آیا "میجر" برای جشنواره جهانی فیلم فجر مناسب است؟/ توصیه "میجر"؛ با بیبیسی مصاحبه نکن!
نکتهای که در تماشای میجر به چشم میخورد این است که چرا این فیلم در جشنواره ملی فجر به نمایش درنیامد؟ دستاندرکاران چرا به سمت افقهای روشنتری نمیروند؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شب گذشته فیلم "میجر" به نویسندگی و کارگردانی احسان عبدیپور روی پرده جشنواره جهانی فیلم فجر رفت؛ بازیگر نقش اول این فیلم، تهیهکنندگیاش را نیز برعهده دارد. قرار بود در جشنواره ملی فیلم فجر روی پرده برود که این امکان در این جشنواره فراهم شد.
به غیر از حمید فرخنژاد که خود "میجر" داستان است بقیه بازیگران از استعدادها و هنرمندانِ خوب بوشهری بودند. داستان فیلم در بوشهر میگذرد؛ همان نقطه جغرافیایی که روایتهای داستانی احسان عبدیپور را شکل میدهند و تشخص متمایزی به روایتهایش میدهد.
میجر اقتباسی از اتفاقات واقعی در بوشهر است که با نظرگاه احسان عبدیپور روایت شده است. سگِ ردیاب آلمانی و اسکله گمرک، داستان را وارد فضایی جذاب و دلانگیز میکند؛ شاید در کنارِ درامی که ناخودآگاه مخاطب را متوجه معضلاتی در آن دوردستها میکند شیرینی برخی از "اکتها" و "دیالوگها" لحظاتی مخاطب را به خنده وا میدارد.
بازی خوب و دراماتیکتر...
بازی خوبِ حمید فرخنژاد که مدتها است از او در سینمای ایران خبری نیست و خودش میگوید بیشتر مشغولِ بازی در سریالهای خانگی بوده و پیش از آن نامِ "میدان سرخ" ابراهیم ابراهیمیان میآید که او در این سریال به ایفای نقش پرداخته است. در کنار این بازیگر کاربلد سینما، بسیاری از هنرمندان خوب و مستعدِ بوشهری، خوش درخشیدهاند.
احسان عبدیپور با سابقه ساخت فیلمهای همسنگار، تنهای تنهای تنها، پاپ و تیکآف پا به سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر گذاشت. کارگردانی که همیشه با کارهایش مخاطبان را به دوردستها و جنوبیترین نقاط ایران میبرد. در "میجر" هم چنین اتفاقی میافتد اما قدری محتواییتر و دراماتیکتر!
با بیبیسی مصاحبه نکن!
به تعبیرِ امیررضا مافی منتقد سینما، "میجر" قهرمان دارد؛ نوجوانش قهرمانانه به اتفاقات نگاه میکند. خدا دارد و در لا به لای دیالوگها به این عبارت تأکید میشود "با بیبیسی مصاحبه نکن!". معلوم است که احسان عبدیپور جهانبینیاش را تثبیت کرده است. مسئلهای که در کارهای قبلیاش کمتر میدیدیم تزلزل داشت و مردد بود.
مخاطب خوابش نمیبرد!
در جریانِ تماشای فیلم "میجر" چند نکته به ذهن میرسد؛ قصه، قصه خوبی است؛ نسبتاً خوب پیش میرود و اصطلاحاً مخاطب خوابش نمیبرد! ریتمِ خوبی دارد و واقعیتهای کمدیاش درآمده است. مشکل جدّی در قاببندیها دارد؛ در جاهایی قاببندیهایش اصلاً سینمایی نیست. در حالیکه دوربین میتوانست بیشتر مخاطب را با اتسمفر شهر بوشهر همراه کند و نمای بازتری را در معرضِ نگاه قرار دهد.
بازیگران محلیاش خیلی بازیگران خوبیاند و خوب توانسته از آنها بازی بگیرد. نکته مهم این است با وجود همه خوبیهایی که در بازیها و درام است و اشکال فرمی که در قاببندیها دیده میشود. اما مشکل بزرگی که در "میجر" میبینیم احسان عبدیپور به واسطه نویسنده بودنش و ادبیات منحصر به فرد و لحنِ خاصِ را به دیالوگ همه شخصیتهای داستانش، تسرّی میدهد.
در حالی که ما در فیلمنامهنویسی نمیتوانیم یک نوع گرایش و لحن را به همه بازیگران و شخصیتهایمان تسرّی بدهیم. همه کاراکترها حکیمانه حرف میزنند در صورتیکه همه آدمها در جهان واقعی، حکیمانه حرف نمیزنند. این از فانتزیهای خاصِّ احسان عبدیپور است که البته اینجا خیلی زیاد وجود دارد.
بد و بیراه در دیالوگها
اگرچه بد و بیراه گفتن در دیالوگها بسیار دیده میشود و شاید در زمره کارهایی قرار بگیرد که یک خانواده نتوانند در سینما در کنار هم به تماشای این فیلم بنشینند اما به تعبیرِ برخی، فضای طبقهای که در قصه روایت میشود چنین ظرفیتی را به نویسنده و کارگردان میدهد چنین ادبیاتی را برگزیند. شاید از طریق این دیالوگها و احتمالاً حضور مؤثر حمید فرخنژاد، قدری به فروشِ این فیلم کمک کند.
