یادداشت| به مناسبت فرا رسیدن روز مهندس؛ کجی تاق از راستی ماست
اگر جامعه مهندسی دغدغه احیا و بازآفرینی شهرها و سازه ها مبتنی بر گذشته و اندیشه ایرانشهری را نداشته باشد نتیجه اش میشود آنچه که در طول دههها مشاهده کردهایم، یعنی خسارت محض.
خبرگزاری تسنیم- مهندسی در ایران باشهر،شاروندی،شارستان همراه و همزاد است. در طول تاریخ ایران زمین تمدن های بسیاری آمدند و منشا خدمت به سرزمین مقدس ایران شدندازسلسله ی آجامیان و آبادیان تا پیشدادیان و کیانیان،از هخامنشیان تا ساسانیان و از دوران های مختلف اسلامی تا ظهور صفویه ذوق و هنر ایرانی چه در کالبد هندسی و مهندسی و ریاضی چه در روح معماری موسیقی آشکار و هویدا بوده است.
ولی آیا به راستی مهندسان امروز وارث سرمایه ای ارزشمند از گذشته ایرانشهر هستند؟ مجبوریم در این جهان پرآشوب متکی بر اندیشه و تفکری برآمده از خاستگاه تاریخی خویش برای زیست سرفرازبکوشیم.
اگر جامعه مهندسی کشور دغدغه و وسوسه احیا و بازآفرینی شهرها و سازه ها مبتنی بر گذشته و اندیشه ایرانشهری را نداشته باشد نتیجه اش میشود آنچه که در طول دهه های گذشته مشاهده کردیم، یعنی خسارت محض.
در درازای تاریخ پر فراز و نشیب ایران همواره اساس زیست و زندگانی تبار ایرانی بر آرمان «داد و دهش» استوار بود. خیر و مصلحت عمومی در شهرها هویدا بود و شهرهای در جهت آرامش و آسایش بنا می شد و با اقلیم سرزمینی فلات ایران همخوانی داشت.
دانش شهری گری از ورجَمکرد تا یکی عجایب هفتگانه باغ معلق بابل و تیسفون قلب تپنده ایرانشهروتاج محل ریشه در یک سنت،تمدن و فرهنگ دیرینه دارد.
نگرش و بینش و معرفت ورزی است که همواره در طول هزاران سال منشا نوعی تفاهم وگفتگو میان همه سرزمین ها،اقوام فلات ایران بوده است.دگرپذیری و با دوستان مروت با دیگران مدارا پیشه کردن در شیوه و روش زندگی این مدیریت مشهود و آشکاراست.
ایرانی درعین سختکوشی برای زندگی و تحمل مرارت های آن،همزیستی مسالمت آمیز میان چرخه طبیعت و انسان و همانا انسان با انسان را می آفریند. هارمونی میان اقلیم و سازه از مهمترین جلوه های دانش شهری گری تبار ایرانی است.
بی دلیل نیست که بسیاری از سازه ها و بناهای فلات ایران زمین زیر عنوان یادگار میراث بشری ثبت سازمان جهانی یونسکو گردید.انسان ایرانی با نگرش خویشکاری و آینده نگری که "دیگران کاشتند و ما خوردیم و ما بخوریم تا دیگران بخورند" در آفرینش و تداوم و هستی بخش به تاریخ و جغرافیا بشریت نقش مهمی ایفا کرده است.
بهتر است برای روشن شدن پیوند خویشکاری و دادگری و مردم داری دولت ایران با دانش مهندسی به ماجرای کژی تاق کسرا اشاره داشته باشیم:
زمان ساخت کاخ کسری به انوشیروان اطلاع دادند که برای پیشبرد کار برخی از خانه ها را باید ویران کنند تا دیوار کاخ از آنجا بگذرد، اما در این میان پیرزنی هست که در خانه ایی گلی و کوچکی زندگی می کند و ما با توجه به اینکه حاضر شدیم منزلش را چند برابر قیمت واقعی اش از او خریداری کنیم باز راضی نمی شود چه باید کرد؟
انوشیروان گفت از من نپرسید که چه باید کرد.خودتان بروید و بنا به رسم عدالت ودادگری با او رفتار کنید.کسانی که از ویرانه های کاخ دیدن کردن حتما دیوار اصلی کاخ را دیده اند که در نقطه ای خاص به شکل عجیبی کج شده و پس از طی کردن مسیری اندک باز در خطی راست به جلو رفته است.این نقطه از دیوار همان جاییست که خانه پیرزن بود و بنای کاخ را کج ساختند تا خانه اش ویران نشود و تا روزی هم که زنده بود همسایه دیوار به دیوار پادشاه ماند.از آن زمان هزاران سال گذشته است اما دیوار کج کاخ کسری باقی مانده است تا نشانه جوانمردی ایرانیان و عدل انوشیروان دادگر باشد .
