حاج قاسم و شاهکار والفجر۸ ـ قسمت هشتم|از تصرف پایگاه موشکی بعثیها تا دغدغه سردار قاسم سلیمانی برای حضور میدانی
سردار قاسم سلیمانی در دوران دفاع مقدس و پس از آن اقدامات بسیار جالبی علیه دشمنان این مرز بوم انجام داده که عملیات والفجر۸ یکی از آنها است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که این روزها ملت ایران بیشتر از مجاهدتهای ایشان در لبنان، سوریه و عراق اطلاع دارند؛ در دوران دفاع مقدس از فرماندهان برتر بوده که عملیاتهای متفاوتی علیه رژیم بعث عراق انجام داده است. فعالیتهایی که هر کدام گرهای از کار رزمندگان اسلام باز میکرد و در نهایت باعث پیروزی ملت ایران شد.
به همین دلیل خبرگزاری تسنیم در نظر دارد، علاوه بر گفتوگو با همرزمان و دوستان شهید سردار قاسم سلیمانی به صورت ویژه به عملیات والفجر8 و فرماندهی حاج قاسم در این عملیات بپردازد تا مخاطبان گرامی از بخشی از فرماندهی حاج قاسم در دوران دفاع مقدس نیز مطلع شوند. در این قسمت بخش هشتم و پایانی این عملیات پر مخاطره را میخوانید.
حاج قاسم همچنان با گوشی بیسیم و تماس با همه عوامل سازمانی و... هدایت عملیات را در دست دارد و قایق فرماندهی نیز آماده برای رفتن به آنسوی اروند، تا از نزدیک و در جمع بچهها، صحنه نبرد شناسایی و بررسی شود؛ جایی که گردانها با عزمی راسخ و امید به حضرت حق وجب به وجب، متر به متر نبردی سرنوشتساز را به پیش میبرند. تلاشی برای نزدیک شدن به خور و دشمن نیز در تمامی زمینهها ناامید و مستأصل. تدبیری دیگر میباید و راهی به عمق دشمن جهت به سرانجام رساندن این مرحله از عملیات.
سنگر فرماندهی در زمانی که حاج قاسم آماده میشود که هرچه زودتر به آنسوی اروند رفته و به بچهها بپیوندد، موجی از نگرانی را به همراه آورده است.
درگیری در حالی در جلو به سمت خور ادامه دارد که در پشت سرشان و در داخل نخلستان کثیری از نیروهای عراقی بلاتکلیف در انتظار فرجی هستند تا مجدداً وارد معرکه نبرد شوند. انتظاری تا رسیدن نیروهای کمکی و این آخرین امیدی است که بهخاطر آن بعثیهای پایبند به صدام همچنان مقاومت میکند.
امید و رجا بر جبهه خودی حاکم شده و زمان به نفع ما در حرکت. نیروها در مسیر خورعبدلله یعنی بعد از نخلستان، در جهت جنوب و شرق، با گامهایی استوار و با آرایش آتش و حرکت، آخرین بازماندگان دشمن را که در حال نبرد و عقبنشینی و یا فرار هستند، تعقیب کرده تا مجال فرار پیدا نکرده و به اسارت درآمده و به عقب منتقل شوند.
برخی که حین فرار و... در داخل باتلاقها گرفتار شدند؛ با صحنههای عجیب و غریب و غیرقابل تصوری روبرو شدند؛ بله آنها که زاهد شب و شیر میدان نبرد بودند و تا کنون بهترین یاران خود را در این حمله و به دست همین افراد از دست دادهاند، با صحنه دلخراش موجود سلاح بر زمین نهاده و با تهیه طناب و انداختن آن به درون باتلاقها دست کمک دراز کرده و نفر به نفر آنها را بیرون کشیده و حیات میبخشند. مگه تا همین دقایقی پیش قصد جان یا اسارت آنان را نداشتهاند پس...؟! ولی خوب اینان جنگی دفاعی را به ناچار درگیر شدهاند و این جنگ در جبهه حق، نامردمیها و روشهای غیرانسانی و غیر اسلامی نمیشناسد. و امامشان امر کرده با اسیر باید انسانی و اسلامی برخورد کرد.
