نگاهی به اولینها در جهان؛ چرا تلویزیونهای دنیا، برونمرزی دارد؟
آنچه موجب شد برونمرزی ما در جهان مطرح شوند موجی نو در عرصه رسانههای منطقهای و جهانی بود که با راهاندازی شبکه العالم و پرستیوی، متجلّی شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رسانههای برونمرزی تلویزیونی دنیا در صد سال اخیر منشأ تحولات بزرگی در عرصه بینالملل بودهاند. نمیتوان به تحولات کشورهای خبرساز و حتی مسائل جهانی توجه کرد اما نقش تأثیرگذار مثبت و منفی رسانههای فرامنطقهای را درنظر نگرفت. اما این رسانهها با چه اهدافی در جهان بنیانگذاری شدند و چه نقشی در شروع کار خود برعهده داشتند؟
رادیو لندن با مأموریت فرامنطقهای اولین رسانهای بود که به زبانهای گوناگون اروپایی و آسیایی بعد از جنگ جهانی اول مأموریت خود را با هدف ترویج اطلاعات غلط و پیگیری آسیب زدن به امنیت ملی کشورهای دیگر به ویژه سرزمینهایی که هدف برنامههای راهبردی انگلیس بودند، شروع کرد. این رادیو چنان که در نامش هویداست دستگاه دروغپراکنی و در اصل فتنهانگیزی بود.
نسل اول؛ رادیوهای برون مرزی
اولین موفقیت رادیو فراملی لندن، در تحولات اروپا به ویژه سرکوب نهضت ضد سلطنت اسپانیا در دهه 1930 خود را نشان داد. نقشی که کمتر محققی به آن توجه کرد و همراهی پادشاهی انگلیس و آلمان نازی علیه آزادی خواهان اسپانیا را بررسی کرد. در هر حال تجهیز فرانکو فاشیست توسط دولتهای لندن، برلین و رم موجب شکست قیام جمهوری خواهان در اسپانیا شد سپس موج فاشیسم در اروپا تقویت شد.
همین امر برای آلمان نازی کافی بود تا به اهمیت رسانههای برونمرزی پی ببرد. آنها با راهاندازی رادیو موج کوتاه برلین به زبانهای مختلف از روش رادیو لندن تقلید کردند. اهمیت این کار آنها در اشغال اروپا و فریب مردم کشورهای پیرامون آلمان نازی اثبات شد. شوروی سابق هم از دو رادیو فوق الگو گرفت و رادیو فراملی مسکو را برای ترویج کمونیسم متجاوز تأسیس کرد.
بعد از جنگ دوم جهانی رویارویی واشنگتن و مسکو بیش از آنکه در میدان نبرد باشد در عرصه رسانه رخ نشان دهد اما آمریکا به پشتوانه برتری اقتصادی توانست دست برتر را بگیرد. آمریکا با صرف بودجهای سنگین برای ترویج اطلاعات غلط علیه کشورهای پیمان ورشو، ملت های اروپا، کشورهای امریکای لاتین و مردم شرق آسیا به ترتیب اقدام به راهاندازی رادیو آزادی، رادیو اروپای آزاد، رادیو مارتی و رادیو آسیا کرد. تأثیر این اقدام را میتوان در شکست دادن شوروی در اروپا و کنار زدن سوسیالیستها در آمریکای لاتین دید.
شوروی در حالی از اروپای شرقی گریخت که آمریکا حتی یک فشنگ هم شلیک نکرد اما هزینههای سنگینی برای تبلیغات علیه مسکو در آلمان شرقی، لهستان، مجارستان و... به کمک همین رادیوهای نام برده، انجام داد.
در میان چنین درگیری رسانهای ابرقدرتها، کشورهای جهان سوم نیز برای اهداف منطقهای خود رادیوهای برونمرزی منطقهای را سامان دادند که مهمترین آنها رادیو صوت العرب مصر بود که در دهه 1950 تا 1970 به تبلیغ مواضع دولت جمال عبدالناصر پرداخت و مخاطبان بسیاری در کشورهای عربی یافته بود.
نسل دوم؛ تلویزیون ماهوارهای
موفقیت رادیوهای فراملی در ایجاد و پیگیری تحولات سیاسی و اجتماعی جهانی موجب شد آمریکای سرمست از شکست شوروی از همین رهیافت در قالب تلویزیونهای برونمرزی استفاده کند. جنگ کویت سرآغاز موج دوم رسانههای برونمرزی شد (که این بار تصویری بود.)
سیانان به زبانهای مختلف شروع به تبلیغ فتنهانگیزیهای سازمان سیا در سراسر جهان کرد. این بار انگلیس که خود پیشتاز تفرقهافکنی با استفاده از رسانه بود از آمریکا تقلید کرد و بیبیسی را به شکل تلویزیون ماهوارهای به زبانهای مختلف ظاهر کرد. سپس فرانسه و آلمان نیز به آنها پیوستند. این موج دوم رسانههای برونمرزی به مدت تقریباً دو دهه بدون رقیب در خدمت اهداف غارتگرانه غرب در جهان قرار داشت.
