وداع شاعرانه با ماه رمضان| بار گنه ما کمرت را خم کرد، ای ماهِ عزیزِ قدکمانی بدرود
شاعران کشورمان وداعی عاشقانه با ماه مهمانی پروردگار داشتند. چند سروده از آنان تقدیم میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ماه مبارک رمضان به آخرین روزهای خود نزدیک میشود و سفره با برکت و پرفضیلت الهی که در این ماه گسترده شده است، در حال جمع شدن است.
به مناسبت پایان ماه رمضان و فرا رسیدن عید بندگی سرودههایی از شاعران کشورمان تقدیم میشود.
محمدعلی بیابانی
اسیر درد شدیم و دوا نیامد باز
گذشت ماه خدا ماه ما نیامد باز
شبیه هر رمضانی که بی تو آمد و رفت
نفس به سینه ما ماند و جا نیامد باز
چقدر هر سحر از درد دوریش یک ماه
صدا زدیم که آقا بیا؛ نیامد باز
دوباره من نشدم آنچه را که او میخواست
دوباره کرد برایم دعا نیامد باز
اگرچه بد شده بودم ولی مرا بخشید
اگرچه شد دلش از من رضا نیامد باز
دوباره روضه بخوان، روضه خوان! که گریه کنیم
که صاحب همه روضهها نیامد باز
پس از گذشتن یک ماه گریه در دستم
مگو که تذکره کربلا نیامد باز
مرضیه عاطفی
بخشید و چه خوب غرقِ تغییر شدم
مانند حصیرِ کهنه تعمیر شدم
دل کندنم از ماه خدا دشوار است
بسکه سرِ این سفره نمک گیر شدم!
رضا دینپرور
کردند سفره را جمع، پس سفرهدار من کو؟
من دیر آمدم رفت، چشم انتظار من کو؟
گیرم مرا ببخشد، شرمندگی من چه؟
با آن همه معاصی بر شانه بار من کو؟
من قهر کردم اوّل، زود آمد آشتی کرد
آنکه مرا بغل کرد آن یار، یار من کو؟
یک عمر عاشقم بود من کور کور بودم
آنکه گره نینداخت جایی به کار من کو؟
حالا که سر به راهم، حالا که سر به زیرم
کو شاخ و شانههایم؟ داد و هوار من کو؟
گفتند بسته شد در لطفاً "غریبه بیرون"!
ای آشنا بفرما پای فرار من کو؟
گرچه گناهکارم، امّا گناه دارم
جز او کسی ندارم، دار و ندار من کو؟
آتش گرفته جانم، چون تشنه حسینم
آنکس که سی شب افطار آمد کنار من کو؟
چشم انتظار حیدر، در وادی السّلامم
من حاضرم بمیرم، لحظهشمار من کو؟
دور و بر کریمان بودن خودش بهشت است
از فاطمه بپرسید سهم انار من کو؟
ما بین کوچه پیچید چادر میان پایش
رویش نشد بپرسد پس گوشوار من کو؟
علی سلیمیان
ای رحمت و فضل آسمانی بدرود
ای عفو و گذشت رمضانی بدرود
بار گنه ما کمرت را خم کرد
ای ماه عزیز قدکمانی بدرود
احمد ایرانینسب
عمریست دور سفرهی مولا نشستهایم
زهرا همیشه فطریهها را حساب کرد
انتهای پیام/