تنها شباهت "بچه‌‌مهندس" و "از سرنوشت"/ "فاطیما" از اجرا تا بازیگری

تنها شباهت "بچه‌‌مهندس" و "از سرنوشت"/ "فاطیما" از اجرا تا بازیگری

فاطیما بهارمست از ادامه سریال "از سرنوشت" در فصل‌ دیگر با قصه‌های جدید خبر داد و گفت: گره‌های قصه فعلی باز می‌شود اما چالش اصلی، ماجرای نغمه و هاشم است.

خبرگزاری تسنیم ــ مجتبی برزگر: سریالی است که در ابتدای روزهای ورودش به آنتن شبکه دو سیما، با "بچه‌مهندس" مقایسه‌اش کردند و رفته رفته توانست به پختگی و اصطلاحاً تکامل در شناختِ ذائقه مخاطب دست پیدا کند، حتی بعضاً منتقدین به این انتقاد داشتند که ژانر قصه‌اش نامعلوم است که برای چه نوع مخاطب و رده سنی تهیه و تولید شده است.

"از سرنوشت" با محوریت داستان زندگی دو کودک بدون سرپرست به‌نام‌های هاشم و سهراب آغاز شد که از داشتن والدین، محرومند. داستان فصل اول در مرکز نگهداری کودکان بی‌سرپرست به‌نام "خانه سالاری" روایت شد. هرکدام از کودکانی که در این محل،‌ تحت مراقبت، سرپرستی، تحصیل و زندگی‌اند دارای قصه و غصه‌ای خاص بودند.

سهراب یکی از کاراکترهای اصلی داستان است که در دوران کودکی‌اش یا به‌تعبیری در فصل اول سریال، قربانی طماعی و زیاده‌خواهی اقوام نامادری خودش می‌شود، مادرش را از دست می‌دهد و پدر متمولش در یافتن سهراب به‌دلیل ترفندهای بدخواهان ناموفق می‌ماند.

سهراب و هاشم دو دوست صمیمی‌اند که فراز و فرودهایی را پشت‌سر می‌گذارند. سهراب از زندگی میان یک زوج بدون فرزند امتناع می‌کند و هاشم در دام نوجوانان خاکی می‌افتد؛ دوستی و یاری آن‌ها از فصل نخست این سریال تا فصل دوم تداوم پیدا کرد. این دو دوست در فصل دوم وارد عالم نوجوانی شدند و به‌دنبال ساختن آینده خود، "خانه سالاری" را ترک می‌کنند.

"از سرنوشت" با این حال‌وهوا واردِ دوران جوانی سهراب و هاشم و نغمه و آرزو شد که هرکدام قصه‌های قابل‌توجهی در فصل سوم دارند که این شب‌ها روزهای ابتدایی پخش خودش را دنبال می‌کند. قصه، قصه رفاقت است رفاقتی که در اولین رکن اجتماعی یعنی خانواده شکل می‌گیرد. جالب است که سهراب اصولی‌تر و درس‌خوان‌تر است و هاشم زیرک و کمی‌ پرالتهاب‌تر؛ این دو شخصیت به‌خوبی توانسته‌اند این پیوند را حفظ کنند.

مسئله رفاقت و نوع رفاقت در این سریال بیشتر از هر چیز دیگری پررنگ شده است، نکته‌ای که "فاطیما بهارمست" بازیگر نقش نغمه از کاراکترهای اصلی سریال، در جریان گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم به آن اشاره کرد و گفت: همین نکته توجه به مسئله رفاقت و ایده‌ای که از قبل طراحی شده است نشان می‌دهد نمی‌توان این سریال را با داستان‌های دیگر خصوصاً "بچه‌مهندس" که برخی در ابتدای راه این سریال را با آن مجموعه تلویزیونی مقایسه می‌کردند، مقایسه کرد.

