نقدی بر یادداشت اخیر مهدی نصیری؛ "آب جوی آمد و غلام ببرد"!
از دفتر رئیس جمهور منتخب با آقای نصیری تماس گرفتهاند تا نظرات و پیشنهاداتش را برای بهرهبرداری در دولت سیزدهم بفرستد اما او به جای این کار آنها را در فضای مجازی منتشر کرده است و در یادداشت خود چند شبهه مطرح کردهاست که به آن میپردازیم.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم_ علی شعبانی: از دفتر رئیس جمهور منتخب با آقای نصیری تماس گرفتهاند تا نظرات و پیشنهاداتش را برای بهره برداری در دولت سیزدهم برای آنها بفرستد اما او به جای این کار بر خلاف اخلاق حرفه ای که اقتضا می نمود نظراتش را به همان مرجع اعلام کند، آن را در فضای مجازی منتشر نموده است.
وی در یادداشتی با بافتن آسمان و ریسمان به هم تلاش کردهاست تصویری ویرانه از جمهوری اسلامی بسازد و مقصر آن را نه مسئولانی که به دلیل ناکارآمدی، بی عملی و بد عملی موجب نارضایتی مردم را فراهم نمودهاند بلکه رأس حاکمیت نظام معرفی نماید و آگاهانه نقش برجسته رهبرمعظم انقلاب اسلامی را در زمینهسازی برای پیشرفت علمی کشور، دلگرم ساختن جوانان مومن و انقلابی برای درنوردیدن مرزهای علم و دانش و افزایش قدرت بازدارندگی نظام چه در بخش دفاعی و امنیتی و چه در بخش اقتصادی با طرح راهبرد اقتصاد مقاومتی و مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، کتمان کند.
وی در یادداشت خود چند شبهه مطرح کردهاست و ناباورانه و بسیار غیر منطقی با کلیگویی و ادعاهایی بدون هر گونه دلیل و سند تلاش کرده چهره مقصران اصلی وضع موجود یعنی دولت روحانی و حامیانش را بپوشاند و رأس هرم نظام را عامل اصلی بروز مشکلات معرفی نماید و لذا فهرستی از ادعاهایی که پیش از این عناصر مزدور و پادوهای رسانهای امپریالیسم خبری با یارگیری از قلم به مزدهای فراری و زخم خوردگان از انقلاب مطرح کردهاند را در حقیقت بازخوانی میکند که هر انسان منصفی از تقلید ناشیانه وی از آنها «حیرت» میکند و بر ویرانگی تفکر انقلابی و این نمایش ابتذال سیاسی «حسرت» میخورد. آری به درستی برخی پیش بینی کرده بودند که دیر نیست «عصر حیرت» او به چنین «عصر حسرت» تبدیل شود.
او در این یادداشت مدعی شدهاست مشکلات کشور به دلیل عدم توقیت دوره رهبری، نظارتناپذیری و عدم پاسخگویی رهبری، قصد حاکمیت برای ایجاد تک صدایی در کشور، دین محوری به جای انسان محوری، جهان ستیزی و غفلت از اقتدار اقتصادی به دلیل تمرکز بر اقتدار نظامی است.
اگر چه این یادداشت فاقد هرگونه استدلال و دلایل منطقی است و دیگرانی که قبل از او چه در جریان اپوزیسیون نظام و چه عناصر تندرو نظام بارها و بارها آنها را مطرح کردهاند و البته از طرح آنها نیز طرفی نبستهاند و شاهد مثالش دلسپردگی هر چه بیشتر مردم به رهبر فرزانه انقلاب بوده است اما طرح این مدعیات فرصتی را ایجاد میکند تا در پاسخ به این شبههافکنیها مواردی برای افکار عمومی بیشتر تبیین شود و در باره آنها روشنگری به عمل آید.
1. شبهه مادام العمر بودن رهبری
ولایت فقیه مادام العمر نیست بلکه عمرِ ولایت ولی فقیه به اندازه عمرِ شرایطی است که برای تصدی این امر در فقه شیعه تعیین شده است. علاوه بر این بر اساس اصل 110 قانون اساسی وظایف رهبری تعیین سیاستهای کلان و نظارت بر آنهاست نه امور جاری و اجرایی کشور. این که ایشان مشکلات حوزه اجرا را به مرجعی که نقشی در این باره ندارد ارجاع میدهد جای تعجب دارد.
2. شبهه نظارت نشدن رهبری و عدم پاسخگویی
هر عقل سلیمی تشخیص میدهد که یکی از دلایل بروز مشکلات عدم نظارت جدی و مؤثر بر عملکردهای مسولان حوزه اجرا و مقابله با ناکارآمدی آنهاست و نه سیاست های کلان که با خردجمعی و با عاملیت مجمع تشخیص مصلحت نظام به رهبر معظم انقلاب پیشنهاد میشود که بسیاری از صاحبنظران بر درستی آنها اتفاق نظر دارند.
از سوی دیگر رهبری معظم انقلاب نه خود و نه نهادهای زیر مجموعه دفتر رهبری را از نظارت مستثنا نکردهاند و هیچ منعی برای نهادهای ناظر ایجاد نکردهاند و حتما شما به دلیل ارتباط با بیت اطلاع دارید که برای تسهیل امر نظارت مجلس خبرگان محلی را در دفتر رهبری اختصاص دادند و از مسئولان دفتر نیز خواستهبودند با خبرگانی که این مسئولیت را داشتند هر گونه همکاری را داشته باشند. ایشان در یکی از بیاناتشان فرمودهاند:
« هیچکس فوق نظارت نیست. خودِ رهبری هم فوق نظارت نیست؛ چه برسد به دستگاههای مرتبط با رهبری. بنابراین همه باید نظارت شوند. نظارت بر کسانی که حکومت میکنند ... یک کار لازم و واجب است و باید هم باشد.» (9/12/79)
علاوه بر این شواهد بسیار زیادی در سیره عملی رهبر معظم انقلاب وجود دارد که نشان میدهد ایشان در کنار پذیرش اصل نظارت هرگز از بار پاسخگویی شانه خالی نکردهاند و شهادت برخی از اعضای مجلس خبرگان و جلسات نقد و پرسش و پاسخی که خوشبختانه خود ایشان از بنیانگذاران آن از ابتدای انقلاب تا کنون بودهاند دلیل موجهی بر بطلان این شبهه است.
3. شبهه تک صدایی و یک دست شدن حاکمیت
آقای نصیری شما کسی را متهم به حاکمیت تک صدایی میکنید که حداقل خود به یاد دارید که ایشان یک وقتی به آقای خاتمی گفته بودند: «اگر امروز یک جریان چپی در کشور وجود نداشت لازم میدانستم یک جریان چپ به وجود بیاورم.»
شما که با ایشان مراوده داشته و ادعا میکنید برخی از دیدارهای شما نیز انتقادی بودهاست، امروز باید به جای این تهمت وقیحانه به نسل نو بگویید کشور شما مزین به وجود رهبری است که من بدون لکنت در حضور او انتقاداتم را مطرح کردم و او شنید و نه تنها برای من مضیقهای فراهم نکرد بلکه با امکاناتی که در اختیار من قرار داد توانستم نشریهای که آیینه معتقداتم حتی بر خلاف نظر او بود را آزادانه منتشر کنم.
علاوه بر این از شما انتظار میرود به جای تکرار شبهه معاندان نظام به مردم خطرات جنگ قدرت در ارکان نظام را گوشزد کنید و به جای این شبهه به رئیس دولت آینده اعلام کنید مردم از تنازع مسئولان خسته شدهاند بنابراین با هم هماهنگ باشید. دشمنان از تعارض مواضع مسئولان سوء استفاده کردهاند برای کور کردن چشم طمع دشمنان، تلاش کنید از جمهوری اسلامی یک صدا شنیده شود.
4. شبهه جهان گریزی و جهان ستیزی رهبری
کیست که نداند ریشه دشمنی استکبار جهانی و نظام سلطه با انقلاب اسلامی ماهوی است. آنها با اصل انقلاب مخالفند و ما نیز با دلایل قرآنی و روایی اجازه سرسپردگی در برابر آنان را نداریم.
علاوه بر این جهان تنها در بلوک غرب و آمریکا تعریف نمیشود که وجود تنش با آنها به غلط به جهان ستیزی تعبیر شود. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری در تاریخ 4/7/98 فرمودند : «ما راه تعامل و مذاکره و مبادله و تبادل نظر و نشست و برخاست و معاملهی با هیچ کشوری در دنیا را جز همین رژیم صهیونیستی و آمریکا نبستیم»
ستیز جمهوری اسلامی با رژیم غاصب و کودک کش صهیونیستی و دفاع از ملت مظلوم و قهرمان فلسطین نیز مبتنی بر رسالت جهانی انقلاب اسلامی است که هم در بیان و بنان امام راحل(ره) و هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی به آن تصریح شدهاست و امروز به جای طرح این شبهه باید بر دستان رهبر فرزانه انقلاب بوسه بزنیم که با اقتدار این پرچم را برافراشته نگاه داشته و مانند خیلی از انقلابیهای پشیمان دست از این آرمان نکشیده و جز عزت و سربلندی برای ایران اسلامی و جبهه مقاومت اسلامی فراهم نکردهاند.
5. در مورد شبهه تبدیل دین محوری به انسان محوری؛
آقای نصیری شما تغییر کردهاید. بهتر است این تغییر را صریح و شفاف اعلام کنید. این تأسفبار است این تغییر را در پوشش ادعاهای کسانی که پیش و بیش از شما آنها را مطرح کرده اند، نشان دهید.
