ناگفته بهروز افخمی از دیدار غیررسمی امام خامنه ای/ چرا رهبر انقلاب از لفظ "کانادالیزه" استفاده کرد؟
کارگردان پیشکسوت در برنامهای تلویزیونی از دیداری غیررسمی با اهالی فرهنگ و هنر به شوخی رهبری با لفظ "کانادالیزه" اشاره کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، بیست و ششمین قسمت از فصل جدید برنامه تلویزیونی «نقد سینما» روی آنتن شبکه پنج رفت. این قسمت از برنامه همزمان با شب اولین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، در قالب ویژهبرنامهای با محوریت پرداختن به قهرمانان ملی در سینما، پخش شد.
در بخش نخست بهروز افخمی درباره وجوه دراماتیک شخصیت سردار سلیمانی، گفت: از لحاظ تأثیری که تصویر حاج قاسم روی دنیا گذاشته است، میتوان گفت فرصتی بهوجود آمده که باید حتماً از آن استفاده کنیم. اما اینکه کسی باشد که عمق وجود او را شناخته باشد، قطعاً چنین فردی، من نیستم. من ایشان را یکی دو بار از نزدیک دیدم و دورادور آنقدر فهمیده بودم که از حدود 10 سال پیش، حاج قاسم تبدیل به اسطوره یک پهلوان شده بود.
وی افزود: زمانی که در سال 1393 فیلم «روباه» را ساختم، در نمایشهای پرجمعیتی که در جشنواره داشت، در سینماهای پایین شهر، جایی که در یک دیالوگ اسم حاج قاسم میآمد، مردم برایش دست میزدند. کاملاً مثل دوران خوب سینما که مردم در میانه فیلم ابراز احساسات میکردند، درباره حاج قاسم هم همین واکنش را داشتند. از همان موقع مشخص بود که او تبدیل به تمثال یک قهرمان زنده و امروزی شده است. گویی ملت در ناخودآگاه خود میدانست که او شهید خواهد شد و مرگ در رختخواب شایسته چنین آدمی نیست.
این کارگردان سینما ادامه داد: فکر میکنم اتفاق بزرگی رخ داده است. یک سال پیش در همین برنامه زمانی که درباره حاج قاسم صحبت میکردیم، هنوز گرم بودیم و هنوز تشییع جنازه رقم نخورده بود و هنوز نمیدانستیم چه اتفاقی رخ داده است. گویی ملت دارد پرتاب میشود به ساحت اسطورهها. دوران جدیدی آغاز شده است که خیلی هم سخت دارد میگذرد، چراکه به نظر میرسد ملت منتظرند تا شقیترین اشقیا از بین برود. خیلی تحملش سخت است. مرحله اولی که ملت انتظارش را داشتند، به افسانهایترین شکل ممکن رقم خورد؛ دو رفیق قدیمی و جنگجو که مثل برادر بودند و در خیلی از افسانههای پهلوانی و حتی وسترن هم نمونهاش هست، با هم به شهادت میرسند. گویی اتفاق برای حاج قاسم و ابومهدی المهندس بهگونهای افتاده که مردم در ناخودآگاه انتظارش را داشتند.
وی افزود: الان ملت از ساحت تاریخ خطی معمول خارج شدهاند و انتظار میکشند تا عامل این اتفاق به تحقیرآمیزترین شکل از بین برود. این انتظار هم خیلی سخت است. درباره حاج قاسم بیش از یک فیلم همین امروز باید ساخته شود. اگر محصول نهایی خوب نشد آن را نمایش ندهیم. اما همان چیزی حد و شأن سینما را انتظار داشته باشیم، نه بیشتر.
