میزگرد پژوهش و صداوسیما ـ ۱ | تلویزیون از سریال "پدرسالار" تا الآن، گرفتار جریان توسعه غربی است/ چرا صدا و سیما نمیتواند به منویات رهبری عمل کند؟
وقتی واردِ حوزه سیاست فرزندآوری و جمعیت میشویم صداوسیماییها میگویند "برنامهای نداریم آنتن را پُر کنیم، این برنامهها و سریالها پربینندهترند"!
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، این روزها درباره کیفیت سریالها، برنامهها و تعدد پخش آگهیهای بازرگانی، نکات و موضوعهای مختلفی مطرح میشود، حتی زمانی که لایحه بودجه 1400 تقدیمِ مجلس شورای اسلامی میشود، سهم صداوسیما که معادل 2 هزار و 619 میلیارد تومان است و حتی به برداشت 150 میلیون یورویی از صندوق توسعه ملّی میرسد، این موضوع بهعنوان بهانه کیفیسازی برنامهها و سریالهای تلویزیونی مطرح میشود، آنچه بهعنوان خروجی شبکهها از آنتن صداوسیما روی آنتن میرود، چقدر با بودجه اختصاصیافته، همخوانی و تناسب دارد؟
البته سؤالات و نکات دیگری هم در این زمینه وجود دارد و هرساله محل بحث بوده است از جمله؛ چطور بودجه میان برنامهسازان، سریالسازان، شبکهها و بخشهای مختلف رسانه ملّی تقسیم میشود؟ چقدر دوباره امسال باید شاهد تبلیغات گسترده و آگهیهای بازرگانی و حضور اسپانسرها باشیم که این پاسخ را از مدیران بشنویم "بودجه کفاف نمیدهد مجبوریم به پخش آگهی بازرگانی."؟! از طرفی دیگر موضوع پایین آمدن سطح سریالسازی و برنامهسازی هم محلِ بحث است که در سلسله میزگردهایی با پژوهشگران و کارشناسان این عرصه بهدنبال واکاوی بهتر این مسائلیم؛ تلویزیون چه اشتباهاتی دارد و چه رویکردهایی برای برونرفت از این مسائل، پیشنهاد میشود؟
بازنگری در قوانین صداوسیما/ چرا نمیتوانند به منویات رهبری عمل کنند؟
سیدعلی محسنیان و یوسف مرادی از کارشناسان و پژوهشگران رسانه به نکاتی اشاره کردهاند که قابل توجه است، متن صحبتهای این دو را در ادامه میخوانید:
* بحث را محسنیان با بازنگری در قانونهای مربوط به صداوسیما آغاز کرد: نکته مهمی است که مجلس باید ورود کند و قواعد بازیگری صداوسیما را در این عرصه تنظیم کند، همانطور که مقتضی است برای نظارت و خطمشی سازمان صداوسیما تهیه شود و بهتصویب مجلس برسد؛ و این جزو مطالبههای رهبر انقلاب از باب قاعدهمندکردن مطالبههای رسانه ملّی در این عرصه است.
* یوسف مرادی دیگر کارشناس میزگرد تسنیم بحث را اینگونه ادامه داد: صداوسیما بر سرمایهداری پیش میرود و نمیتواند به منویات و بیانات رهبری عمل کند مگر اینکه مستقل شود؛ رسانهای که مستقل نباشد، رسانه نیست، رسانهای که بخش عظیمی از بودجهاش را از دولت بگیرد و به سرمایهداری وصل باشد (گاج، تاید و بسیاری از لوازم و ابزاری که در آگهیهای بازرگانی تبلیغ میشود)، این ساختار نمیتواند از رسانه ملّی رسانهای با نفوذ کلامی دربیاورد.
مرادی در ادامه وارد بحث 150 میلیون دلاری شد که قرار است بهمنظور کیفیسازی برنامهها و سریالها از صندوق توسعه ملی برداشت شود؛ او تأکید کرد: صداوسیما بهعنوان دانشگاه و مهمترین رسانه جمهوری اسلامی را باید از این وضعیت نجات دهیم، شاید این پیشنهاد 150میلیون یورویی، باعث شود صداوسیما از پخش تبلیغات بازرگانی بهطورکلی خارج شود، تبلیغات تجاری کار بدی نیست اما نه به این شیوه! این رفتار به هر قیمتی تا جایی پیش میرود دچار تناقض میشود که بحث استفاده ابزاری از کودکان را هم ایجاد میکند.
