و مراکز پاسخگو نیست، حالا تصور کنید وقتی دههشصتیهای کشور وارد زمان سالمندی میشوند ما با چهتعداد سالمند روبهرو هستیم، واقعاً این تعداد مرکز خدمتدهی برای سالمندان کافی است؟ قطعاً نه اما بهتر است تا وارد زمان بحران نشدهایم مسئولین برای این موضوع فکر اساسی کنند.
متأسفانه من هم در جمع دوستانم دارم عزیزانی را که با ورود به دوران سالمندی خانهنشین شدند، غافل از اینکه ماندن در خانه باعث میشود هر فردی از نظر روحی، روانی و جسمی خیلی ضعیف شود، حالا در نظر بگیرید این فرد اگر در جامعه حضور پیدا کند و کار مفیدی انجام دهد پیش از آنکه خدمتی به دیگران و مددجویان انجام دهد اول خودش روحیه میگیرد که کار مفید و مثبتی را انجام داده است و همین باعث حس رضایت و بالارفتن اعتماد به نفس در فرد سالمند میشود.
فراموش نکنید یکی از دلخوریهای قشر سالمند نادیده گرفتهشدن آنهاست. حضور اجتماعی و فعالیت مفید میتواند حس رضایت و افزایش اعتماد به نفس را در قشر سالمند رقم بزند و این اتفاق امید به زندگی سالمندان را افزایش میدهد. طبیعی است سالمندی که رخوت و بیمیلی به زندگی دارد حتی یک روز زندگی برایش اضافه است اما سالمندی که برای هر روز زندگیاش بهانههایی مانند رفع مشکل مردم و فعالیت دارد قطعاً برای هر روز زندگیاش امید دارد.
"دوستان عزیز همدوره من! ماندن در خانه خستهتان میکند. قطعاً بعد از یک مدتی حضور هرروزه شما در خانه اعضای خانواده مخصوصاً همسرتان را هم ناراحت میکند. حضور بیش از حد در منزل به افزایش مشاجرات و درگیریهای لفظی ختم میشود، پس چرا به این ماندن اصرار دارید؟ شما در همین سنوسال توانمندی و تجربیاتی از هر دقیقه عمر خودتان و دیگران دارید که میتواند برای سایر افراد شادی و حس خوب ایجاد کند.
خوشبختانه در هر شهری گروههای خیریه و سازمانهای مردمنهاد فعال هستند، به این گروهها ملحق شوید. هم از زمان خود نهایت استفاده را میکنید هم به رفع مشکلات مددجویان کمک میکنید و برای آخرتتان ذخیره خیر کنار میگذارید. حتی اگر شما توان مالی و قدرت جسمی برای فعالیت ندارید همین که گوش شنوای مشکلات و سنگ صبور افراد باشید لطف بزرگی در حقشان کردهاید.
محاسن و گیسوی سپید شما نقطه امنی است برای بازگو کردن مشکلات جوانترها؛ چون امید دارند با راهنمایی شما میتوانند مشکلاتشان را حل کنند و نشان میدهد شما نقطه اتّکای نسل جدید هستید و باید قدر خودتان را بدانید. شما از روزهای باقیمانده دنیایتان میتوانید رزق ابدی برای خودتان رقم بزنید، پس چرا با تنبلی و در خانه ماندن این فرصت را هدر میدهید؟
به نزدیکترین مرکز جمع سالمندان در منطقهتان (مثل پارک یا فرهنگسرا) مراجعه کنید. در جمع دوستان همسنوسالتان قرار بگیرید تا بتوانید رقمزننده اتفاقات خیر باشید، حتی اگر به نقطهای از توان مالی رسیدهاید که خیالتان از آینده فرزندانتان هم راحت است میتوانید مازاد دارایی خود را بهجای حیف دنیا کردن برای امور خیر هزینه کنید.
انتهای پیام/؛+