پیامبر(ص) به ما آموخت باید تجهیزات داشت، اما متکی به خدا بود / سپاه اسلام هرگاه مغرور شد، شکست خورد
حجتالاسلام کاشانی یکی از اقدامات پیامبر(ص) را تربیت جامعۀ اسلامی در خلال حوادث روزگار معرفی کرد
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، حجتالاسلام حامد کاشانی در مراسم روز وفات رسول گرامی اسلام(ص) و شهادت امام رضا (ع) در حسینیۀ امام خمینی و در حضور رهبر معظم انقلاب سخنانی ایراد کرد.
وی با اشاره به اینکه آنچه جاهلیت را قوام میداد، دیدن ظواهر دنیا به جای مبدأ قدرت یعنی خداوند متعال بود، گفت: آنها افرادی بودند که به ظواهر، واسطهها، نیروها و امکانات خود متکی بودند. پیروزی را با کثرت میدیدند؛ در جایی که از عده و عُدّۀ دشمن احساس خطر میکردند، دچار لغزش میشدند و در ذهنشان خطور میکرد «مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا؛ آنچه خدا و رسولش به ما وعده داد، فریب بود» (12 احزاب)
کاشانی یکی از اقدامات رسول اکرم(ص) را تربیت جامعۀ اسلامی در خلال حوادث روزگار معرفی کرد و گفت: رسول خدا خیلی سعی کرد تا مردم به گونهای تربیت شوند که خداوند را حاضر در زندگیشان بدانند. لشکریان در خلال جنگ بدر، جرأت رفتن به نبرد را نداشتند؛ عدهای از آنها گفتند میخواهیم اموالمان را از ابوسفیان بگیریم. در این نبرد در محاصره دشمن قرار گرفتند. در این صحنه خداوند به آنها آموخت نباید به تعداد و تجهیزات متکی بود و این درس را داد که «كَم مِن فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثیرَةً بِإِذنِ اللَّهِ؛ چه بسیار گروه اندکی که به اذنالله بر عدۀ زیادی غلبه میکند.» از این جهت چندین و چند معجزه و شبهمعجزه ایجاد کرد؛ از جمله امدادهای غیبی و نیز زیاد جلوه دادن سپاه مسلمین در چشم دشمن و کم جلوه دادن عده و عُدّۀ دشمن در چشم لشکریان اسلام.
وی افزود: در جنگ احد، پیامبر(ص) خطاب به لشکریان خویش فرمود این تنگه را رها نکنید؛ چرا که در چشم آنها اینطور بود که پول عامل رشد و حرکت است و اگر دشمن حمله کند، برای حفظ جانمان باید فرار کنیم. رسول خدا(ص) خیلی سعی کرد آنها را عادت دهد تا خدامحور باشند. آنها خود یا اطرافیانشان را عامل نجات میدانستند. برخی دل به تربیت میسپارند و به سرعت رشد میکردند و برخی نیز به آهستگی و بعضی هم که اهل نفاق بودند. در احد پیروزی اولیه سبب شد تنگه را رها کنند. دویدند که غنیمت جمع کنند، اما سپاه خالد از پشت سر سپاهیان را تار و مار کرد. پیامبر(ص) فریاد میزد بازگردید، اما آنها گوش ندادند. برخی بالای کوه پنهان شدند، برخی به قدری دویدند که سه روز دور شدند. 12 نفر دور پیامبر باقی ماندند. نقل است امیرالمؤمنین 15 بار ضربه سهگمین خورد و هر بار به خاطر حفظ جان پیامبر(ص) از جا برخاست.
این استاد حوزه و دانشگاه، اتکا به ابزار و تجهیزات ظاهری را یکی از مهمترین عوامل لغزش فرد مسلمان معرفی کرد و گفت: مسلمانان که به جنگ حنین رسیدند، از تعداد خود مغرور شدند. خداوند در این باره فرمود «وَیَوْمَ حُنَیْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَیْئًا؛ در روز حنین؛ در آن هنگام که فزونی جمعیّتتان شما را مغرور کرد.» خیلیها تازهمسلمانان مکه بودند و زمانی که دیدند تعدادشان زیاد است، گفتند الحمدلله که جمعیتمان زیاد است. به این سبب مسلمین باید مجدد شکست را تجربه میکردند تا یاد بگیرند نباید اعتماد و اتکالشان به خودشان، نفراتشان و چهارتا تازهمسلمان باشد.
کاشانی شخصیت امیرالمؤمنین (ع) را نمونهای از انسان وارستهای دانست که تحت تعلیم و تربیت پیامبر(ص)، همواره متکی به خداوند بود و در این باره گفت: برجستهترین شاگرد رسول خدا(ص) و معجزه نبوت، یعنی امیرالمؤمنین(ع)، مؤثر اصلی را خدا میدید. ایشان زمانی که سخن میگوید، در کلامش تربیت نبوی متبلور است. وقتی از خیبر میخواهد سخن بگوید، میفرماید «فتح الله بیدیّ؛ خداوند با دست من فتح کرد». درباره کشتن مرحب یهودی در خیبر میفرماید «قتل الله بِیَدیّ؛ او را به دست من کشت.» میگفتند همه که فرار میکنند، شما چرا فرار نمیکنی؟ میفرمود «نَجدةً أعطانیَ الله؛ خداوند این شجاعت را به من عطا کرد». میپرسیدند شما نمیترسید؛ پس با چه قوتی برابر دشمن میایستید؟ میفرمود «بِقُوةٍ أکرَمَنیَ اللّه تعالی». اینگونه خداوند در زندگانی این بزرگواران جاری و ساری بود. آن بزرگواران زمانی که خدا را میدیدند، فتح و پیروزی نصیبشان میشد.
وی یکی از عبرتهای صدر اسلام را اعتماد و اتکال به خداوند در تمام رویدادها دانست و گفت: ما چقدر در محاسبات و زندگیمان و جاهای حساس خدا را در نظر میگیریم؟ عقلانیت به این نیست که امکانات خود و دستاوردمان را بسنجم. نباید نصرت خدا را فراموش کنیم. البته منافاتی با تدبیر در امور ندارد. در برابر دشمن باید تجهیز شد، همچنان که خداوند فرمود «وَ أَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ؛ هر آنچه در توان دارید، در برابر دشمن آماده کنید». بنابراین تجهیزات باید داشت، اما نباید به آنها متکی بود. کسانی که متکی به سلاح بودند، زمانی که کار گره میخورد، قوت قلبشان از بین میرفت.
انتهایپیام/