شاید یکی از کاراکترهای مؤثر سریال که قبلاً او را با اجرا در دوران کودکی و حتی نوجوانی در شبکه‌های تلویزیونی دیدیم، "فاطیما بهارمست" است که آخرین حضور او در سریال‌های تلویزیونی به "آخرین بازی" حسین سهیلی‌زاده و پیش از آن سریال "حلقه سبز" ابراهیم حاتمی‌کیا و البته چند تئاتر و فیلم ویدئویی مثل "خسیس" که با اکبر عبدی همبازی بود، برمی‌گردد.

بهارمست،  در سال 1382 در 6سالگی به‌طور اتفاقی استعدادش در عرضه اجرا کشف شد و به‌عنوان مجری برنامه‌های کودک تلویزیون فعالیت هنری خود را در سیمای کودک شبکه یک آغاز کرد. او با 6 سال سن، کوچکترین مجری و گوینده‌ای بود که صداوسیما به خود دید. البته "فاطیما" در قامتِ نوجوان هم برنامه "فرش سفید" و "دیده شو"ی شبکه دو را اجرا کرد.

مدت زمانی خبری از اجرا و حضورش در آنتن تلویزیون نبود و این بار در قامتِ یک بازیگر به تلویزیون برگشت. او برای آثار کارگردانانی چون ابراهیم حاتمی‌کیا، داریوش فرهنگ، بهرام بهرامیان و… در سنین خردسالی نقش‌آفرینی کرد، حتی در سال 1385 لقب مشهورترین کودک ایران را به خود اختصاص داد.

به‌تعبیر بازیگر نقش "نغمه" سریال "از سرنوشت"، ترجیح داد راه بازیگری را پیش بگیرد و تحصیلات دانشگاهی‌اش را در رشته بازیگری و کارگردانی نمایش در دانشکده هنرهای زیبا گذراند و امروز او را در سریال‌های تلویزیونی و صحنه‌های تئاتر می‌بینیم.

تلویزیون , صدا و سیما , سریال , سینما ,

چرا اجرا را کنار گذاشت، وارد بازیگری شد و چه اتفاقاتی افتاد تا به نغمه سریال "از سرنوشت" شبکه دو سیما برسد در مشروحِ مصاحبه خبرنگار تسنیم با این بازیگر جوان آمده است که در ادامه از نظرتان می‌گذرد:

نغمه نقش کاملی بود، مجذوبش شدم

 * به‌عنوان مقدمه مصاحبه بفرمایید؛ چطور شد واردِ سریال "از سرنوشت" شدید و نغمه چه ویژگی‌هایی داشت که پذیرفتید ایفایش کنید؟

همه از تماس مجید کرباسیان شروع شد که ایشان دستیار آقای حاتمی‌کیا بودند و برای بازی در این مجموعه تلویزیونی با من تماس گرفتند، قرار شد با آقای بذرافشان کارگردان فصل دوم این سریال جلسه‌ای داشته باشیم، با خواندن بخشی از متن این مجموعه، مجذوبش شدم، چرا که نغمه واقعاً نقش کاملی بود و به‌خوبی با نقش ارتباط گرفتم.

مراقب بودیم تا تفاوت سنی کاراکترها مشخص شود

قرار بود در فصل دوم نغمه و البته کاراکترهای اصلی دیگر طوری مدیریت شوند که مقطع سنی 18، 19 ساله باشد و اینجا در فصل سوم 24، 25 ساله باشد. حتماً زیست آدم‌ها در این مقاطع با هم فرق می‌کنند و این سِیر تغییر را باید از طریق شخصیت‌پردازی درست، نشان می‌دادیم و این مراقبت برای باورپذیرشدن نقش کار با ظرافت و سختی است.

