سید جمالالدین مشکل جهان اسلام را استبداد و سلطهی همزمان اجنبی میدانست/ سلطنتطلبها و لائیکها دشمن اصلی سید بودند|گفتوگو با تبریزی
قاسم تبریزی پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: انتقادی که نسبت به حرکت سیدجمالالدین اسدآبادی مطرح میشود این است که ایشان به جای اینکه به دیدن مردم برود و آنها را آگاه کند، به فکر اصلاح دولتمردان و سیاستمردان بود، البته خودش در پایان عمر به این موضع رسید.
به گزارش خبرنگار گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، امروز (18 اسفندماه) سالروز درگذشت سید جمالالدین اسدآبادی است. پیرامون شخصیت سید جمالالدین صحبتها و اظهارات مختلفی میشود. از تحسینها و تمجیدها تا نقدها و اتهامات! با این حال نویسندگان مسلمان و انقلابی در طول یکصد سال اخیر همواره او را یکی از منادیان بیداری اسلامی و نهضتهای اصلاحی در جهان اسلام دانستهاند.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
ناظم الاسلام کرمانی، امام خمینی، شهید مطهری، آیتالله خامنهای و از میان غیر ایرانیها، شیخ محمد عبده مصری و اقبال لاهوری ازجمله افرادی هستند که لب به تحسین حرکتهای اصلاح گرانه سید گشودهاند. اندیشههای سید جمالالدین اسدآبادی تنها محدود به ایران نبود و ترکیهی امروزی، هند، افغانستان و بیش از همه مصر را تحت تأثیر خود قرار داد.
بمناسبت سالروز درگذشت این مبارز ضداستعمار و ضد استبداد، گفت وگویی با قاسم تبریزی پژوهشگر تاریخ معاصر داشتیم. تبریزی در گفتگو با خبرنگار گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم در خصوص شخصیت سیدجمالالدین اسدآبادی گفت: یکی از چهرههای برجسته تاریخ معاصر ایران که به عنوان مصلح جهان اسلام شناخته میشود، سید جمالالدین اسدآبادی است. او اهل اسدآباد بود. پدرش سیدصفدر به تهران آمد و سید جمال در درس آیتالله سیدصادق طباطبایی سنگلجی از علمای تهران شرکت کرد. سپس به قزوین و بعد از مدتی به نجف رفت.
وی افزود: سیدجمالالدین اسدآبادی زمانی که در نجف حضور داشت، احساس کرد که باید برای ایجاد یک نهضت و انقلابی، حرکت و اقدامی انجام بدهد. از این رو حوزه نجف را ترک کرد و اقدامات سیاسی خود را آغاز کرد. ویژگیهای سیدجمالالدین در مقایسه با دیگر مصلحان جهانی اسلام این است که وی یک عالم شیعی و تربیتیافته مکتب تشیع بود. در حوزه درس خوانده و با فرهنگ شیعی و مبانی اندیشه اسلامی آشنا بود. نسبت به جهان اسلام و تحولات جهانی آگاه و به تعبیر امروز مقتضیات زمان را درک میکرد.
وی ادامه داد: شهید مطهری در کتاب نهضتهای صد سال اخیر به معرفی سیدجمالالدین اسدآبادی پرداخته است. از نگاه مطهری، وی مشکل نخست جهان اسلام را حاکمان مستبد در کشورهای عثمانی، هندوستان و افغانستان میدانست. عوامل دیگری همچون تشتت و اختلاف در بین مسلمانان نیز از نگاه مطهری مورد توجه اسدآبادی بوده است.
این پژوهشگر تاریخ معاصر اظهار داشت: اسدآبادی معتقد بود که در مرحله نخست باید جامعیت اسلام و قرآن و ابعاد مختلف آن اعم از فلسفه و عرفان را به جامعه شناساند. ایشان مرحله دوم را مبارزه با حاکمان مستبد میدانست که مانع از رشد علمی و تحولات اجتماعی بودند. اسدآبادی مرحله سوم را مبارزه بیامان با استبداد و عوامل آن در جامعه اسلامی میدانستند. عقبماندگی جوامع اسلامی عمدتاً با برنامهریزی و طراحی توطئه انجام گرفت.
تبریزی بیان داشت: وی هدف نهایی را احیای اسلام در جوامع اسلامی میدانستند. او معتقد بود که نباید حاکمان مستبد بر جوامع اسلامی حکومت کنند و اجنبیها نیز نباید بر سرزمینهای مسلمانان مسلط شود.
وی خاطرنشان کرد: در دوره وی ناصرالدین شاه قاجار که یک حاکم مستبد و عیاش بود بر ایران حکومت میکرد. او به تبعید و دستگیری علمای اسلامی میپرداخت. عوامل خارجی نیز قراردادهای استعماری بر کشور و مردم تحمیل میکنند. پنجه استعمار و استبداد در آن دوره در دورن جامعه اسلامی فرورفته بود.
** سفرهای سیدجمالالدین؛ از افغانستان و هند تا اروپا
تبریزی در ادامه بیان کرد: سیدجمال الدین اسدآبادی در شرایطی حرکت خود را آغاز کرد که قدرتهای استعماری در کشورهای آفریقایی و آسیایی که بسیاری از آنان کشورهای مسلمان بودند، مشغول استعمار بودند. استعمار تنها مربوط به یکی دو کشور نبود، بلکه در جای جای جهان اسلام پنجه خونین استعمار دیده میشد. از این رو ابتدا به افغانستان سفر کرد. افغانستان به این دلیل که ساختار عشیرهای دارد، انگلیس به خوبی نتوانسته بود در آن کشور نفوذ کند.
وی اضافه کرد: اسدآبادی حدود 10 الی 13 سال در افغانستان فعالیت کرد و تحولاتی را در آن کشور به وجود آورد. پس از آن به هندوستان رفت. هند به طور کامل تحت استعمار و سلطه انگلستان قرار داشت و از این رو تفاوت اساسی با افغانستان داشت. وی در چنین شرایطی، مبارزات خود را در آن کشور آغاز کرد.
تبریزی ادامه داد: اسدآبادی در راستای مبارزات ضداستعماری و ضداستبدادی اقدام به انتشار مجله «تربیت» کرد که به دلیل انتشار این مجله و دیگر اقداماتش از هندوستان اخراج شد. اسدآبادی سپس به کشور مصر رفت. در مصر استقبال بسیار خوبی از سوی جوانان و طلاب علوم دینی از ایشان انجام گرفت. وی توانست در دانشگاه الازهر و خارج از آن فعالیتهای بسیاری داشته باشد اما در نهایت بر اثر فشار عوامل انگلیس مجبور به خروج از مصر و حضور در اروپا و کشورهایی اروپایی شد.
وی بیان کرد: ناصرالدین شاه در سفری که به روسیه داشت با سیدجمالالدین اسدآبادی دیدار و در خصوص وضعیت ایران و نارضایتیهای مردم گفتگو کردند. ناصرالدینشاه از وی میخواهد تا به ایران بیاید و فعالیتهای خود را انجام دهد. اسدآبادی پس از حضور در ایران با توطئه عوامل انگلستان، حسادت و خباثت برخی از دولتمردان و استبداد ناصرالدین شاه روبرو شد که در نهایت مجبور به اخراج از ایران شد. او به استانبول هم که رفت با محدودیت و فشار روبرو شد و در نهایت به دست عوامل عثمانی و انگلیسی در آنجا به شهادت رسید.
** مخالفان سید چه کسانی بودند؟
قاسم تبریزی در خصوص مخالفان سید معتقد است: سیدجمال الدین اسدآبادی منتقدان و مخالفانی داشت که قابل تقسیم به 6-5 دسته مختلف است. یک عده مخالف صد درصد سیدجمالالدین هستند که اینها مخالفان جدی دین، اسلام و روحانیت میباشند. فراماسونها، لائیکها و کمونیستها از جمله این مخالفان هستند. آنان به دنبال دموکراسی، لیبرالیسم و مکاتب غربی بودند.
وی افزود: دسته دوم مخالفان سیدجمالالدین اسدآبادی سلطنتطلبها بودند. حاکمان، اعضای قاجاریه و وابستگان به دربار جزو این دسته بودند. در دوران پهلوی نیز فعالیتهای بسیاری علیه اسدآبادی انجام گرفت و کتابهایی علیه وی نوشته شد.
تبریزی خاطرنشان کرد: دسته دیگر مخالفان سیدجمال الدین اسدآبادی، متدینین و مسلمانان فاقد بینش عمیق اسلامی بودند. آنها عمدتا تحت تاثیر اندیشهها و نوشتههای غربزدهها، مارکسیستها و سلطنتطلبها قرار داشتند. آنان درکی از حرکتهای اسلامی، جهان اسلام، استعمار و توطئههایشان نداشتند. این دسته از متدینین عوامل عقبماندگی جامعه اسلامی را به خوبی نمیشناختند.
وی بیان داشت: مرحوم خسروشاهی کارهای بسیاری در جهت تبیین اندیشهها و اقدامات سیدجمالالدین اسدآبادی انجام داده که آثار او مستند و ارزشمند است. البته ایشان فرصت نیافتند به تمامی مطالب بپردازند. وی در طول حیاتش 256 عنوان مطلب در مورد سید جمالالدین نوشت.
** چرا حرکت اسدآبادی به نتیجه مطلوب نرسید؟
این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: اسدآبادی به دلیل پراکندگی کارش نتوانست یک حرکت منسجم به وجود بیاورد. در هر جایی شعلهای روشن کرد، اما انسجام نداشت. شاید اگر علمای دیگر در آن عصر میزیستند و اندیشه مبارزاتی وی را داشتند، همین کار را میکردند. این نظر در سال چهلم پس از انقلاب اسلامی مطرح میشود.
وی افزود: انتقاد دیگری که نسبت به حرکت سیدجمالالدین اسدآبادی مطرح میشود این است که ایشان به جای اینکه به دیدن مردم برود و آنها را آگاه کند، به فکر اصلاح دولتمردان و سیاستمردان بود که یا روحیهای مستبد داشتند یا اینکه در برابر غرب منفعل بودند و به هرحال به صورت پنهان یا آشکار عامل غرب بودند. البته خودش نیز در پایان عمر به این موضع رسید. محمد عبده و علامه اقبال لاهوری که از شاگردان وی بودند، به عنوان انتقاد به سید این موضوع را مطرح میکردند.
تبریزی بیان کرد: نقد دیگری که نسبت به سید مطرح میشود این است که ایشان برنامهای برای آینده حرکت خود ارائه ندادند و حرکتهای خود را تدوین و تبیین نکردند.
وی در پایان عنوان کرد: حرکت مشاهیر، مفاخر و بزرگان یک تجربه است. سید در کلیت درست عمل کردند. دستاوردهایی داشتند که البته نقدهایی هم به حرکت ایشان وارد است. بسیاری از موضوعات که سید در آن روزگار مطرح میکردند، امروز نیز برای ما مطرح است. ما با غرب اگر میخواهیم مبارزه کنیم، باید با ایدئولوژی اسلامی مبارزه کنیم. قدرت اسلام است که میتواند استعمار را به زانو درآورد. تا وقتی که استعمار در جهان وجود دارد و قدرت دارد، علیه دین و اسلام فعالیت خواهد کرد. امام خمینی (ره) فرمودند که در ذهنتان باشد که غرب دشمن اسلام، قرآن و مسلمین است. این حرفی است که سیدجمال بدان اعتقاد داشت و مبارزهاش را آغاز کرد.
انتهای پیام/