گزارش ویدئویی تسنیم از پشت صحنه سریال "زمین گرم"/ رازهای سکانس پرماجرا + فیلم
سریال "زمین گرم" در احمدآباد روزهای آخر را سپری میکند تا مخاطب شاهد سرانجام کاراکترهای داستان باشد. با دوربین تسنیم وارد سکانسی شدیم که بسیار حسّاس بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، این شبها آخرین ساعات پخش سریال "زمین گرم" در تلویزیون سپری میشود. داستان با علییار و پدربزرگش یارعلی آغاز و بعد از یکی دو قسمت، مخاطب شاهد قصه اصلی کارگردان سریال شد؛ جایی که علییار بعد از سالها بیخبری با برادرش اصلان مواجه میشود اما آخرین ساعات حیاتش را پشت سرمیگذارد و میخواهد وصیت کند. وصیتی که زندگی برادر کوچک را دستخوش چالشی بزرگ میکند و سرنوشتش را تغییر میدهد.
قهرمان مذهبی به نام "علییار"
یکی از نکات قابل توجه داستانِ سعید نعمتالله این است که به سراغ قهرمان مذهبی به نام "علییار" رفته و در جاذبه داستانی جسورانه قرار گرفته است. علییار که پسری روستایی و مذهبی است برای عمل به وصیت برادرش و مراقبت از خانواده برادر، پا روی عشقش به دختر روحانی روستا- معصومه (دنیا مدنی) میگذارد و با زن پیشین برادرش ازدواج میکند.
بسیاری اعتقاد دارند صادق برقعی از پسِ این نقش برآمده خصوصاً سکانس حمام علییار و استوار که بازتابهای فراوانی داشت و مطلعِ گپ و گفت ما با دو شخصیت اصلی داستان را بهوجود آورد.
دوربین تسنیم وارد شد
با دوربین تسنیم واردِ لوکیشنی در احمدآباد مستوفی شدیم که برنامهریزِ سریال میگفت از لوکیشنهای اصلی سریال "زمین گرم" است. چرا که اتفاقات مهمِ میان "علییار"، "یارعلی"، "فروغ" و حتی استوار در اینجا رقم میخورد و آخرین روزهای کار هم در اینجا میگذرد اما پونه جروقی میگوید گروه به تهران خواهند رفت و سکانسی هم در آنجا فیلمبرداری میشود.
صد و شصت و هفتمین روز فیلمبرداری سریال "زمین گرم" بود و چند روز دیگر هم باید برای قسمتهای پایانی دور هم جمع شوند. سکانسی که آخرین حضور استوار در این لوکیشن را فیلمبرداری میکرد و بر اثر اتفاقی به سرانجام نقش استوار در سریال خواهیم رسید. دوربین تسنیم در کنار سعید نعمتالله که تمامِ نگاهش به مانیتور است تا دعوای زن و شوهری فروغ و علییار به خوبی ثبت و ضبط شود.
سکانسِ دعوای زن و شوهری؛ استوار از خانه خارج میشود
ماجرای این سکانس از آن قرار است که فروغ طبق معمول با علییار به خاطر حضور پدرش (استوار) درگیر است. فروغ میگوید جایی که استوار زندگی کند جای من نیست و ختم به ماجراهای بیرونی میشود.
فرزاد رحمانی دستیار اول کارگردان یکی از سختیهای عمده "زمین گرم" را مشکلات کرونایی میداند که بازیگران و عوامل با ترس و لرز سرکار حاضر میشدند. اما همه دلخوشی بزرگی داشتند مخاطب در این روزهای تلخ و سخت، کارهای خوبی ببیند و از این ملودرام لذت ببرد. عاقبتِ کاراکترها و داستان را نمیتوانم لو بدهم اما حتماً در فینال کار لبخندی به روی لبانشان مینشیند.
