در دوران آشفتگی فرهنگی به سر میبریم/ «پیوست فرهنگی»؛ پاشنه آشیل دولتها
علیاکبر اشعری میگوید: نداشتن پیوست فرهنگی در طرحهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پاشنه آشیل دولتهاست که موجب رها شدن فرهنگ عمومی در جامعه شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هر گاه سخن از فرهنگ به میان آمده است با فهرستی قطار شده از دغدغهها، انتظارات، کاستیها و باید و نبایدها روبرو بودهایم. فرهنگ دایره وسیعی است که همواره در کلام مورد توجه بوده و در عمل در ذیل دغدغههای کلان اقتصادی و سیاسی به فراموشی سپرده شده است؛ فرهنگ همان طفل مظلوم و کمرویی است که چندان به چشم نمیآید و برایش تره هم خرد نمیکنند.
دلسوزان این حوزه سالهاست که با وجود عادت کردن به چنین شرایطی از دغدغههای خود سخن میگویند دغدغههایی که اگر جامه عمل پوشانده شوند، بسیاری از مسائل و مشکلات اقتصادی، سیاسی و اخلاقی جامعه را برطرف خواهند کرد.
در سالهای اخیر دولتها یکی پس از دیگری با وعدههای فرهنگی پررنگ و لعاب به میدان آمدند و در نهایت فرهنگ راپیش پای سیاست و اقتصاد قربانی کردند، از دولت سازندگی که برنامههای فرهنگی هیچ جایی در آن نداشت تا دولت اصلاحات که خود را دولت فرهنگی میدانست و دولت نهم که در ابتدا دغدغههای فرهنگی را مطرح کرد ولی به دنبال آن در دولت دهم به فراموشی سپرده شد. دولتهای دهم و یازدهم نیز اگرچه با رنگ و لعابهای فرهنگی به میدان آمدند و از کلیدواژههای مطرح سالهای بسیار حوزه فرهنگ همچون خصوصی سازی، دیپلماسی فرهنگی، اقتصاد فرهنگ، نبود تصدیگریهای دولتی و ... سخن گفتند اما در عمل این اقتصاد فرهنگ بود که روز به روز ضعیفتر شد تا جاییکه امروز بخش بسیاری از حوزه فرهنگی کشور به ویژه در حوزه چاپ ونشر به یارانههای دولتی وابسته شدهاند. نشر درگیر کاغذ است و روز به روز علائم حیاتیاش کمرنگتر میشود و چاپ نیز برای ادامه حیات به هر دری میزند.
وضعیت امروز فرهنگ چه در سطح عمومی آن و چه در سطح زیرمجموعهها در حوزههای چاپ و نشر، مطبوعات و ... آتش زیر خاکستر است، به لحاظ اقتصادی یا دست از فعالیت کشیدهاند یا چشم انتظار یارانههای دولتی هستند. در این میان، با تغییر دولتها همیشه انتظار میرود که فرهنگ نیز با تغییراتی مواجه شود، اما این تغییرات باید از کجا آغاز شود تا تنها در حد شعار و حرف باقی نماند و به برگزاری چند همایش، برنامه و سیاست در ابتدای روی کار آمدن دولتها منتهی نشود؟
علیاکبر اشعری در سالهای اخیر اخیر چه آن زمان که در دولت دهم در کتابخانه ملی مشغول به فعالیت بود و بعد از آن ساخت و ساز باغ کتاب را مدیریت میکرد و چه در سالهای اخیر که در کسوت هیئت مدیره موسسات فرهنگی و انتشاراتی دستی بر سیاستگذاریهای حوزه فرهنگ داشته است، معتقد است که وضع موجود فرهنگی در کشور گرفتار نوعی آشفتگی است. به اعتقاد او دولتها در سالهای اخیر فرهنگ عمومی جامعه را به حال خود رها کردهاند و تنها به ابزارهایی که برای سامان دادن به حوزه فرهنگ عمومی در اختیار دارند، یعنی سینما، تئاتر، چاپ، نشر، مطبوعات و ... چسبیدهاند.
