نگاهی دیگر به کرونا به بهانه مستند «لمس مرگ»/ کسانی که "مرگ" برایشان عدد نشد!


نگاهی دیگر به کرونا به بهانه مستند «لمس مرگ»/ کسانی که "مرگ" برایشان عدد نشد!

مستند «لمس مرگ» روایت آدم‌هایی است که مرگ همسایه، آشنا و غریبه برایشان فرقی ندارد. افرادی که هر روز تک تک این عددهای بزرگ را لمس می‌کنند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مستند «لمس مرگ» به کارگردانی فرشاد یحیایی تولید باشگاه رشد جوان است و گوشه‌ای از تلاش‌ کارکنان سازمان بهشت زهرا (س) که بدون ترس از ابتلا به بیماری برای حفظ عزت و شرافت در تغسیل و تدفین پیکر متوفیان کرونایی خدمت می‌کنند را به تصویر می‌کشد.

هدی محمدی، فعال رسانه‌ای در یادداشتی به این مستند پرداخته و فعالیت شجاعانه نیروهای جهادی در خدمت‌رسانی به فوت‌شدگان ناشی از این ویروس خطرناک را روایت کرده است. 

به بهانه مستند لمس مرگ؛ روایت تغسیل و تدفین اموات کرونایی

495، 500، 519، 480، 250، 327!

اعداد قدرت عجیبی در عادی‌سازی همه چیز دارند، مرگ با تمام وحشتناک خود، با غم و سوگواری، با درد بازماندگان با حس سراسر رنج از دست دادن، اگر لباس اعداد را بپوشد می‌شود «شمار جانباختگان بر اثر کرونا». دیگر آن یک نفر که عزیز یک مادر است، آن یک نفر که امید یک خانواده است، آن یک مرد که نان آور خانه است اهمیتی ندارد او یک  عدد است در کنار عدد بزرگ «جانباختگان کرونا»!

نمی‌دانم نامش عادت است یا کنار آمدن، اما هر چه هست زیر سر همین یک سال است، همین یکسال که مرگ آمده بیخ گوشمان خانه کرده! همین یکسال که هر روز اخبار تازه مجموعه‌ای از درگذشتن است! مرگ با بی‌رحمی تمام یکسال است کمر همت بسته تا به ما یادآوری کند که بینمان فرق نمی‌گذارد، فقیر و غنی نمی‌شناسد، همه ما را درگیر خواهد کرد و روزی به سراغ ما و عزیزانمان هم می‌آید.

اما تمام این حرف‌ها برای زمانی است که از مرگ «دیگری» حرف بزنیم، صحبت اگر از مرگ ما یا عزیز ما باشد معادله تغییر می‌کند. یک نفر دیگر فقط یک نفر از چهارصد و اندی جانباخته نیست! خود ماست، عزیز ماست، از نزدیکان‌مان یکی که رفتنش در زندگی‌مان جای زیادی را خالی می‌کند...

«لمس مرگ» روایت همین است، روایت آدم‌هایی که مرگ همسایه، مرگ آشنا و غریبه برایشان فرقی ندارد، می‌خواهند حرمت اموات حفظ شود، می‌خواهند_ هر چقدر هم که آن عدد بزرگ باشد_ تک تکشان با احترام به منزل ابدی بروند، لمس مرگ روایت افرادی است که هر روز تک تک این عددهای بزرگ را لمس می‌کنند.

روزهای آغاز کرونا را خوب یادم هست، عکس‌های تشییع جانباختگان به شدت غریبانه بود، یک قبر بود و چند نفر که لباس مخصوص پوشیده‌اند، با یکی دو عزادار تک و تنها، آن روزها با تمام وجود ترسیده بودم، نه از ابتلا و نه از مرگ! از غربت ترسیده بودم، اینکه سهم‌مان از دنیا یک «غسل و نماز میت» نشود! اینکه هیچ مؤمن و مسلمانی پشت جسم بی جانم لا اله الا الله نگوید، اینکه یک یاحسین دست جمعی هم قسمت تابوتم نشود.

و درست همان روزها، همان روزها که ترسیده بودیم، همان روزها که در خانه‌هایمان پناه گرفته بودیم تا دیو مرگ گریبان گیرمان نشود، عددها با تمام بزرگی‌شان نتوانسته بودند مرگ را برای عده‌ای عادی کنند! همان‌ها که روایتشان را در لمس مرگ می‌بینیم...

می‌گویند بعضی حتی برای شناسایی امواتشان هم می‌ترسیدند جلو بیایند، می‌گویند پا به پای مردم اشک ریختند، می‌گویند کسانی را دیدند که تک و تنها عزیزشان را به خاک می‌سپردند، نتوانستند ببینند، پنجه در پنجه کرونا زدند، سختی کشیدند، عزیزانشان را ندیدند تا این مرگ غریبانه با ویروس از این دردناک‌تر نشود.

آستین بالا زدند تا ترس‌ها تحقق پیدا نکنند، تا هیچ جانباخته‌ای بدون غسل و کفن و نماز دفن نشود! لمس مرگ روایت همین آدم‌هاست! آدم هایی که مرگ برایشان فقط یک عدد نیست، آدم هایی که عددها هر چقدر هم بزرگ باشند برایشان یک‌های جدایی هستند که باید پیکرشان «شریف» دانسته شود، ساکنان ایستگاه آخر ایستاده‌اند تا تمام چهارصد و نود و پنج‌ها، پانصدها و پانصد نوزده‌ها غسل شوند، کفن بپوشند و برپیکرشان نماز خوانده شود...

انتهای پیام/ 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران