رادیو برای بازیگر "مرد هزارچهره" یعنی همهچیز!/ ماجرای خروجِ حاتمیکیا و تستِ گریمِ سریال امام علی(ع)
بازیگر پیشکسوت تلویزیون و سینما این روزها بیشتر بازیگر رادیو است و اعتقاد دارد دنیای نمایشهای رادیویی، دنیایی است که هرکسی توانایی ورود به آن را ندارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، او را با "مرد هزارچهره"، "قهوه تلخ" و "شوخی کردم" مهران مدیری، "طفلان مسلم"، "نیمه پنهان ماه"، "گالشهای مادربزرگ" و در فیلمهای سینمایی "بمب؛ یک عاشقانه"، "بمب خنده"، "رویای نیمه شب تابستان"، "دو فیلم با یک بلیط"، "پول خارجی" و "خروج" حاتمیکیا به خاطر میآوریم.
رامین پورایمان بازیگر توانمندی است که هم صدایش در رادیو و هم هنرنماییاش روی صحنه تئاتر برای بسیاری خاطرهانگیز بوده است. او در تئاترهایی همچون "خون پای درخت انار"، "باد شیشهها را میشکند"، "سگهای گردن بریده"، "ایستگاه سوم"، "پایان رنجهای سبزعلی"، "صعود مقاومتپذیر آرتورو اوئی"، "اطلسی نو بر شندره کهنه شهرزاد قصهساز"، "باد صبا" و "نسیان" بازی کرده است.
او سالها است عاشقانه پشت میکروفون رادیو نشسته و در طول این مدت نقشهای متفاوتی را در نمایشهای مختلف رادیویی بازی کرده و نمایشهای رادیویی را هم کارگردانی میکند. آنچه را که در ادامه میخوانید علاقه او به رادیو، بازی در نمایشهای رادیویی، ناراحتیهایش از خانهنشینی بازیگران را فریاد میزند.
مشروح این گفتوگو از نظرتان میگذرد:
صدرالدین شجره دعوتم کرد
* یکی از نکاتی که در مقدمه مصاحبه دربارهاش صحبت کنید حضورتان در رادیو است که این روزها بیشتر از تلویزیون به چشم میخورد. از چه سالی وارد رادیو شدید و با کدام شبکه رادیویی بیشتر فعالیت میکنید؟
سال 1361 به دعوتزندهیاد صدرالدین شجرهبرای بازی در نمایش خوشههای خشم نوشته جان اشتاین بک، به کارگردانی ایشان به رادیو دعوت شدم. وقتی به بازی در این نمایش دعوت شدم. تمام بزرگان رادیو که من از کودکی با صدای آنها عاشق رادیو شدم، کسانی که من با آنها رادیو را شناختم.
از جملهرامین فرزاد، مسعود تاجبخش، حیدر صارمی، جناب مقبلی، خانم دیهیم، خانم فضلاللهی، ثریا قاسمی، فرد نوا، آقای نوروزی و...در آنجا حضور داشتند.
در رادیو هم بازیگرم و هم کارگردان!
اکنون بازیگر، کارگردان رادیو نمایشم و برنامهسازی میکنم و در نمایشهای این شبکه رادیویی به عنوان بازیگر و کارگردان فعالیت دارم. به تازگی نمایش سنگینی به نام "قصه واقعه" نوشته بابک صفیخانی را با گروه هنرمندان درجه یک رادیو، کارگردانی کردم و الان دوران استراحت را میگذرانم.
الان هم نمایش 6 قسمتی به نام "شِش روایت" به کارگردانی آشا محرابی را تمرین میکنیم که 15 آذرماه روی آنتن رادیو نمایش میرود.
رادیو کمتر فرصت تمرین میدهد
* بازی در رادیو چقدر در ایفای نقش در تئاتر، سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی تأثیرگذار بوده است؟
بسیار، رادیو بسیار کمک کرد، زیرا در رادیو ناگزیریم خودمان را به روز کنیم. در تئاتر حداقل دو ماه نقش تمرین میشود و یک حرکت بارها تکرار میشود. اما در رادیو متن امروز به دست ما میرسد و دو روز بعد با تمام سختیها، باید پشت میکروفن نقش را اجرا کنیم. در رادیو فرصت تمرین نقش بسیار کم است اما خروجی کار باید ایدهآل باشد.
رادیو واقعاً یعنی همهچیز!
* چرا بازی در رادیو را به بازی در سینما و تلویزیون ترجیح میدهید؟
واقعاً علاقهام به رادیو گفتنی نیست. هیچوقت زمانی را فراموش نمیکنم که دوران طلایی رادیو را به چشمِ خودم دیدم و یا در سنین کودکی مهمانی به خانه ما میآمد همراهش وسیله کوچکی به نام رادیو بود. یا در ماشین صدای رادیو را میشنیدم و همیشه دغدغهام بود که چطور صدای آدمی از این وسیله کوچک خارج میشود. همه این سؤالات و ابهامات و دغدغهها باعث شد که دچار رادیو شوم.
رادیو واقعاً یعنی همهچیز! ما در رادیو تصویر نداریم اما هرآنچه داریم از طریق صدا به گوشِ مخاطب میرسد. وقتی قرار است نقش وکیل مدافع را بازی کنم مخاطب از من تصویری نمیبیند و باید به گونهای بازیاش کنم که همه ویژگیهای نقش برای مخاطب مجسم شود.