بمبارانی بهنام آگهیهای بازرگانی
* با این توضیحات اولیه شما، این پرسش مطرح میشود؛ چرا آنقدر صداوسیما با آگهیهای بازرگانیاش، جامعه را دچارِ بمبارانی از فرهنگ و سبک زندگی غربی میکند؟
مرادی: هیچوقت بهصورت محتوایی با مقوله آگهیهای بازرگانی برخورد نکردیم، آگهیهایی که جامعه را با فرهنگ و سبک زندگی متفاوتی از زندگیهای ایرانیان مواجه میکند و بهنوعی تحت بمباران قرار میدهد، آگهیهایی که در مسیر اقتصاد مقاومتی نیستند، بهجای آنکه راه تولیدکنندگان کوچک به تلویزیون باز شود، مسیری بهنام لاکچریبازی جلویِ روی بیننده قرار میگیرد، آیا این آگهیها در مسیر تولید و اشتغال است؟ در کدامیک از این آگهیها به خانواده آنطور که باید و شاید نگاه شده یا این موضوع جمعیت و توجه به فرزندآوری توجه شده است؟
همهچیز از "پدرسالار" شروع شد!
* چرا با وجودِ اینهمه دغدغهمندی، اما کماکان از بحثِ جمعیت در سریالها و برنامههای پربیننده غفلت میشود؟
مرادی: صداوسیما در این سه دهه گذشته عموم سریالها و برنامههایی را که ساخته بر مبنای سیاست کنترل جمعیت بوده است، شاید سریال "پدرسالار" استراتژیکترین سریالی بوده است که توانست جریان توسعه غربی را در صداوسیمای ما جا بیندازد. یادتان باشد اتفاقی که در این سریال افتاد، با رنگ و لعابهایی از جنس خانواده ایرانی و سنتی، در نهایت به خانوادههای تکهتکهشده و یا بهقولی آغاز مدرنیته رسیدند، یعنی آن نزاعِ خانوادگی را نشان داد تا این راهکار را پیشِروی جامعه بگذارند، در واقع کسانی که آن موقع تمام همّ و غمّشان توسعه غربی بود، این سریال را خیلی ستایش کردند.
نه در سریال، نه برنامه و نه آگهی؛ توجه به جمعیت را نمیبینیم
نمونههایی از همین سریالسازیها را تا همین الآن هم میبینید، تصاویری که در اکثر برنامهها و سریالها به نمایش درمیآید خبری از دایی، عمو و خاله نیست، عموماً فرزندان کم حتی در سریالی مثل "خانه امن" که نام مجموعه امنیتی و استراتژیک را هم بهیدک میکشد، بهوضوح دیده میشود. قاضی را در داستان میبینید که وضعیت مالی مناسبی هم دارد اما بهطورکلی یک دختر دارد، یا از آن طرف کمالِ داستان هم با دو فرزند در طول سریال دیده میشود، یعنی تا به امروز هم بحث کنترل جمعیت در سریالها و برنامههای تلویزیونی جدّی است.
وقتی واردِ حوزه سیاستهای جدید و بحث فرزندآوری و جمعیت میشویم صداوسیماییها میگویند "برنامهای نداریم آنتن را پُر کنیم، این برنامهها و سریالها پربینندهترند"! در حوزه تبلیغات تجاری تا به حال خانوادهای دیدهاید که 4، 5 بچه داشته باشند؟ از نظر حرفهای هم زیبایی دارد و هم آموزنده است، در حوزههای توسعه غربی از "پدرسالار" تا همین الآن درگیریم.
همهچیز به استقلال صداوسیما برمیگردد
* جایگاه نظارت کجاست؟
مرادی: وقتی رسانه ملّی استقلال ندارد و بودجهاش یا در گروی دولت و یا سرمایهداری است؛ این مسائل را شاهدیم. یک زمانی در دهه 1380 شروع کردند و سریالهای استراتژیکی مثل یوسف پیامبر و مختارنامه ساختند، سریالهایی که نه در ایران بلکه در سطح جهان هم تأثیر گذاشت. من سریال راهبردی و استراتژیک "یوسف پیامبر" را از جمله تأثیرگذاران بیداری اسلامی میدانم، جالب است راهپیمایی اربعین میرفتند در مسیر، عکسِ فریبرز عربنیا که نقش مختار را بازی کرد، دیده میشد.
سریالهای استراتژیک تا محدوده "جومونگ"!