میتوانست در جشنواره جهانی نباشد!
نکتهای که در هنگامِ تماشای "میجر" به ذهن میرسد چرا این فیلم در جشنواره ملی فجر به نمایش درنیامد؟ در میانِ فیلمهایی که شاید جایشان در جشنواره نبود و حتی در بخشهایی ضعفشان خیلی به چشم میخورد میتوانست موفقتر باشد. به نظر میرسد این فیلم و حتی "صحنه زنی" میتوانستند جزو ویترین جشنواره ملی فجر باشند تا جشنواره جهانی!
دستاندرکاران جشنواره جهانی فیلم فجر باید به سمتِ نمایش فیلمهایی بروند که افقهای روشنتری داشته باشد؛ اگرچه فیلم "میجر" به لحاظ قهرمانسازی، توجه به دوردستها، استفاده از استعدادهای بومی ما را به جهانی میبرد که قابل ستایش است و از "شهربانو" دیدنیتر است؛ اما باز هم میتوان در نوعِ چیدمان و انتخاب فیلمهای سینمای ایران و عرضه آنها به جشنوارههای خارجی، رفتارِ اصولیتری داشته باشیم.
برای واکاوی بیشتر با احسان عبدیپور نویسنده و کارگردان فیلم هم همکلام شدیم؛ او درباره حضور "میجر" در جشنواره جهانی فیلم فجر گفت:
"انتظار نداشتم پذیرفته شود. معادلات را طوری میچینند که نمیدانم دست را چه کسی میچیند، چه کسی بازی میکند، به چه قصدی بازی میکند و این بازی چه قواعد و قوانینی دارد. این فرصت به وجود آمده که در این وانفسا، پردهای شکل نمیگیرد در این پرده عریض یکی در میان بنشینند و فیلمم را تماشا کنند و این تنها دستاوردی است که میتواند داشته باشد و همین قدر برایم کفایت میکند و از این بابت خوشحالم و از این بابت تشکر هم میکنم و ناسپاسی هم نمیکنم."
سفری با فوکوسِ به دوردستها
وقتی درباره داستان "میجر" صحبت میکنیم، به عبارت جالبی اشاره دارد:
"این فیلم سفری است که با غیر این فیلم نمیشود آن را رفت. این تعریف امکان دارد شامل خیلی از فیلمهای جهان بشود. اما حداقل سفری است که با هیچ قطار و هواپیمایی نمیشود رفت و با این فیلم میتوان به لایههای زندگی آدمهایی رفت که در جغرافیای دوردستی که فوکوس روی آنها نیست."
نگران هیچ سیاهنمایی از بیرون نباشیم
در ادامه این گفتوگو از او سؤال کردیم که بهتر نیست برخی از درامهای تلخ در سینمای ایران به نمایش درآید تا تصویر وارونهای از ایران و ایرانی در معرضِ نگاه مخاطبانی که خیلی با آداب و رسوم و خلقیات و نگاه مردم خوب و جامعه متمدن ایران آشنا نیستند، منعکس نشود؛ عبدیپور با نوعِ ادبیات قابل تأملی به این سؤال پاسخ داد:
"سوء تفاهمی که ما در داخل ایجاد میکنیم از هر چیزی که خارجیها فکر میکنند بیشتر است؛ سوء تفاهمی که ما ایجاد میکنیم از هر آنچه آنها فکر میکنند بیشتر است. شما در مملکتی زندگی میکنید که یک کاندید ریاست جمهوری که باید بشکن بزند دلش خوش باشد رقیبانش نیستند او میگوید که خیلی فاجعه است. در تاریخ ادبیات سیاسی جهان بیسابقه است بنابراین نگران هیچ سیاهنمایی از بیرون نباشیم."
سؤالی بدون پاسخ!
حمید فرخنژاد به عنوان تهیهکننده و بازیگر نقش اصلی این فیلم سینمایی تأکید کرد: واقعاً مدیون مردم بوشهریم؛ آنقدر مردم اصیل و درجه یکاند که خوشحالم این فیلم در بوشهر و آن فضای دلانگیز ساخته شد.
وقتی از او سؤال شد که مخاطب خارجی چقدر میتواند با فیلم "میجر" ارتباط برقرار کند گفت: نمیدانم! کار درست باشد و اتفاق درست ترسیم شده باشد با هر تماشاگری درست برقرار میکند و ما سعی کردیم این اتفاق بیفتد.
فرخنژاد همچنین درباره تجربه حضور در سریال و تعطیلی کرونایی سینماها، خاطرنشان کرد: ما هم مثل بقیه بیشتر سریال کار کردیم؛ همین قدر که اوضاع سینما بد شد، سریال پا گرفته است.
در ادامه این سؤال را مطرح کردیم که "چه فکر میکردید و چه شد"؛ این جمله کنایه از حمایتهایی دارد که برخی از هنرمندان همچون او از ریاستجمهوری دولت یازدهم و دوازدهم مردم را سوق دادند تا به تدبیر و امید رأی بدهند. او این سؤال را بیپاسخ گذاشت.
انتهای پیام/