نور ۲۰۲۰ بر تاریکخانه جامعه آمریکا؛ عیار واقعی امپریالیسم
چهار کلانرویدادی که در سال ۲۰۲۰ میلادی در آمریکا اتفاق افتاد به چراغی پرنور برای نشان دادن چهره واقعی و جنبههای تاریک جامعه این کشور برای افکار عمومی دنیا تبدیل شدند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم- سال 2020 میلادی در آمریکا با تحولات زیادی همراه شد که آسیبهای اجتماعی این کشور را بیش از پیش به نمایش گذاشت.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
در این گزارش به بهانه نزدیک شدن به پایان سال جاری میلادی به بررسی برخی از رویدادهای مهمی میپردازیم که در جامعه آمریکا رخ داد و برخی از آسیبهای نفهته در جامعه این کشور را نمایانتر نشان داد.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
1- بحران کرونا
برای آمریکا سال 2020 را میتوان از جهاتی به عنوان بدترین سال هزاره جدید نام برد. مسائل و مشکلاتی که در این سال برای مردم و دولت آمریکا پیش آمد از جهاتی بسیار کمسابقه بود.
یکی از این بحرانها، شیوع بیماری کووید-19 و تبعات بعدی آن بود. این بیماری در 2019 شیوع پیدا کرد اما در مدت کوتاهی جهان را آلوده کرد و آمریکا از لحاظ میزان تلفات و موارد ابتلا در صدر دنیا قرار گرفت.
بحران کرونا در آمریکا هم به مانند آیینهای تصویری واقعی از بحرانهای موجود در جامعه آمریکا را به نمایش گذاشت و هم به عاملی برای تشدید و تقویت این بحرانها تبدیل شد.
بیشترین آمار ابتلا
تازهترین آمارهای اعلامشده درباره آمریکا نشان میدهد شمار کل قربانیان ناشی از این ویروس در آمریکا طی شبانه روز گذشته با افزایشی چشمگیر از 338 هزار نفر گذشته است. در حال حاضر در آمریکا بیش از 19 میلیون نفر به این ویروس مبتلا شدهاند.
بیکاری
کرونا غیر از لطمات مستقیمی که به جامعه آمریکا وارد کرده، عوارض جانبی سنگینی هم به همراه داشته است. مثلاً براساس گزارش رسانههای آمریکایی شمار افراد بیکار در این کشور که طبق آمار و ارقام بزرگترین اقتصاد جهان شناخته میشود در ماههای گذشته به بیش از 40 میلیون نفر رسیده است.
لطمات اقتصادی
کرونا در سال 2020 اقتصاد آمریکا را درهم نوردید و باعث تعطیلی بسیاری از کسب و کارها در آمریکا شد، آنرا وارد بحران بی سابقه اقتصادی کرد که بنا بر نظر بسیاری از کارشناسان امور اقتصادی این بحران به مراتب وخیم تر از بحران دهه سی میلادی در قرن گذشته بود.
وزارت خزانهداری آمریکا شهریورماه سال جاری در گزارشی اعلام کرد کسری بودجه دولت این کشور در سال مالی 2020 از مرز 3 تریلیون دلار فراتر رفته است.
کرونا همچنین موجب سقوط چشمگیر بازار سهام در آمریکا شد. روز 27 فوریه، شاخص «میانگین صنعتی داو جونز»، 1191 واحد افت کرد که در آن زمان بیشترین افت روزانه این شاخص تا آن تاریخ محسوب میشد. بدترین افت این شاخص روز 16 مارس با 2997 واحد کاهش بود که به دوشنبه سیاه شهرت یافت.
شیوع بحران کرونا موجب سقوط چشمگیر بازار سهام در آمریکا شده. روز 27 فوریه، شاخص «میانگین صنعتی داو جونز»، 1191 واحد افت کرد که در آن زمان بیشترین افت روزانه این شاخص تا آن تاریخ محسوب میشد. در همان روز، شاخص S&P 500 هم افت 4.4 درصدی را ثبت کرد. رکورد افت داو جونز از آن زمان تا به حال پنج بار جابجا شده. بدترین افت این شاخص روز 16 مارس با 2997 واحد کاهش بود که به دوشنبه سیاه شهرت یافت.
کرونا و تبعیضهای نژادی
تبعیض که از مدتها پیش چالش لاینحل جامعه آمریکا بوده در بحران کرونا هم نمودی ویژه داشت. آخرین آمارهایی که تا امروز ارائه شدهاند نشان میدهند حتی در برخی از ایالتها که سیاهان اکثریت نیستند، تعداد ابتلا و مرگ و میر آنها بیش از سایرین است. از این جمله میتوان به شهر میلواکی اشاره کرد.
چند ماه پیش گزارش شد با اینکه آمریکاییهای آفریقایی تبار تنها یک چهارم جمعیت شهر را تشکیل میدهند اما 45 درصد مبتلایان و 70 درصد جانباختگان متعلق به این گروه است.
در شهر شیکاگو، سیاهپوستان نزدیک به 6 برابر بیشتر از سفیدپوستان در معرض مرگ براثر کووید-19 هستند. در این شهر سیاهان تنها 30 درصد جمعیت را تشکیل میدهند اما 68 درصد از قربانیان ویروس کرونا در این شهر سیاه پوست هستند.
عوامل و دلایل گوناگونی درباره این تبعیض وجود دارند، اما یکی از مهمترین این عوامل، نظام بهداشتی آمریکا است که هم ناکارآمد است و هم به شدت تبعیضآمیز است.
روزنامه واشنگتنپست در گزارشی در اوج بحران شیوع کرونا نوشته بود سیاهپوستان آمریکایی با وجود شعارهای برابری دولتهای آمریکا همچنان در این کشور شهروندان درجه 2 و 3 محسوب میشوند و به عنوان مثال بیمه درمانی ضعیفتری دارند.
بسیاری از جمعیت سیاهپوستان اصولا از هیچ خدمات بیمهای برخوردار نیستند و به دلیل هزینههای بالای خدمات پزشکی در آمریکا امکان مراجعه به پزشک برای درمان را ندارند.
یکی دیگر از دلایل تعداد بالای ابتلا در میان سیاهپوستان، نوع حرفه آنهاست. اکثریت سیاهپوستان در شرق و مرکز آمریکا کارگران صنایع و کارخانهها هستند و ناچارند برای گذران زندگی و کسب درآمد از خانههای خود خارج شوند. تنها 20 درصد از سیاهپوستان در کل ایالتهای درگیر کرونا بهدلیل حرفه خود «دورکاری» میکنند.
2- قتل جورج فلوید
فیلم ضبطشده در گوشی همراه پسر نوجوانی که به ثبت آخرین لحظات جان دادن «جورج فلوید» زیر زانوی یک افسر سفیدپوست در شهر «میناپولیس» میپرداخت به یکی از فیلمهای تحولساز در حوادث آمریکا در بحبوحه شیوع کرونا تبدیل شد.
آنچه بعد از انتشار گسترده و سریع این فیلم در آمریکا اتفاق افتاد دیگر سناریویی جدید نبود: اعتراضات گسترده مردم به نژادپرستی نهادینهشده در ساختار جامعه، وعده مسئولان برای پیگیری موضوع و ایجاد اصلاحات اساسی، سرکوب وحشیانه و خشن اعتراضات توسط پلیس و تبدیل شدن رسانهها به بلندگویی برای انعکاس روایت نهادهای حاکمیتی از اعتراضات.
اعتراض ها به کشته شدن جورج فلوید از روز 26 مه 2020 آغاز شد، اما به سرعت به سایر نقاط ایالات متحده آمریکا گسترش یافت و تمامی شهرهای این کشور را در بر گرفت. گزارشهای رسانههای آمریکا حاکی است این اعتراضات تا 30 مه به حداقل 30 شهر دیگر ایالات متحده آمریکا گسترش یافت. حداقل در 12 شهر بزرگ ایالت متحده تا 30 مه قوانین منع رفتآمد به اجرا درآمد.
این اعتراضات به سایر کشورهای جهان نیز گسترش یافت و مردم برای نشان دادن همبستگی خود با معترضان آمریکایی و در محکومیت نژادپرستی و حمایت از پویش زندگی سیاهان مهم است، در استرالیا، انگلیس، فرانسه، آلمان و سایر کشورها اقدام به برگزاری تجمعات اعتراضی کردند.
معترضان یا اراذل؟
وجه دیگر این تحولات اعتراضی، بازنمایی معترضان به صورت «اراذل و اوباش» در گفتارهای مقامهای آمریکا و فراهم آوردن زمینههای سرکوب آنها بود. «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا بارها معترضان را «اراذل و اوباش» خواند و تهدید کرد که با «سگهای وحشی و سلاحهای تهدیدآمیز» با آنها برخورد خواهد کرد. او همچنین خواستاراعزام «گارد ملی» برای سرکوب مردم شد و از تیراندازی به سوی معترضان حمایت کرد.
مجسمههای دوران بردهداری
ترامپ علاوه بر این بارها با تظاهراتکنندگانی که به دنبال سرنگونی مجسمههای دوران بردهداری سنتی در این کشور بودند در افتاد. او یک فرمان اجرایی امضا کرد که هدف آن برخورد شدید با معترضانی بود که به مجسمههای حامیان بردهداری «اهانت» میکردند.
ترامپ در آن فرمان تصریح کرده بود هر کس که به مجسمههای موجود در فضای عمومی آسیب بزند باید تحت تعقیب قضایی قرار بگیرد. او همچنین دستور داد بودجه فدرال حوزههای قضایی و پلیسهای محلی که جلوی چنین اتفاقاتی را نمیگیرند متوقف شود. ترامپ در این فرمان معترضان را به «جهل تاریخی» متهم کرده بود.
موضوع محل مناقشه، ظاهراً تنها بر سر مجسمههایی بود که ترامپ آنها را شمایلهایی برای زیبایی شهر میبیند و معترضان، نماینده نفرتی تاریخی از بردهداری و نژادپرستی، ماجرا اما بهگفته تاریخدانها ممکن است عمیقتر از آن چیزی بود که از ظواهر امر برمیآمد.
معترضان در واقع ــ آنطور که بعضی از تحلیلگران در خود آمریکا هم به آن اشاره کردند ــ اعتراضهایی عمیقتر و ریشهدارتر از مخالفت با نژادپرستی یا خشونت پلیس را دنبال میکردند. «تاکر کارلسون»، تحلیلگر فاکسنیوز در بحبوحه این اعتراضات در مصاحبهای با این شبکه خبری گفت: «این یک آشوب مدنی مقطعی نیست. این یک جنبش بسیار سازمانیافته سیاسی است که عمیق و گسترده است و آرمانهای سیاسی بزرگی در سر دارد، جنبشی موذی است و گستردهتر خواهد شد، هدفش پایان دادن به لیبرال دموکراسی غرب و به چالش کشیدن اصل تمدن غرب است.»
رگههای مهمی از واقعیت را میتوان در اظهارات کارلسون یافت، زیرا آنچه او نامش را «تمدن» آمریکا مینامد پیوندهایی ناگسستنی با بردهداری دارد و او احتمالاً به این درک رسیده است که اعتراض به نمادهای آن بردهداری، در کنه خود فریاد بر سر سرمایهداری کنونی را که میراث بهجامانده از بردهداری است هم شامل میشود.
رسانهها و مصادره اعتراضات
رفتار رسانههای آمریکا در این میان به شدت قابل تأمل و بررسی بود. تحلیل محتوای رسانهها از مطالب منتشر شده نشان میداد آنها به حکم یک قاعده کلی ابتدا و برای مدتی کوتاه سعی کردند از زبان معترضان حرف بزنند و دیدگاههای آنها را منتشر کنند، اما به مرور و با گسترش اعتراضات، از دریچه نگاه پلیس و نهادهای حاکمیتی به حوادث نگاه کرده و برای مشروعیتزدایی از اعتراضات و جا انداختن روایت نهادهای حاکمیتی تلاش میکردند.
تمرکز بر «غارت» فروشگاهها، خشونت، تخریبگری روایت غالب رسانههای جریان اصلی آمریکا بود و آنها تلاش میکردند این روایت را جایگزین اعتراض اصلی مردم کنند.
خشونت پلیس و کتمان کشتهها
از زمان آغاز تظاهراتها در آمریکا پلیس به خشونتهای بیاندازه برای مقابله با معترضان متوسل شد و از روشهای مختلف برای سرکوب اعتراضات استفاده کرد.
روز 28 ماه می، گزارش شد که یک مأمور پلیس هیوستون، سوار بر اسب یک زن معترض را زیر گرفته، یک روز بعدتر در نیویورک، پلیس زن معترضی را هل داد و نقش بر زمین کرد، در همان روز باز هم در نیویورک، خودروی پلیس به میان جمعیت هجوم برد، در میناپولیس شلیک گلوله پلاستیکی به سمت نویسندهای به نام «لیندا تیرادو» به نابینا شدن یکی از چشمهای او منجر شد، روز 30 می، فیلمی از یک افسر پلیس منتشر شد که زانویش را به همان شیوهای که به قتل جورج فلوید منجر شد روی زانوی یک معترض گذاشته بود و فشار میداد، یک روز بعدتر شلیک یک پرتابه از سوی پلیس به سوی معترض 53 ساله او را به کما برد و این فهرست تا روزها و هفتهها ادامه داشت.
بسیاری از تحلیلگران گفتهاند توسل نیروهای پلیس به این تاکتیکهای خشن و بیرحم که در اکثر موارد در تظاهراتهای مسالمتآمیز و بدون تحریک قبلی انجام شدهاند یکی از عوامل تشدید اعتراضها و دامن زدن به خشونتهای بیشتر بود.
یک پدیده قابل بررسی در تظاهراتهای آمریکا این بود که نهادهای رسمی آمریکا تا کنون هیچ گزارش جامع و منسجمی از آمارهای مربوط به شمار افراد کشته و زخمیشده در این تظاهراتها ارائه نکردهاند.
با آنکه دولت آمریکا و کشورهای غربی و رسانههای همپیمان با آنها هنگام بروز ناآرامی در کشورهای دیگر (که در برخی مواقع خود محرک آن ناآرامیها هستند) به طرق مختلف دولت آن کشورها را برای ارائه آمار درباره شمار زخمیها و کشتهشدگان تحت فشار قرار میدهند و حتی اقدام به دادهسازی و آمارسازی در این باره میکنند در تظاهراتهایی با این سطح از خشونت در آمریکا نهادهای رسمی نه آماری ارائه میدهند و نه با فشاری از سوی رسانهها و کشورهای دیگر در این خصوص مواجه میشوند.
این در حالی بود که اندک تحقیقی در این خصوص آشکار میکرد که این تظاهراتها، همانطور که از سطح خشونت مورد توسل پلیس هم انتظار میرفت کشته و زخمی داشته و تعداد تلفات هم احتمالاً بسیار زیاد بوده، اما از طرف دیگر نوعی تلاش سیستماتیک در کار بوده تا فشار بر نهادهای حاکمیتی برای پاسخگویی در این خصوص حذف (و نه ایجاد) شود.
3- انتخابات آمریکا
انتخابات ریاستجمهوری آمریکا روز سوم نوامبر برگزار شد، اما همانطور که انتظار میرفت نشانههای موجود در آن از نتیجهاش مهمتر و بامعناتر بودند.
رفتن ترامپ، ماندن ترامپیسم
یکی از مهمترین این نشانهها در لابلای پیام تبریک «باراک اوباما»، رئیسجمهور سابق آمریکا بود. او در بیانیهای که بعد از برآورد پیروزی «جو بایدن» منتشر کرد نوشته این انتخابات نشان میدهد آمریکا همچنان درگیر «اختلافاتی عمیق و تلخ» است.
«ریچارد هاس»، رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا و از مقامهای سابق وزارت خارجه این کشور در یادداشتی این اختلافات عمیق رو تلخ را نشانه تبدیل شدن کشورش به «یک آمریکا، دو ملت» دانست.
نکته قابل تأمل این انتخابات حمایت نزدیک به نیمی از شهروندان آمریکا از دونالد ترامپ، آن هم در اوج ناکارآمدی دولت او در مدیریت شیوع ویروس کرونا بود؛ مسئلهای که نشان میدهد «ترامپیسم» به عنوان نماد پوپولیسم مدرن آمریکایی، تا چه حد پدیدهای ریشهدار در عمق جان آمریکا است و پس از دوران ترامپ هم کماکان پرنفوذ باقی خواهد ماند.
ریچارد هاس در یادداشتش این مسئله را اینطور عنوان کرده است: «در انتخابات سال جاری دموکراتها دنبال شکست مفتضخانه ترامپ و تمام آنچه او تجسم آنها بود بودند. این اتفاق نیفتاد. جمهوریخواهان انتخاباتی میخواستند که موید دیدگاههای ترامپ باشد. این اتفاق هم نیفتاد. آنچه این انتخابات، به جای اینها نشان داد یک کشور با دو ملت بود.»
شبههافکنیهای ترامپ
در حدود 50 روز از انتخابات جنجالی و مناقشه برانگیز آمریکا می گذرد اما رئیس جمهور مستقر در کاخ سفید همچنان تاکید می کند که در این انتخابات تقلب شده است و رسانه های آمریکایی هشدار می دهند که ممکن است ترامپ در روزهای پایانی حضور در کاخ سفید ممکن است دست به اقدامات غیرمنتظره بزند.
نیوزویک روز پنجشنبه گزارش داد که احتمال اعلام حکومت نظامی از سوی دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در واپسین روزهای حضورش در کاخ سفید منتفی نیست و نظامیان آمریکایی در حال آماده کردن خود برای مواجهه با چنین سناریویی هستند.
نیوزویک به نقل از یکی از افسران آمریکایی که به شرط عدم افشای نامش حاضر به مصاحبه شده، اعلام کرده است که ستادهای نظامی مسئول تأمین امنیت واشنگتن دیسی (پایتخت آمریکا) بهطور سرّی و دور از چشم مقامات کاخ سفید و نیروهای وفادار به دونالد ترامپ اقدام مشغول برنامهریزی برای مواجهه با سناریوی اعلام حکومت نظامی از سوی دونالد ترامپ در دوران گذار (انتقال قدرت) و تحلیف هستند.
4- مشکلات معیشتی
سال 2020 برای بخش زیادی از جامعه آمریکا سال سختی از لحاظ معیشتی بود و مثلاً آمارهای مربوط به ناامنی غذای که چند هفته پیش منتشر شد باعث حیرت عده زیادی شد.
ماه گذشته فیلمها و تصاویر در فضای مجازی منتشر شد که صفهای طولانی مردمی را نشان میدهند که برای دریافت غذا مجبور بودند ساعتها سر پا بایستند.
آمارهایی که بعداً منتشر شد نشان داد که ناامنی غذایی در آمریکا وضعیت بسیار وخیمی دارد و شیوع کرونا موجب شده که این آمارها وارد مرحلهای وحشتناک و باورنکردنی شوند.
مثلاً آمارهای وزارت کشاورزی آمریکا که چند ماه پیش برای بازه زمانی یک سال قبلتر منتشر شد نشان میدهند قبل از شیوع ویروس کرونا نزدیک به 13.7 میلیون خانوار که معادل 10.5 درصد کل خانوارهای آمریکا است ناامنیتی غذایی را در مقطعی در سال 2019 تجربه کردند.
این آمار به معنای آن است که بیش از 35 میلیون آمریکایی قادر به تهیه غذا یا برآورده کردن نیازهای تغذیهایشان نبودند و یا اینکه اطمینان نداشتهاند وعده بعدی غذاییشان از کجا تأمین خواهد شد.
شیوع کرونا این وضعیت را وخیمتر هم کرده است. طبق یک برآورد که دانشگاه نورثوسترن انجام داده شیوع کرونا ناامنی غذایی را به دو برابر افزایش داده به گونهای که 23 درصد خانوارها آن را در سال 2020 تجربه کردهاند.
گزارش «مرکز اولویتهای بودجه وسیاستگذاری» نشان میدهد در سال 2019 از هر 9 آمریکایی یک نفر از خدمات برنامه موسوم به SNAP (برنامه کمکی تغذیه الحاقی) که در میان مردم به کوپن غذا شهرت دارد استفاده کرده است.
برنامه کمک تغذیه الحاقی برای مردم کم درآمد یا بدون درآمدی که در آمریکا زندگی میکنند، کمک مالی برای خرید غذا فراهم میکند. این برنامه را وزارت کشاورزی آمریکا مدیریت میکند.
در ماه مارس سال جاری، کنگره آمریکایی قانونی را به نام «قانون اول خانوادهها» به تصویب رساند. تصویب این قانون بخشی از پاسخ اضطراری دولت آمریکا برای رفع نیازهای مردم در دوران کرونا بود. تحت این قانون، برنامه SNAP نزدیک به 40 درصد گسترش یافت. با وجود این، تحلیل روزنامه نیویورکتایمز نشان میدهد این برنامه، در تأمین نیازهای غذایی افراد نیازمند به برنامه مذکور مکفی نبوده است.
انتهای پیام/