به گفته قرآن با اسیر و زندانی نباید برخوردی غیر انسانی داشت. اگر صحنه را رها کردند، حق ندارید به آنها تعدی و تجاوز کنید؛ در غیر این صورت عذاب الهی را به دنبال دارد.
حال امتحانی الهی دیگری است؛ از اینرو همه نیروهای دشمن را که در حال فرار در چنگال مرگ در مرداب و باتلاق گیر افتادهاند، همه را نجات و به عقبه انتقال دادند، آن هم در شرایطی که خود در صحنه نبرد با همسنگران همینها درگیر هستند.
حرکت و نبرد با دشمنی که به سمت خور در حال عقبنشینی و در حال جنگ و گریز هستند ادامه داشته و طولی نمیکشد که عراقیها موفق میشوند پوتینها را از پای درآورده و خود را به آب زده و سوار برهاورگرافت- وسیلهای آبی خاکی بوده که قادر است هم در آب و هم در خشکی با سرعتی مناسب (فکر کنم 70 تا 80 کیلومتر در ساعت) حرکت کند- از طریق خورعبدلله فرار را برقرار ترجیح داده و بعضاً نیز اسیر شوند و این گام بزرگی دیگر در پیروزی.
نبرد همچنان به سوی جناح راست یعنی پایگاه موشکی عراق و جنگی چریکی در نخلستانها ادامه دارد.
حمله رزمندگان ثارالله پس از چسبیدن به خورعبدالله به عنوان یک مانع طبیعی خوب پدافندی و قابل اعتماد؛ اکنون فلش عملیات خود را به سمت پایگاه موشکی گذاشته و نبردی دیگر برای تصرف این پایگاه شکل گرفته است. از سوی دیگر حاج قاسم طی تماسی با مسئول دریایی لشکر میگوید هرچه سریعتر قایقی آماده کنید تا دقایقی دیگر به سوی ساحل عراق حرکت کنیم.
این سوی اروند دیگر برای حاج قاسم قابل تحمل نیست و عزم جزم کرده و سوار بر قایق به سمت ساحل عراق حرکت میکند. فکر میکنم ساعت حول و حوش 10 صبح باشه، و بچهها با حمایت آتش پشتیبانی گام به گام پیشروی کرده و حاج قاسم هم با قایق وارد رودخانه اروند شده و در حالی که آتش تیربارهای عراقی از درون سنگرهای آلوده عبور را مشکلساز کرده اما حاج قاسم با طیب خاطر و آرامش قلبی به آن سوی اروند میاندیشد جایی که بچهها در حال نبرد و پیشروی به سوی پایگاه موشکی بوده و از سوی دیگر با نیروهای عراقی در جناح راست نیز درگیر هستند. همان جایی که بچههای لشکرای سمت راست دارند مسئله شهر فاو را کامل میکنند تا به عمق بیایند.
درون رودخانه، بیسیم حاج قاسم حاجی را بهگوش میکند؛ و حاجی جواب میدهد. _ نمیدانم خود هاشمی رفسنجانی جانشین کل قوا بود یا پیامش را به حاجی ابلاغ کردند._
حاجی گفت آقای هاشمیرفسنجانی میگوید به بچههای لشکر ثارالله سلام برسانید و از طرف من پیشانی غواصان لشکر را بوسه زنید.