چه چیزهایی شناسنامه بازیگر رادیو را ایجاد میکند؟
مکثها، سکوتها و تعلیقها، شناسنامه بازیگر رادیو را ایجاد میکند؛ چون در رادیو نورپردازی، ریاکشن و اقسام و ارکانِ تصویربرداری و صحنه فیلمبرداری سریال تلویزیونی و یا فیلم سینمایی و حتی صحنه نمایش را نداریم. برای این سختیها و پیچیدگیهاست که میگویم عاشقِ رادیو و کار بازیگری در رادیو هستم.
جاهای خالی رادیو
* استاد از نظر شما جای چه چیزی در رادیو خالی است؟
جای خیلی چیزها در رادیو خالی است، در نمایشهای رادیویی جای متنهای فاخر خالی است. جای صاحب قلمانی که برای نمایشهای رادیویی مینوشتند خالی است. اما رادیو را دوست دارم و برای پویایی و تکاملش خودم و همکارانم از هیچ کوششی دریغ نداریم.
در کارهایی که بازی کردهام پشیمان نیستم
* حالا برویم سمتِ دنیای تصویر؛ شما به تازگی فیلم "خروج" را روی پرده نقرهای داشتید اما کمتر در سریالهای تلویزیون حضور دارید. پیشنهادها ضعیفند و یا شما سختگیرتر شدهاید.
نمیشود سختگیر نبود و خدا را شکر میکنم از ایفای نقش در هیچکدام از 18، 19 سریال تلویزیونی و 7 فیلم سینمایی، پشیمان نیستم. دستمزدهای کار در تلویزیون و سینما قابل مقایسه با رادیو نیست اما ما با دلمان زندگی میکنیم و صرفاً برای گرفتن دستمزد کاری نکردهایم. چرا که پول تمام میشود اما اعتبار و جایگاه هنری است که میماند.
ماجرای حضور در "خروج" حاتمیکیا
صحبتهایی شده اما هنوز قطعی نیستند. سال گذشته همین موقعها در گچساران جلوی دوربین ابراهیم حاتمیکیا و فیلم سینمایی "خروج" بودیم که تا اواسط آذرماه در بیابانها به سر میبردیم. همانجا هم چند نفری فیلمنامه فرستادند که نشد حضور پیدا کنم، وقتی که کارها پخش شدند و دیدم گفتم چقدر خوب شد که در آن کارها نبودم.
ناراحتم برای بازیگران کاربلد
* چرا بسیاری از بازیگران کاربلد خانهنشیناند و عدهای تازهوارد بیشتر جلوی دوربیناند؟
در تلویزیون سریالهایی میبینم که بالأخره ما در پیشتولید و یا تولید یک گام جلوتریم و بیشتر باخبریم چطوری ساخته میشود و بازیگرانش چگونه انتخاب میشوند. مـتأسفانه این روزها که نام برخی میآید و خبر درگذشتشان به ما میرسد حسرت میخورم و میگویم چرا خانهنشین شده بود و کمتر به او فرصتِ هنرنمایی دادند؟ الان کرونا آمده و میگوییم کرونا است. چند ماه قبل که کرونا نبود عدهای کاربلد که خانهنشیناند، پیش از این هم زندگی شبهه کرونایی داشتهاند.
وقتی در پشت صحنه برخی از این کارها قرار میگیریم با خودمان میگوییم این نقش برای فلان تازهوارد نیست اما وقتی بررسی میکنیم میبینم که با فلان بازیگر کاربلد به توافق نرسیدهاند. این است که کیفیت فلان سریال و یا فیلم سینمایی پایین میآید.
حلقه مفقوده برخی از بازیگرانِ نسل جدید
* معضلی که امروز سایه سنگینی بر جامعه بازیگری افکنده، بحثِ حاشیهسازی تازهواردهایی است که تعداد حضورشان در جلوی دوربینِ تلویزیون و یا سینما به انگشتان دست هم نمیرسد. نظر شما چیست؟
خدا بیامرزد بزرگی میگفت ای کاش به جای دانشگاه، اول بینشگاه میگذاشتند. در دانشگاه، دانشجو دروس را دنبال میکند اما چه زمانی به سراغ بینش میرود. داستان بینش همان حلقه مفقودهای است که در عرصههای مختلف معضل آفریده و وارد بازیگری هم شده است. برخی در میان بازیگران نسل جدید دیده میشوند که نسبت به بینششان بیتوجهند و با هم مسابقه میدهند برای دور شدن از بینش.
چرا سریال ماندگار نمیشود؟
* چرا برخی از سریالها ماندگار نمیشوند؟
برای اینکه زمان گذاشته نمیشود و فارغ از آن، زمان پخش است که باید روی قصه، فیلمنامه و مراحل تولید به دور از شتابزدگی کار کرد.
تست دادم اما نشد!
* خیلی از کارهای تلویزیونی ساخته شده، آیا کاری بوده وقتی پخش شد با خودتان گفته باشید ای کاش در این کار بودم؟
بله شده. در سریال امام علی(ع) تست گریم دادم، نقش یادم نیست اما به هر حال نشد. زمانی که این سریال روی آنتن رفت با خودم گفتم چرا نشد؟ در زمان پخش سریال "مختارنامه" هم همچنین اتفاقی افتاد. البته باید بگویم بیشتر مشتاق نقشهای منفیام که پیچیدگیهای خاصّ خودش را دارد.
انتهای پیام/