صدسالگی کودتای ۳ اسفند|کودتا بیارتباط با شکلگیری دولت صهیونیستی نبود/ آیا کودتا پاسخی به مداخلات شوروی بود؟
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در صد سالگی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ با حضور پژوهشگران تاریخ معاصر به بازخوانی این کودتا و دوره پهلوی اول پرداخت.
به گزارش خبرنگار گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، موسسه مطالعات تاریخ معاصر امروز و در صدسالگی وقوع کودتای 1299 در ایران، همایش «کودتای سوم اسفند 1299، زمینهها و پیامدها» را به شکل مجازی برگزار کرد.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
موسی نجفی پژوهشگر تاریخ معاصر در این نشست در تشریح سخنان خود با عنوان «تعامل دین و دولت در دوره پهلوی» اظهار داشت: آزادیخواهان پس از مشروطه دوم همچون سیدضیاالدین طباطبایی عوامل کودتای سوم اسفند بودند.
وی اظهار داشت: پس از مشروطه یک سادهاندیشی در بین متدینین به وجود آمد و فکر میکردند با کنار رفتن، همه چیز درست خواهد شد. دوم اینکه به مسائل نگاه همه جانبه نداشتند. ضمن اینکه تمرکز بیش از حد بر موضوع آزادی داشتند، در نهایت هم رضاخان دیکتاتور به قدرت برسد.
نجفی عنوان کرد: دودستگی بین علما در دوره مشروطه زیاد شد که در نهایت هر دو دسته هم کنار گذاشته شدند و نکته مهم اینکه مرجعیت عالی در دوره مشروطه وجود نداشت. از فقدان مرجعیت، رضاخان به وجود آمد.
این پژوهشگر تاریخ عنوان کرد: خلایی که بین سالهای مشروطه تا سال 1299 به وجود آمد، موجب شد تا کودتا به وجود بیاید. متاسفانه در دوره مشروطه و پس از آن، آنقدر که به استبداد توجه شد به استعمار توجه نشد و به همین دلیل از نقش استعمار غفلت شد و انگلیس کودتای 1299 را رقم زد.
وی خاطرنشان کرد: نهضت مشروطه میتوانست به بیداری اسلامی منجر شود، اما به دلایلی که بخشی از آن گفته شد نه تنها بیداری اسلامی شکل نگرفت، بلکه منجر به روی کار آمدن یک رژیم دیکتاتوری شد.
موسی حقانی رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و دبیر علمی این جلسه نیز گفت: دوره پهلوی، دوره سیاه تعامل دین با دولت بود. یکی از اهداف کودتا کم رنگ کردن دین بود. در دوره پهلوی کشف حجاب و اقدامات مختلفی علیه نهاد دین صورت گرفت که شبیه سادیسم بود.
** صهیونیستها طراح کودتای 1299 بودند
محمدحسن رجبی نیز در این جلسه به موضوع «تحرکات صهیونیستی همزمان با وقوع کودتا و پس از آن» پرداخت و گفت: همزمان با انجام تغییرات در منطقه برای شکلگیری رژیم صهیونیستی، تغییراتی نیز در کشور صورت گرفت. عوامل کودتا به گونهای حرکت کردند که یهودیهای مستقر در اروپا طراحی کرده بودند.
وی افزود: در دوران رسیدن رضاخان به سلطنت، انگلیس محل تجمع صهیونیستها و این کشور تحت سلطه صهیونیسم بود.
رجبی گفت: شکلگیری و تاسیس دولت صهیونیستی در فلسطین، نیازمند ایجاد آرامش مورد نظر خود در مناطق پیرامونی بودند؛ چرا که پیشبینی میکردند تعارضاتی بین صهیونیستها با اعراب به وجود بیاید. از این رو تلاش کردند در ترکیه و ایران و کشورهای عربی، قدرتهای مطلوب روی کار بیاورند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر بیان کرد: کودتا و سلطنت رضاخان در ایران در راستای برنامهریزیهای صهیونیستها به وجود آمد. براساس مندرجات صهیونیستها در دوران احمدشاه قاجار، رجال آن دوره از جمله رضاخان از فعالیتهای صهیونیستها اطلاع داشتند و در جشنهای صیونیستها شرکت میکردند.