ساسان فلاحفر: یاد حاج قاسم در زندگی ما جاری است
در بخش بعدی برنامه «نقد سینما» حجتالاسلام ساسان فلاحفر مستندساز حوزه مقاومت که با مستند «چشم ایرانی» توانست جایزه «سرباز وطن» را از چهاردهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» کسب کرد و گفت: ما در حوزهای که کار میکنیم، یعنی مستند مقاومت، ضعفهای زیادی داریم که یکی از مهمترین این ضعفها این است که یک شخصیت بینالمللی مانند حاج قاسم داشتهایم که هنوز نسبت به آن غافلیم. در یک سالی که گذشت شاهد این غفلت بودیم و حالا که به یکسالگی رسیدهایم، دوباره همه به یاد او افتادهایم، در صورتی که باید یاد حاج قاسم سلیمانی در زندگی ما جریان داشته باشد.
این مستندساز جوان افزود: این سنت اشتباهی است که به هر چیزی، در مناسب خاص آن میپردازیم. مانند انقلاب اسلامی که هر حرف تازهای میخواهیم درباره آن بزنیم، منتظر دهه فجر میمانیم! در حالی که این مفاهیم در زندگی ما جاری است. وقتی ما میگوییم مکتب حاج قاسم سلیمانی، یعنی آنچه میخواهیم تولید کنیم، باید با زاویه نگاه او باشد. چرا مستند «چشم ایرانی» که نام و تصویری از حاج قاسم در آن نیست، جایزه «سرباز وطن» که به نام این سردار است را میگیرد؟ برای اینکه منش و نگاه ویژه حاج قاسم به مردم یک منطقه را نمایش میدهد.
فلاحفر ادامه داد: ما برای عرصه بینالملل هم چیزی فراهم نکردهایم. در این یک سال میتوانستیم خیلی کارهای بزرگی انجام دهیم. دیگران روی قهرمانان افسانهای خود آنقدر کار میکنند که حتی ما آنها را باور میکنیم، اما ما که حاج قاسم را داریم و روی ابعاد مختلف آن کار نمیکنیم، این نشانه ضعف رسانهای ما است.
این مستندساز در ادامه به معرفی مستند «چشم ایرانی» و کاراکتر اصلی آن یعنی حسن قائدی که یک عکاس ایرانی در سوریه است، پرداخت. مافی هم این مستند را پرداختن به مقوله «جنگ» و «محور مقاومت» از زاویه نگاه حاج قاسم سلیمانی توصیف کرد.
مرتضی شعبانی: هنوز برای ساخت فیلم داستانی درباره حاج قاسم زود است
سومین بخش از ویژهبرنامه «نقد سینما» در نخستین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی به گفتوگو با مرتضی شعبانی از تهیهکنندگان باسابقه سینمای مستند در حوزه مقاومت اختصاص داشت. شعبانی در آغاز این گفتوگو با اشاره به مستند بلند سینمایی «قاسم» از محصولات مرکز «مستند حقیقت» گفت: سعی کردیم در این مستند، بیوگرافی شهید سلیمانی از تولد تا شهادت را با دقت بسیار بالا به تصویر درآوریم. این مستند در حال حاضر آماده عرضه است.
وی افزود: شاید خیلیها به ما اشکال بگیرند که چرا نام این مستند فقط «قاسم» است. ما میخواستیم صمیمت میان سردار سلیمانی و مردم در این مستند هویدا و مشخص باشد. هیچ پیشفرضی برای تولید این مستند نداشتیم و تلاش کردیم هرآنچه را بوده است، تصویر کنیم. در مستند «قاسم» بیشتر شاهد روایت حاج قاسم از زبان خودش هستیم. شاخصه فیلم هم همین است که تحلیلی ندارد و بیشتر روایت است.
این تهیهکننده مستند ادامه داد: حاج قاسم از جنس مردم بود و ارتباط بسیار خوبی هم با مستندسازان حاضر در منطقه داشت. حاج قاسم بچههای مستندساز را خیلی دوست داشت. این مستندسازان همه علاقه مند بودند که کاری مرتبط با ایشان تولید کنند چون احساس دین میکردند و میکنند. محدودیتهایی در این زمینه وجود داشت. وقتی بنیاد مکتب سلیمانی شکل گرفت، بخش عمدهای از این مسئولیت به سمت بنیاد رفت. در عین حال معتقدم خیلی از مستندسازان برای خودشان مستندهایی را تولید کردهاند.
شعبانی ادامه داد: در روزهای اول شهادت ایشان و حتی همان ساعتهای اول یکی حوالی 8 و 9 صبح جمعه، دوستان بسیاری با من تماس میگرفتند که چه کار میتوانیم بکنیم؟ خیلی هم شرایط سخت بود. خیلی عجیب بود که این حجم از آدمهای دلداده به سردار میخواهند کاری انجام دهند و ما نمیتوانیم دستشان را بگیریم. من هنوز شرمنده تعدادی از این دوستان هستم. حتی همین بچههایی که مستند «قاسم» را کار کردهاند، برای این کار هیچ دستمزدی نگرفتهاند. این بچهها برای من بسیار عزیز هستند. اینکه برخی پای کار بیاید، کار را انجام دهند و بعد شرط کنند که نه اسم ما را بزنید و نه چیزی میخواهیم. با این واکنشها چه باید کرد؟
مدیر مرکز مستند «حقیقت» درباره روند مدیریت جریان مستندسازی مرتبط با حاج قاسم سلیمانی گفت: شخصاً به این معتقدم که تولید انبوه آثار نمیتواند رویکرد درستی باشد. هیچگاه موافق نیستم که باید درباره حاج قاسم 100 مستند تولید میکردیم، حتی اگر یک مستند باکیفیت تولید کنیم، اثرش بیشتر از 50 مستند متوسط و اثر شاخص و ماندگار حائز اهمیت است.
وی افزود: حاج قاسم به تعبیر خودشان سالها برای مردم ایران سربازی کردند. همه تلاششان هم برای ممکلت بوده است. مردم احساس کردند که یک نفر وجود دارد که همه کار برای آنها میکند. این دیگر طیف و گروه برنمیدارد. همه مردم احساس کردند برای تقدیر از این مرد باید به میدان بیایند و شاهد تشییع باشکوه پیکر سردار بودیم. این قدرشناسی یک ملت از «سرباز» خود است.
شعبانی در ادامه با تأکید بر لزوم دوری از انحصار در حوزه تولید مستند با موضوع سردار سلیمانی ادامه داد: اینکه مردم یا فیلمسازان احساس کنند یک موضوع در انحصار یک سازمان یا بنیاد است تا درباره یک شهید خاص کار انجام دهد، آرامآرام کنار میکشند. هنرمندان احساس میکنند حالا که متولی دارد، ما دیگر احساس وظیفه نکنیم، این اتفاق اتفاق خطرناکی است. فکر نمیکنم درباره حاج قاسم این اتفاق رخ دهد چون قهرمانی فراتر از مرزها است.
این تهیهکننده باسابقه سینمای مستند، درباره پرداخت داستانی به موضوع حاج قاسم، گفت: نگاه خود من این است که مستند چه اشکالی دارد که بخواهیم حتماً اثر سینمایی تولید کنیم. حاج قاسم را فیلم مستند میتواند معرفی کند. آنچه در قالب واقعیت همهمان دیدهایم، بسیار سخت است که کسی بخواهد نقشاش را بازی کند. شاید برای کسانی که حاج قاسم را ندیده باشند، این موضوع جدی نباشد اما برای مایی که او را دیدهایم، تشخیص میدهیم، همچنان خود او را ببینیم. الان زود است که بخواهیم سراغ آثار داستانی برویم. حتی برای شخصیتهایی مانند امام خمینی (ره) و شهید چمران هم هنوز زود است. از این منظر فیلم و سریال نمیتواند جای مستند را بگیرد.
وی خاطرنشان کرد: روزی از شهید آوینی پرسیدم شما چرا فیلم سینمایی نمیسازید؟ پاسخ دادند، ما امروز روی قلهایم. این خاطره مربوط به سال 1371 است که ما عازم خرمشهر بودیم برای مستند «شهری در آسمان». آن روز بحث را ادامه ندادم. سالها گذشت و به این فکر میکردم که اوج فیلم داستانی کجاست؟ فیلم داستانی اوج هنرش نزدیک شدن به واقعیت است. ما در عالم سینمای مستند همه اینها را داریم. موقعیت واقعی است، شخصیتها واقعی است، حرفهایمان واقعی است. اگر مستند درست تولید کنیم، هیچ چیزی جای آن را نخواهد گرفت. البته من مخالف سینمای داستانی نیستم چراکه کارکردهای خاص خود را دارد.
ناگفتههای بهروز افخمی از مستند «غیررسمی»
بخش پایانی «نقد سینما» شب گذشته به آموزش فیلمسازی بهروز افخمی اختصاص داشت؛ وی به پخش مستند «غیررسمی» با موضوع دیدار هنرمندان با رهبر انقلاب از سیما اشاره کرد و گفت: قبل از پخش مستند سازندگانش با من تماس گرفتند که آیا بخشی که آقای خامنهای با تو شوخی میکنند و میگویند «کانادالیزه» شدهای را بگذاریم بماند؟ گفتم خیلی هم خوب است. معنایش این است که اولاً میدانند که من برای فیلمسازی به کانادا رفتهام و درخواست اقامت هم هیچگاه نکرده بودم و در عین حال میدانند که من خوشم نیامده است از آنجا. کانادالیزه شدن به معنای استرلیزه شدن یا از «کانادا» پاک شدن است. به نظرم اصطلاح درستی هم به کار بردند.
افخمی درباره تجربه حضور در این دیدار گفت: این دومین باری بود که در 10 سال اخیر، خدمت آقا میرسیدم و به دعوت بچههای حوزه هنری هم به این دیدار رفتم. جلسات فیلمنامهخوانی در حوزه داشتیم که آنجا آقای حمزهزاده پیشنهاد دادند برای این قرار دیدار با آقا که من از آن استقبال کردم.
افخمی درباره اینکه چرا صحبتهای او در این مستند نبود، توضیح داد: آقا خیلی در آن دیدار ما را تحویل گرفتند، خیلی از برنامه «هفت» تعریف کردند. آن موقع برنامه «هفت» تازه تمام شده بود. طوری از برنامه تعریف کردند که من خودم خجالت کشیدم.
این کارگردان سینما درباره اهمیت نمایش این دیدارها برای مردم هم گفت: پیش از این هم این تصاویر را دیده بودیم. خیلی از دفعاتی که جمعی نزد ایشان میرفتند و صحبت میکردند و هر چه میخواستند میگفتند، قبلاً هم بوده است. نمیدانم از آن دیدارها هم ضبط شده یا نه. درباره فیلمسازان و هنرمندان، رهبری همواره اهل تسامح بودهاند و همواره هر چه دلشان میخواسته گفتهاند. در مجموع فکر نمیکنم اتفاق تازهای رخ داده باشد. اینکه تلویزیون براساس چه سیاستی این مستند را تولید و پخش کرده، از آن بیخبرم.
بهروز افخمی در این بخش به تجربه ساخت سریال «رعد و برق» و نگارش همزمان بخشهایی از فیلمنامه این سریال همزمان با مراحل ساخت اشاره کرد. او با بیان اینکه امکان تأثیر حضور یک بازیگر در تغییر روند فیلمنامه، گفت: در سریال «کوچک جنگلی» حضور بازیگری به نام مهدی هاشمی، باعث شد که بخشهایی از داستان را تغییر دهم، آن هم حین فیلمبرداری. برای اینکه دیدم تواناییهای این بازیگر فوقالعاده و حیف است که دکتر حشمت اینقدر در داستان کم حضور داشته باشد. غیر از این هم تغییرات دیگری در طول فیلمبرداری در کار داشتیم. حرفهای نعمت حقیقی که برای اولین بار از پشت ویزور بازیها را میدید، بسیار به من کمک میکرد که برخی نقشها را کمرنگ کنم و برخی را پررنگ. این همان اتفاقی است که باعث میشود در اواخر «کوچک جنگلی» ببینیم که داستان از سمت میرزا به سمت دکتر حشمت میچرخد؛ علتش گذشته از نکته تاریخی، توانایی بازیگر این نقش بود.
انتهای پیام/