نگاهی به فیلم «مامان»| جا زدن خاله بازی دوران کودکی در قامت یک مامان واقعی
نگاه کاریکاتوری فیلم مامان باعث میشود که دست آخر تصویری معوج از قامت کاریکاتوری مادر فیلم ارائه شود.
خبرگزاری تسنیم-سیدمحمد حسینی: فیلمی که در تلاش است مامان-خاله بازی دوران کودکی را به زور در قامت مامان واقعی زندگی جاری و بیرحم اجتماعی امروز جا بزند.
خالیترین جای داستان فیلم مامان اتفاقاً همان مامان ماجرا است. قصهای که بناست زیست و همراهی سه پسر یک مادر را با او به نمایش بگذارد اما سطح روایت داستان از خاله بازی کودکانه گامیفراتر نمیرود و دست آخر تصویری معوج از قامت کاریکاتوری مادری را ارائه میکند که نه میتوان او را در موقعیت شغلی مردانه اش جدی گرفت در حالی که سه فرزند برومند دارد و قاعدتا سه نان آور مجزا و نه رفتارهای عجیبش که گاهی حکایت از قناعت وسواس گونه میکند و گاهی هم خساست اسکروچ وار و کاهی هم چنان اگزوتیک است که با مردان راننده و همکارش دست به یقه میشود.
او نه انصافش در گرفتن کرایه تاکسی باورپذیر است نه خساست بیموردش در مورد زمین موروثی شیراز و نه مراعات جیب فرزند در یک شب کرایه اتاق هتل.
نمایی از مامان
هیچ کدام از رفتارهایش با هم جور در نمیآید. از طرفی از شوهر سابقش محمد جدا شده و فیلم با دفن او آغاز میشود و از سویی دیگر مدام در نوستالژی محمد برای فرزندان خاطره بازی میکند.
در دوره نولانیسم سینمای مدرن با اشتهایی که حکایت ذوق فراوان دارد فیلم قیصر را دزدکی در ضمن شام پختن تماشا میکند و به نظر میرسد فیلمساز بر این اساس قامت روایتش را بنا کرده که لابد چون تلویزیون قدیمی و است پس باید فیلمیهم که در آن به نمایش درمیآید قدیمی باشد.
و جالبتر از همه در میانه رفتار عجیب و کودکانه پیر پسر چهل ساله اش و برادر سی و اندی ساله طلاق گرفته هیچ کنش مادرانهای بروز نمیدهد و فقط نظارهگر دعوای کودکانه آنها است. که یکی سشوار دیگری را برداشته و دیگری پوسترهای روی کمد آن یکی را پاره کرده و کار به گیس و گیس کشی رسیده. چنان که به نظر میرسد این کاریکارتورهای شخصیت نما در داستان موضوعی پیش پا افتاده تر و مضحک تر از این برای دعوا پیدا نکرده اند و از روی شکم سیری به سان دختربچههای شش ساله با هم بر سر گیس عروسکهای بی خودی شان دعوا میکنند.
مادری که خواستگاریش هم شبیه به هیچ کس نیست و بناست فرزندان را در کوره سر و سامان دادن به فریدون کنار هم دوباره جمع کند اما برای جلسه خواستگاری شلوار خشتک پاره فریدون را پوشیده.
نمایی از مامان
با این حال گیر اصلی داستان کاریکاتور بودن شخصیتها و بی مایگی روایت نیست بلکه در پایان بندی رها شده ایست که میخواهد در فیگوری حرفه ای ژست تکنیک پایان باز را به خود بگیرد در حالی که بیشتر از اینکه پایان باز باشد میتوان آن را پایان ول نامید. که شاید کسی چه میداند حاصل قهر کردن عوامل فیلم با پروژه بوده باشد مثلا تدوینگر سکانسهای آخر را معدوم کرده یا اینکه فیلمبردار تصمیم گرفته دیگر سر صحنه نیاید یا حتی میتوان این احتمال را متصور شد که خود کارگردان خسته شده و خواسته هر جور شده داستانش را ببندد و سر و ته قصه را هم بیاورد.
ابهامیکه هیچ نسبتی با پایان باز تجربه شده در سینمای حرفه ای ندارد. در صورتی که نگاه به آثاری چون جزیره شاتر ساخته مارتین اسکرسیزی را قاعده تیپیکال پایان باز داستانی در سینما بدانیم با این معیار قطعا پایان رها شده فیلم مامان را باید پایان ول به حساب آورد.
پایانی که در سکانسهای قبلی تمنای مادر را برای زیارت در همان استراحت گاه اتوبوسی که به قهر سوارش شده نشان میدهد و ما انتظار داریم که او این بار که جبر فرزند را بالای سر خود ندارد و دلش هم از تغییر وضعیت مالکیت دو دونگ از زمین شیراز شکسته به جای ادامه مسیر با اتوبوس خود را به داخل امامزاده برساند. اما این اتفاق با کات روی اتوبوس در حال سوختن تبدیل به ابهامیمیشود که بناست تا پایان سکانسهای بعدی و داستان بی پایان مامان ادامه پیدا کند.
به نظر میرسد داستان مامان را نه میتوان توصیفی از مامان مقتدر تلاشگر دانست که مدیریتی مردانه روی فرزندانش دارد دانست و نه مادری سنتی که پشتیبان فرزندانش هست و بنا دارد جهان را از پنجره سادگی حاصل از تجربه زیستی خود به آنان بچشاند. نه این است و نه آن کارکتری کاریکاتوری از مادری حسابگر و اسکروچ وار در نگاه به مادیات و غیر کنشگر و منفعل و اسیر دست فرزندان از سویی دیگر.
انتهای پیام/