توسعه نامتوازن و سبک مدیریت شهرها مهمترین علت شکلگیری پدیده حاشیهنشینی است
رئیس اندیشکده حقوق شهری و شهروندی مهمترین علت شکلگیری حاشیهنشینی را توسعه نامتوازن و سبکِ مدیریت شهرها دانست.
بنیامین شکوه فر رئیس اندیشکده حقوق شهری و شهروندی در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم با اشاره به گسترش پدیده حاشیه نشینی گفت:حاشیهنشینی از معضلات و پیامدهای ناشی از توسعه نامتوازن شهرها و افسارگسیختگی فرهنگِ شهرنشینی است که با ضرایب متفاوتی حتی دامنگیر بسیاری از کشورهای پیشرفته شده است. در بسیاری از کلانشهرهای دنیا نیز شاهد حاشیهنشینانی هستیم که از حداقل امکانات زندگی هم محروم هستند.در کشور ما هم حاشیهنشینی یکی از پنج مسئله و چالش اصلی است.
وی افزود: در حال حاضر شهرهایی چون تهران، مشهد، اهواز، چابهار، بندرعباس بیشترین درگیری با سکونتگاههای غیررسمی را دارند. سکونتگاههایی که به علت شکاف عمیق اجتماعی بین ساکنان این سکونتگاهها و مناطق رسمی شهر، آبستن تنشهای خطرناکی است و هر از گاهی خبرهای ناخوشایندی از آنها به گوش میرسد.
شکوه فر، مهمترین عامل بروز حاشیهنشینی فقر و استضعافِ اقتصادی دانست و افزود: فقر یکی از عوامل اصلی پدیده حاشیهنشینی است اما عامل اصلی و به قولی علت تامه نیست. اینکه در حاشیههای شهرهای بزرگ شهروندانی با فقر مطلق دستپنجه نرم میکنند و ما حتی تصوری از چگونگی گذران زندگیشان نداریم در واقع خود یک معلول است. البته فقر حاشیهنشینان، منجر به بروز پیامدهایی چون سطح نازل سواد، گسترش اعتیاد، کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، کار کودکان، قاچاق مواد مخدر، جنایت، قتل و اعدام میشود.
رئیس اندیشکده حقوق شهری و شهروندی مهمترین علت شکلگیری حاشیهنشینی را توسعه نامتوازن و سبکِ مدیریت شهرها دانست و گفت:درباره معضل حاشیهنشینی دو نگاه متفاوت در کشور ما وجود دارد که در واقع نشانگر رویارویی جدی دو جهانبینی در حوزه تعاملات انسانی و مدیریتی است. یک نگاه، 'نگرش لیبرالی' است که با بیتوجهی به حاشیهنشینان عملاً شرایط را به سوی حذف آنها میبرد که طبعاً مشکلات و آسیبهای زیادی در پی دارد و نگاه مقابل آن، نگاه انقلابیِ مبتنی بر مبانی ارزشی و جهانبینی الهی است که به دنبال تبعید حاشیهنشینان و زاغهنشینان نیست و آنها را دور از ذهن و مورد بیمهری قرار نمیدهد. صاحب این دیدگاه حضرت امام بوده است. اگر رویکرد ایشان از ابتدای شکلگیری انقلاب بررسی شود، میبینیم با دیدگاهی که بعضاً در مدیریت شهری امروز موجود دارد متفاوت است و امام حاشیهنشینان را ولی نعمت میدانند. رهبر انقلاب هم با همین نگاه به مشکلات حاشیهنشینان توجه دارند و در جلسات با مسئولان بر حل آسیبهای اجتماعی ناشی از حاشیهنشینی تاکید میکنند.
وی حاشیهنشینی را معضل مشترک اکثر کلانشهرهای دنیا دانست و گفت: برخلاف کشورهای توسعهیافته که برای مهار این مسئله اجتماعی - اقتصادی، برنامهریزیهای عملی دارند، در کشور ما نهتنها این معضل کنترل نشده، بلکه رو به گسترش است.بهطوریکه حاشیهنشینها از 4.5 میلیون نفر در سال 83 به بیش از 12 میلیون نفر در سال 98 افزایش پیدا کردهاند!
شکوه فر یادآور شد: پدیده مهاجرت از پیش از انقلاب تاکنون وجود داشته است.افراد به حاشیه شهرهای بزرگ مهاجرت کرده و در گروه جاماندگان توسعه شهری قرار میگیرند. این روزها حتی ساکنان شهرهای بزرگ هم پلهپله به سمت حاشیه رانده میشوند. نکته کلیدی و تاسفبار این که این مناطق به اصطلاح بیخ گوش شهرهای بزرگی قرار دارند.و این بهمعنای ظهور حاشیهنشینهایی است که چیزی برای از دست دادن ندارند و میتوانند دست به کُنشهایی بزنند که تاثیرات فرهنگی - اجتماعی و حتی سیاسی - امنیتی را به دنبال داشته باشد.
