حاشیه فرهنگ|روزگار روبه زوال جایزه جلالآل احمد
مجری جایزه جلال به کرات خود را تنها، مجری قانون برگزاری این جایزه عنوان کرده است در حالی که عملا سیاستگذاری برای این جایزه را بر عهده داشته است.
خبرگزاری تسنیم- حمید روشنضمیر| جایزه جلالآل احمد که حالا میتوان آن را پرحاشیهترین رویداد ادبی سال ایران نیز نامید، با انتخاب دبیر و اعضای هیات علمی و برپایی نخستین نشست خبری در دوره تازه، روند اجرایی را آغاز کرده است. اما چرا به این جایزه میتوان عنوان پرحاشیهترین رویداد ادبی سال را داد؟ پاسخ ساده است. هیچ رویداد ادبی در ایران فارغ از میزان محبوبیت و تاثیرگذاری، به اندازه این جایزه محل توجه و بازتاب رسانهای در طول دوره قبل و بعد از برگزاریاش نیست.
از انتخاب دبیر تا هیات علمی و داوران و انتخاب نامزدهای دریافت جایزه و در نهایت اعلام برگزیدگان و چرایی این انتخاب و اظهارنظرهای برگزیدگان همواره محل توجه و نقد و حاشیههای مطبوعاتی و رسانهای و نیز بحث و نظر در فضای ادبی ایران بوده است. عمده نقد و نظرها و کشدار شدن و پرحاشیه بودن این رویداد به این مساله باز میگردد که این جایزه با بیش از ده دوره برگزاری هنوز نتوانسته شخصیت خود را به دست بیاورد و به نام خود ثبت کند.
مجری این جایزه به کرات در هشت سال گذشته خود را تنها، مجری و اجرا کننده قانون برگزاری این جایزه عنوان کرده است در حالی که عملا سیاستگذاری برای این جایزه را نیز بر عهده داشته است.
اما درباره شخصیت این اتفاق و رویداد که مورد توجه این یادداشت نیز است باید کمی بیشتر صحبت کرد.
نخستین مساله در شخصیت بخشی به یک جایزه ادبی در ترتیب عواملی است که دست در دست هم این رویداد را شکل میدهند. جایزه جلال در هشت دوره برگزاری خود در دولت فعلی نشان داده که توجه و اعتنایی به فضای ادبی غالب در جامعه ایران و انقلاب اسلامی ندارد. آثار مورد توجه و مورد اقبال در میان جامعه ادبی و مخاطبان آنها برای او کمترین محل اعتنا را دارد. او تنها و تنها خود را بر پایه سلیقه داورانش ساخته که این داوران نیز به طور مشخص در سیکلی تکراری و بسته انتخاب میشوند و برخی از آنها در میان اهالی ادبیات برای حضور در این رویداد دارای اعتنای بالایی نیستند. داوران و حاضران در شکلدهی به این رویداد در نتیجه به جای مستقل بودن، خواسته یا ناخواسته به طور مشخص نمایندگی کردن از بدنه فکری دولت را نمایندگی کردهاند و جالبتر اینکه نه ایدهای برای دفاع از این رویکرد دارند و نه در مقام این انتصاب طوری رفتار میکنند که آن بدنه راضی باشد.
نکته بعدی در شخصیت داشتن یک جایزه سازوکاری است که برای آن باید متصور بود. جایزه ادبی جلال هیاتی علمی دارد که سالانه با حکم بالاترین مقام فرهنگی دولت انتخاب میشوند. انتخاب و پیشنهاد اعضای هیات علمی هیچگاه سازوکار مشخص و تعریف شدهای نداشته و در این مساله به بیان کلیاتی بسنده شده است. و در نتیجه خروجی این هیات علمی نیز هیچگاه نه امری تاثیرگذار بوده و نه درباره آن گزارشی اقناعی منتشر شده است.
در کنار این موضوع به ظاهر هیات علمی تنها وظیفه انتخاب داوران را دارد و جایگاه سیاستگذاری درباره جایزخای که عنوان انقلاب اسلامی را نیز بر خود میبیند برای خود متصور نیست، کما اینکه در این سالها هیچگاه این هیات علمی درباره برآیند دورهای که منتسب به آن است اظهار نظر نکرده است. دبیر نیز منتخب همان مقام ارشد فرهنگی دولت است که ذکر شد و او نیز در برابر هیات علمی برای خود وجههای بالاتر از یکی از اعضا متصور نیست.
جدای از این موارد این جایزه به عنوان مهمتین جایزه ادبی سالانه انقلاب اسلامی که از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی حکم تاسیس و اجرا دارد، درباره جهتگیری فکری خود برای انتخاب آثار برگزیده نیز به برخی کلیات بسنده کرده است که هیچگاه از سوی هیچ مقامی درباره آنها تفسیری روشن ارائه نشده است و همین مساله باب تاویل و تفسیر و خوشآمد و بدآمد رسانهای را برای انتخابهای این جایزه باز کرده است. اگر این جایزه در موارد متعددی برای خود وجهه پاسخگویی را قائل بود و درباره فرآیندهای منجر به انتخاب به صدور بیانیههای رسمی فکر میکرد و اجازه نمیداد اظهار نظر در این زمینه را داوران با خوشآیند و بدآیند خود در رسانهها پیش ببرند، شخصیت حرفهای این رویداد شکل ویژهای به خود میگرفت.
در همین زمینه موضوع کاهش مبلغ این جایزه آن هم نه به صورت مستقل که برای هماهنگ شدن با جایزه کتاب سال شائبه نداشتن شخصیت مستقل برای این رویداد را دامن زده که این اتفاق بیشتر از سوی مقام مجری رویداد در سالهای گذشته رقم خورده که او نیز منتسب به بدنه دولتی فرهنگ بوده است.
چنین است که جایزهای برخواسته از بدنه دولت که مدعای مستقل بودن داشته نه تنها مستقل نبوده و نشده که توسط همان مقام ایجاد کننده سال به سال بیشتر از داشتن شخصیت مستقل فاصله گرفته و به رویدادی کماهمیت و فرسایشی در سپهر ادبیات داستانی انقلاب اسلامی مبدل شده است که اتفاقا بر خلاف نظر مسئولان اجرایی آن هیچ کتابفروش، ناشر و مخاطب کتابی برای آن و برگزیدگانش هیچ برنامه و تدارک ویژهای ندارد و محلی از اعتبار برایش متصور نیست.
این فرجام تلخ نگاه دولتی و اداری به رویدادی است که قرار بود مهمترین رویداد سالانه ادبی ایران و انقلاب اسلامی باشد.
با این تقدیر و با وجود اذعان بر انجام برخی اصلاحات در روند این جایزه که این جایزه با شخصیت خدشهدار شده فعلی بیشتر مورد پسند دستاندرکاران برگزاری آن است تا رویدادی که بتواند اقبال عمومی لااقل اهل ادبیات را به همراه داشته باشد.
انتهای پیام/