اشعری در این گفتوگو تنها به ترسیم وضعیت موجود نمیپردازد، بلکه پیشنهاداتی را نیز برای دولت آینده به لحاظ بهبود وضعیت فرهنگی ارائه میکند که مهمترین آن پیش از این نیز بارها در سخنان مقام معظم رهبری مطرح شده است؛ پیوست فرهنگی در همه طرحهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در کشور. آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی تسنیم با علیاکبر اشعری است:
* تسنیم: در روزهای منتهی به انتخابات در کشور، معمولاً کارنامه دولتها مورد بحث و بررسی کارشناسان مختلف قرار میگیرد، حوزه فرهنگ نیز از این موضوع مستثنی نیست. به گونهای که پاشنه آشیل فرهنگدر سرانجام دولت یازدهم و دوازدهم دقیقاً نقطهای که سرمایهگذاریها قرار بود در آن انجام شود، یعنی اقتصاد فرهنگ است. شما حوزه فرهنگ در وضعیت اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما در واقع از دو منظر درباره فرهنگ باید صحبت کنیم، یکی نقش دولتها در مسائل فرهنگی که آیا وظیفه ای دارند یا نه؟ اگر وظیفهای دارند چگونه باید اعمال کنند؟ دوم از منظر وضع موجود فرهنگی که من معتقدم گرفتار نوعی آشفتگی در این زمینه هستیم.
در بخش اول باید گفت که دولتها از طرف مردم انتخاب میشوند تا همه امور مردم از مسائل اقتصادی و سیاسی گرفته تا اجتماعی و فرهنگی را تمشیت کنند. همان طور که دولتها درباره اقتصاد و غذای جسم ملت برنامه دارند، باید برای فرهنگ و غذای روح ملت نیز برنامه داشته باشند. برنامه داشتن برای فرهنگ مردم تنها فعالیت صرف نهادهایی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات نیست. مجموعهای از فعالیتها که به ارتقای فرهنگ عمومی منجر میشود و تغییر سبک زندگی به سبک زندگی سالم مدنظر است.
پیوست فرهنگی حلقه مفقوده دولتها در حوزه فرهنگ است
در این میان بخشی از دستگاههایی که در اختیار دولت هستند مستقیما ماموریت دارند، مانند وزارت آمورش و پرورش، وزرات ارشاد، وزارت علوم و ... و بخشی غیرمستقیم. اگر طبق تأکید رهبر انقلاب به این نکته که هر فعالیتی در کشور باید یک پیوست فرهنگی داشته باشد، قائل باشیم، البته به این معنا که آن فعالیت در راستای فرهنگ ایرانی ـ اسلامی کشور باشد و آثار و تبعات مناسبی داشته باشد، وضعیت فرهنگی کشور از شعار و حرف به عمل و اجرا نزدیک میشود.
این بدان معناست که همه بخشهای دولت در طرحهای اجرایی خود یک پیوست فرهنگی نیز در نظر بگیرند، در این صورت فرهنگ عمومی جامعه از وضعیتی که در سالهای اخیر به آن دچار شدهایم خارج خواهد شد. برای نمونه در ساخت و سازهای مسکن و شهرسازی در وضعیت فعلی هیچ پیوست فرهنگی دیده نمیشود و از همین رو یکی از علل مشکلات اخلاقی جامعه در سالهای اخیر انبوهسازی مسکن بدون دیدگاههای فرهنگی بوده است.
چرا وزارتخانهها مشاوران فرهنگی ندارند؟
در بخشهای دیگر برای نمونه در بخش بازرگانی و واردات کالاها نیز هیچ پیوست فرهنگی دیده نمیشود.من پیشنهادم این است هر کدام از دستگاههای دولتی موظف باشند حوزه مشاوره فرهنگی برای خود تعریف کنند که این حوزه مشاوره فرهنگی مسئولیت و ماموریتش این باشد که بر پیوست فرهنگی طرحها نظارت کند. مشاوران دستگاههای مختلف نیز باید با یکدیگر در ارتباط باشند و با محوریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به رفع مشکلات بپردازند. اگر این مشاورههای فرهنگی در میان دستگاههای مختلف دولتی وجود داشته باشد دیگر ناهماهنگیهایی نظیر آنچه در سالهای اخیر وجود داشته چه در حوزه واردات کاغذ و و... وجود نخواهد داشت.
بسیاری از کالاهای وارداتی هیچ توجیه فرهنگی ندارند
من در زمان دولت سازندگی به رئیس جمهور وقت نیز این پیشنهاد را مطرح کردم و برخی از وزارتخانهها نیز این اقدام را انجام دادند؛ بنابراین این اقدام شدنی است و اساساً یک اقدام ضروری است. امروز بسیاری از کالاهایی که در حوزههای مختلف وارد کشور ما میشود، هیچ سازگاری با فرهنگ ندارد و نظارتی نیز روی آن انجام نمیشود که ناشی از خلاء پیوست فرهنگی است.