این جمله معروف از انوشیروان عادل هست که یکی از بزرگان با دیدن این کجی در کاخ به انوشیروان گفت:
این کجی از بهر چیست؟ انوشیروان گفت : این کجی تاق از راستی ماست.
کاخی که بنا به گفته حکیم و سخنگوی فرهنگ ایرانشهری فردوسی بزرگ از میان فزون هزار مهندس و معمار تنها دو تن یکی رومی و دیگری پارسی برای ساخت این اثر شکفت انگیز برگزیده می شوند حکیم در این باره می فرمایند:
چــنـین گـفت روشـنـدل پـارسـی
که بـگـذشـت سال ازبرش چارسی
که خـسـرو فـرسـتاد کــسها بهروم
بــههـندو بـهچـین و بـه آبـاد بــوم
بـرفـتـند کـاریـگـران ســه هـــزار
زهـر کـشوری هـر که بُـد نـامـدار
از ایــشان هـر آنـکس که استاد بـود
ز خـشت و زگـچ بر دلـش یـاد بود
دو صــد مــرد بـگـزیـد انـدر مـیان
از ایـــران و اهـواز و از رومـــیـان
از ایــشان دلاور گــزین کـرد ســی
از این سی دو رومـی یکی پارســی
گـرانـمــایـه رومی که بـُد هندسـی
بـگـفـتار بــگـذشـت از پـارســی
بـر خـسـرو آمـد جـــهانـدیـده مرد
بـرو کـار و زخــم بـنا یــاد کــرد
وز آن سـه گـزیـدنـد رومــی یــکی
کـه چـون او نبد در جـهان اندکی
آن دو مهندس و معمارآنقدر به اخلاق حرفه ای تعهد داشتند که حاضر به قول مخاطرات زیادی شدند . و اما جالبترین بخش این داستان بنا به گفته شاهنامه که از نظر مهندسی و حتی فناوری امروزی حائز اهمیت فراوان است، درآنجاست که استاد سازنده پیشبینی نشست دیوار را کرده و قصدش بر آن بوده که بگذارد تا بخشی از بنا نشست خود را بکند، تا پس از آن وی به اجرای بقیۀ کار بپردازد. ولی حکمران که درانجام کار شتاب داشته، پیشنهاد تعطیل موقت کار را نمیپذیرد و استاد سازنده به ناچار مدتی ناپدید میگردد و بدین سان به مراد خویش که اجرای درست کار بوده میرسدو سرانجام نیز دوباره پیدا میشود و کار را به پایان میبرد.
با این همه امروز سیستم و نظام شهرسازی و مهندسی ایران با آن دوران طلایی فاصله بسیار دارد.شهر مطلوب مبتنی بر فرهنگ و اندیشه ایرانی را چگونه می توان در دوران کنونی ترسیم،طراحی و اجرا کرد؟ اکثر شهرها در اثر ندانم کاری های مدیریان در سطوح مختلف در 40 سال اخیر تبدیل به محیطی فارغ از احساس تعلق و ماندن شدند. سیل مهاجرت ها نشان این مدعاست.شهرهای ایرانشهری که روزگاری نماد ارزش ها وسنت های ملی و خرده فرهنگ ها بودند. ازشارستان ها وشهرستان های نیکویی در متون کهن وباستانی بسیار یاد شده است. ولی اکنون شهر هایی روح، بدریخت و بی هویت تبدیل به جایی شدند برای زنده ماندن نه زندگی کردن .فارغ از مولفه های حقوق مدنی و شهروندمحوری.
باید بی پرده وسریع و قبل فروپاشی کامل شهرهایی که دیگر نشانی از زندگی و توسعه و پیشرفت نیستند متکی به آن گذشته درخشان سیمرغ وار به فکر نجات و بازنگری در سیاست های کلان شهرسازی رفت و بی مهابا و بدون هرگونه تعارف با مسببان وضع موجود برخورد قانونی کرد و برای نجات شهرهای میهن بویژه کلان شهرها و رنج و درد مردم: یکی چاره باید کنون ساختن ،دل و جان از رنج شهرها و ملت ایران پرداختن و زدودن.
فرشید پورحاجت- دبیر کانون سراسری انبوهسازان
انتهای پیام/