«برندگان و بازندگان بورس کیستند؟»|تبدیل فرصت بورس به تهدید/ شاخص کشش ۹۰۰هزار به بالا را نداشت/ چرا ضرر تصمیم غلط را ملت بپردازد؟
تداوم ریزش در بورس تهران و ادامه کاهش قیمتها باعث افزایش ضرر و زیان بسیاری از فعالان حقیقی شده است، برخی کارشناسان، شرکتهای حقوقی و مسئولان دولتی را مقصر وضعیت فعلی میدانند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، در روزهای اخیر افت شاخص بورس همچنان ادامه یافته و امروز به مرز ورود به کانال 1.2میلیون واحد رسیده است. کارشناسان موضوعات مختلفی را بهعنوان راهکار برای عبور از این شرایط مطرح کردهاند. برخی، مسئولان سازمان بورس و شورایعالی بورس را بهعنوان نهاد ناظر و تصمیمگیر در این شرایط مقصر میدانند. بررسی تحولات بازار سرمایه از دیدگاههای مختلف قابل بررسی است، از سیاستگذاری پولی و تعیین نرخ بهره و سود بانکی گرفته تا قاعدهگذاریهای سازمان بورس، در این بین هریک از ذینفعان بازار سرمایه از دید خود نکاتی را برای تشریح وضعیت فعلی، عبور از چالش جدی اخیر و توقف تداوم سقوط شاخص کل مطرح کردهاند، بر این اساس در خبرگزاری تسنیم، بهصورت سلسلهوار چالشهای اخیر بازار سرمایه را از دیدگاههای مختلف بررسی خواهیم کرد. اخیراً نائبرئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی بر لزوم افشای معاملات حقوقیها در بورس تأکید کرده است، بهعبارت صریحتر سؤالی که اخیراً مطرح شده این است؛ سهم شرکتهای حقوقی در ریزشهای اخیر بورس چگونه باید تحلیل و بررسی شود؟
در اولین میزگردی که در خبرگزاری تسنیم، درخصوص پرونده برندگان و بازندگان بورس برگزار شد، با آقایان ملیحی و آقابزرگی کارشناسان حوزه بازار سرمایه دلایل افت شاخص بورس و راهکارهای لازم برای عبور از این شرایط را به بحث گذاشتیم که مشروح آن بهشرح زیر است:
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
آیا دولت و شرکتهای حقوقی از شرایط بازار سرمایه در نیمه اول سال منتفع شدند؟
تسنیم: شروع سال 99 مقطع بسیار منحصر به فردی بود، امسال موضوع تورم و کرونا با یکدیگر تلفیق شد و دولت برای پرداخت 70هزار میلیارد تومان تسهیلات ارزانقیمت به مردم تعهد کرد. برای تأمین منابع ارزانقیمت یک سری اقدامات هماهنگ صورت گرفت از جمله کاهش نرخ ذخیره قانونی، به هر جهت بانک مرکزی در دوماهه اول سال نرخ بهره بینبانکی را به 8 درصد رساند که بهاعتقاد کارشناسان این اقدام موجب انتقال نقدینگی بهسمت بورس شد، در این بین چند دسته از این موضوع سود بردند و منتفع شدند؛ تنها دولت طی این مدت 90هزار میلیارد تومان اوراق نقدی فروخته است که 70 درصد آن را بانکها و 30 درصد دیگر را شرکتهای تأمین سرمایه خریداری کردند. در ششماهه نخست سال نیز شرکتهای حقوقی 60هزار میلیارد تومان فروش سهام داشتند و 30هزار میلیارد تومان دیگر را حقیقیها فروختند.
برآیند نظرات کارشناسان نشان میدهد شرکتهای حقوقی از این فروش منتفع شدند و در برخی بازههای زمانی اقدام به فروش سهام نمیکردند تا قیمت سهم بالاتر برود تا شاید در نقطه اوج سهام خود را بهفروش برسانند.
بررسیهای انجامشده نشان میدهد پس از مدتی بانک مرکزی اقدام به افزایش سود بینبانکی کرده و رقم هشت درصد را تا 14 درصد ارتقا داد که در نتیجه نرخ سود نیز به 18 درصد افزایش یافت. در پی این تصمیم از تیرماه شرکتهای کوچک و پس از آن در مرداد ماه شرکتهای بزرگ در بورس تهران با ریزش شدید قیمتی مواجه شدند.
* زمانی که شاخص 900هزار بود و در حال اوج، دولت باید سهام عرضه میکرد که نکرد
ملیحی: هنگامی که شاخص کل بورس 900 هزار واحد بود گفتیم که دولت باید جلوی افزایش شاخص را بگیرد، آن زمان عنوان کردیم که دولت باید از این اقبال استفاده کند، عرضهها افزایش پیدا کند و این نقدینگی وارد صنعت و اقتصاد شود و نباید وارد بحث سفتهبازی شود. اگر خاطر شما باشد در آن زمان ما شاهد صفهای طولانی خرید بودیم اما عرضه صورت نمیگرفت که در نتیجه شاهد افزایش روزافزون شاخص کل بورس بودیم. اگر نگاهی به کل نقدینگی کشور که برای آخرین بار در خرداد ماه 2600هزار میلیارد تومان بود و بنده معتقد هستم تا الآن به 2800 تا 2900 هزار میلیارد تومان رسیده است بیندازیم، میبینیم ارزشی که طی این مدت در بورس ایجاد شد چند برابر نقدینگی کشور بود.
سوءمدیریت در بورس مشکل اصلی/ نقدینگی دلاری در کف تاریخی قرار گرفت
ملیحی: مشکل ما در بورس مانند بسیاری از زمینههای دیگر سوء مدیریت است. دولت بهجای آنکه از این موقعیت آن هم در این شرایط سخت و تحریمی استفاده کند آن را به یک تهدید سنگین تبدیل کرد، در واقع پول را از اقشار کمدرآمد جمع و دودستی به اقشاری با درآمد بالا و قدیمیهای بازار سرمایه داد. خود دولت نیز استفادهای را که متناسب با شرایط فعلی باشد نکرد. درست است که برخی درآمدهای مالیاتی و ناشی از عرضه به دولت رسید اما این درآمد شاید 10 درصد آن توانی بود که دولت میتوانست استفاده کند. در آن زمان ما گفتیم شاخص 900هزار دیگر کشش ندارد و آن نقدینگی که یک بازار کارا برای رشد لازم دارد نیز در بازار وجود ندارد.
امروز میبینیم نقدینگی دلاری ما در حدود 90 میلیارد دلار است، تقریباً در کف تاریخی خود قرار دارد و تنها در سال 84 بود که کمی پایینتر از این مقدار قرار داشته است، این بدین معنا است که پول ما قدرت ندارد در نتیجه تنها چیزی که وجود دارد افزایش تقاضا است، دولت در اینجا نیز مقصر است، چراکه نرخ بهره را کاهش داد. در زمان حاضر نرخ بهره واقعی ما منفی است زیرا نرخ تورم بالاتر از نرخ بهره قرار دارد، در نتیجه این پیام داده میشود که نباید خرید را به تأخیر انداخت چرا که ارزش سرمایه روز به روز کاهش مییابد.
حقیقیها بازنده بازار بورس هستند؟ وظایف اصولی شرکتهای حقوقی در بحران چیست؟
آقابزرگی: در خصوص تحلیل مضمون اینکه اصولاً حقیقیها بازنده و حقوقیها برنده بازار بورس هستند و اینکه آیا حقوقی خوب و بد وجود دارد یا خیر، باید گفت، اگر یک شرکت حقوقی را در نظر بگیریم در واقع سرمایهای که این شرکت حقوقی از آن استفاده میکند تشکیل شده است از مجموعهای از سرمایههای کوچک از افراد حقوقی و حقیقی.
اما از نظر شکل قانونی ما تصور مستقلی از آن داریم، بهطور مثال این موضوع شامل شرکتهای تعاونی مربوط به یک بانک نیز میشود چراکه یک تعاونی بهعنوان مثال در واقع از تعدادی از بازنشستگان یک مجموعه تشکیل شده است. البته مواردی نیز وجود دارد که یک فرد حقیقی یک شرکتی را تأسیس کرده است و حال در قالب یک شرکت حقوقی فعالیت میکند.
در زمان حاضر مخاطب ما افرادی هستند که بهشکلی درگیر موضوعات مربوط به بورس و دولت هستند و کارشان بهنوعی به آنها گره خورده است بنابراین این فضای ذهنی که ما بازار را با دستور میتوانیم بالا و پایین ببریم، چندان صحیح نیست ما حتی نمونههای دیگری نیز از آن در حوزه نظارت مثل حوزه تعزیرات نداشتیم.
آقابزرگی: با توجه به محدود شدن ابزارهای در اختیار نهاد ناظر باید گفت، یکی از ابزارهای مناسبی که امروز میتوانست برای جذب سرمایه بسیار مفید باشد بازار آتی سکه بود که در آن مقطع با تصور اینکه این بازار باعث افزایش قیمت کالا (سکه و...) شده است آن را تعطیل کردند اما امروز میبینیم که قیمت سکه که آن زمان یکمیلیون تومان بود تا چهمیزان افزایش یافته است.
شورایعالی بورس نباید دولتی باشد. چرا خسارت تصمیم غلط را باید مردم بپردازند؟
نقش اصلی در ایجاد تعادل در بازار مربوط به شورایعالی بورس، استقلال بانک مرکزی و سازمان بورس است، تا زمانی که شورایعالی بورس که قرار است سیاستگذاری بورس را بهعهده داشته باشد افرادی از داخل دولت در آن باشند، تکلیف آن مشخص است.
ما میگوییم که بورس و بانک مرکزی باید مستقل باشند چراکه اگر قرار باشد بانک مرکزی تبدیل به کیف پول دولت شود وظیفه اولیه آن که حفظ ارزش پول ملی است در اولویتهای بعدی قرار خواهد گرفت بنابراین این مجموعه مسائل دست به دست هم خواهد داد تا با وجود چالشهای دیگری مانند کرونا و تحریمها به مشکلات اساسی برخورد کنیم، در صورتی که تمام این موارد راهکارهای مدیریتی دارد.
این که شما میتوانید آینده این بازار را تخمین بزنید که مثلاً قیمتها ماه آینده یا چند ماه آینده به چهمیزان خواهد رسید به خودی خود باعث تعدیل شرایط بازار جاری میشد. از سوی دیگر تشدید محدودیتها در بلندمدت نمیتواند بهنفع کلّیت بازار سرمایه تلقی شود.
ملیحی: درباره برخی اقدامات دستوری در بازار سرمایه باید گفت، این موضوع مثل این است که اعلام شود افرادی که صاحب مسکن هستند باید خانههای خود را زیر قیمت بازار بفروشند، معنای حرف ما این است که چرا هزینه تصمیمات غلط دولت را مجموعههای دیگری باید بدهند.
کسی که مدیرعامل یک شرکت سرمایهگذاری است طبیعتاً بخشی از سهامداران آن افراد حقیقی هستند و تعهد شرعی مدیران عامل شرکت این است که منافع سهامداران را در نظر بگیرد. بهنظر میرسد پیشبرد منافع ملی بهعهده دولت است. این خود دولت است که با برخی تصمیمات غلط بازار را به این نقطه رسانده است حال دوباره مردم باید هزینه آن را بدهند.
شرکتهای خصوصی سهامداران حقیقی دارند و در تحلیلها این نکته باید مورد توجه قرار گیرد، بهنظر میرسد یک تصمیم غلط از سوی مجموعههایی غیر از بخش خصوصی اتخاذ شده است، در این شرایط نباید تمام بار موضوع روی بخش خصوصی باشد.
آقابزرگی: در خصوص انتفاع دولت و فروش اوراق در ششماهه اول سال هم باید بگویم، در بحث عملیات بازار باز و فروش اوراق یک کار تکلیفی و دستوری انجام شد، رایزنیها بهشکلی انجام شد تا ترغیب به خرید صورت بگیرد، در واقع این سیاستهای پولی بوده است که این نقطه را برای ما ایجاد کرده است، در اینجا بهنظر میرسد بحث اصلی در اختیار گرفتن و کنترل منابع در جهت تأمین کسری بودجه است.
دولت بهموقع و در روند افزایشی قیمتها، سهام و اوراق کافی عرضه نکرد
ملیحی: شهید مطهری جملهای دارد که میگوید هدف وسیله را توجیه نمیکند، در اینجا نیز دقیقاً همین موضوع مطرح است، شما نمیتوانید بگویید که "هدف من حمایت ملی است". شما نمیتوانید از یک ابزار غلط برای این منظور استفاده کنید. در آن روزی که شما عرضهای که نیاز بازار بود، صورت ندادید و اجازه دادید تا خصوصیها به این حد بزرگ شوند باید مدیریت میکردید نه که امروز بیایید چیزی را تحمیل کنید که شما بهواسطه منافع مدیریتی که دارید سهامدار خود را کنار بگذارید و بیایید کار دیگری انجام دهید.
اگر بانکها موظف به عرضه زیرمجموعههای خود بودند آن زمان بهترین فرصت بود برای آنکه اینها را عرضه کنند و واگذاری صورت بگیرد، اگر قرار بر این بود که بانکها از حالت مدیریت خارج شوند.
الآن ما میتوانیم از یک وسیله غلط استفاده کنیم، بهفرض که این کار را هم انجام دادیم، فشار کنونی بیشتر روی دوش شرکتهای خصولتی است، شرکتهای خصولتی اصولاً متعلق به مردم هستند و باید منافع خود را زیر پا بگذارند تا سهم را بالا نگه دارند. در اینجا عموم کسانی که از این کار منتفع میشوند از دهکهای بالای جامعه هستند. شرکتی خصوصی را که اتفاقاً خیلی سود کرده است در نظر بگیرید سریع اقدام به عرضه میکند در نتیجه سود بیشتری نصیبشان میشود. پول این سودها وارد بازارهای دیگری مثل طلا و ارز میشود، در نتیجه این پولها بازارهای دیگر را نیز خراب میکند و مردم مجدداً در اینجا ضرر خواهند کرد، در نتیجه عموم پولهایی که توسط شرکتهای حقوقی به بورس تزریق میشود به دهکهای بالا و شرکتهای خصوصی متعلق به دهکهای بالا میرسد و منابع مجدداً از بورس خارج میشود.
زمانی شما بهشکل دستوری به شرکتها اعلام میکنید که "بروید و حمایت کنید"، یعنی بازار در زمان حاضر ارزش ندارد و شما قصد فروش دارید بهعبارت سادهتر جلوی شما را میگیرند و میگویند "بروید و بخرید"، در نتیجه پولهایی که خارج شده است دیگر بازنمیگردد و همان نقدینگیهایی که در انتظار ورود به بازار هستند نیز وارد نخواهند شد.
تسنیم:با توجه به اقداماتی که در زمان حاضر از سوی دولت میبینیم بهنظر میرسد تلاشهایی برای ثابت نگهداشتن شاخص و جلوگیری از ریزش بیشتر در حال انجام است. نگرانیهایی در خصوص ورود نقدینگیها از بورس به بازار ارز وجود داشت که در ماههای اخیر شاهد همین اتفاق بودیم تا جایی که بهنظر کارشناسان یکی از دلایل افزایش تقاضا در بازار ارز و رسیدن نرخ دلار به 30هزار تومان به همین دلیل بوده است.
راهاندازی کامل بازار متشکل ارزی میتوانست مانع جهش مجدد قیمت ارز بعد از اصلاح بورس شود
ملیحی: اگر بازار متشکل ارزی راه بیفتد نرخ دلار به 18هزار تومان خواهد رسید. نقدینگی ما در زمان حاضر 90 میلیارد دلار است در صورتی که این رقم چندان منطقی نیست. بهترین منابعی که بخواهد وارد کشور شود بیشتر از همین منابعی نیست که در داخل کشور وجود دارد. شما باید کاری کنید تا این منابع وارد چرخه اقتصاد شود این کار میتواند بهتر از صد برجام عمل کند و عایدات بیشتری را بههمراه داشته باشد. ما بهجای آنکه بخواهیم هر روز عرضه داشته باشیم کاری انجام دهیم که تقاضاهای کوچک اقتصادمان را به هم نریزد.
بستههای حمایتی دولت موجب خروج پول از بورس شد؟
در زمان حاضر بستههای حمایتی که در بورس وجود دارد هم در حال خراب کردن بورس است. بستههای حمایتی که توسط دولت به بورس تزریق شد باعث خروج سرمایه از بازار بورس شد و در مرحله بعدی، عدم ثبات در بازار ارز باعث میشود تقاضا در این بازار افزایش یابد.
تسنیم:البته بر اساس آمارها حدود 35هزار میلیارد تومان منابع مردم در کارگزاریهای بورس باقی مانده است و این احتمال وجود دارد که در صورت تثبیت بازار مجدداً این منابع به بازار سهام تزریق شود و شاهد رشد مجدد سهام باشیم.
ملیحی: مگر در اینجا فقط بحث بورس مطرح نیست، شما ببینید در همین شرایط دلار به 32000 تومان میرسد پس اگر بتوانیم تقاضای ارز را بیاوریم و در بازار متشکل ارزی و کنترل کنیم، بهصورت سادهتر بحث اسکناس ارز را از فرهنگ خودمان حذف کنیم میتوانیم بسیاری از تقاضاهای کاذب را کنترل کنیم. ما در کشوری زندگی میکنیم که مبنای مبادله کالا دلار نیست، در نتیجه دلیلی برای توزیع مداوم دلار در کشور وجود ندارد، مثل این میماند که در کشوری که نیازی به وجود اسلحه نیست بین مردم اسلحه توزیع شود. ارز برای مبادلات بازرگانی است چرا شما چنین حجم بزرگی از ارز را آوردهاید و به خانههای مردم بردهاید. نیاز واقعی ارزی کشور بسیار پایینتر از مقداری است که در زمان حاضر وجود دارد، برای کالاهای اساسی که در کل سال حدود 12 میلیارد دلار نیاز وجود دارد.
انتهای پیام/+