روایت تسنیم از روزهای گردوغباری مردم منطقه سیستان / ریزگردهای سیستان راه حلی جز دیپلماسی قوی ندارد
گروه استانها ـ مدتهاست مردم پنج شهرستان زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز در منطقه سیستان واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان و بخشهایی از منطقه بلوچستان در جنوب استان و حتی مرکز استان بابت طوفانها و گرد و غبار ناشی از آن گله دارند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از زابل، مدتهاست مردم پنج شهرستان زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز در منطقه سیستان واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان و بخشهایی از منطقه بلوچستان در جنوب استان و حتی مرکز استان بابت طوفانها و گرد و غبار ناشی از آن گله دارند و به نظر میرسد تنها مقصر این ماجرا را باید مقامات کشور خودمان بدانیم که هنوز نتوانستهاند با دیپلماسی برای دریافت حقآبه دشت سیستان از کشور افغانستان اقدام مناسبی داشته باشند؛ چرا که منشأ این گرد و خاک بستر خشکیده تالاب بینالمللی هامون است که در پی خشکسالی به کانون ریزگرد تبدیل شده و بیشتر گرد و غبار ناشی از طوفان نیز از سیستان به دیگر نقاط استان سرایت میکند.
کارشناسان میگویند دولت افغانستان بر اساس قراردادی که در زمان نخست وزیری هویدا با این کشور امضا شد، باید اجازه دهد در همه ایام سال در هر ثانیه 26 مترمکعب آب به هیرمند بیاید که جمعاً این مقدار در سال حدود 820 میلیون مترمکعب میشود و این همان حقآبه معروف تالاب بینالمللی هامون است که افغانستان سالهاست از عمل به آن سر باز میزند.
با این وجود افغانستان تا پیش از این توان کنترل کامل منابع آبی را نداشت و همین موضوع موجب شده بود خلاف میل باطنی این کشور برای ندادن آب به ایران، سیلابهای ناشی از بارندگی وارد سیستان شود و بخشی از آب تالاب هامون را تامین کند. بر اساس برآورد کارشناسان سیستان سالانه 400 میلیون مترمکعب آب در بخش کشاورزی و حدود 400 میلیون مترمکعب آب آشامیدنی و در بخش صنعت نیاز دارد؛ البته در صورتی که تبخیر را در نظر نگیریم و همین 820 میلیون مترمکعب آب در صورت رهاسازی از سوی افغانستان برای تامین نیاز منطقه کفایت میکند.
خشک شدن تالاب هامون و نرسیدن حقآبه به دشت سیستان، نابودی مزارع و مراتع را به دنبال داشته و هامون خشک نیز چیزی جز گرد و غبار و طوفان شن برای سیستان به ارمغان نیاورده است.
طوفان پدیده طبیعی است
مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری سیستان و بلوچستان در گفتوگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: طوفان یک پدیده اقلیمی مخصوص مناطق خشک و نیمه خشک است که در واقع شدت وزش باد از حد خودش خارج میشود و در مناطق ما به یک حدی که میرسد ایجاد گرد و غبار میکند و حالا فارغ از اینکه چه کاری برای جلوگیری از این موضوع انجام شده یا نشده باید گفت چون سطح اراضی بسیار گسترده است، این باعث میشود که طوفان صدها کیلومتر و حتی بیشتر از هزار کیلومتر هم با خودش گرد و خاک را همراه کند و برای مثال باد عربستان از غرب میآید و در اینجا هم از خارج از کشور گرد و غبار میآورد.
عبدالباسط پاکزاد ادامه داد: طوفان هم در مناطق ما به خاطر افت فشاری که در جو صورت میگیرد و خاص خودش است، به صورت اجتنابناپذیری جزو پدیدههای اکوسیستمی مناطق خشک میشود اما اکنون در سیستان و بلوچستان که یک استان بیابانی است، نزدیک به 4.5 میلیون هکتار، که البته 10 میلیون هکتار ما نیز اراضی مرتعی هستند و اینجا غبارناکی پیش میآید؛ اگرچه غبارخیزی هم از طرف دیگری وجود دارد.
وی افزود: از این 4.5 میلیون هکتار بیابان اراضی بیابانی ما به سطح دو میلیون و 400 هزار هکتار، از کانونهای بحرانی استان است. کانونهای بحرانی جایی هستند که در واقع حرکت شنهای روان بسیار گسترده است و مناطق جنگلی و زیرساختی را همین مناطق مورد تهدید قرار میدهند که ما 20 کانون از این نوع در استان داریم؛ در واقع این شرایط با کاهش بارندگی دو سال اخیر ارتباط دارد و باید به این توجه داشت که از این 20 کانون ما سه کانون فعال داریم که 25 درصد کانونهای ما از این سه کانون هستند و این سه کانون گسترده نیز در منطقه سیستان قرار دارند.
14 عملیات بیابانزدایی در جریان است
پاکزاد گفت: سه کانون مهم ریزگرد شامل "نیاتک، شیله و جزینگ" در سیستان داریم که کانون شیله گرد و غبارش به سمت جادهها میآید و از سال 47 فعالیتهای ما در قالب یک ایستگاه تثبیت شن انجام میشود و بالای 30 هزار هکتار هنوز مالچپاشی نشده و این مالچپاشی برای این انجام میشود که حفظ رطوبت برای مراقبت از پوشش گیاهی منطقه صورت بگیرد تا مناطق بیابانی گستردهتر نشوند.
وی ادامه داد: در بحث نیاتک ما اکثر سطح را مالچپاشی کردیم که خشکسالی دو سال اخیر باعث خشک شدن دریاچه هامون شد که از 570 هزار هکتارش 370 هزار در خاک کشور ماست و 200 هزار هکتار آن نیز در افغانستان است؛ بخش اعظم منشأ ریزگردهای منطقه سیستان کف خشک دریاچه است و بخشی هم از افغانستان میآید که حجمه گرد و غبار و شن را به داخل کشور میآورد. ما اکنون بیشتر تمرکزمان روی شنهای روان است. دبیرخانه ستاد ملی مبارزه با گرد و غبار نیز از طرف مسئولان محیط زیستی در حال پیگیری است تا بتوانیم تمرکز بیشتری روی این مسئله در استان داشته باشیم.
مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری سیستان و بلوچستان اضافه کرد: سایر کانونهای بحرانی استان نیز پراکنده است و در شهرستانهای ایرانشهر، میرجاوه و دلگان از این کانونها داریم و در کل 14 نوع پروژه را برای کنترل بیابان یا به عبارت دیگر بیابانزایی در استان حسب شرایط اکوسیستمی داریم که از نهالکاری گرفته تا پخش آب در سیستان است و در پروژه پخش آب سال گذشته و دو سال قبل هر سری بالغ بر 14 هزار هکتار برای عملیات پخش آب کار کردیم که رودخانه نیاتک نیز پر شد و طوری است که اکنون پوششهای گیاهی افزایش پیدا کرده و همین الان دامها در منطقه در حال چرا هستند که این به دلیل پخش نهالکاریها در منطقه است.
پاکزاد اظهار داشت: امسال ما فقط روزی پنج هزار هکتار نهالکاری و بحث مراقبت و نگهداری از آنها را داریم که هدفگذاری هم کردیم و آن چیزی که ما مستقیم با آن درگیر هستیم شنهای روان است. در بحث غبارناکی شما میبینید که طوفان از دشت کویر لوت گرد و غبار بلند میکند و به این استان میآورد و تا کشور عمان و تا نقاط دور از اقیانوس هم میرود. متاسفانه جلوگیری از این موضوع از دست بشر خارج است و با این حال ما اقدامات خوبی برای جلوگیری از طوفان شن داریم.
