راه ظهور ویژگیهای تمدنساز، پرورش مسلمانان با افق مهدویت است
ما به دنبال حاکم کردن نگاه صفر و صدی به پرورش انسان نیستیم لکن آن انسان مسلمانی میتواند در مسیر تمدنسازی گام بردارد که از کف این پرورش بهرهمند باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دکترمحمدرضا برزویی، استادیار و عضو گروه فرهنگ و تمدن دانشگاه امام صادق (ع) در نوشتاری که آن را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، به مقوله تمدنسازی و ویژگیهای انسان منتظر تمدنساز پرداخته است که در زیر میخوانیم:
اسلام فی نفسه یک «تمدن» نیست؛ بلکه تمدن یک پدیده انسانی است. اسلام اگرچه در ذات خود قابلیت تمدنسازی دارد، اما خود تمدن نمیسازد، بلکه این انسانها هستند که با کار و تلاش پیگیر و به کمک دستورات اسلام تمدن میسازند. در واقع کنشگر اصلی در تمامی ابعاد تمدنسازی، انسان است؛ و آنچه که از صفر تا صد در تمدنسازی اتفاق میافتد، برای انسان و در جهت ایجاد بسترهای رشد و تعالی انسان است. حال سئوال این است که انسان تمدنساز، چه انسانی است؟ چه مختصات و ویژگیهایی دارد؟ آیا همان انسان اومانیستی در اندیشه تمدن غرب است؟ و در نهایت با محوریت انسان منتظر، زنجیره شکلگیری تمدن نوین اسلامی چگونه قابلیت بازتعریف دارد؟. نوشتار حاضر با روش «توصیفی- تحلیلی» و با تمرکز بر بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و همچنین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در پی پاسخ به سئوالات فوق است و پیش فرض خود را نیز این مساله قرار داده است که انسان تمدنساز، یک انسان مسلمان و مؤمن منتظر ظهور منجی عالم بشریت است که در نقطه مقابل اومانیسم، نه خود را در جای خدا مینشاند و نه دین خدا را به پشت سر میاندازد. بلکه خود را در همه حال بنده و مخلوق محض خدا و مخاطب دین خدا تلقی میکند. معالوصف، تمامی کنشهای انسانی در مسیر تمدنسازی اسلامی، زیر چتر جهانبینی الهی شکل خواهد گرفت.
عمدتا مسیر شکل گیری تمدن را «ساختار محور» و یا «فرایند محور» ترسیم کردهاند که این مسیر مقبولیت لازم را دارد ولی در صورتی که «عاملیت محور» به این مسیر توجه کنیم، آنگاه مسیر ساخت تمدن، مسیر متفاوتی خواهد داشت و در این صورت «انسان منتظر» میتواند نقطه کانونی شکلگیری تمدن نوین اسلامی قرار گیرد. نوشتار حاضر به دنبال ترسیم یک زنجیره جدید جهت تمدنسازی است که در آن نیز پنج مرحله تمدنسازی مدنظر قرار دارد. مرحله اول؛ «خودسازی» است که مقدمه حرکت انسان منتظر محسوب می شود. چنانچه امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرمایند: «من عرف نفسه، فقد عرف ربه». به تعبیری میتوان «رب» در این روایت را، همان مقصد نهایی انسانِ منتظر تمدنساز در نظر بگیریم. مرحله دوم؛ «انسان سازی» است که ویژگی شاخص این مرحله، «تبعیت از ولی» در مسیر بندگی است که در واقع انسان، در مسیر انسانسازی، امام معصوم علیه السلام را واسطه فیض الهی قرار میدهد و در زمان غیبت نیز علی رغم غیبت ظاهری امام خود، تلاش میکند تا از نواب خاص و بعد نواب عام حضرت، اطاعت و تبعیت کند و این تبعیت خود زمینهساز و تمرین ولایت پذیری منجی عالم بشریت بعد از ظهور خواهد بود. مرحله سوم؛ «اجتماع سازی» است که این مرحله الگویی برای ساخت جوامع اسلامی و مقدمهای برای امتسازی اسلامی در عرصه بینالملل محسوب میشود و مهمترین شاخص این اجتماع سازی در عصر غیبت، «آرمانگرایی»، «معنویّتگرایی» و در کنار آنها توجه به «جوانان انقلابی» در ساخت اجتماع دینی است. مرحله چهارم؛ «امت سازی» است که تفکر محوری در این مرحله تفکر مهدویت و فرهنگ انتظار انقلابی است که این تفکر حس جهاد را در بین مردم مختلف جهان به ویژه جهان اسلام تقویت میکند و با گفتمان مقاومت در جهت استکبارستیزی حرکت میکند و به دنبال همگرایی ایمانی و قلبی مسلمانان جهان خواهد بود. مرحله پنجم و آخر نیز؛ "تمدنسازی" است که این مرحله با محوریت شکلگیری تمدن نوین اسلامی خواهد بود که این تمدن قبل از ظهور منجی عالم بشریت، قابل تاسیس است و با یک رویکرد تکلیفگرایانه، زمینهساز تحقق مدینه فاضله مهدوی بعد از ظهور خواهد بود.
ویژگیهای انسان منتظر تمدنساز
1- دو ساحتی بودن انسان؛ یعنی انسان منتظر تمدنساز، یک انسان صرفاً مادی نیست و یا به رغم آنکه بُعد روحی انسان نسبت به بُعد جسمانی و مادی او اصالت دارد، نمیتواند بُعد مادی را نادیده بگیرد و به آن پشت کند که در این صورت تمدن اسلامی منتفی است.