این ادعای شما همان ادعای غربباورانی است که مدعی اداره ایدئولویک کشورند. خوب شما به جای این که بیایید این ادعا را با رنگ و لعاب دینی و در پوشش دروغین دفاع از «انسان» مطرح کنید، همان حرف آنها را تکرار کنید. چرا خودتان را این همه به زحمت میاندازید صریحا بگویید بعد از عمری مبارزه با غرب و سکولاریسم در دام آنها گرفتار شدهاید. (شد غلامی که آب جوی آرد/ آب جوی آمد و غلام ببرد)
صراحتا بگویید که پس از عمری تلاش برای اثبات جداییناپذیری دین و سیاست اکنون به عرفیگرایی رسیدهاید و این اگر چه برای شخصی مانند شما تأسفبار است لیکن در عالم فکر و اندیشه و تحقیق و پژوهش تا حدودی طبیعی است یکی مانند احسان طبری میشود و از راه خطا به صواب برمیگردد یکی هم مانند شما، که روزی روزگاری طوری می اندیشیدید و دیگران را با تازیانه اندیشه و تحلیل خود به مسلخ نقد و محکومیت می بردید و امروز در یکی از روزهای آفتابی عصر حیرت طور دیگری می اندیشید و حلیت طلب از زخمخوردگان قلم تان با آنان همراه و همرأی میشوید. شاید این مقتضای عصر حیرت است چرا باید آن را کتمان کرد.
البته شما نیک میدانید که دین ما دینی انسانمحور است و کرامت انسان آن یگانه گوهری است که خداوند بر او ارزانی داشته و خلعتی است که آن را تنپوش او ساخته و دیگران و حتی خود او را از تعریض و تعرض به آن نهی فرموده است.
6. شبهه تقویت بنیه دفاعی و غفلت از بنیه اقتصادی
واقعیت نشان میدهد تضعیف توانمندی اقتصادی کشور به دلیل تقویت بنیه دفاعی نبوده است. در طول این سالها هرگز بودجه عمرانی و سرمایه انسانی کشور صرف امور دفاعی و نظامی نشده است بلکه برعکس رخدادهای مثبت اقتصادی نیز در موارد زیادی مرهون تلاش و توانمندی های دفاعی ارتش و سپاه بوده است. از پالایشگاه بزرگ خلیج فارس گرفته تا بسیاری از بخشهای منطقه پارس جنوبی و تا مهمترین سدها و تونلها و پلها و جاده ها و اسکله ها همه با کمک و اتکا به نیروهای جهادی نظامی ساخته شده و به بهرهبرداری رسیدهاست.
7. شبهه عدم توفیق جمهوری اسلامی در وعده آبادی دین و دنیای مردم
این که تا چه حد انقلاب اسلامی در تحقق آرمانهای خود موفق شده است نیازمند ارزیابی منصفانه است. قطعا در این مسیر نقاط قوت و ضعفی وجود دارد و شناسایی و گفت و شنود در باره آنها لازمه یک حرکت پویا برای تحقق آرمانهاست. این ارزیابی را نمی توان بدون در نظر گرفتن برخی مؤلفه ها از جمله حضور خودباختگان در برخی مناصب کلیدی نظام ، جنگ تحمیلی 8 ساله و تبعات آن ، حاکمیت یافتن دولتهای لیبرال و واداده، و ... انجام داد. در کنار آن نیز نباید توفیقات نظام را کتمان و کوچکشماری کرد از جمله وفاداری به شعار استقلال علی رغم چهار دهه دشمنیهای جبهه استکبار جهانی، تحریمهای ظالمانه و غیر انسانی اقتصادی از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون، پیشرفتهای علمی ناباورانه توسط جوانان، تأمین امنیت کشور در هنگامه تحولات دگرگونساز بینالمللی در جهان و خصوصا منطقه، توسعه آبادانی کشور و ....
البته مشکلات اقتصادی هشت سال گذشته که بیشتر ناشی از رویکردهای غلط بوده و باعث نارضایتی عمومی و به تبع آن قضاوت ناصحیح در باره میزان تحقق آرمانها شده است، نیز قابل انکار نیست.
8. شبهه افول مشارکت مردم در انتخابات اخیر
حضور 50 درصدی مردم در حالی که بسیاری از بدخواهان نظام اسلامی و مردم پیش بینی حضور 20 تا 25 درصدی مردم در انتخابات را داشتند واقعا حماسه است .
این که نظام اسلامی بتواند علی رغم این تلاشها 50 درصد از واجدین شرکت در انتخابات را پای صندوقها بکشاند و در شرایط کمر شکن تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای امنیتی، انتخاباتی سالم، امن و در حد بسیار قابل قبول با شور و پر حرارت را برگزار کند شایسته تمجید و تحسین است تا شماتت و بدگویی و بد تحلیلی. یکی از نشانههای این بد تحلیلی ابتنای تحلیلها بر مشارکت صد در صدی و برجستهسازی عدم مشارکت و آرای باطله و نه میزان شرکتکنندگان و انگیزههای انقلابی حضور آنان در انتخابات است که متأسفانه آقای نصیری نیز در این یادداشت نشان دادند که گرفتار آن شدهاند. چه میشود کرد باید مانند امام راحل(ره) بگوییم به خاطر این تحلیلهای غلط از خانواده های شهیدان و رزمندگان و ایثارگران عذرخواهی میکنیم و شکوه این تحیر در عصر غیرت را به محضر پروردگار متعال و ولیالله الاعظم(عج) میبریم.
انتهای پیام/