سیاستمداران و دولتمردان! این ۶ سیگنال غلط را به بایدن و ترامپ ارسال نکنید
با نزدیکشدن به انتخابات آمریکا عدهای با گرهزدن سرنوشت کشور به نتایج انتخابات آمریکا سیگنالهای غلطی را درباره ایران صادر میکنند؛ سیگنالهایی که میتوانند منافع اقتصادی کشور را خدشهدار کنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، انتخابات آمریکا پس از مدتها کشوقوس و رقابت انتخاباتی، سهشنبه هفته جاری برگزار میشود. اما هنوز مشخص نیست که تعیین و اعلام نتیجه و فرد پیروز انتخابات چقدر زمان ببرد. با ابهام درباره رفتار انتخاباتی دونالد ترامپ طی روزهای آینده، برخی از سازمانها و فروشگاهها به ویترینهای خود تخته و حفاظ نصب میکنند تا در صورت برگزاری درگیری و تظاهرات، متضرر نشوند یا ضرر کمتری را متوجه شوند.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
در حالی که برخی در آمریکا دلهره درگیری داخلی دارند، جهان نیز به برگزاری و نتیجه این انتخابات بهنظاره نشسته است. در ایران هم عدهای این انتخابات را رصد و دنبال میکنند. برخی در داخل کشور، در لابهلای کارزار انتخاباتی در آمریکا بهدنبال گره زدن نتایج آن به سرنوشت کشور و رفع مشکلات اقتصادی کشورمان هستند؛ اینکه جو بایدن بیاید فلان میشود، و اگر ترامپ بیاید بهمان میشود.
بررسی تحولات سیاسی در دنیا و کشورهای دیگر از منظر کارشناسی نهتنها کار بدی نیست، بلکه لازمه سیاستورزی در هر کشوری بهویژه در عرصه بینالملل است؛ اما مشکل آنجاست که عدهای برای اهداف سیاست داخلی، وقایع سیاست خارجی را وارونه منعکس میکنند. ادراکسازی اشتباه در این مسیر، منجر به رفتن به آدرس و مسیری غلط میشود و مثل وضعیت فعلی، میشود آنچه نباید بشود.
دولت تدبیر و امید، برای نجات مردم از چنگ مشکلات اقتصادی، کار خود را با وعده مذاکره با آمریکا و توافق هستهای آغاز کرد تا اینکه هم چرخ اقتصاد بچرخد و هم چرخ صنعت هستهای، از قضا هر دو چرخ نهتنها روانتر نشدند، بلکه در سنگلاخ فرو رفتند، تا جایی که شاید مردم الآن حسرت بازگشت به روزهای قبل از 92 را دارند. جالب است که در چنین وضعیتی، نسخه مقامات دولتی برای رفع مشکلات و گرانی، دعای مردم است، چراکه آنها خود بهدلیل مشغلههای زیاد و پر بودن دستهایشان، مجالی برای حل مشکلات معیشتی مردم ندارند. ظاهراً گره زدن سرنوشت کشور به کدخدایی که «دبّه» کرد، یکی از این مشغلههاست. اما درسهای گذشته و وضعیت فعلی ما را بر آن میدارد که درباره ارسال سیگنالهای غلط درباره تحولات آمریکا مراقب باشیم. این سیگنالهای غلط چه هستند؟
- سیگنال ترس:ترامپ بیاید جنگ و بدبختی میشود. یکی از گزارههایی که این روزها توسط برخی در داخل و بهنفع جو بایدن تبلیغ میشود، این است که اگر رئیس جمهور فعلی آمریکا بار دیگر انتخاب شود، فشار حداکثری تشدید میشود یا اینکه جنگی بین ایران و آمریکا رخ خواهد داد.
آمریکاییها طی چندین دهه گزینه نظامی در قبال ایران را چندین بار بررسی کردهاند اما هرگز امتحان آن را بهنفع خود ندیدهاند، چه در زمان جرج بوش و چه در زمان رؤسای جمهور قبلی و بعدی. در دوره ترامپ هم که رئیسجمهوری کلهشق و پیشبینیناپذیر محسوب میشود، حتی با سرنگونی پهپاد آمریکا و موشکباران پایگاه عینالاسد، دولت آمریکا جرئت شروع به اقدام نظامی علیه ایران نکرد، بنابراین گمانه جنگ بیش از آنکه نسبتی با واقعیت داشته باشد یا حتی در آمریکا بهطور جدی مطرح شود، در داخل کشور توسط گروهی خاص با اهداف انتخاباتی خاص مطرح میشود، دلیل آن هم مشخص است، عدهای بهدلیل ضعف عملکرد و نداشتن دستاورد و کارنامه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خوب، بهدنبال امنیتی کردن فضا و آوردن سایه کاذب جنگ بر سر کشور هستند تا از این محل ارتزاق سیاسی کنند. کاسبان شبح جنگ، بهعکس گفتمان بهظاهر صلحطلب خود، بهدنبال هراسافکنی و جمع کردن رأی از محل آن هستند.
صحبت از تشدید فشار حداکثری در صورت پیروزی مجدد ترامپ، در حالی است که صاحبان آن نسبت به کارآمدی آن صراحتاً ابراز تردید کردهاند. «رابرت اوبراین»، مشاور امنیت ملی دولت آمریکا در این خصوص میگوید: «یکی از مشکلاتی که ما با ایران و روسیه داریم این است که اکنون آنقدر تحریم علیه این کشورها اعمال کردهایم که فرصت و امکان بسیار کمی برای انجام هر کار دیگر و اعمال تحریم جدید را داریم.»
«ریچارد نفیو»، یکی از معماران تحریم ایران در دولت باراک اوباما و عضو تیم مذاکرهکننده آمریکا در برجام، نیز معتقد است که گزینههای زیادی برای دولت ترامپ در زمینه اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران باقی نمانده است. کارشناسان علاوه بر اذعان به خالیتر شدن خشاب تحریمی آمریکا، درباره فرسوده کردن ابزار تحریم توسط آمریکا هشدار دادهاند و معتقدند که مستهلک کردن این اهرم اقتصادی، کارآمدی تحریمها را کمتر میکند یا بهمرور زمان از بین میبرد، بنابراین، دادن آدرس غلط در زمینه افق تحریمهای آمریکا و فشار حداکثری، دمیدن در این کمپین و گمانه یأس است. این اقدام هم بهلحاظ روانی به کمپین فشار حداکثری کمک میکند و بهاشتباه سیگنال ترس راهبردی کشور را مخابره میکند که تبعات آن بسیار بیشتر از خود کمپین است.
- سیگنال بزک: بایدن بیاید گلستان میشود. آنگونهای که عدهای نامزد دموکرات انتخابات آمریکا را در داخل ایران بزک کردهاند، اگر خود کمپین بایدن در آمریکا عمل میکرد، شاید فاصله او با ترامپ بسیار بیشتر از فاصله فعلی بود. عدهای این گمانه را مطرح میکنند که با پیروزی بایدن، او تحریمها علیه ایران را بر خواهد داشت، اما آقای بایدن در 13 سپتامبر سال جاری یادداشتی را در سیانان منتشر کرد که به موضوع ایران اختصاص داشت. او تیتر یادداشتش را اینگونه انتخاب کرد: «راهی هوشمندانهتر برای سختگیری بر ایران وجود دارد.»
بایدن در بخشی از یادداشت خود سیاست ترامپ در قبال ایران را به چالش میکشد و مینویسد که «وعده ترامپ برای ممانعت از رفتار تهاجمی تهران در منطقه... حرفهای توخالی بوده است.»، این نکته نشان میدهد که بایدن معتقد است که فشار فعلی آمریکا بر ایران شعار توخالی است و باید در عمل فشار واقعی بر ایران وارد کرد، بهعبارتی او طرفدار فشار هوشمندانهتر بر ایران است.
او در بخشی از یادداشت خود مینویسد: «ما به استفاده از تحریمهای هدفمند علیه ایران در زمینه نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و برنامههای موشکی ادامه خواهیم داد.»
«آنتونی بلینکن»، مشاور سیاست خارجی بایدن است که گفته میشود در صورت پیروزی نامزد دموکرات، سمت مهمی را در دولت آتی خواهد داشت. او هدف دولت آتی بایدن را ایجاد اجماع بهمنظور آوردن فشار مؤثرتر علیه ایران و منزوی کردن تهران میداند، بنابراین، قلب واقعیت و تحریف راهبرد حقیقی بایدن در قبال ایران، تأملبرانگیز است.
- سیگنال سادهلوحی راهبردی ایران: بلاشرط به برجام بازمیگردیم! یکی دیگر از گزارههایی که طرفداران دموکراتها در کشور مطرح میکنند، این است که میگویند بایدن در صورت برنده شدن، بلاشرط به توافق هستهای باز خواهد گشت، شاید چنین تصوری محصول مشاهده انتقادهای دموکراتها از عملکرد رئیس جمهور فعلی آمریکا در زمینه برجام باشد. دموکراتها در ایام انتخابات و قبل از اینکه به قدرت برسند، طبیعتاً از هر زاویهای به انتقاد از ترامپ میپردازند، اما این بدین مفهوم نیست که آنها از اهرمها و فرصتهایی که ترامپ برای آمریکا ایجاد کرده است، بهراحتی عبور خواهند کرد، افراد نزدیک به تیم بایدن بارها این نکته را بیان کردهاند، بالعکس، شاید بسیاری از انتقادات دموکراتها از ترامپ در خصوص ایران، پس از نشستن آن بر مسند قدرت به سیاست رسمی آنها هم تبدیل شود.
بلینکن هدف آمریکا از بازگشت به برجام را تبدیل این توافق برای تبدیل به پلتفرمی برای انزوای بیشتر ایران میداند. او اواخر سپتامبر سال جاری در مصاحبه با «سیبیاس نیوز» درباره موضوع ایران و سیاست آتی بایدن در این زمینه میگوید: «اگر جو بایدن رئیس جمهور شود، و اگر ایران به پایبندی به توافق هستهای برگردد، ما هم کار مشابهی خواهیم کرد. اما آنگاه، ما آن را بهعنوان پلتفرمی استفاده خواهیم کرد تا با شرکا و متحدانمان تلاش کنیم که آن را تقویت و طولانیتر کنیم و فکر میکنم این امتیازاتی دارد، که ما را کنار شرکا و متحدانمان قرار میدهد تا بتوانیم با هم بهطور مؤثرتر علیه سایر فعالیتهای بیثباتکننده ایران فشار وارد کنیم و این اطمینان را حاصل کنیم که در خصوص آن فعالیتها، ایران منزوی شود و نه آمریکا.»
«جیک سولیوان»، دستیار فعلی جو بایدن و مشاور امنیت ملی سابق او در دولت اوباما، از جمله افرادی است که به تبیین سیاست خارجی بایدن میپردازد. سولیوان که در جریان مذاکرات برجام نیز حضور داشت درباره سیاست آتی بایدن در قبال ایران میگوید: «جو بایدن با ایران یک توافق پیرو مذاکره خواهد کرد که عملاً امنیت آمریکا و اسرائیل و سایر شرکای منطقهای ما را بهپیش برد و ایران را پاسخگو و مسئول بداند.»
سولیوان در جای دیگری نیز گفته است: «ایرانیها باید واقعبینتر باشند، تصور کاهش عمده تحریمها از سوی ایالات متحده بدون دریافت ضمانتهایی از ایران مبنی بر آغاز مذاکره فوری بر سر توافقی متعاقب که در آن دستکم چارچوبهای زمانی توافق بسط داده شده و مسائل مربوط به راستیآزمایی و موشکهای بالیستیک قارهپیما حل شده باشند، غیرعملی است.»
اما نکته مهمتر این است که آمریکا بهعنوان طرف متخلف و خارجشده از توافق هستهای در جایگاهی نیست که برای بازگشت خود شرط تعیین کند، بلکه این ایران و طرف متضرر است که باید درباره امکان و کیفیت بازگشت آمریکا به برجام اظهار نظر کند. «محمد جواد ظریف»، وزیر امور خارجه کشورمان لازمه بازگشت آمریکا به توافق هستهای را جبران خسارتهای وارده به ایران میداند. آقای ظریف چندی پیش در مصاحبه با اسپوتنیک گفت: «بازگشت آمریکا به توافق هستهای اولین اقدامی است که آنها باید انجام دهند. برای این بازگشت، آمریکا باید خساراتی را که به ملت ایران وارد کرده و همچنین اقداماتی را که در جهت تضعیف توافق هستهای انجام داده است جبران کند.»
اظهارات مقامات کشورمان در این زمینه مهم است؛ چرا که هرگونه چراغ سبز به بازگشت آسان و بدون جبران کردن خسارتهای قبلی و تنبیههای ضروری، در اصل چراغ سبزی به آنها برای تکرار اقدامات قبلی و بهرهگیری از برجام بهعنوان پلتفرم فشار است. اگر تخلفها و بدعهدی آمریکا مشمول جریمه و هزینه نشود، این کشور به تکرار آن مثل گذشته عادت خواهد کرد، از این رو، طرح بازگشت بدون پیششرط آمریکا به برجام، از طرفی منحرف کردن اصل بحث بوده و از طرفی دیگر سیگنال مخربی را به طرف مقابل ارسال میکند که ایران آنچنان سادهلوح است که هر پروژهای را میتوان برای آن سوار کرد.
- سیگنال اشتیاق ــ انشقاق. عده ای با وجود سابقه عملکرد آمریکا، در تلاش هستند که از خود اشتیاق زایدالوصفی برای مذاکره با آمریکای بایدن و حتی ترامپ نشان دهند؛ اول اینکه، چنین کاری، بهفرض حتی موافق بودن با مذاکره، باز هم هزینه هرگونه گفتگو و توافقی را بهشدت بالا میبرد و به همین جهت بسیار سادهلوحانه است. دوم اینکه، چنین رفتاری سیگنال انشقاق شدید در بدنه کشور را به خارج ارسال میکند. خروجی ارسال چنین پیامی، نه احصای منافع ملی و رفع تحریمها، بلکه مصمم شدن طرف مقابل برای عدم پایبندی و عدم عقبنشینی از راهبرد ظالمانه و شکستخورده خواهد بود. زمانی که طرف مقابل با چنین صحنهای مواجه شود، که با وجود تخلف و عدم پایبندی خود به تعهدات توافق قبلی، باز برخی ایرانیها مشتاق مذاکره هستند، دیگر دلیلی بر پایبندی به هیچ تعهدی نخواهد داشت بلکه سعی خواهد کرد هزینه امتیازات بیشتر ایران را از جیب مردم ایران بپردازد، بنابراین، بازی غلط در این میدان در اصل کمک به طرفهای مقابل و بازی در زمین آنهاست.
القای گمانه اختلاف راهبردی در کشور در زمینه نحوه مواجهه با آمریکا، محصولی جز ادامه سیاست تحریمی غرب و تبدیل فشار اجتماعی مردم ایران به اهرمی علیه ایران نخواهد داشت. هر دو نتیجه، به وسیلهای برای کاهش انتفاع اقتصادی ایران از هرگونه حالتی خواهد بود. در مجموع، با چنین روندی، کمپ مشتاقان مذاکره در اصل مماس بر کمپین فشار حداکثری قرار میگیرند.
- سیگنال استیصال: هرچقدر که آمریکایی درباره شکست سیاست فشار حداکثری سخن به میان میآورند، عدهای بهعکس آن را در داخل کشور منعکس میکنند. آمریکاییها اذعان میکنند که خشاب تحریمیشان خالی شده و سیاستشان نتوانسته است منجر به فروپاشی اقتصادی و سیاسی در ایران شود اما گروهی در کشور که زمانی میگفتند هر توافقی، حتی توافق بد، بهتر از بیتوافقی است، الآن این استدلال را مطرح میکنند که اگر مذاکره نشود و فشار حداکثری تمدید یا تبدیل به فشار هوشمند شود، ایران دیگر امکان و رمقی برای مقاومت ندارد، بعید است که آمریکاییها خودشان چنین امید و تصوری از تحریمهای خود داشته باشند. عبور از سد فشار حداکثری که پایان خط فشارهای آمریکاست نشان میدهد، که استدلال فوق نامعتبر است، اتفاقاً اصرار آمریکا بر سیاست تحریمهای کور منجر به نگرانی اقتصاددانان آمریکایی شده است، چرا که چنین روندی به روندها و جریانهای مالی موازی و مستقل انگیزه بیشتری برای رشد و نمو میدهد.
- سیگنال نگاه تاکتیکی به شرق: توسعه و پیشرفت فنی و اقتصادی کشورهای شرقی بهویژه چین باعث شده است که بسیاری از کشورها و حتی رقبای ایران، مانند عربستان و کشورهای اروپایی، بهسمت همکاری بیشتر با پکن حرکت کنند. دورنمای قدرت اقتصادی چین و تفاوتهای راهبردی فعلی چین با آمریکا، طبیعتاً میتواند دلیلی کافی برای توجه ویژه بهسمت شرق باشد اما برخی به راهبرد نگاه به شرق، نگاهی تاکتیکی دارند و معتقدند که باید مشکلات را با آمریکا یا اروپا حل کرد و در این صورت نیازی به شرق نیست اما چنین گزارهای درست نیست؛ اول اینکه، آمریکا حلال مشکلات کشور نیست، بلکه بالعکس منشأ و ریشه بسیاری از مشکلات هست. دوم اینکه، مسئله افزایش همکاریها با شرق باید روندی مستقل از همکاریها با غرب باشد. صرفنظر از اینکه ایران با غرب در چه وضعیتی باشد، همکاری با شرق اهمیتی راهبردی دارد، اتفاقا بیش از هر کسی، آمریکا از توسعه همکاریهای اقتصادی و فنی ایران و چین هراس دارد، چرا که اول اینکه، آنها نگران این هستند که ایران بتواند از فشار اقتصادی آمریکا رهایی یابد و دوم اینکه، همکاری تهران و پکن در منطقه بهضرر واشنگتن تمام شود. بدون در نظر گرفتن دلایل و عوامل دیگر، مخالفت دشمن با توسعه همکاریهای ایران با شرق، میتواند دلیلی مهم برای اصرار و جدیت در این زمینه باشد. مخالفان نگاه به شرق، در اصل بهدنبال محدود کردن ظرفیتهای کشور و آسیبپذیرتر کردن بیشتر آن در قبال آمریکا هستند. هرچند که خود آمریکا هم با چین مناسبات تجاری عظیمی دارد، ارسال سیگنال نگاه تاکتیکی به شرق، همچون مواردی که در گذشته تکرار شد، نهتنها سودی از ناحیه آمریکا و اروپا نخواهد داشت، بلکه چینیها را نیز نسبت به همکاری راهبردی با ایران احتمالاً دلسرد میکند.
انتهای پیام/.+