همه در پشت مانیتور گریه کردیم
پونه جروقی برنامهریزِ سریال در گفتوگویی ویدئویی با تسنیم از تعدد لوکیشنهایی گفت که سختی کار را به مراتب بالاتر میبرد. حدود 120 لوکیشنی که هم روستایی بودند و هم تهرانی! پایان کار در همین لوکیشن در احمدآباد است و البته صحنهای هم در تهران باقی مانده که فیلمبرداری خواهیم کرد.
او هم مثل خیلیهای دیگر سکانس آسایشگاه علییار و استوار را بسیار دوست داشت؛ آن لحظه مرثیهخوانی و مداحی علییار در داخل حمام که بغضِ و گریه عوامل را نیز به همراه داشت. جروقی برنامهریزِ سریال در این گفتوگوی ویدئویی میگوید: بعد از سکانس آسایشگاه که استوار جنون پیدا میکند و پسرش اصلان را صدا میزند، علییار پدرش را به حمام میبرد و نوحهای درباره امام حسین(ع) میخواند و همان موقع در پشت مانیتور اشکها جاری شد.
همه اتفاقات سکانسی پرماجرا
دوربین تسنیم نزدیک به صحنه فیلمبرداری میشود و صادق برقعی را در قابِ خودش میبیند. او متواضعانه از خبرنگار تسنیم میخواهد چند لحظه صبر کنند بخشی از این سکانس تمام شود و بعد روی صندلی گفتوگو بنشیند. بعد از چند لحظه آمد و گفتوگو را با شخصیتپردازی علییار و ایدئولوژی این نقش آغاز کرد.
این کار را از اربعین سال گذشته گرفتم
او درباره سکانس معروف حمام و مداحیاش با بغض میگوید: "روزی که فیلمنامه را خواندم این مهمترین سکانس برای من بود. چرا که گویای سؤالی مهم برای همه است واقعاً امام حسین کیست؟ منِ صادق برقعی با این همه آگاهی، آیا این امام را میشناسم؟ شاید اولین بار باشد که میگویم این کار را از اربعین سال گذشتهام دارم. این کار را از امام حسین(ع) گرفتم.
سکانسی که به من هدیه کردند
برقعی در گزارش ویدئویی تسنیم توضیح داده است: من وقتی با این سکانس مواجه شدم انگار این سکانس را به من هدیه دادند در بازیگری. یک بار بیشتر نتوانستیم این سکانس را بگیریم. من خودم راضی نبودم و فکر میکردم بهتر از اینها میتوانستیم در این سکانس حاضر شوم. بعدها که هر بار این سکانس را میبینم بغض میکنم. مداحی را خودم انتخاب کردم؛ خیلی فکر کردم چه شعر و مرثیهای را انتخاب کنم که برای این وضعیت مناسب باشد.
أَمیرِی حُسَیْنٌ وَ نِعْمَ الاَْمیرُ
بازیگر نقش "علییار" که با بغض به گفتوگو ادامه میدهد درباره لحظه مداحیاش میگوید: با صحنهای مواجه بودم، پدری در حمام است که حافظهای ندارد و حتی وقتی خودم را به عنوان پسرش معرفی میکنم و از قسم حضرت عباس(ع) بهره میبرم. میگوید حضرت عباس(ع) کیست؟ و میگویم حضرت عباس برادر امام حسین(ع) است و ناگهان میگوید امام حسین(ع) کیست؟ پسر در این وضعیت میخواهد نوحهای را بخواند که امام حسین(ع) را به خوبی معرفی کند. اما خودش را معرفی میکند و میخواند: "أَمیرِی حُسَیْنٌ وَ نِعْمَ الاَْمیرُ".
در خیابان "علییار" صدایم میزنند
جالب است در پایان گفتوگوش علاوه بر روایت سختیهای کاریاش، به این نکته اشاره کرد که در کوچه و خیابان "علییار" صدایش میزنند.