از ما خواستند از 18 سال بزرگتر نشویم

* برخی از سریال‌ها دیده بودیم برای مقاطع مختلف‌شان بازیگر انتخاب می‌کردند اما مخاطب دوست نداشت، چون به آن کاراکتر و بازیگرش اخت شده بود. اینجا کاراکترها به‌غیر از دوران کودکی، حفظ شدند، چرا این اتفاق افتاد و چقدر نگران بودند که مخاطب، تغییر مقطع سنی را باور کند؟

این تفاوت سنی کاراکترها بسیار اهمیت داشت و کارگردان هم نگران این موضوع بود اما بازخوردها این را می‌گوید که مردم نغمه، آرزو، هاشم و سهراب را باور کرده‌اند. برای تیمِ "از سرنوشت" آثار روانی که تغییر بازیگران نقش‌های اصلی دارد بسیار مهم بود. در فصل دوم از ما خواسته بودند که بزرگتر از مقطع سنی 18، 19 ساله که کاراکترهای اصلی آنجا داشتند بازی نکنیم و اینجا مراقب باشیم بیشتر یا کمتر از 24، 25 ساله نشویم.

تلویزیون , صدا و سیما , سریال , سینما ,

باید مخاطب 4 کاراکتر اصلی را باور می‌کرد

ما روز اولی که رفتیم و فیلمنامه را خواندیم "از سرنوشت" تا فصل سوم کامل نوشته شده بود و قبل از شروع هر فصل بازنویسی جزئی صورت می‌گرفت، از کلّیت خبر داشتیم و می‌دانستیم تا فصل سوم چه اتفاقاتی خواهد افتاد، بنابراین این تفاوت سنی بسیار چالشِ بزرگ و مهمی بود، چون داستان روی این 4 کاراکتر می‌گذرد و باید مخاطب آن‌ها را باور کند تا وارد داستانِ "از سرنوشت" شود. جالب است که برای فصل سوم، 20 روز وقت داشتیم (تا پیش‌تولید) تفاوت سنی مشخص شود.

تغییر کارگردان‌ها اتفاق بامزه‌ای بود

* در این سریال با دو کارگردان کار کردید، این کار را سخت نکرد و برای شما به‌عنوان بازیگر چالش نبود؟

خیلی اتفاق بامزه‌ای بود و نمی‌توانم بگویم کدام کارگردان بهتری‌اند. خردمندان و بذرافشان هر دو بی‌نظیرند اما کار هر دو کاملاً متفاوت است، از هر کدام چیز‌های خوبی یاد گرفتم. آقای بذرافشان به‌شدت آدم مطمئنی‌اند و خوب راهنمایی می‌کنند. آقای خردمندان هم به‌شدت اهل تعامل‌اند. آن‌قدر بابِ این تعامل در گروه ما باز بود که در پیش‌تولید می‌فهمیدیم که دقیقاً کارگردان‌ها از ما چه می‌خواهند.

من خودم علاقه‌مند سکانس پلانم

آقای خردمندان در کارگردانی علاقه‌مند به سکانس پلان و پلان‌های طولانی بودند و آقای بذرافشان بیشتر اهل گرفتنِ قاب‌های بسته بودند و سکانس‌ها را تقسیم می‌کردند. خود من بشخصه سکانس پلان را بیشتر دوست دارم چون تئاتر کار می‌کنم و باورم این است که تداوم حسّ در سکانس پلان اتفاق می‌افتد.

تلویزیون , صدا و سیما , سریال , سینما ,

بسیار ایده می‌دادیم و کارگردان استقبال می‌کرد

آقای بذرافشان بسیار به ما کمک کردند و بازیگر با دلِ قُرص جلوی دوربین می‌رفت و آقای خردمندان هم بسیار اهل تعامل بودند و در جریان کار بسیار ایده می‌دادیم و ایشان با جان و دل می‌پذیرفتند. خیلی از سکانس‌ها را من و دارا و بچه‌های دیگر درباره‌اش حرف می‌زدیم و ایشان بسیار استقبال می‌کردند.