ناگفته نماند زمانی که حاج قاسم پا به ساحل دشمن گذاشت و سپس به عمق منطقه عراقیها حرکت کردیم، تقریبا همان موقعی بود که بعثیها در باتلاق افتاده بودند که بچهها تلاش داشتند نجاتشان دهند و حاج قاسم هم به این موضوع تأکید داشت. حملات هوایی، آتش توپخانه، رگبار گلولههای تیربارهای بعثیها و خودی منطقه را در هالهای از آتش و دود و باروت قرار داده و حاج قاسم تصمیم گرفت به میان معرکه رفته و از نزدیک اوضاع را تحت نظر داشته و هدایت عملیات را مستقیماً اعمال کند.
او با یک موتور به همراه یکی از بچههای اطلاعات عملیات به عمق منطقه رفته و از حقیر خواست نروم، (چرا که موتور تریل جای سه نفر سرنشین را نداشت) پس از یک ساعت مجدداً به مقری که در منطقه عمومی فاو در نظر گرفته شده است باز میگردد.
به گفته یکی از بچهها حاجی در جلو که بوده به محاصره عراقیها افتاده که طی یک درگیری موفق میشوند حلقه محاصره را شکافته و از معرکه خارج شوند.
بیسیم فرمانده گردانها به صدا در آمده: حاجی جون بهگوشی؟ از پایگاه موشکی تماس میگیریم الحمدلله کار تمام شد. حاجی جون پایگاه موشکی تصرف شد. حاج قاسم اگه صدامون رو داری تکرار میکنم پایگاه را بچهها فتح کردن!
الله اکبر عراقیها بخشی اسیر و بعضاً گروه گروه در حال عقبنشینی و فرار هستن و در حدود چند صد متری، هلیکوپترهایی است که به زمین نشسته و نیروهای خود را که در حال عقبنشینی هستند سوار کرده و به عقبه انتقال میدهند.
ایمان به خدا، ایمان به راه، ایمان و عشق به خمینی و شجاعت، خلق حماسه کرد در عبور از اروند، و تصرف منطقهای که هیچ ارتباطی با عقبه به لحاظ تدارکات و.... نبود و تنها حضرت دوست بود ولا غیر! حتی خودی را هم نمیدیدند؛
* از پیروزی تا تثبیت منطقه عملیات:
یکی دو روز اول عملیات، همه لشکرهای عمل کننده به اهداف پیشبینی شده در طرح مانور عملیات دست یافته و آن را تثبیت میکنند؛ و از این روز به بعد حدود 75 روز نیروهای همه لشکرها برای حفظ آن دست و پنجه نرم کرده و با تمام وجود تمامی پاتکهای (ضد حمله) دشمن را پاسخ داده و قدمی به عقب پا نگذاشتند.
عراق که از داشتن امتیاز جادههای مواصلاتی و تردد در خشکی، ارتباط سهل با عقبه، و... برخوردار بود به راحتی قادر بود نیروهایش را در تمامی امورات تجهیزاتی، تدارکاتی و... تأمین کرده و نیازهای آنها را در بحبوحه نبرد تأمین و هیچگونه احساس نگرانی نکند.
عراق از زمین و هوا حملات خود را با قویترین لشکرهای عملیاتی خود به ویژه لشکرهای گارد ریاست جمهوری و لشکرهای زرهی و مکانیزه و... آغاز میکند و این در شرایطی است که نیروهای خودی باید هرگونه تدارک نیروها را از طریق اروندی که اگرچه به لحاظ رخنه عراقیها در سنگرهای خط مقدم مشکلی ندارد معذالک با معضل بزرگتری روبرو شده یعنی گونهای دیگر بر اروند حاکم است که بسیار سنگینتر وتأثیرگذارتر از آغاز عملیات است. تا جایی که بهخاطر دارم عراق از صبح دوم عملیات پاتکهای خود را با هجوم همهجانبه برای بازپسگیری عملیات آغاز و از پوشش حملات هوایی، توان زرهی، پشتیبانی آتش توپخانه برخوردار و نیروهای خودی را تحت فشار قرار میدهند.
منطقه پی در پی زیر بمباران شدید بمبافکنهای عراق لحظهای آرام و قرار ندارد، حملاتی که هدف اصلیاش قطع ارتباط شبکههای تدارکاتی (آب، غذا، دارو، و...)، و تجهیزاتی، به آن سوی اروند است.