* تسنیم: آقای اشعری تجربه نشان داده است که فرهنگ همیشه قربانی سیاستهای اقتصادی و سیاسی و ... بوده است، اگر پیوست فرهنگی نیز برای طرحهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در نظر گرفته شود، چه ضمانتی برای اجرای آن وجود دارد؟ کدام پروژه اقتصادی در کشور به خاطر نبود نگاه فرهنگی ملغی شده است؟
وقتی میگوییم هر پروژه و طرحی باید پیوست فرهنگی داشته باشد، عدهای مخالفت کرده و آن را هزینهبر میدانند، در حالیکه این مخالفتها بدون هیچ پشتوانه مطالعاتی انجام میشود.
فرهنگ عمومی در کشور فاقد متولی است
یکی از دلایلی که فرهنگ در کشور ما مظلوم و مغفول مانده این است که متولی مشخصی ندارد؛ ممکن است بگویید که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی حوزه فرهنگ در کشور است، اما وزارت ارشاد خود را مسئول تولیدات حوزه فرهنگ میداند، نه فرهنگ عمومی کشور که اگر خودش را مسئول فرهنگ عمومی کشور بداند همه این فعالیتها باید کمک میکردند برای اینکه در مسیر پیشرفت فرهنگی حرکت کنیم نه اینکه نه کتابی که منتشر میشود ناظر به رشد علمی و اخلاقی کشور است نه سینمایی که تولید میشود و نه تئاتری که اجرا میشود، هر گروهی بنا به ذوق و سلیقه خود برای رفع دغدغههای خود دست به تولید میزنند و وزارت ارشاد برنامهای برای این کار ندارد. شاید برای همین است که چون متولی وجود ندارد ضمانت اجرایی نیز وجود ندارد.
وزرات ارشاد برای کاهش پرخاشگری در جامعه که یک مشکل فرهنگی است چه کرد؟
ما باید اول نقشه فرهنگی خود را ترسیم کنیم و همه فعالیتهایی که انجام میشود ذیل آن نقشه فرهنگی تعریف شود. ما در سالهای اخیر در جامعه مشکلی بنام پرخاشگری داریم که جرمهای بسیاری ناشی از آن بوده است. وزارت ارشاد چه گزارشی از فعالیتش در جهت کاهش این معضل در جامعه میتواند ارائه کند؟ سینماف تئاتر، کتاب و .. ابزارهایی در دست وزارت ارشاد برای سامان دادن به حوزه فرهنگ عمومی کشور است اما آیا وزارت ارشاد از این ابزارها به درستی استفاده کرده است؟
* تسنیم: در دولتهای مختلف به ویژه در سالهای اخیر وزارت ارشاد بیش از آنکه سیاستگذار حوزه فرهنگ بوده باشد، خود را به عنوان یک نهاد نظارتی تعریف کرده است. همانطور که شما نیز اشاره کردید، ما کمتر فعالیتی در حوزه فرهنگ عمومی از دستگاهها و نهادهای فرهنگی دیدهایم. دولت آینده برای ورود به این عرصه از کجا باید شروع کند؟
همانطور که پیشتر گفتم باید روی پیوست فرهنگی و مشاروان فرهنگی در وزارتخانههای مختلف سرمایهگذاری کنیم. اگر قرار باشد فعالیت دولت در حوزه فرهنگ معطوف به هدف باشد، باید شاخص و ابزاری برای اندازهگیری وجود داشته باشد. برای نمونه امسال که سال جهش تولید نامگذاری شده است، با یک بعد اقتصادی و یک بعد فرهنگی روبرو هستیم، تا فرهنگ کار، اشتغال و جهاد اقتصادی به وجود نیاید، تولید نیز خوب پیش نخواهد رفت. وزارت ارشاد که متولی بخش فرهنگی است باید فرماندار بخشهای فرهنگی وزارتخانههای دیگر باشد، وزارت ارشاد باید ابزاری برای اندازهگیری میزان موفقیت پیوستهای فرهنگی داشته باشد که در وضعیت فعلی چنین ابزاری ما در اختیار نداریم.
دیگر نهادها و دستگاههای فرهنگی همچون صدا و سیما نیز به همین وضعیت دچار هستند، در صدا و سیما کمتر سریالی تولید میشود که به تاثیرگذاری فرهنگی منجر شود، ما در حوزه تاثیرگذاریهای سیاسی و آگاهیهای اجتماعی و سیاسی سریالهای خوبی تولید کردهایم که نمونه آن گاندو است اما در حوزه فرهنگ نه.