چقدر با شخصیتهای این سریالها همذاتپنداری کردند! سریالهای استراتژیک جامعه را تربیت میکند؛ کارهایی مثل «جومونگ» در این زمره قرار دارد، تکرارنشدنیاند و جامعه هر بار این کارها را میبیند انگار تازگی دارد. اعتقاد دارم سریالهایی هم باید ساخته شوند که جنبه سرگرمی داشته باشند که من در این مجال وارد جزئیات آن آثار نمیشوم. وقتی درباره استقلال رسانه ملّی صحبت میکنیم همه این اتفاقات را هم دربرمیگیرد که نمیتواند در شرایط حساس که جامعه به رسانهای بیطرف و آگاه نیاز دارد در خدمتِ جامعهاش باشد. اتفاقی که در برجام افتاد ما به رسانه بیطرف نیاز داشتیم، صداوسیمای ما این روزها برای حوزه مدافعان حرم و نبرد با داعش چه آثار ماندگار و مؤثری بهجای گذاشته است؟
وقتی آیندگان از ما بپرسند "چرا در سوریه و عراق جنگیدیم؟"؛ چه پاسخی داریم؟!
* حتی کنداکتوری که برای مجموعه مستندها و یا برنامههای این حوزه قائل شد، خیلی مناسب نبود...
مرادی: واقعاً باید بگویند برای این جامعه چه آثاری را بهعنوان یادگاری گذاشتند که وقتی آیندگان از ما بپرسند "چرا در سوریه و عراق جنگیدیم؟" برای این چرایی پاسخی شفاف و قابل توجه داشته باشیم. امکان دارد بعدها عواقب دیگری هم داشته باشد. اصل 154 قانون اساسی نهضتهای آزادیبخش است؛ صداوسیما در این راستا چه اقداماتی کرده است؟ اصلاً صداوسیما جرئت نمیکند در خصوص محیط زیست ورود مؤثری داشته باشد! باز هم میگویم چون بودجهاش درگیر دولت است و این فقدان استقلال باعث شده است صداوسیما در مقابل بسیاری از موضوعها، منفعل و ساکت باشد، البته در برخی از مواقع هم معلوم نیست کمکاری میشود یا نفوذ!
آنقدر در این حوزه کمکاری شده است که تا چند سال آینده خانوادههای شهدای مدافع حرم باید شهادت وابستگانشان را مخفی کنند؛ از بس توسط رسانههای غربی و حتی بعضاً عدم اشراف داخلیها، علیهشان نکاتی مطرح شده است و این نکات حتی ادامهدار است، اگر جمهوری اسلامی و در صدرِ آن رسانه ملّی قدم مؤثری برندارد. در این حوزهها، بخشی به کاستیهای خود صداوسیما برمیگردد و بخشی هم به همین مسئله استقلال مربوط است.
مردم مستضعف خودشان را در صداوسیما نمیبینند
* شما از واژه نفوذ استفاده کردید همان نامه معروف علیعسکری رئیس صداوسیما که چندی پیش نوشتند و از کلیدواژه "ستون پنجم فرهنگی دشمن" استفاده کرد؛ نظر شما در این باره چیست؟
لزوماً نمیخواهم بگویم نفوذ است اما مدیر در طراز انقلاب اسلامی برای صداوسیما تربیت نشده بود، الآن بهتر شده است و نیروهای قدرتمندی در جریان انقلاب اسلامیاند. متأسفانه خیلی از دوستداران انقلاب خودشان را در صداوسیما نمیبینند. مردم مستضعف خودشان را در صداوسیما نمیبینند که کشور و انقلاب برای آنهاست، یعنی صداوسیما برای اینها نیست! صداوسیما برای شمال تهران و پارک ملت است که سریالی بسازند و دور هم ببینند؛ در واقع برای آن شهرستانی که در مناطق دورافتاده زندگی میکند، نیست، کاری نکردند که مخاطب بداند رفتن به بلوچستان ترس ندارد و آنجا ناامن نیست؛ یا درباره شهرها و اتفاقات دیگر هم آن روشنگری و آگاهیای که باید توسط صداوسیما اتفاق نیفتاده است.
برای مدیر تکنوکرات مهم است سلبریتی از او تعریف کند!
* آیا به مدیریتی برنمیگردد که با سلبریتی خاص، عکس میگیرد و یا بهتعبیری سلبریتیها و اسپانسرها برای مدیران ما تصمیمگیرندهاند؟
مرادی: فضا بهگونهای میشود که سلبریتی به شما ارزش بگذارد، این اتفاق میافتد، یعنی درون آن مدیر صداوسیما، به این صورت است که ارزش را اینگونه تعریف میکند. تعریف مدیر تکنوکرات صرفاً مذهبی و ظاهر مذهبی دارد تا مدیر انقلابی(!)، نکتهای که برای مدیر انقلابی ارزش دارد مثل حضرت رسول(ص) که کنار آن مستضعف بنشیند اما برای مدیر تکنوکرات مهم است که فلان سلبریتی از او تعریف کند، بهطوری این ارزشگذاری و شاخصگذاری اتفاق میافتد که خود به خود جامعه به این سمت و سو سوق پیدا میکند.
