حقانی: کودتای ۱۲۹۹ توسط صهیونیستهای انگلیس طراحی شد| نشست کودتای ۱۲۹۹
موسی حقانی رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در نشست «تحلیل و واکاوی ابعاد کودتای سوم اسفند»، طراح کودتای ۱۲۹۹ را صهیونیستهای انگلیس دانست و گفت: ایران به عنوان کشوری که میتوانست به شکلگیری دولت یهود کمک کند، مورد توجه صهیونیستها بود.
به گزارش گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، به مناسبت صد سالگی کودتای 1299 دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع) اقدام به برگزاری دوره آموزشی تاریخی «کودتای نود و نه» کرده است.
سرفصلهای این دوره «رضاشاه و بازیگران خارجی؛ از اسفند 99 تا شهریور 20»، «فقها و رضاخان؛ از استقبال تا انفعال»، «روشنفکری و دیکتاتوری منور؛ تثبیت قدرت پهلوی اول»، «جنگ روایتها؛ افراط و تفریط در واگویی موقعیتها»، «سیر تحریف؛ ساخت تاریخ با مبدا پهلوی»، «استعمار و استبداد؛ سرخوردگی و گسست اجتماعی»، «سیر تطور راهبردی استعماری ابرقدرتها» و «کودتای اسفند 1299 و هویت ملی ایران» است که به صورت مجازی و توسط موسی فقیه حقانی، محمد سمیعی، عباس سلیمینمین، رنجبر کرمانی، مجید تفرشی، حمید هوشنگی، مهدی سیاوشی، حسین محمدیسیرت، روحالامین سعیدی، علیرضا زادبر و رامین مددلو ارائه شده است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
موضوع نشست سوم این دوره آموزشی «تحلیل و واکاوی ابعاد کودتای سوم اسفند» بود که مدرس آن موسی فقیه حقانی بود. بخشهای مهم سخنان وی را در ادامه میخوانید:
شرایط منطقه در آستانه کودتا بدین گونه بود که از طرفی امپراتوری عثمانی در آستانه فروپاشی قرار داشت. از طرف دیگر روسیه نیز درگیر مسائل داخلی و قضایای انقلاب شده بود.
انگلستان با توجه به برتری در جنگ و وضعیت دو رقیب مهماش در جایگاهی قرار گرفته بود که ادعای حاکمیت جهان را داشت. در انگلستان پیش از 1900 میلادی شاهد رشد فزاینده جریانی هستیم که کنترل آن در دست صهیونیستها بود. صهیونیستها با بدهکار کردن دربارهای اروپایی زمینه را برای بازگشت قدرتمندانه خویش فراهم کردند. یکی از کشورهای هدف صهیونیستها انگلستان بود که پیش از 1900 به دربار آن کشور راه یافتند. جریان صهیونیست انگلستان به دنبال تحقق اهداف خویش در غرب آسیا بودند.
پس از این با دو جریان انگلیسی روبرو هستیم: اول لردهای امپریالیست که دنبال استعمار ایران بودند. (قرارداد 1919) – جریان دوم: صهیونیستها که به دنبال کودتا بودند.
امور ایران از سوی وزارت خارجه انگلستان اداره نمیشد. بلکه حکومت هند بریتانیا (که به دست صهیونیستها بود) امور ایران را تدبیر میکرد. به همین دلیل باید اسناد حکومت هند بریتانیا را مورد بررسی قرار دهیم. صهیونیستها در منطقه به این نتیجه رسیدند به فلسطین مهاجرت کنند و دولت یهود را تاسیس کنند. ابتدا به دنبال این بودند که سلطان عبدالحمید را مجاب کنند که اجازه دهد یهودیها به فلسطین مهاجرت کنند که اجازه نداد و مقدمات سرنگونیاش فراهم شد. ایران نیز به عنوان کشوری که میتوانست به شکلگیری دولت یهود کمک کند، مورد توجه صهیونیستها قرار داشت.
شرایط ایران در آستانه کودتا نیز بدین صورت بود که بعد از مشروطه شرایط ناآرامی داشتیم. نفوذ غربگرایان و تلاش برای حذف جریان دینی، درگیریهای داخلی، ترورهای سازمانیافته، اعدام شیخ فضل الله نوری، جنگ جهانی اول، اشغال ایران توسط قوای روس و انگلیس، درگیری مشروطه خواهان و محمدعلی شاه، درگیریهای اعتدالیون و دموکراتها، به وجود آمدن کمیته مجازات و... که همه آرامش کشور را از میان برده بود. تلاش جریاناتی همچون شهید مدرس بر اعاده مشروطه و نجات ایران بود اما شرایط مساعد نبود.
کمبود بارش در آن سالها، بروز قحطی در کشور به دلیل احتکار و اشغال کشور، گرسنگی، بیماری (آنفلونزای اسپانیایی) تعداد زیادی از ایرانیان را به کام مرگ فرستاد. (از 4میلیون الی 10 میلیون نفر)
براساس قرارداد 1907 ایران به سه قسمت تقسیم شد اما در قرارداد 1915 ایران به دو قسمت تقسیم شد. پس از انقلاب روسیه، انگلستان تصمیم گرفت ایران را تصاحب کند و نقشۀ قرارداد 1919 را ریخت. البته این نقشه امپریالیستها بود و صهیونیستها به کودتا و گماردن فردی گوش به فرمان چشم داشتند.
هرکدام از این دو سیاست به مقدماتی نیاز داشت. باید ناامنیها، ناآرامیها و مشکلات چنان گسترش پیدا میکرد که دیگر مردم توان تقابل با این سیاستها را نداشته باشند. علاوه بر این بحرانهای مصنوعی نیز در کشور به وجود آمد. زمینۀ عینی کودتا دزدی، غارت، بحران بانک شاهنشاهی و... بود.