چطور رابطه نغمه و هاشم شکل گرفت؟

* بازیگرانی که کنارشان کار کردید، چقدر روی بازی شما تأثیرگذار بودند؟

برایم جالب بود که بازیگران کاربلدی که تئاتری‌اند کنار من بودند و بسیار از آن‌ها می‌آموختم. دارا حیایی هم که در فصل دوم و سوم کنارم بود بسیار تعامل خوبی با هم داشتیم. من در بازیگری خود دیوانگی دارم؛ او هم مثل من بود. اگر ما دو دیوانه به هم نمی‌خوردیم اصلاً رابطه نغمه و هاشم شکل نمی‌گرفت.

مثلِ نغمه را دوباره بازی نمی‌کنم

* اگر دوباره نقش "نغمه" به شما پیشنهاد شود قبول می‌کنید؟

حالا که می‌دانم این نقش و سریال در فصل‌های دیگری هم ادامه دارد. در مدتی هم که سریال "از سرنوشت" پخش می‌شود مردم لطف دارند و بازخورد خوبی از آن‌ها گرفتم. نغمه سریال، نقش کاملی بود اما اگر مثل آن پیشنهاد شود دیگر بازی نمی‌کنم. خیلی دوست دارم کارهای بعدی‌ام متفاوت باشد و بیشتر دنبالِ نقش خوبم.

تلویزیون , صدا و سیما , سریال , سینما ,

مقایسه فصل دوم و سوم/ چرا در فصل سوم پخته‌تر شدید؟

* بسیاری اعتقاد دارند فصل سوم، "از سرنوشت" به پختگی رسیده است؛ نظر شما در این باره چیست؟

این پختگی تعمدی بوده است، البته کارگردان‌ها هم دیدگاه خودشان را دارند. در فیلمنامه فصل دوم خیلی در عرضِ قصه، بازیگران به ایفای نقش پرداختند و خیلی اتفاقات عجیب و غریبی نمی‌افتد اما در فصل سوم هرچه جلوتر می‌رویم متوجه می‌شویم اتفاقات را و خیلی وارد طولِ داستان "از سرنوشت" می‌شویم.

در فصل دوم، شیرینی‌ها و لحظه‌های کمدی کودکانه و نوجوانانه را شاهد بودیم و قصه با لحظات و همراهی کاراکترها جلو می‌رود، به همین خاطر خیلی چیزها ساده‌تر گرفته شد و بازی‌ها و اتفاقات ساده‌تر بودند. اما در فصل سوم داستان خیلی جدّی می‌شود و همه بچه‌ها در گروه چه بازیگری و کارگردانی می‌دانستند با اتفاقات جدّی‌تر و عمیق‌تری مواجهند.

حتی برای لحظات عاشقانه سریال، کلیپ می‌سازند

* در فضای مجازی می‌نویسند هاشم و نغمه ازدواج می‌کنند و بسیار هم مورد توجه قرار گرفته است، چرا بیش از موقعیت‌های دیگر، مخاطب خصوصاً در صفحات مجازی دنبال این موقعیت است؟

مردم اصولاً به‌دنبال موقعیت‌های عاشقانه سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی‌اند. در شروع قصه فصل سوم "از سرنوشت" می‌بینیم که با وجود داستان‌ها و اتفاقات مختلف بیشتر گرایش به لحظات عاشقانه میان هاشم و نغمه و سهراب و آرزو، دارند، حتی برای این لحظات کلیپ می‌سازند و درگیرشان می‌کند. کامنت‌های مختلفی برای خودِ ما در فضای مجازی می‌نویسند. در وهله اول باید خدا را شاکر باشیم که سریال‌مان دیده می‌شود و با کاراکترهای ما ارتباط گرفته‌اند، از طرفی آینده این کاراکترها برایشان اهمیت دارد.

برای‌مان مهم بود لحظات عاشقانه دربیاید

البته ما دو کاراکتری (هاشم و نغمه) را بازی می‌کنیم که قرار است روابط عاشقانه در این سریال با هم داشته باشند که برای‌مان مهم بود که این لحظات دربیاید و مخاطب باید قبولش کند، وگرنه پس زده می‌شود. در فیلمنامه هم این لحظات به‌خوبی آمده است و من و دارا حیایی هم تلاش کردیم همه لحظات را به‌درستی بازی کنیم. تا اینجای کار فعلاً به‌نظرمن خوب بوده و از اینجا به بعد خیلی مهمتر است.

تلویزیون , صدا و سیما , سریال , سینما ,

مهمترین بخشِ سریال چالش هاشم و نغمه است

* پس نغمه و هاشم به وصال می‌رسند؟

بله. نغمه و هاشم خیلی زود به وصال می‌رسند اما بعد از وصال و اتفاقاتش بسیار مهمتر است. مهمترین بخش سریال چالش هاشم و نغمه است، این اتفاقات عجیب و غریب خیلی دور نیستند، در دو سه قسمت آینده حتماً خواهید دید.

فصل‌های دیگر هم داریم

* سریال "از سرنوشت" اینجا تمام می‌شود؟

قصه‌ای که باز شده است در فصل اول و دوم و قصه فعلی،‌ تمام می‌شود، عاقبت کاراکترهایی که قصه‌شان شروع شده است، کاملاً مشخص می‌شود. فکر می‌کنم قرار است ادامه بدهیم و با قصه‌های جدید فصل‌های دیگر ساخته شود. خیلی جدّی با من صحبت شده است و قرارداد بستیم.

"از سرنوشت" با گره‌های جدید وارد جوانان می‌شود

* قرار است در این فصل جدید چه اتفاقاتی بیفتد؟

فعلاً نمی‌توانم از جزئیات چیزی بگویم اما سن خیلی بالا نمی‌رود و وارد مشکلات و معضلات جوانی می‌شویم. محور اصلی قصه است و گره‌های جدیدی را خواهیم داشت، چون گره‌های فعلی در این فصل باز می‌شوند. سن کاراکترها خیلی بالا نمی‌رود شاید یک یا دو سال بعد.

تلویزیون , صدا و سیما , سریال , سینما ,

شاید هفته بعد بتوان حدس‌هایی زد

* بسیاری می‌گویند پایان سریال را نمی‌توان پیش‌بینی کرد، آیا پایان فصل سوم را هم نمی‌توان حدس زد؟

پایان داستان قابل تصور نیست و الآن نمی‌توانیم بگوییم چه اتفاقی می‌افتد، شاید هفته آینده آن اتفاق‌های مهمِ داستان بیفتد و شروع شود؛ آن‌موقع شاید بتوان حدس‌هایی زد.

"از سرنوشت" از کجا به‌وجود آمد؟

* در ابتدایِ پخش سریال "از سرنوشت" می‌گفتند این مجموعه با "بچه‌مهندس" شبیه است و این دو سریال را با هم مقایسه می‌کردند؛ واقعاً خودتان هم چنین احساسی داشتید؟

قبل از سریال "از سرنوشت"، "بچه‌مهندس" را ندیده بودم، شروع شد برخی این مقایسه‌ها را می‌کردند و می‌گفتند ما شبیه آن سریالیم. وقتی با محمد سلطانی نویسنده صحبت کردیم می‌گفت "اصلاً ایده این سریال قبل از این حرف‌ها به شبکه دو داده شده بود". اصلاً این‌طور نبوده است که از روی آن نوشته شده و یا الهامی گرفته باشند.

نویسنده ما از یک صحنه مستندی درباره بچه‌های بی‌سرپرست به ایده این سریال رسیده بود. من نمی‌دانم اما شاید شبکه دو علاقه‌مند بوده است با موضوع بچه‌های بی‌سرپرست سریال‌هایی ساخته شود، واقعاً تنها شباهتی که بین "از سرنوشت" و "بچه‌مهندس" وجود دارد در همان بچه‌های بی‌سرپرست و پرورشگاهی است.