آیا جنونِ استوار واقعی است؟
نادر فلاح شخصیت منفی و پیچیده داستان "زمین گرم" است که بینندگان تلویزیون هم او را یکی از بهترینهای این سریال میدانند. خودش هم این پیچیدگیها را دوست دارد و نقشهایش را با این شکل و شمایل انتخاب میکند. او در جلوی دوربین تسنیم درباره چالشهای موقعیتهای پیچیده این نقش میگوید. استواری که باید از مرد مقتدر زورگو به زوال شخصیتی برسد و دچار جنون شود. آیا این جنونش واقعی است و یا هنوز میخواهد مخاطب را با تردیدهای شخصیتیاش بازی بدهد؟
بعضی از سکانسها نادر فلاح را اذیت کرده است خصوصاً لحظه حمام و آن سکانس معروف که او به یاد اتفاقاتی واقعی، گریهاش گرفته است. او در ادامه این گزارش ویدئویی میگوید: برخی از صحنهها و سکانسها، ناخودآگاه ما را به ماجراهایی واقعی میبرد که سالها فراموشش کردیم و دوباره به یادمان میآورد. در این مواقع ناخودآگاه گریهمان میگیرد. آن لحظهای که در تخت بیمارستان دستانم را میبندند و یا لحظهای که پسرم در حمام میشویدم.
چرا از نقش منفی عقبنشینی میکنید؟
فلاح در این گفتوگوی ویدئویی درباره تصمیمی که برای عقبنشینی از نقشهای منفی داستانها گرفته، میگوید: "مردم کامنتهایی میدهند و ما را به کاراکترهایی که بازیشان میکنیم ارجاع میدهند. به من پیغام میدهند چه آدم بیرحم و نامردی هستی! فکر میکنند خود شخصیت ما اینطوری است و مردم استنباطشان این است ما شبیه به همان آدمهاییم. جالب است بدانید سر سریالِ "عقیق" حتی تهدید شدم و گفتند کتکت میزنیم! برخی اوقات این اظهارنظرها خطرناک میشود و ترجیح میدهیم عقبنشینی کنیم و آدمِ خوبِ داستانها باشیم تا آدمِ بد.
روحانی داستانِ "زمین گرم"/ در خانه با لباس روحانیت بودم
جلوتر برویم به مسعود شریف بازیگر نقش روحانی (حاج حسین) میرسیم که او درباره پذیرفتن این نقش میگوید: جالب است بدانید که من دوستان زیادی دارم که روحانیاند. من از همین دوستان صمیمی کمک گرفتم و اصلاً قرار بود در درسهای اخلاق حوزه حاضر شوم. مسئله کرونا باعث شد نتوانم به آن حوزه بروم. سه ماه دوره سختی را گذراندم با این دوستان، در خانه مرتب با لباس روحانیت بودم و عکسهایش را برای سعید نعمتالله میفرستادم. روی اذان، نماز و تلاوت و حفظ قرآن تمرین کردم. همهکار کردم تا به زندگی روحانیت عادت کنم.
شخصیتِ مرموزِ داستان "زمین گرم"
وحید فعال بازیگر مرموز داستان و خالقِ کاراکتر "خاکی" است. او البته مسئولیت دستیاری نویسندگی سعید نعمتالله را نیز برعهده دارد. او درباره پذیرفتن این نقش به خبرنگار خبرگزاری تسنیم گفت: 50 روز قبل از شروع فیلمبرداری نمیدانستم این نقش را بازی میکنم. وقتی نعمتالله پیشنهاد داد نقش خاکی را بازی کنم بدم نیامد و دوستش داشتم. چون تنها کاراکتر مرموز، بدون شناسنامه و بدون هویت داستانِ "زمین گرم" است. نمیدانیم این شخصیت از کجا آمده و به کجا میرسد؟!
(این گفتوگوها در گزارش ویدئویی تسنیم وجود دارد و میتوانید با مراجعه به آن کاملاً در جریان اتفاقات پشتِ صحنه سریال "زمین گرم" قرار بگیرید.)
گزارشگر: مجتبی برزگر
تصویربردار و تدوینگر: حسین دزفولی و محمدرضا کشتدار
انتهای پیام/