طرفداران سیاست انگلستان تز دولت مقتدر در ایران را مطرح کردند. زمانی که طرح مستعمره کردن ایران شکست خورد، روشنفکران غرب گرا به سمت دیکتاتوری منور رفته و زمینۀ ذهنی کودتا را فراهم آوردند. با توجه به تبلیغ تز دیکتاتوری منور و شکست قرارداد 1919 بحث کودتای 1299 به میان آمد.
برای کودتا نیاز به عواملی بود که شبکه جاسوسی انگلستان آنها را پیدا کردند. نیروی سیاسی کودتا سید ضیا به راحتی انتخاب شد. نیروی نظامی کودتا نیز از میان نیروهای قزاق انتخاب شد.دو شرط آنها برای نیروی نظام کودتا، قزاق بودن و شیعه خالص نبودن بود. اسنادی در رفت و آمد رضاخان در مجالس بهاییان وجود دارد. (موسیو باخنفورد)
کمیته آهن مرکز ثقل فعالیتهای کودتاگران پیش از کودتا بود. گرایش آنها دموکرات بود که در آن زمان به جدایی دین از سیاست اشتهار داشتند. انگلیسیها قصد داشتند از طریق کمیته آهن مخالفین خویش را شناسایی کرده و جریان مدعی مبارزه با انگلیس را مدیریت کنند.
نیروهای قزاق از قزوین به سمت تهران حرکت کردند و در طول مسیر به جز دو درجهدار شهربانی در یوسف آباد که در جریان نبودند، هیچ نیرویی در برابر آنها مقاومت نکردند. سفارت انگلستان از ابتدا در جریان کودتا بود و برخلاف سیاستهای وزارت امور خارجه از کودتا حمایت کرد.
پریدوکس، کنسول انگلستان در خراسان میگوید وقتی قرارداد 1919 شکست خورد نایب سلطنه هند تصمیم گرفت کودتایی در ایران با هدف تداوم غارت نفت ایران، کنترل اقتصاد و منابع پولی ایران، جمع کردن بساط عزاداری، جمع کردن بساط روحانیت، برخورد با عشایر و جایگزین نمودن نیروهای نظامی در مرزها به جای عشایر و بالاکشیدن افراد دون پایه و فرمانبر به جای افراد وارسته گرفت.
پس از کودتا دستگیریهای درهم اتفاق میافتد تا خط انگلیسی کودتا ناشناخته باقی بماند. تمام دولتها تا سال 1302 با یک قلدر زبان نفهم به نام رضاخان مواجه بودند. رضاخان از رئیسالوزرا میخواهد به افسران انگلیسی از جمله آیرون ساید و اسمایس نشان بدهد. در طول دوره سلطنت رضاخان به جز قرارداد دارسی که در آن هم شبهاتی وجود دارد و تمدید آن خسارات زیادی به بار آورده است، هیچ اقدامی در مقابله با انگلستان انجام نگرفت.
از 1300 تا 1302 جو ایران به شدت ضدانگلیسی است که به دست رضاخان سرکوب میشوند. این عمل در مجلس لردها نیز مورد تجلیل قرار میگیرد.
سیاست اصلی انگلستان در ایران تضعیف دولت مرکزی و تقویت نیروهای گریز از مرکز بود، اما پس از انقلاب بلشویکی در روسیه و یکه تازی انگلستان در ایران، انگلستان به این نتیجه رسید یک حکومت مقتدر نظامی سر کار بیاید و تمام نیروهای محلی و حاشیهای را سرکوب کند. (مانند داستان شیخ خزعل و معاملهای که انجام شد)
حکومت کودتا را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. یکی دوره 90 روزه سید ضیا و دیگری دوره قدرتگیری رضاشاه. چرا سید ضیا علیرغم طرفداری از انگلستان به سرعت برکنار شد. انگلیسیها میگویند میخواستیم به نحوی قضایا پیش رود که مردم پی به انگلیسی بودن کودتا نبرند و احساس کنند نیرویی ملی قیام کرده و دست به کودتا زده است. همچنین اذعان دارند که نباید سید ضیا در هر محفلی انگلیسی بودن خویش را آشکار میساخت. هرچقدر سعی کردند انگلیسی بودن کودتا را تکذیب کنند چاره ساز نبود زیرا انگلستان تنها نیروی تصمیمگیر در کشور بود.
برخی برای اثبات انگلیسی نبودن کودتا میگویند قوام بر سر کار آمده و مستشار آمریکایی بر سر کار آورده است. لرد کرزن در مجلس لردها میگوید من خودم به ایرانیها گفتم مستشار آمریکایی به ایران بیاورند که ردپایی از انگلستان در میان نباشد و اوضاع اقتصادی ایران سامان یابد تا پولهایی که طلب داشتند را از ایران بگیرند. رضاخان با کمک انگلستان مدارج را طی نمود.
صهیونیستها در این مقطع به شدت به دنبال راهی برای انتقال یهودیها بودند. پس از مدتی سندی منتشر شد که یکی از اهداف کودتا کمک به کشوری بوده است که تاسیس خواهد شد. به همین دلیل ایران مسیر ترانزیتی یهودیها شد. همچنین کنسول ایران در شامات برای یهودیها تذکره صادر میکرده است. علاوه بر این ایرانیها زمینهای آن کشور را نیز میخریدهاند. بنابراین یکی از اهداف کودتا کمک به صهیونیستها بوده است.
انتهای پیام/