وی اضافه کرد: شش ماه پس از کودتا، تشکیلات صهیونیست تهران درخواست داد تا شعبههای خود را کشور ایجاد کند و فعالیتهای خود را افزایش داد که یکی از آنان انتشار نشریهای بود.
رجبی بیان داشت: یهودیسازی قدس در سال 1301 شمسی انجام گرفت. مهاجرت یهودیهای ایرانی به فلسطین انجام گرفت که جمعی از اساتید دانشگاه تهران در این زمان نامه اعتراضی منتشر کردند و مردم نیز اعتراض کردند.
حقانی در ادامه سخنان رجبی گفت: سخنان آقای رجبی این ادعا را که کودتا داخلی بوده است را نقض میکند. ضمن اینکه رضاخان در سال 1301 کودتا را خارجی دانست.
** آیا کمونیستها قصد تسخیر تهران را داشتند؟
خسرو معتضد نیز در سخنان خود به نقش کمونیستها در پیشبرد کودتای 1299 پرداخت و گفت: رضاخان که بر سر کار آمد، انسانهای بیگناهی کشته شدند. 15 نفر لر در یک روز به دار آویخته شدند. در شهریور 20، ارتش مظلوم ما و سربازان در کنار کارون قمقمه نداشتند. فرماندهان لشکرها تانک نداشتند و سربازان در آذربایجان گریه میکردند و با تفنگ برنو به سمت تانکها شلیک میکردند.
وی خاطرنشان کرد: کمونیسم مانند دیواری آهنین دور تا دور اروپا کشیده و گسترش مییابد. از این رو یک نگرانی برای انگلیسیها و اروپا به وجود آمد. احسانالله خان و کمنویستها نقش مهمی در جلو افتادن کودتا داشتند. احسانالله خان و بلوشیکها در حال نزدیک شدن به تهران بودند، در نتیجه کودتا از سوی انگلیسها در تهران سریعتر شکل گرفت.
معتضد گفت: برای کودتا اول سراغ سپهسالار تنکابنی رفتند. سیدضیاء که دلال بریتانیا بود، سراغ او رفت. تنکابنی که قبول نکرد. با نخجوان و دیگرانی هم صحبت شد، اما آنان نپذیرفتند.
البته حقانی در ادامه سخنان معتضد گفت که احسانالله خان جاسوس انگلیس بود و تظاهر به کمونیسم داشت. اینکه او قصد داشته باشد، تهران را بگیرد، ادعای صحیحی نیست.
** قزاقها چگونه به نیروی کودتا تبدیل شدند؟
مسعود رضایی نیز در این نشست بیان داشت: عامل کودتا یک افسر نظامی قزاق یعنی رضاخان بود. قوای قزاق نیز نیروی نظامی پشتیبان کننده کودتا بودند. این قوا در سال 1257 تاسیس شد.
وی با اشاره به سابقه شکلگیری این قوا و پیشینه تاریخی آن بیان داشت: انگلیسیها قوای قزاق را به طور جدی زیرنظر داشتند.
رضایی بیان داشت: قوای قزاق در سرکوب مشروطهطلبان و به توپ بستن مجلس نقش داشتند و شاهان قاجار به تدریج اتکایشان به قوای قزاق بیشتر شد. فرمانده قوای قزاق نیز وارد موضوعات سیاسی شد و اظهارنظرهای سیاسی کرد.
وی اضافه کرد: از این پس نگاه مردم نسبت به قوای قزاق منفی شد. قزاقها نیز وارد ستیز با مردم شدند. در نتیجه نیروهای اصیل از قوای قزاق خارج شدند و افرادی هم که اصیل بودند به آنان نپیوستند.