وی افزود:امروز وضعیت زندگی در سکونتگاههای غیررسمی در حاشیه مرکز کشور، آنقدر نگران کننده است که چندی پیش معاون سیاسی و اجتماعی وقت استانداری تهران گفته بود 127 نقطه آسیبخیز در استان برای اجرای طرحهای فراگیر اجتماعی و فرهنگی با همکاری نهادهای ذیربط شناسایی شده است. وقتی بیش از 20 درصد جمعیت استان تهران را حاشیهنشینها تشکیل میدهند، باید خدماتی در حد شهرها به ساکنان این مناطق ارائه شود.متاسفانه باید گفت در امتداد پدیده غیر قابل انکار حاشیهنشینی که حد واسط جامعه روستایی و جامعه شهری است، پدیده نوظهور دیگری تحتعنوان 'حاشیهنشینیِ حاشیهنشینها' شکل گرفته که حاشیهنشینان به واسطه مشکلات متعدد که مهمترین آن مسئله اقتصادی و تامین هزینههای مسکن است، توانایی ادامه سکونت در قسمت حاشیهای شهر را ندارند و باز هم از مناطق حاشیهای شهر عقبنشینی میکنند!
وی گفت: برخلاف تصورات رایج، حاشیهنشینی فینفسه آسیب اجتماعی نیست بلکه علت بسیاری از آسیبهای اجتماعی است. در واقع میشود گفت حاشیهنشینی یکی از مسائل اجتماعی کشور است که بهصورت بالقوه پتانسیل و ظرفیت ایجاد آسیب و بحرانهای اجتماعی را دارد . بنابراین مهمترین نهادی که میتواند توازن در جامعه به وجود بیاورد نهادها و حکومتهای محلی مثل شهرداریها و دهداریهاست. این مجموعهها از منابع شهر اطلاع دقیقی دارند. اگر چه در حال حاضر از اختیارات لازم برخوردار نیستند ولی با همین اختیارات فعلی هم شهرداریها میتوانند اقدامات پیشگیرانه خوبی را برای ممانعت از جزیرهای و دوقطبی شدن شهر داشته باشند که متاسفانه کمتر به آن توجه میکنند.
باید توجه داشت که نقش مدیریت شهری در مواجهه با این پدیده اجتماعی - شهری نقشی کلیدی است و نهاد شهرداری می تواند با ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی وضعیت کنونی حاشیهنشینی را هم سامان بدهد.
شکوه فر با اشاره به این که در سالهای گذشته شهرداری ها موفقیتهای چندانی برای مهار پدیده حاشیهنشینی نداشتهاند، گفت: برخی مسئولین شهری و شوراها با وجود وعده های مکرر برای حل آسیبهای اجتماعی، ادعا دارند حل معضل حاشیهنشینی نیازمند زمان بیشتری است! اما به نظر من قصور آنها در این زمینه ناشی از حاکمیت همان نگاه لیبرالی بر مدیریت شهری است. مثلا در طرح جامع و تفصیلی شهری به هیچ وجه به فقرا توجه نمیشود.
وی افزود: حاشیهنشینی پدیدهای نیست که یکشبه به وجود آمده باشد، یکشبه و با اجرای یک برنامه کوتاهمدت، آن هم با توجه به نبود تمرکز مدیریت در این زمینه و مرتبط بودن مساله با نهادهای مختلف، حل نمیشود و نیازمند راه حل فرایندی است.اما می توان با برخی تصمیمات فوری پیامدهای آن را کنترل کرد. سیاست کلی جهانی در مواجهه با پدیده سکونتگاهها رویکردی سلبی نیست. یعنی این تصور که با حذف فیزیکی و تخریب گسترده سکونتگاههای غیررسمی میتوان سایه این مساله اجتماعی و اقتصادی و کالبدی را از سر شهرها برداشت، یک گمان منسوخ است. نادیده گرفتنِ این محدودهها و ساکنین آنها هم بیش از پیش مسئله را پیچیده میکند. مثلا در کلانشهرهایی مانند تهران که طبق آمار رسمی 23 درصد از جمعیت حاشیهنشین ساکن در بافتهای ناکارآمد شهری و حاشیهای کشور در این استان سکونت دارند، نمود بسیار بیشتری دارد.
بنابراین تلاش شهرداری برای ایجاد فضای تعامل بین گروههای مختلف اجتماعی میتواند وضع زندگی تهیدستان را بهتر کند و باعث توازن نسبی اقتصادی و پیوستگی اجتماعی شود.از این نکته هم نباید غفلت کرد که حل معضل حاشیهنشینی کاری زمانبَر است اما مدیران شهری باید توجه داشته باشند که اگر بخواهند به بهانه کوتاه بودن دوره مسئولیتشان فقط به حرف بسنده کنند، هیچوقت کاری در این زمینه انجام نمیشود.
انتهای پیام/