ایران قبل انقلاب گرچه رادیوهای انگلیسی، عربی و ... را داشت که فاقد محتوای خاصی بودند. بعد از انقلاب اسلامی به دو دلیل راهبردی، تهران نیازمند رسانههای برونمرزی قوی بود؛ اول به علت روشنگری و خنثیکردن تبلیغات ضدایرانی در منطقه پیرامون ایران به ویژه کشورهای عربی، ترکیه و شبه قاره و علت دوم برای صادر کردن مفاهیم بلند انقلاب اسلامی که خواهان آزادی ملتها و بریدن زنجیر بردگی از دست و پای مستضعفان جهان بود.
آنچه موجب شد شبکههای برونمرزی ایران در جهان مطرح شوند موجینو در عرصه رسانههای منطقهای و جهانی بود که با راهاندازی شبکه العالم در ابعاد منطقهای سپس شبکه پرستیوی در سطح فرا قارهای متجلی شد.
پرستیوی تنها یک تلویزیون زنده خبری به انگلیسی نبود بلکه توانست با مطرح شدن به عنوان صدای بیصدایان به بیان محتوایی بپردازد که سیانان و بیبیسی و ... سعی در پنهان کردن آنها داشتند و از این منظر اولاً نقشی جایگزین برای خود ایجاد کرد دوم جریان غالب رسانهای را که غرب ایجاد کرده بود، به شکل جدّی به چالش طلبید.
جریانی که در گذشته توانسته بود امپراطوریهای بزرگی مانند رایش سوم و شوروی سابق را زمین بزند حالا دست به دامان قطع ماهواره و بستن حسابهای کاربری و فشار به شرکتهای کابلی برای پوشش ندادن برنامهها، تنها یک شبکه کوچک ایرانی شدند.
اهمیت پرستیوی این نبود که ایرانی است بلکه در نوع رویکردی که داشت نهفته بود. این رویکرد جذابیت بسیاری برای ملتهایی داشت که همواره سرکوب رسانهای را تجربه میکردند. چه در غرب و چه کشورهای با سابقه مستعمره مانند شبه قاره هند و آفریقا. ملتهای دردمند بسیار به این شبکه امیدوار شدند.
نسل سوم؛ استفاده از فضای مجازی در انتقال محتوا
به همان شیوه که ماهواره به رسانههای برونمرزی کمک کرد صدای رادیوهای فرکانسی به تصاویر تلویزیونی تبدیل و به دوردستها فرستاده شود، اینترنت هم این استعداد را برای رسانههای برونمرزی ایجاد کرد تا محتوای رادیو و تلویزیونها را بینیاز به ابزارهای سنگین مانند ماهواره و حتی دستگاه گیرنده از طریق یک موبایل یا کامپیوتردستی قابل دریافت باشد آن هم لحظهای.
با این حال نسل سوم با این چالش مواجه است که پلتفرمهای مطرح در فضای مجازی در اختیار دائم غرب قرار دارد بنابراین آنها به آسانی میتوانند حسابهای کاربری رسانهها و حتی کارمندان و یک گام جلوتر مخاطبان این شبکهها را بارها مسدود سازند. شبکههای برون مرزی ایران در این زمینه بیشترین آسیب را دیدهاند.
رسانههای برونمرزی در قالب فضای مجازی از این مزیتها میتوانند بهرهمند باشند؛ سرعت بالا، دسترسی راحت مخاطبان، امکان بازنشر گسترده محتوای تولیدی توسط مخاطبان، امکان ذخیره بدون هزینه مطالب و مهمتر از همه تقریباً رایگان بودن ارسال و دریافت محتواهای تصویری، ویدئویی و مکتوب.
با این حال مزیّت غیرقابل باور این نسل ارتباط همزمان و دو سویه میان مخاطبان و اصحاب رسانه آن هم بدون درنظر گرفتن محدودیتهای بین قارهای است. تنها کافی است عنصر زبان را درنظر داشت.
نسل چهارم؛ تولید پلتفرمهای غیرغربی
به دلیل کنترل فزاینده شرکتهای غربی در راستای سیاستهای دولتهای آمریکا و انگلیس بر ساختارهای فضای مجازی، کشورهای دیگر تلاش میکنند تا بدون دور شدن از ساختار موجود در فضای مجازی موجی جدید را پایهریزی کنند که پلتفرمها در انحصار غرب نباشد. اهمیت این قضیه در ایجاد یک اپلیکیشن نیست بلکه برقراری ارتباط مخاطبان بیگانه با رسانههای برونمرزی کشور مبدأ است.
در این زمینه برخی کشورها دست به اقدام شدهاند مانند چین که دقیقاً آمریکا استفاده از اپلیکیشنهای آن را در ایالات متحده ممنوع کرده است. چالش این نسل وابستگی به قدرت شرقی است که طبعاً مشکلات مداخله را فقط تغییر میدهد و رسانهها را آزاد نمیکند.
رسانههای برونمرزی ایران باید از هماکنون در این زمینه فعالیت کنند. امری که هم نیازمند تخصص علمی و هم تأمین منابع مالی است.
انتهای پیام/