شفافسازی در صداوسیما!!
* آقای محسنیان! نظر شما درباره این مسائل و ورود بازرگانی به برخی از سریالها و برنامههای پربیننده چیست که بحث رفتار کاسبکارانه را میانِ محصولات فرهنگی و هنری به اوج خودش رسانده است؟
در این شواهد و قرائتی که مورد بحث قرار گرفت باید به علت و معلول پی ببریم، آیا همهچیز به عدم استقلال مالی سازمان صداوسیما برمیگردد؟ این مسائلی که تا اینجا بحث شده دغدغه مشترک همه ما است و چه کنیم این مسائل در آینده تا حد زیادی حل شود، حتی برای عزل و نصب مدیران و دستاندرکاران مربوطه در صداوسیما هم مکانیزمی ایجاد شود که هرکسی از راه آمده وارد نشود! یا با حضور هیئت امنا در لایه اصلی کنار رئیس سازمان، این موضوع حل میشود یا با استقلال مالی سازمان صداوسیما؟!
همه دستوپازدنها برای پُرکردن آنتن
بحث مسابقههای تلویزیونی، برنامهها، آگهیهای بازرگانی و کیفیتِ پایین سریالها مطرح شد همه دستوپازدنها برای آن است که این چاه ویل آنتن را پُر کنند، به همه این روشها متوسل میشوند سرپا باشند. صداوسیما بهدلیل انباشت مشکلات از دهههای گذشته، بهلحاظ مالی دچار مضیقه است، در این حوزه نیازمند شفافیتیم که چه اتفاقی در آگهیهای بازرگانی و قراردادهای برنامهها و سریالهای تلویزیونی میافتد.
رفتار قابلتأمل سریالی بهنام روزهای ابدی!
یوسف مرادی: در این مسئله کیفیت پایینِ سریالهای تلویزیونی، یاد این سریال "روزهای ابدی" افتادم که این شبها از شبکه یک سیما پخش میشود، کاری به جواد شمقدری ندارم اما آنقدر ضعیف است که سریالهای اینچنینی دهه 1360، دهها پله جلوتر از این سریال است. تجربهای که صداوسیما در طول این 4 دهه دارد در این سریال دیده نمیشود؛ ما با این جامعهای که سریالبین و فیلمبینِ هوشمندی است باید کارهایی ساخته شود که در عینِ مفاهیم ارزشمند، جذابیت هم داشته باشند. وقتی در این سریال میبینیم فردی (سرهنگ شریفزاده ـ صالح میرزاآقایی) دخترش را به پادگان نظامی (سایت کبکان) میبرد و در راه پیچیدهترین مسائل این منطقه را برای او توضیح میدهد متعجب میشوم.
در همین حال تلویزیون در روزگاری که درگیر کروناییم و همه آموزشها، آنلاین و مجازی اتفاق میافتد یک بار صداوسیما نیامد آسیبهای استفاده از این فضای مجازی را برای مخاطبین خصوصاً کودکان و نوجوانان شرح دهد. صداوسیماییها باید بدانند همهچیز را منوط به سرمایهداری و کسب درآمد ندانند، اینجا رسانه انقلاب اسلامی است و باید شأن و جایگاه این رسانه درنظر گرفته شود، تنها دنبال پول درآوردن نباشند البته تا مادامی که بهلحاظ بودجهای استقلال پیدا نکند راه دیگری هم ندارد.
تبلیغات بازرگانی دغدغههای اقتصاد مقاومتی را جلو نمیبرد
محسنیان: همه قرائن و شواهد نشان میدهد با سازمانی مواجهیم که هم بهلحاظ مالی مشکل دارد و هم در زمینه سریالسازی و برنامهسازی دچار چالش جدّی است، از طرفی در زمینه تبلیغات بازرگانی، دغدغههای اقتصاد مقاومتی را جلو نمیبرد. ضرورت دارد در گام دوم انقلاب و راستای ارزشهای انقلاب اسلامی، فتح بابی داشته باشیم، بتوانیم بهنوعی این دغدغهها را انعکاس دهیم با مکانیزمهایی که قانونگذار در اختیار ما قرار میدهد فرآیندها و مشکلات در تصمیمگیری را بهبود ببخشیم، رسانهای که زبان و چهره انقلاب اسلامی باشد.
انتهای پیام/+