2- مختار و آزاد بودن انسان؛ انسان منتظر تمدنسازی جدای از اینکه باید خود را از اسارت جهل، اسارت نفس و بردگی شیطان خارج کند، باید در کنشهای فردی و اجتماعی اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و فکری دارای آزادی باشد و از نظر ما تنها چیزی که میتواند آزادی انسان را محدود کند، اخلاق و عدالت است و اتفاقا آزادی مطلق که مایه تزاحم و تضاد است و در هیچ جامعهای وجود خارجی ندارد لاکن تضمین همین آزادی نسبی مشروط به همراهی اخلاق و عدالت با آزادی است و الا در غیبت اخلاق باب آزادی بسته و به جای آن باب استبداد باز است.
3- کرامت انسانی؛ انسان منتظر تمدنساز صاحب کرامت است یعنی کسی نمیتواند او را خوار و ذلیل کند، آرامشش را سلب کند و یا او را از حقوق مسلم خود محروم کند. حق اندیشیدن، حق عبادت و دینداری، حق بیان، حق تحصیل علم، حق کار، حق ازدواج و تشکیل خانواده، حق برخورداری از اطلاعات، حق کسب ثروت و مالکیت، حق پیشرفت کردن، حق پاک زیستن، حق امنیت داشتن و... که همه این حقوق مولود کرامت انسان است.
4- فضیلتگرایی؛ انسانی مسلمان به حکم فطرت الهی خود فضیلتگراست و باطنا به رذائل، پلیدیها و پلشتیها علاقهای ندارد و در رأس فضائل علم، اخلاق و عدالت است.
5- کنشگری و خلاقیت؛ انسان منتظر تمدنساز، فعال و اثرگذار است و همین فعال بودن فرصت لازم برای نوآوری و خلاقیت را در او به وجود میآورد جالب است که محرک کنشگری و خلاقیت در اسلام لزوماً نیازهای مادی نیست، بلکه نیازهای مادی در کنار نیازهای معنوی توأماً در ایجاد محرک کنشگری و خلاقیت نقش ایفا میکند و همین امر جلو عملزدگی را میگیرد.
6- پیشرفت و تحولخواهی؛ انسان منتظر تمدنساز دائماً در پی پیشرفت و تمدن است در اینجا پیشرفت شامل پیشرفت همهجانبه در ابعاد اجتماعی یعنی فکری، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میشود. هر چند روشن است که تقدم رطبی فرهنگ و باز بودن چتر آن بر روی همه ابعاد پیشرفت از بدیهیات مباحث پیشرفت اسلامی میباشد.
7- تعاون و همافزایی؛ انسان منتظر تمدنساز مشارکتجو است و این مشارکت جویی فراتر از تأمین نیازهای ضروری یا اضطراری انسان مثلا در زمینه امنیت تلقی میشود در واقع تعاون و همافزایی به دنبال تجمیع استعدادها و ظرفیتهای انسان در جهت دستیابی به تمدن اسلامی و سپس ارتقاء و صیانت از آن میباشد.
8- رقابت؛ در اسلام عنصر رقابت نه تنها مزموم نیست بلکه قرآن انسان مسلمان را به آن ترغیب میکند. لذا در سوره مائده آیه 48 میفرماید فاستبغو الخیرات. همانطور که ملاحظه میکنید اسلام همچنانکه مشوق همکاری براساس نیکی و تقواست مشوق رقابت بر سر خیر نیز هست و طبیعی است انسان را از رقابت بر سر شر و افعال قبیح که دنیاپرستی، رفاهزدگی و تفاخر آن جزو همین افعال قبیح است نهی میکند. باید توجه نمود که همین نوع رقابت بر سر خیر به تنهایی فضای حاکم در مسیر شکلگیری تمدن اسلامی نسبت به مسیر شکلگیری تمندنهای سکولار را متحول میکند.
9- تبعیت از ولی؛ انسان منتظر تمدنساز در مسیر بندگی خود امام معصوم(ع) را واسطه فیض الهی میکند و در زمان غیبت نیز علیرغم غیبت ظاهری امام خود، تلاش میکند تا از نواب خاص و بعد نواب عام حضرت اطاعت و تبعیت کند و این تبعیت خود زمینهساز و تمرین ولایت پذیری امام زمان(عج) بعد از ظهور خواهد بود.
مسیر تربیت انسان منتظر تمدنساز
انسان یک موجود دائمالتحول است و راه ظهور این ویژگیهای تمدنساز در انسان تربیت و پرورش مسلمانان با افق مهدویت است که این گونه تربیت اعم از دانایی و همچنین ملکه شدن مجموعهای از رفتارها در انسان میباشد لذا جامعهای که آرزوی تمدنسازی دارد علاوه بر اینکه درباره پرورش، نظریه و مدل روشن و کارآمد دارد، بر روی پرورش به صورت گسترده و همهجانبه و با بهرهگیری متوازن از همه نهادها، ابزارها و روشها سرمایهگذاری میکند در واقع ما در مسیر شکلگیری تمدن به دنبال حاکم کردن نگاه صفر و صدی به پرورش انسان نیستیم لکن آنچه مسلم است آن انسان مسلمانی میتواند در مسیر تمدنسازی گام بردارد که از کف این پرورش بهرهمند شده باشد.
در دوره نخستین تمدن اسلامی دو عامل اساسی در پیدایش آن مؤثر بوده است نخست اندیشه اسلامی و دیگری انسان مسلمانی که سند عینی و محسوس این اندیشه است. بنابراین پیدایش تمدن اسلامی و صعود و هبوط آن به وسیله فردی است که نمایندگی اندیشه اسلامی را برعهده دارد برای ایجاد و تحصیل تمدن باید انسان عوض گردد و عقلانیت و فرهنگ وی تغییر کند تا بتواند تمدنی را طراحی و تأسیس کند.
انتهای پیام/