موضوع رفاقت برای "از سرنوشت" مهم بود

فضای اصلی سریال، بیشتر محوریت رفاقت دارد؛ برای اینکه رفاقت درست نشان داده شود باید داستان را با این بستر شروع می‌کردیم. دو پسری (هاشم و سهراب) که فقط هم‌دیگر را دارند. در سریال ما همه‌چیز بر پایه رفاقت است و شاید خانواده‌ای نمی‌داشتند رفاقت را بهتر می‌توانست نشان داد، چرا که همه اتفاقات در خانواده‌های معمول و عادی وجود دارد و مخاطب با این بچه‌های بی‌سرپرست بیشتر متوجه موضوع رفاقت‌ می‌شود.

تلویزیون , صدا و سیما , سریال , سینما ,

بعد از نغمه، دنبال چه‌نقشی می‌روید؟

* به حضور در فصل بعدی "از سرنوشت" و مشغله‌اش در ماه‌های آینده اشاره کردید، اما خودتان دوست دارید بعد از این سریال و گذراندن کاراکتر "نغمه" چه‌کارهایی را تجربه کنید؟

خیلی آدمی نیستم که هرکاری بکنم و اصلاً دلم هم نمی‌خواهد بازیگر هر کاری باشم، البته مسئله اقتصادی هم وجود دارد اما می‌خواهم صبر کنم کارهای خوب به من پیشنهاد شوند، کارهایی که در ذهنِ مخاطب بماند، نقش‌هایی را که کاراکترند و صرفاً تیپ خاصی نیستند دوست دارم. تجربه‌ای که با "نغمه" داشتم متفاوت بود و دنبال موقعیت‌ها و اتفاقات متفاوت و تازه‌ام.

با خودم گفتم اجرا آن چیزی نیست که می‌خواهم

* مخاطب هنوز هم برایش سؤال است؛ چرا یکدفعه اجرا را رها کردید و به‌سراغ بازیگری رفتید؟

با اجرا شروع کردم اما در جریان همان اجرا هم نقش‌های کودکانه برخی از سریال‌ها مثل سریال "حلقه سبز" ابراهیم حاتمی‌کیا، "راه شب" داریوش فرهنگ و "ساعت شنی" بهرام بهرامیان را بازی کردم، سنم بالاتر رفت در برنامه نوجوان "فرش سفید" و "دیده شو"ی شبکه دو حضور پیدا کردم.

تصمیم گرفتم به هنرستان بروم و البته دوست داشتم کارگردان بشوم. هنرستان تمام شد احساس کردم کارگردانی کاری نیست که دوستش داشته باشم و بازیگری و حضور روی صحنه تئاتر آن کاری است که خیلی دوست دارم و در آن تجربه‌های خوبی کسب کنم.

به همین خاطر با خودم گفتم دیگر اجرا نمی‌کنم؛ زیرا آن چیزی نیست که دلم می‌خواهد، به همین خاطر رفتم دانشگاه و بازیگری تئاتر خواندم و از سال 1393 شروع کردم تئاتر بازی کردم، درس خواندم. تمرین‌های تئاتر خیلی چیزها به من یاد داده و تجربه جذابی است تا اینکه نغمه "از سرنوشت" اتفاق افتاد.

تئاتر به من یاد داد که منتظر اتفاق ماندگار بمانم

تئاتر به بازیگر یاد می‌دهد که هر کاری نکند و منتظر اتفاقات خارق‌العاده و ماندگار بماند، به همین خاطر خیلی از سریال‌هایی را که دوست نداشتم نپذیرفتم و حالا خیلی جدّی به مقوله بازیگری نگاه می‌کنم و به‌راحتی کاری را که خوب نیست رد می‌کنم، حتی اجرا را که دیگر دوستش نداشتم رها کردم و الآن 7 سال است که اجرا نمی‌کنم.

