گفتوگوی اختصاصی داور ایرانی جشنواره کن با تسنیم: جذابیت و اهمیت سینمای ایران برای کن در وجود زیباییشناسی شاعرانه آن است+ ویدئو
حامد سلیمانزاده درباره جذابیتهای سینما ایران برای جشنواره کن گفت: آنان سینمای ایران را بااخلاق و خالص میدانند. جذابیت و اهمیت سینمای ایران برای کن در وجود زیباییشناسی شاعرانه آن است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حامد سلیمانزاده داور بخش فیپرشی جشنواره فیلم کن از معدود داوران ایرانی است که در جشنواره کن حضور دارد. حضور او در این جشنواره بهانهای شد تا با یک هموطن که در جایگاه داوری و بررسی فیلمهای جشنواره کن حضور دارد و طبیعتاً باید با سیاستها و نگاههای جشنواره آشنا باشد، گفتوگو کنیم.
از سلیمانزاده درباره تغییراتی که با اکران و حضور فیلمی مانند سریع و خشن در جشنواره رخ داده است تا نگاه کن به سینمای ایران و فیلمسازانمان که عموماً دارای حواشی متفاوتی بوده است پرسیدیم. سلیمانزاده نیز سعی کرد با رعایت جانب انصاف و بدون جانبداری از هیچ جناح و تفکری، حقیقت و واقعیت را درباره کن و نگاهی که آنان به ما دارند و همینطور دیدگاهی که ما باید به سینمای جهان داشته باشیم صحبت کند. او درباره ظرفیت و موانع جهانی شدن سینمای ایران نکات مهمی را بیان کرد. برای او و همه ایرانیان حاضر در جشنواره کن آرزوی موفقیت داریم.
کن دموکراسی را با حمایت از اقلیتها تعریف میکند
* آقای سلیمانزاده، بهعنوان داور جشنواره کن بگویید که آیا این جشنواره با توجه به اینکه در سالهای اخیر، فیلمهای تجاری مانند سریع و خشن را در بخش فرعی اکران کرده، دچار تغییر در سیاستگذاری و رویکرد شده و جهات هنری آن کمرنگ شده است؟
قبل از هر چیز باید بگویم که این یکی از اولین جشنوارههای سینمایی است که در دوران همهگیری کرونا در حال برگزاری است. واقعیتی که وجود دارد این است که عطش زیادی نسبت به برگزاری این جشنواره وجود داشت که در نتیجه از دهها کشور گوناگون در جهان به این جشنواره آمدهاند تا فضای آرام و عادی سینمایی را در قالب یک جشنواره تجربه کنند.
همین موضوع باعث شد که با تمام آنکه تهدید زیادی وجود داشت خبرنگاران و هنرمندان زیادی به اینجا آمدند. درباره کشور ما نیز نگاه حساسی وجود داشت؛ فرانسه وضعیت رنگی ایران را نارنجی لحاظ کرده بود و رفتوآمد مهمانان ایرانی به کن ضمن محدودیتهایی که دارد ممنوع نبود و آزادانه امکان سفر به اینجا فراهم بود، در حالی که هند و پاکستان و برزیل با محدودیت خیلی شدیدتری روبهرو بودند.
همانطور که میدانید من داور دو هفته کارگردانان و منتقدین (فیپرشی) هستم و بیشتر فیلمهای این دو بخش را میبینم اما فیلمهای بخش رقابتی و اصلی را هم تلاش میکنم که حتماً ببینم، مانند فیلم «آنت» ساخته «لئوس کاراکس» را که فیلم افتتاحیه بود دیدم که امتیاز بالایی از منتقدین گرفته است.
البته همه جشنوارهها تلاش میکنند تا فیلمهای مهم را در نیمه دوم برنامه قرار بدهند تا بتوانند تیمهای رسانهای را هم تا مراسم اختتامیه نگه دارند که در ایران هم این سیاست انجام میشود.
اما درباره سؤال شما باید بگویم که درست است که این دست آثار در جشنواره ورود پیدا کردهاند اما کن مبنای خودش را بهعنوان یک جشنواره ART HOUSE تعریف کرده است که حتی با ARTISTIC هم فاصله دارد، به این معنا کن خود را «خانه هنر» معرفی میکند که نگاه محض هنری و رادیکال دارد.
کن تلاش میکند با حمایت از اقلیتها تعریف خود را از دموکراسی بیان کند و حمایت از اکثریت معنای چندانی ندارد، بهعنوان مثال امسال انتخاب شخصیت «اسپایک لی» بهعنوان کارگردان سیاه و حتی انتخاب موسیقیهای حاضر در جشنواره که از موسیقیهای بلوز سیاهان است و همینطور تعداد فیلمهایی که از کشورهای آفریقاییتبار آمده است همگی در جهت حمایت از سیاهان است.
اسپایک لی رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم کن
البته جشنواره کن مانند برلین به اقلیتهای دیگری هم توجه دارند و سعی میکنند فارغ از اینکه این فیلم چه کیفیت خاصی داشته باشد، به آن جایگاه و طرازی بدهند که بتوانند در رسانهها پخشش کنند و این خود یک سیاست است که آن را بهدرستی و بادقت اجرا میکنند.
اما امسال برای اینکه بتوانند مردم را با شعار بازگشت به سینما به آن برگردانند مجبور بودند که فیلمی مانند «سریع و خشن» را هم کنار بخش اصلی اکران کنند چراکه خیلی از افرادی که به سینما آمدند با علاقه به تماشای سینما به کن آمدهاند. از سویی برای حضور در جشنواره باید صندلی از قبل رزرو شده باشد و دیگر از تجمعات شلوغ مقابل سینما خبری نیست، اما با تمام این اوصاف شهر بسیار شلوغ است و همه از سینما حرف میزنند.
دیدید که زمانی که سینماها در فرانسه باز شد، مردم آن از ساعت 8 صبح در صف بودند این یعنی اینکه سینما جزوی از زندگی آنان استنه مانند کشور ما که در کرونا اولین جایی که بسته شد سینما و تئاتر بود. گویا فکر میکنیم چیزی که همین اول باید حذف شود فرهنگ است، بهجای آنکه نسبت به آن مطالبه درستی صورت بگیرد، تعطیلش میکنیم اما در اینجا مطالبه و فضای لازم و در ادامه آن پروتکلهای آن ایجاد شد و در نتیجه سینمای جدی و پویایی هم در سطح کشور و هم در جشنواره رقم خورده است.
عباس کیارستمی برنده نخل طلای کن برای فیلم طعم گیلاس
کن سینمای ایران را خالص و اخلاقی میداند/ کن افتخار کشف کیارستمی را برای خود میداند
* نگاه و تفکر جشنواره فیلم کن نسبت به سینمای ایران چگونه است؟
اصغر فرهادی در جشنواره فیلم کن برنده بهترین سناریو برای فروشنده شد
درباره نگاه کن به سینمای ایران باید بگویم که سینمای ایران برایش اهمیت زیادی دارد به چند دلیل؛ اول اینکه میگوید "این من بودم که کیارستمی را کشف و به جهان معرفی کردم و از این بابت موفقیتی که برای کیارستمی رقم بخورد مدیون ماست". خوبی کن این است که آنان را رها نمیکند، کاری که ما در ایران بلد نیستیم، مثلاً بعد از جایزه دادن به کیارستمی آن را داور میکند یا بعد از تقدیر از فرهادی به آن اکران افتتاحیه میدهد، پس به جایگاه دادن به آدمها در جشنواره اهمیت میدهد.
سینمای ایران برای کن و فرانسه سینمای بسیار جذابی است و از اینهمه علاقه به سینمای ایران شوکه شدم، علت این است که آنان سینمای ایران را سینمایی بااخلاق و خالص میدانند که نمیخواهد از روابط غیراخلاقی و خشونت به رویکردهای زیباییشناختی برسد و در عین حال انتقادات اجتماعی درستی را مطرح میکند.
برخی رسانهها درباره فیلمهای فرهادی میگویند که سیاه است یا در جشنواره دگرباشان رفته است، اما کسی که اینجا هست میداند که نگاه آنان به سینمای ایران اینگونه نیست و چقدر مهم است که هر روز اسم ایران تکرار شود و نام فیلمی آورده شود که اسم ایران را با خود همراه دارد. بهنظرم این را باید درک کنیم؛ اینکه خوانش یک فرد از یک فیلم چیست اهمیتی ندارد.
ما در سال بیش از 2 هزار فیلم کوتاه تولید میکنیم که در جشنوارههای گوناگونی اکران میشود که خودش یک ظرفیت بسیار خوب است و در همین جشنواره خیلی از این فیلمهای کوتاه را دیدهاند، پس این باید مهم باشد که ظرفیت خود را در جشنوارههای سینمایی دنیا بالا ببریم و از تکرار اسم ایران خوشحال باشیم.
باید با کشف استعدادهای جهان به اهدافمان برسیم
* با شما در اینکه باید در کشف استعداد و معرفی آن به جهان کوشا باشیم موافقم، خصوصاً حال که بهعنوان عضوی از فیاپف پذیرفته شدیم شرایط برای این پذیرش و معرفی به جهان قابلیت و فرصت ویژهای پیدا کرده است، باید فیلمهایی را که بوی انسانیت، اخلاق و حتی دین دارند پیدا کنیم.
بله اما اشکال کار ما در کشف استعداد این بوده است که تنها از کشورهای خاصی ردگیری کردیم در حالی که باید از تمام دنیا کشف استعداد کنیم حتی آمریکا. باید دانست که در سیاست فرهنگی چگونه مهرهها را چید! بهنظرم عبور از این مسیر نتیجه بهتری میدهد بهعلاوه اینکه مسیری که رفتیم تا الآن بینتیجه مانده است، سینمای کشورهای اطراف ما با سرعت بالایی رو به گسترش است و همین فرصتی است که بتوانیم از میان آنان استعدادهای بزرگی را کشف کنیم.
* از بازار فیلم کن چه خبری دارید؟ آیا فیلمهای ما در این سالها توانسته است فروش موفقی را تجربه کند؟
بازار فیلم کن امسال به دو صورت مجازی و فیزیکی برگزار میشود و فرصت بسیار خوبی است برای سینمای ایران که بتواند فیلمهای خود را به جهان بفروشد. در اینجا برادران دالوند را دیدم که در حوزه انیمیشن فعالیت میکنند و امیدوارم فروش خوبی را داشته باشند، باقی هم که نیامدند در چتر مجازی سینمای ایران فیلمهای خود را میفروشند. تا جایی که در جریان امورم بنیاد سینمایی فارابی، انجمن سینمای جوان و چندین شرکت خصوصی زیر چتر بازار سینمای ایران فعالیت میکنند.
فروش سینمای ایران در سالهای گذشته در بازار خوب بوده که تا حدی بهخاطر موفقیتهای سینمای ما در مجامع جهانی بوده است. شاید فارابی در طول 4 سال توانسته باشد بیش از چندصدهزار دلار فروش کند. خیلی از شرکتهای خصوصی درآمد اصلیشان را از همین راه بهدست میآورند پس آنقدر آورده داشته است که این مسیر را دنبال میکنند، از این حیث اقبال به فیلمهای ایرانی قابل توجه است.
نباید یک سلیقه سینمایی برای شرکت در جشنوارهها غالب شود
* حالا که بحث فروش فیلمهای ایران مطرح شد خوب است درباره جهانی شدن و فروش بالای فیلمهای کشورمان سؤال کنم، بهنظرم بدون شک شرکت در جشنوارهها برای جهانی شدن یکی از شروط لازم است اما بعد از ورود و موفقیت در جشنوارههای گوناگون هنوز مردم دنیا بهخوبی سینمای ما را نمیشناسند و اینگونه که برای تماشای فیلمهای آمریکایی، چینی و هندی صف میکشند، به فیلمهای ایران توجه ندارند، بهنظر شما مشکل از چرخه پخش جهانی ماست یا چیز دیگر؟
مشکل از حوزه پخش نیست بلکه بیشتر تحریمها و لجبازیهای طرفینی است که باعث میشود تا فیلمهای ما اکران نشود، این رویه باعث تخریب فضای اکران فیلمهای ما میشود و باید حلّش کرد. الآن فیلمهای ما در جهان توسط پخشکنندههای خارجی اکران میشوند مانند فیلمهای آقای فرهادی. برای اینکه فیلم کارگردان ما بتواند مطرح شود، لازم است که یک بار در اینجا اکران شود تا بتواند مسیر تأثیرگذاری را پیدا کند.
شهاب حسینی در جشنواره فیلم کن برنده نخل طلای بهترین بازیگر برای فروشنده شد
نباید فکر کرد که اینجا جای نهایی در سینمای دنیا است؛ اینجا فرصتی است برای ارائه بیشتر و بهتر از سینمای کشور، از سویی باید نگاه متنوعی را از سینما و کشور ارائه داد و نباید نگاه و سلیقه یک کارگردان اینجا غالب شود.
نکته دیگر اینکه باید ضمن اینکه فیلمهای متنوعی را وارد چرخه پخش در سینمای جهان کرد، آگاه باشیم که مردم خیلی از کشورهای دیگر تا حدودی هنوز نگاه نادرست و ناپختهای به ملت و کشور ایران دارند.
فیلمهای فرهادی است که جلوهای از مدرن بودن ایران را به دنیا نشان میدهد، اما فیلمهای دیگری که در سالهای قبل از ایران به جشنوارههای خارجی میآمدند تصویر مناسبی از ایران نشان نمیدادند.
کیارستمی چه تصویری از ایران نشان داد: اخلاقمدار، انساندوست و اهل زندگی و تعامل اما خود ما با کیارستمی چه کردیم؟ تقریباً در کشور خودش غریب ماند، این حرف من است، این را باید خودمان درست کنیم.
اینگونه نیست که اگر فیلمی با تصویر زیبا از ایران بیاید رد کنند
* پس شما معتقدید که اگر فیلمی جذاب و با لایههای هنری قوی که نگاه و تصویر درست و زیبایی از ایران به جهان معرفی کند، برای حضور در جشنوارههای خارجی شرکت کند پذیرش میشود و حتی امکان اینکه جایزه ببرد هم وجود دارد.
بله قطعاً اما باید در وهله اول برای فیلم او فضا آماده باشد و جشنواره نیز پالسی از سینمای ایران بگیرد که برنامه او برای پخش و اکران فیلمهایش چیست. باید در ابتدا از بخشهای فرعی شروع کرد و همین تا دو سال زمان میبرد، مانند بخش نوعی نگاه و فیلم کوتاه و...
مطمئن باشید که اینگونه نیست که مدیران جشنواره بگویند که "چون فیلمی تصویر زیبایی از ایران ارائه داد، ما آن را نمیخواهیم."، بهعنوان مثال فیلم «خوک» مانی حقیقی با تمام اینکه محتوای خاصی دارد اما تصویری که از ایران نشان میدهد جلوه فوقمدرن است و تصویری از زیست ایران نشان میدهد که معلوم است فضای عقبمانده و قدیمی وجود ندارد.
واقعاً کار فرهنگ و هنر کار پیچیدهای است که انجام آن آدمهای کاربلد و متخصص میخواهد. اگر این افراد بر سر کار بیایند میتوانند این چیزی را که ما درباره فرهنگ و تاریخ کشورمان میگوییم به غرب بقبولانند و غرب آنان را بپذیرد؛ کیارستمی نمونه این کارگردانان بود، این همان نقطه روشن و آرامی است که هر دو به تصویری از ایران برسند و به دنیا مخابره شود که نزدیک به ایدهآل خواهد بود.
تصویری که ما در جنگ هشتساله به آن در سینمای دنیا نیاز داشتیم همین بود که مردم ایران بهخلاف آنچه در رسانههای دنیا نشان میدهند مردمی انساندوست، منطقی و غیرقابل تحمیلاند و اخلاقمدار که به یکدیگر اهمیت میدهند و مانند داستان فیلم "خانه دوست کجا است؟" کودکی که دفتر دوستش را بهاشتباه برداشته است میرود تا به او دفترش را تحویل دهد یا جلوی خودکشی دوستش را بگیرد.
در زمان حاضر فضای اجتماعی دلسردکنندهای وجود دارد که باید سریع تغییر بکند و باید با انتخاب درست مسئولین فرهنگی برای دولت بعد دقت کنیم زیرا اگر اشتباهی کنیم مسیر برگشت وجود ندارد. الآن در فضای جهانی چیزی که برای معرفی داریم بهنظرم سینماست که مرز را جابهجا و اسم ایران را در دنیا مدام تکرار میکند.
برایم خیلی جالب بود که در پاریس یک مکانیک کیارستمی را میشناخت، یک مکانیک! وقتی او کیارستمی را میشناسد طبیعتاً ایران را هم میشناسد.
/گفتوگو از محمدباقر صنیعیمنش/
انتهای پیام/+