و اما در زمین آتش است و دود و باروت، و. .. تانکهای دشمن چون هجوم گلههای گرگ بهسوی طعمه!! لحظهای متوقف نمیشود. الله اکبر الله اکبر بنازم شیر مردان عرصه خون و شهادت را که چنان پایمردیای از خود نشان میدهند که طی چند ساعت جنگ و گریز و تحمل همه سختیها با حداقل امکانات تغذیهای و مهمات و... موفق میشوند پاتک عراق را با شکست روبرو کرده و او را وادار به عقبنشینی کنند.
انتظار و انتظار و انتظار
رزمندگان اسلام که هنوز سر پناه مطمئنی برای خود تدارک ندیدهاند زیر شدیدترین بمبارانها و گلولههای توپ و رگبار مسلسل تیربارهای عراقی چند صباحی را استراحت و آماده هجوم پاتک بعدی عراق بوده و با ذکر أسماءالله خود را تسکین میدهند.
از سوی دیگر نیروهای عراقی داخل نخلستان، که به منطقه خودشان آشنایی کامل دارند؛ روزها بهطور کامل خود را اختفا و استتار کرده و شبها برای تهیه غذا و.... حتی دستشویی به میان پایگاههای بچهها آمده و سپس به مکانهای مخفی خود پناه برده و یا اسیر میشوند. این مسئله تا 10 ،20 و شاید 30 روزی هم ادامه میابد. این تلاشهای یک روز عراق هست که در طول 75 روز این پاتکها بهطور روزانه و هر روز چند بار تکرار میشود. علاوه بر آن بارها و بارها نیز این اقدامات توأم با حملات شیمیایی انجام میگیرد.
در نهایت تمامی اقدامات عراق طی 75 روز با مقاومت نیروهای خودی مواجه شده و وادار به عقبنشینی و منصرف از باز پسگیری فاو میشوند.
* تکمله
الف_ شناسایی: بالای 2 سال روی منطقه کار شناسایی صورت گرفته است ولی حدود 10 ماه کار مستمر تا زمان عملیات، شناسایی آب، موانع و مواضع پدافندی عراق از نزدیک و با عبور مکرر از رودخانه و موانع ساحلی عراق
ب_ جزر و مد: اروند با 60 تا 70 کیلومتر سرعت به سمت خلیج فارس در جریان بوده که تحت تأثیر نور ماه دارای جزر و مد سنگینی است که بچههای شناسایی یکی از مأموریتهایشان سنجش وضعیت آب بود؛ هنگام مد، آب از خلیج فارس به سمت اروند حرکت میکند و زمانی آغاز میشود که جزر اروند در حال پایان است؛ از اینرو برخورد دو جریان آب باعث سکون آب یا راکد شدن آب در اروند میشود و این زمان برای عبور نیرو و امکانات خوب است. هنگام جزر که آب رودخانه اروند به سمت خلیج فارس حرکت میکند با کاهش آب در اروند روبرو هستیم که برای عبور نیرو و امکانات مناسب نیست؛ چرا که در ساحلها با گل و لای مواجهیم.
پس سه حالت: جزر با کاهش آب رودخانه، مد با افزایش آب رودخانه و دیگری وضعیت سکون یا راکد آب که پایان مد و آغاز جزر است.
حالت دیگر و یا حالت چهارم: آب در نوسانات جزر و مد به گونهاست که در وسط، رودخانه ساکن ولی در حاشیه دو طرف رودخانه یکی به سمت بالا و دیگری به سمت پایین یعنی عکس یکدیگر در جریان است. حال حمله باید در دو سمت یگانها که با فاصله 20 یا 30 کیلومتری از هم قرار دارند بگونهای طراحی میشد تا غواصان در رسیدن به ساحل دشمن با مشکل روبرو نشوند؛ یعنی به ناچار غواصان لشکر منتهیالیه سمت راست و منتهیالیه سمت چپ زمانی یکی در حالت مد و دیگری در حالت جزر عمل میکرد و لذا دیگر چارهای برای حل آن متصور نبود.