وی افزود: برای مثال ما در نزدیکی مزارع و زیرساختها اقدامات خوبی انجام دادهایم و حتی نیروگاه ایرانشهر اطرافش محصور شده یا بخش اعظم مناطق شنزار نیاتک کنترل شده اما دریاچه هامون در حال خشک شدن است که به همین دلیل کف دریاچه که آبش از افغانستان میآید، ذرات ریز با آب نیز رسوب میکند؛ برخلاف قلوهسنگها که حرکت میکنند و این ذرات ریز بعد از اینکه خشک شدند با اولین باد به سمت روستاها میآیند.
سیستان به کانون گرد و خاک تبدیل شده است
مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری سیستان و بلوچستان بیان کرد: متاسفانه سیستان در پیشانی کانون ذرات ریز است اما ریزگرد کلمه درست برای تعبیر این پدیده نیست بلکه ریزگرد یک معنای شیمیایی هم دارد که برای مثال دود کارخانهها داخلش ریزگرد دارد و به همین دلیل ما به آنها غبار میگوییم و گرد و غبار ریزگردها برای کارخانههای صنعتی هستند که برای مثال در اراک آن ذرات سرب که به داخل ایران وارد میشد از ذرات ریزی بود که مثلا از اگزوزها و ریزگردهای صنعتی به ایران میآمد اما در استان ما خشکسالیهای اخیر به این موضوع شدت بخشیده است.
وی ادامه داد: ما اکنون در بحث فرسایش خاک دو نقطه حساس در کشور داریم که رتبه یک را دارد؛ یکی فرسایش بادی داریم که در استان سیستان و بلوچستان فرسایش آبی شدیدتر است و برای نمونه آن را در منطقه دشتیاری داریم؛ ما در سیستان بالای 49 تن بر هکتار فرسایش بادی داریم و 100 تن بر هکتار هم فرسایش آبی در جنوب داریم که طرحهای بزرگ مهار و کنترل فرسایش خندقی در آنجا در حال اجرا است و به عبارتی در منطقه جنوب استان نیز فعالیتهای گستردهای را در حال اجرا داریم.
پاکزاد یادآور شد: هماکنون در استان چهار و نیم میلیون هکتار اراضی بیابانی محض داریم که 2.4 درصد آن کانون بحرانی است، به این معنی که در کانون بحرانی با یک باد یک تپه شن 50 متر جا به جا میشود و با وجود 40 سال فعالیت اما اینها تثبیت نشدهاند و با این وجود ما همچنان پای کار هستیم تا زمانی که بتوانیم اقداماتمان را برای تثبیت این مناطق و بیابانزدایی انجام خواهیم داد تا شدت طوفانهای شن به پایینترین حد ممکن برسد.
دولت به سیستان نگاه ملی دارد
مجری طرح بیابانزایی منطقه سیستان در این رابطه در گفتوگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: بر اساس ضرورتی که برای منطقه سیستان به جهت الویت و شرایط کاری وجود داشته، سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری این منطقه را از منظر ملی نگاه کرده و من در حقیقت دو ماه است که به این مسئولیت منصوب شدهام و این جایگاه تازه تعریف شده و هدف هم کم کردن حضور و حرکت ماسههای روان یا ماسههای بادی که با عمر سیستان در منطقه وجود داشته و دارد، است.
زورقی ادامه داد: این طرح بزرگی است که منطقه سیستان تحت عنوان طرح تالاب دشت سیستان برای 46 هزار هکتار از 153 هزار هکتار اراضی کشاورزی انجام داده و دولت سرمایهگذاری بزرگی برای تاسیسات در منطقه احداث کرده و به سرانجام رسانده است. علاوه بر کاری که جزو وظایف ذاتی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور است، برای بحث بیابان در منطقه سیستان کارهایی مانند مانند مالچپاشی، نهالکاری و مانند آن نیز انجام میشود اما سیستان را با این اتفاق از کل کشور جدا کردند و هدفشان توجه بیشتر به این موضوع بوده است.
وی گفت: آخرین مطالعاتی هم که برای دشت سیستان بوده و در ارتباط با موضوع بیابان انجام شده در سال 1383 صورت گرفت و این مطالعات بیشتر توصیفی بوده تا اجرایی و اکنون ما در شرایطی هستیم که بتوانیم مطالعات دقیقی را با هماهنگی دستگاههای مرتبط با موضوع انجام دهیم و شرح خدماتی برایش آماده کنیم. همکاران محیط زیستی بخش مربوط به داخل تالاب را همچنان بر عهده دارند و قسمتی که خارج از تالاب است، وظیفه سازمان جنگلها است.
زورقی ادامه داد: تا زمانی که شما مطالعات دقیق و مشاور در اختیارتان قرار نداشته باشد سازمان مدیریت و برنامهریزی اعتباری در این خصوص در اختیار شما قرار نمیدهد؛ پیشبینی ما این است که 250 هزار هکتار از مناطق حساس و بحرانی سیستان را به مشاور بدهیم تا مطالعاتش انجام شود و خروجی آن منجر به این میشود که اعتبارات مورد نیاز منطقه سیستان را با عدد و رقم و نوع فعالیتی که از مناطق میخواهد انجام شود، مشخص کند.
مجری طرح بیابانزایی منطقه سیستان توضیح داد: در منطقه سیستان جهت وزش باد معمولاً از شمال غرب و جنوب شرق است که ما در این محدوده 46 هزار هکتار به علاوه اراضی دیگری وابسته به سیلاب داریم که میخواهیم از گونههایی که دومنظوره است، هم در مقابل باد و کمآبی و هم مثمر، استفاده کنیم. این گونهها را در منطقه تهیه و توزیع میکنیم و در اختیار بهرهبردارانی قرار میدهیم که از اینها به عنوان بادشکن در اطراف ارای کشاورزی شان استفاده کنند و کمکی هم به بخش کشاورزی به این شکل خواهد شد.
حقآبه هامون در معاهده با افغانستان در نظر گرفته نشد
یک عضو هیئت علمی دانشگاه زابل در رشته کشاورزی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در این رابطه اظهار داشت: افغانستان کشوری است که از نظر منابع آب خودکفا محسوب میشود اما کشوری خشک است و با این حال به دلیل رشته کوههایی که بین آن واقع شده رودهایی به سمت آن سرازیر میشود و بعد هم این رودها به اطراف و به سمت مرزهای افغانستان سرازیر میشوند که یک بخشی هم به کشورهایی مانند ترکمنستان و پاکستان میرود و بخش دیگری هم به طرف هیرمند یا دریاچه هامون در ایران سرازیر میشود در حالی که باید توجه داشت افغانستان تنها توان کنترل یک سوم آبهایش را دارد.
احمد قنبری گفت: افغانستان نمیتواند بیشتر از این ظرفیت از آبهایش را بهرهبرداری کند؛ اگرچه از سالها پیش چند سد بر رودهایش احداث کرده است اما حالا سد "کمال خان" و متعاقباً سد کجکی هم از این به بعد باعث خواهد شد آبهای کمتر و محدودتری وارد ایران شود و باید این را هم توجه داشت که حقآبهای که ما از رودخانه هیرمند داریم و توسط رژیم پهلوی تحت معاهده 1973 قراردادش بسته شده بود، بیشتر برای بحث آب شرب و مصرف کشاورزی منطقه سیستان بوده است.
وی ادامه داد: پس حقآبهای برای خود تالاب در آن معاهده در نظر گرفته نشده و این نشان میدهد بحث حقآبه هامون در آن زمان مسکوت مانده و شاید هم طرف ایرانی حتی تصورش را هم نمیکرده که افغانستان بخواهد از وارد شدن آب به هامون که قسمتی از آن در خاک خودش است جلوگیری کند و اکنون اگر سیستان گرد و خاک دارد دلیل اصلی وضعیت کنونی افغانستان است و بیشتر این گرد و خاکها از خاک این کشور به سیستان وارد میشوند.