* تسنیم: اگر اجازه دهید قدری در حوزه فرهنگ جزئیتر نگاه کنیم و به سراغ همان ابزارهایی که فرمودید برویم. در حوزه چاپ و نشر و کتاب که شما نیز دستی بر این آتش دارید، آشفتگی بسیار است. این آشفتگی علیالخصوص در حوزه اقتصاد نشر خود را بسیار نشان داده است. امروز ناشران در انتظار کاغذ فعالیت خود را به یک چندم قبل رساندهاند و آمار اصلی نشر متعلق به کتابسازهاست. قیمت کتاب رفته رفته دچار افزایش است و شمارگان آن در حال آب رفتن است. از سوی دیگر عمده ناشران و فعالان چاپ چشمانتظار یارانههای دولتی شدهاند، یارانههایی که اگر نباشد موجب قطع فعالیت بخش قابل توجهی از این فعالان خواهد شد؛ مشابه آن چیزی که حالا در وضعیت کاغذ پیش آمده است. راهکار شما برای برون رفت از این وضعیت چیست؟
تصمیم خوبی زمان وزارت آقای صفارهرندی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته شد که موجب پایان بسیاری از بداخلاقیها در حوزه نشر شد و از سوی دیگر آبادی کتابخانههای عمومی کشور را رقم زد. وزارت ارشاد در سال 85 تا 86 اعلام کرد که به جای یارانه کاغذ به ناشران، یارانهها را به مصرفکننده اختصاص خواهد داد. با این روش کتابخانههای عمومی که تا آن زمان به شدت گرفتار فقر کتاب بودند، رونق پیدا کردند. اگر ما کتابخانههای عمومی را توسعه دهیم و به روز نگاه داریم و دسترسی مردم به کتاب را سرعت ببخشیم، حجم قابل توجهی از نیاز مردم برطرف میشود. یکی از مزایای این طرح این بود که ناشرانی که پیش از آن بنا به سلایق خود و با یارانههای دولتی کتاب منتشر میکردند و معلوم نبود آن کتاب چقدر برای جامعه فایده دارد، مطابق با استانداردهای خرید کتاب اقدام به انتشار کتاب کردند.
به نظرم اگر دولت و وزارت ارشاد سیاست خود را از حمایت مستقیم به حمایتهای غیرمستقیم تغییر دهد و به توسعه زیرساختها بپردازد این آشفتگی تا حدی سامان پیدا میکند. امروز در برخی تولیدات که نیاز اصلی و مبرم جامعه است، ما خاموش هستیم برای نمونه در حوزه کاغذ تحریر و ... .
تصمیمات سلیقهای مانع تولید کاغذ در کشور
این در حالی است که بخش مهمی از زبالههای شهر تهران را کاغذهای باطله که تا چندین بار قابلیت بازیافت دارند، تشکیل میدهد، جمعآوری صحیح این آخال میتواند بخشی از نیاز به مواد اولیه کاغذ مطبوعات در کشور را برطرف کند. چرا کارخانههای کاغذ احیا نمیشوند و به تولید کاغذ تحریر تشویق نمیشوند؟ چرا برای تولید کاغذ در سالهای آتی از امروز برنامهریزی نداریم؟ چرا کاشت درختهای خاصی که برای این منظور مورد بهرهبرداری قرار میگیرد، در دستور کار قرار نمیگیرد؟ 20 سال است که حرکتهایی برای تولید کاغذ در کشور آغاز شده اما چون تصمیمات سلیقهای بوده راه به جایی نبردهایم. چرا واردات به عنوان لقمه چرب و نرم مورد حمایت است اما تولید نه؟
* تسنیم: برای وزیر ارشاد دولت آینده پیشنهادی دارید؟
به نظرم هر کسی که وزیر ارشاد میشود اصرار نداشته باشد از روز اول تصمیمگیری و سیاستگذاری کند، دو تا سه ماه نخست را با نخبههای فرهنگی مشورت کند، گروههای مشاوره تشکیل دهد و برای هر کدام حوزه مسئولیت تعریف کند. با توجه به وضعیت اقتصادی تصمیمگیری کند چرا که مشکلات در حوزه فرهنگ وسیعتر از اینهاست. موازیکاریهای فعالیتهای فرهنگی را شناسایی کرده و آنهایی را که ضرورتی ندارند حذف کند و در مرحله سوم طرح جامعی برای حوزه فرهنگ عمومی تعریف کند.
انتهای پیام/