این پژوهشگر تاریخ بیان داشت: در نهایت انگلیسیها قوای قزاق را در دست میگیرند. حتی آن وقتی که ایران نتوانست هزینههای آن را بپردازد، هزینههای آن را پرداختند. آخرین فرمانده روس قوای قزاق کنار رفت و به فردی ایرانی به نام سردار همایون منتقل شد. از آنجایی که همایون از نظر انگلیسیها فرد قابلی نبود، یک کلنل انگلیسی ناظر و در واقع فرمانده قوای قزاق شد.
وی بیان داشت: قوای قزاق عادت کرده بودند فرمانده بیگانه بالای سرشان باشد و مردم را سرکوب کنند.
رضایی گفت: انگلیسیها در کودتا برنامهریزی شده حرکت کردند و طرح خودشان را به وسیله قوای قزاق انجام دادند.
** نقد سلیمینمین بر کتاب سیروس غنی
عباس سلیمینمین نیز در این نشست به نقد کتاب سیروس غنی پرداخت و گفت: از این کتاب استفاده تبلیغاتی بسیاری شده و به محتوای آن توجه چندانی نشده است. برخی از این کتاب این را برداشت میکنند که رضاخان در کودتا از پشتیبانی بیگانه برخوردار نبوده است.
وی افزود: کسانی که به تحریف تاریخ میپردازند با استناد به این کتاب ادعا میکنند که هرآنچه صورت گرفته متکی بر شخص رضاشاه بوده است.
سلیمینمین بیان داشت: آقای غنی در این کتاب اسناد را بررسی میکند و آنچه در نهایت مطرح میسازد و به دفاع از رضاخان میپردازد، مبتنی بر اسناد و مبنی بر تحلیل سند نیست، بلکه تحلیل شخصی خودش است.
وی ادامه داد: غنی در کتابش بسیار محدود به اسناد آمریکا و بسیار زیاد به اسناد آمریکا توجه کرده است. آمریکا آن موقع همراستا با انگلیسیها نبودند. غنی هوشنمندانه از اسناد آمریکا استفاده چندانی به عمل نمیآورد. در چند موردی هم که استفاده شده، تفاوت محتوا بسیار آشکار است.
سلیمینمین گفت: کتابی بر مبنای کتاب سیروس غنی در ظاهر در ایران نگاشته شده، اما مطالعه آن کتاب نشان میدهد که نویسنده اصلاً کتاب غنی را نخوانده و نفهمیده است. او به گونهای ادعا میکند که انگار انگلیسیها اطلاعی از کودتا نداشتند، در صورتی که غنی در کتابش بارها اذعان کرده که انگلیسیها اطلاع داشتند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر در ادامه بیان داشت: در رابطه با کودتا اسناد فراوانی وجود دارد. انگلیسیها پس از شهریور 20 کارهایی کردند که بعضاً علیه خودشان بود. البته آنها به دنبال تضمین منافع خودشان بودند، اما آن اسناد علیه خودشان استفاده شد. انگلیسیها پیش از شهریور 20 در اطلاعیههایی رسماً مسئولیت کودتا را برعهده گرفتند.
وی عنوان کرد: سیروس غنی در کتابش اینگونه مطرح کرده که رضاخان به دلیل برخورداری از قابلیتهایی توجه انگلیسیها را به خود جلب کرد که براساس اسناد این حرف غلط است. رضاخان از زمانی که مورد توجه انگلیس قرار گرفت، در قوای قزاق رشد کرد. انجام کودتا در توان رضاخان نبود. اینکه رضاخان به راحتی توانست وارد تهران شود، به این دلیل بود که انگلیس با پلیس و... کاملاً هماهنگی کرده بود.
سلیمینمین بیان داشت: از برخی اسناد که آقای غنی جمعآوری کرده میتوانیم استفاده کنیم. هرچند ایشان نسبت به اسناد آمریکا کمترین توجه داشته است.
انتهای پیام/