ج_ پل فاطمه زهرا سلام الله علیه: این پل روی اروند با ویژگیهای منطقه و زیر بمباران هوایی_ همه روزه _احداث شد. این پل که از خلاقیتها و ابتکارات عجیب زمان جنگ و بیسابقه در طول تاریخ جنگها است، توسط جهاد سازندگی و مهندسی سپاه احداث شد که تحمل انتقال عبور وسایل سنگین از جمله تانک را به آن سوی اروند دارا بود.
د _ سایت رازیت (حجم نفوس انسانها در منطقه را نشان میدهد زیاد یا کم): برای مشخص نشدن گسترش نیروی انسانی تدبیر شد تا نیروها درون خانهها سنگر احداث کرده و تا زمان عملیات از آنجا خارج نشده و امورات را در خانههایی که دو سقفه کردند انجام دهند.
ه_ خلاقیت و ابتکارات: ضد آب کردن تجهیزات غواصان برای عبور از اروند، دو سقفه کردن خانهها، شیوههای عبور از اروند و تدارک آنها در آن سوی اروند، گمراه کردن سایت رازیت، نداشتن عقبه و تدبیر برای ارسال اقلام و عبور تجهیزات سبک و سنگین، زدن پل در حین عملیات و...
و_ اصحاب روح الله در لشکر 41 ثارالله: بعضاً سالم ماندهاند، و برخی در این عملیات و عملیاتهای دیگر شهید و یا مجروح شدهاند_ شامل: قاسم سلیمانی فرمانده لشکر، مؤذنزاده جانشین یا مسئول ستاد (دقیق یادم نیست)، عسکری جانباز مسئول تدارکات و لجستیک فرماندهان محور: میرحسینی، پودینه، سعیدزاده، زنگ آبادی، فرماندهان گردان: سعیدی، فتاحی، تاجیک، حاج علی، خوشی، بینا، محمودی، شول، فرخی، شهریاری، فرمانده گردان غواصان حاج احمدی، مسئول تخریب حاج باقری، زندی م ادوات، موسوی م توپخانه، رنجبر م تعاون، راجی م اطلاعات و عملیات، مشایخی م مهندسی
خدایا مقام مجاهد را جز تو که تواند ترسیم کند!! بارالها! این چه مقامی است که تو به سم اسبان مجاهدین سوگند میخوری! این چه مقامی است که برای جهاد و مجاهد، دری در بهشتت نهادی که به روی کسی دیگر گشوده نمیشود! به این مجاهدین که سحرگاهان به دشمن یورش بردند و تو به این هجوم سحرگاهی سوگند خوردی!! همانها که ناگهان بر دشمن فرود آمده و تو بر این ایمان و جهاد سورهای نازل کردی!! تو دری به بهشت برایشان اختصاص دادی! که به گفته شهید مطهری فقط به روی خواص اولیاءالله گشوده میشود که به آن وارد و در جوار قرب تو مأوا گزینند. خدایا محروممان مفرما که ائمه معصومین علیهم السلام آرزویش را داشتند و همه به فوز شهادت نائل آمدند. بنازم این مقام را که به گفته شهید مطهری شهید سؤال و جواب ندارد چون در زیر چکاچک نبرد به تمامی سؤالات پاسخ داده است.
همانها که شبانه از اروند گذشتند و سحرگاهان بر دشمن فرود آمدند تا دینت را با امانتی که به آنها اهدا کردی به بهترین وجه با خونشان بازگردانند.
و این چنین شد که امروز راه کربلا باز شد.
پایان
راوی: حمیدرضا فراهانی نویسنده و راوی دفاع مقدس
انتهای پیام/