هدف افغانستان ایجاد فشار است
این عضو هیئت علمی دانشگاه خاطرنشان کرد: از نظر من و بر اساس مطالعاتی که انجام دادم سد کمال خان که افغانستان احداث کرده بر دلایلی در آینده و چه بسا در همین سال جاری برای ما مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. طبق مطالعات من افغانستانیها میگویند ما میخواهیم قرارداد بین ایران و افغانستان را عملیاتی کنیم. اینها میخواهند آبی که قرار است به سمت هامون بیاید را چون نخواهند توانست سیلهای وارد شده را با سد کمال خان کاملا کنترل کنند، با ایجاد یک مسیر انحرافی، به سمت کویر و شورهزار ببرند که در واقع هیچ استفادهای هم برایشان نخواهد داشت بلکه میخواهند با فشار به ایران، به اهداف و خواستههایی که دارند برسند.
قنبری افزود: کنترل آب و مدیریت آب در هر کشوری طبیعی است اما به اعتقاد بنده بحث این سدی که اخیراً در افغانستان ایجاد شده بیش از اینکه مدیریت منابع آب و کاهش قحطی باشد، انحراف آب و فشار سیاسی بر ایران است که اگر هیچ اقدامی علیه این حرکت انجام نشود ما نابودی تدریجی تالاب هامون را شاهد خواهیم بود؛ همین هامونی که بینالمللی است و بر اساس قواعد سازمانهای بینالمللی افغانستان حق ندارد بدون گفتوگو با ایران وارد ساخت این چنین سدی و پروژه انحراف آب شود.
وی ادامه داد: در نتیجه باید ایران مذاکره میکرد؛ افغانستانیها میگویند آب مال ماست و بر اساس یک تفکری که آب را مثل معدن میدانند، میگویند مگر معدن مال یک کشور نیست، خب آب هم همینطور است در حالی که بحث آب مثل معدن نیست و فراتر از این موضوع، آب متعلق به تمام مردم است.
سیستان باید در تامین آب مستقل شود
این استاد دانشگاه اضافه کرد: برای مثال در کنوانسیون آبراههای بینالمللی سال 1997 میلادی سازمان ملل متحد دو جا در مورد استفاده از آبهای مشترک سخن گفته که یکی برابری و دیگری عقلانیت و مدلل بودن در مصرف آب را توصیه میکند. پس کشور بالادست در بحث توسعه منابع آب باید به این دو اصل توجه کند اما خب اینها به صورت نسبی است و شما ببینید آیا سیستان منبع آب دیگری غیر از هیرمند دارد و اصلاً آیا سیستان از آبی که از افغانستان وارد کشور میشود، راندمان مصرف آب بالا دارد؟
وی ادامه داد: ایران تا به حال در موارد مختلفی با افغانستان همکاری کرده؛ ایران چه در بحث ترانزیت و چه در بحث آموزش و کمکهای انسانی با افغانستان همراه بوده اما افغانستان مقداری به همکاری با ایران به نظر من با شک و تردید نگاه میکند و آن صداقتی که باید در بحث آب داشته باشند را ندارد؛ تنها راهکار در اینجا دیپلماسی است و بالاخره کشور ما یک کشور مستقل است همانطور که افغانستان هم یک کشور مستقل است و ما نیز باید از راه دیپلماسی برای همکاریهای چندجانبه و منافع مشترکمان استفاده کنیم و وارد مذاکره شویم تا هامون را از دست ندهیم.
قنبری اضافه کرد: یکی از منافع مشترک ما و افغانستان تالاب هامون است؛ اگر ایران و افغانستان همکاری کنند که تالاب هامون سرسبز و شاداب باشد هم ایران استفاده خواهد کرد و هم نیمروز افغانستان اما فراتر از این تنها آب نیست؛ تنها این وسط مسئله کشاورزی نیست و ما باید سعی کنیم پدافند غیرعامل داشته باشیم و چه خوب بود که ایران وابستگی سیستان به افغانستان را از لحاظ منابع آبی مستقل میکرد و وابستگیاش را به کشاورزی کم میکرد و آب را از عمان برای مثال به این منطقه متصل میکرد.
گزارش از سیدخلیل موسوی نیا
انتهای پیام/395/ش