بازیگرانی‌ مجری می‌شوند که پیشنهادهای بازی عجیب و غریبی ندارند

* پس چرا یک‌سری از بازیگران به‌سمت اجرا آمدند؟

اجرا با برنامه‌سازی متفاوت است؛ رامبد جوان و آقای مدیری را تحسین می‌کنم، چون برنامه‌سازند و خوراک مفیدی را برای ما تولید می‌کنند اما بازیگرهایی که فقط صرفاً مجری برنامه می‌شوند من احساس می‌کنم بازیگرانی‌اند که شاید آن‌قدر در آن زمان پیشنهادهای بازی عجیب و غریبی نداشتند اما این‌که آن کاراکتری را که اجرا می‌کنند اسپانسرهای عجیب و غریبی دارند و پول خوبی به آن‌ها داده می‌شود، هم دیده می‌شوند و هم پول خوبی می‌گیرند.

قدیمی‌ها مرا هنوز با برنامه عموپورنگ به‌یاد می‌آورند

* در کوچه و خیابان شما را با نام "فاطیما بهارمست" سریال "از سرنوشت" می‌شناسند یا همان مجری برنامه کودکی که کنار داریوش فرضیایی (عموپورنگ) اجرا می‌کردید؟

هم‌سن‌وسال‌های خودم و یا بزرگتر از من هنوز روز اولی را که با داریوش فرضیایی اجرا می‌کردم یادشان می‌آید و هنوز من را می‌بینند می‌گویند "فاطیما در آن برنامه عموپورنگ"؛ برنامه‌اش چه بیننده‌ای داشته، هنوز بعد از 18 سال آن اجرای چندروزه را به‌یاد می‌آورند، برخی هم که هنوز به دنیا نیامده بودند و نسل جدیدند مرا به سریال "از سرنوشت" می‌شناسند.

تلویزیون , صدا و سیما , سریال , سینما ,

صبر می‌کنم تا با اتفاق خوبی وارد سینما شوم

* جایتان را در سینما کجا می‌بینید؟

من خیلی دست‌وپا نمی‌زنم اما در سینما موقعیت پیچیده‌تر و متفاوت‌تر است، بزرگی می‌گفت نقش‌ها برای آدم‌ها نوشته می‌شود. من الآن نمی‌دانم شاید نقشی در ذهن یک نویسنده‌ای است که دو سال بعد نوشته می‌شود و آن نقش برای من است؛ صبر می‌کنم تا با اتفاق خوبی وارد سینما شوم. بیشتر خود بازیگری برایم مهم است و مدیوم اهمیتی ندارد.

مدیران و دست‌اندرکاران در گذشته مانده‌اند

* چرا امروز مخاطب تک‌وتوک سریال خوبی را می‌بیند که دغدغه‌اش باشد قسمت بعدی‌اش را دنبال کند؟

من احساس می‌کنم شاید مدیران ما و دست‌اندرکاران هنوز مانده‌اند در همان دوره‌ای که مردم چیزی به‌غیر از تلویزیون نداشتند، در صورتی که الآن این‌طوری نیست و به‌راحتی به بهترین سریال‌های جهان دسترسی دارند. باید کارهایمان را در تلویزیون بیشتر نزدیک به زندگی واقعی مردم کنیم‌، آن‌موقع روابط، اتفاقات و حرف‌ها مؤثرتر به مخاطب می‌رسد. البته مشکلات اقتصادی و مالی هم وجود دارد و با رفع این مشکلات می‌توان کارهای خیلی بهتری ساخت و مخاطب کیفیت فیلمبرداری و کارگردانی و بازیگری کنار فیلمنامه خوب را ببیند و آن موقع حتماً همیشه سریال‌های خوبی روی آنتن خواهیم داشت که ماندگار هم می‌شوند.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران