نگاهی به «ستاره بازی» | مستندی در نقد مهاجرت و سوژهای که کشته شد
ستاره بازی قطعاً میتوانست فیلم بهتری باشد و پیام خود یعنی هشدار درباره مهاجرت را ماندگارتر کند، اگر کارگردان جسارت و خلاقیت بیشتری به کار میگرفت و به ساخت و بازنمایی واقعیتی صرف بسنده نمیکرد.
خبرگزاری تسنیم-حمید صنیعیمنش: فیلمهایی که بر اساس واقعیت ساخته میشوند عموماً مضمونمحورتر از دیگر فیلمهای سینماییاند چراکه کارگردان بامواجهه با واقعیتی در محیط بیرون جرقهای در ذهنش شکل میگیرد که منجر به ساخت فیلم میشود.
ستاره بازی نیز اینگونه ساخته شده است؛ فیلمی بر اساس واقعیت تلخ زندگی یک خانواده مهاجر به آمریکا و هجوم مشکلات روحی و روانی آنها که در نهایت طلاق، اعتیاد دختر خانواده و خودکشی آن را به دنبال دارد.
هاتف علیمردانی بعد از فیلمی مانند پرویز و پونه که آسیبشناسی اجتماعی و خانوادگی درباره تفاوتهای فردی و اخلاقی در ازدواج و زندگی که جدایی عاطفی را به دنبال دارد، سراغ فیلمی مانند آباجان رفت که قصد نگاه به مشکلات یک خانواده شهرستانی را داشت که در زمان جنگ چشم انتظار فرزندشاناند که به جبهه رفته است. فیلمی که بیشتر از آنکه در ستایش خانوادههای جنگ باشد به نوعی نگاه منفی را به آنان داشت. اما فیلم جدید علیمردانی نشان داد که او فیلمساز اجتماعی و آسیبشناسی است و باید آنچه در توان دارد را خرج همین نگاه کند. ستارهبازی یک قدم رو به جلوی علیمردانی است.
ستاره بازی تلخ بود اما دچار سیاهنماییهای مرسوم نشد و واقعیت تلخی را که ناشی از مهاجرت غلط یک خانواده بود ترسیم کرد.
نمایی از پشت صحنه فیلم ستاره بازی
ستاره بازی البته در خلق فرمی قدرتمند و گیرا برای روایت این واقعیت لنگ میزند و بیشتر درگیر جزئیات میشود. در صحنههای زیادی، سکانسهایی را نمایش میدهد که حذف آنها به فیلم ضربهای نمیزند. مشکل اصلی فیلم همین است که کارگردان قصد داشته تا به اصل موضوع و داستان آن وفادار بماند و کمتر از تخیل بهره بگیرد. البته این حسن کار است که فیلمساز در ساختن فیلمی که بر اساس واقعیت است نسبت به اصل واقعه وفادار باشد اما بهرهمندی از عنصر تخیل و داستانپردازی نیز اشکال نیست و میتواند به روایت بهتر و جذابیت کار اضافه کند.
همین رویکرد باعث شده است تا فیلم بیشتر نوعی فرم مستندی به خود بگیرد تا داستانی؛ اما ایکاش کارگردان این چنین نمیکرد و ما شاهد فیلمی خلاقانه و جسورانهتر بودیم.
در فیلم مشخصاً قهرمان، پدر با بازی فرهاد اصلانی است که درد دختر خود یعنی صبا را دارد و غصه او را میخورد. اما این پدر با این خصوصیات در دوران کودکی و نوجوانی دختر که زمینههای اعتیاد او فراهم شده است کجا بوده است؟ او یکباره به فکر حل مشکلات دخترش افتاده و آنقدر مهربان شده است؟ البته شاید این نیز واقعیتی تلخ در زندگی دختر واقعی داستان باشد اما در هر حال به نوعی حفره و خللی است که بر فیلم وارد است و فیلمساز باید به شکلی آن را ترمیم میکرد. همینطور جدایی مادر از خانواده و ترک آنها یکباره و بدون پرداخت است و یا ارتباط همسایه خشن با خانواده ایرانی غیرقابل باور است.
نمایی از ستاره بازی
یکی از جذابیتهای فیلم میتوانست این باشد که پدر برای ترک اعتیاد دختر ورود جدی کند و اینقدر سرد و گرم نسبت به او برخورد نکند. سوژه ورود او برای برخورد با موادفروشان در کلاب یکی از مورد انتظارترین سکانسهایی بود که تماشاگران انتظار آن را داشتند. این مورد و موارد فوق حتی اگر خلاف واقعیت داستانی باشد نیز اشکالی در اصل ماجرا و ستون فقرات آن وارد نمیکرد و میتوانست فیلمی بهتر و دیدنیتر خلق کند. اینجا است که فیلم مورد نقد قرار میگیرد و حالت مستندی به خود میگیرد تا داستانی. برای همین اگر فیلم شاید به صورت مستندی ساخته میشد هم به اصل مضمون که نقد مهاجرت است وفادارتر میماند و هم یک مستند خوب و جدی ساخته میشد.
در هر حال در سینمای ایران که نگاه خنثی و بستهای نسبت به مهاجرت دارد و یکی به نعل و یکی به میخ میزند، ستاره بازی فیلمی نسبتاً خوب در نقد واقعیتی تلخ است که سالها است ایرانیهایی که به دنبال آزادی و زندگی بهتر میگردند را به کام بیچارگی و تنهایی و انزوا کشانده است.
نمایی از ستاره بازی
ستاره بازی قطعاً میتوانست فیلم بهتری باشد و پیام خود را ماندگارتر کند اگر کارگردان جسارت و خلاقیت بیشتری به کار میگرفت و به ساخت و بازنمایی واقعیتی صرف بسنده نمیکرد.
انتهای پیام/