شاهمرادی‌زاده: نمی‌گذارند بسازیم تا جنگ تحریف نشود/ "لیلا دَرْ واکن مُویُوم" چطور ساخته شد + فیلم

شاهمرادی‌زاده: نمی‌گذارند بسازیم تا جنگ تحریف نشود/ "لیلا دَرْ واکن مُویُوم" چطور ساخته شد + فیلم

بازیگر و کارگردان طناز دفاع مقدس اعتقاد دارد اگر سینما و تلویزیون کوتاهی نمی‌کردند امروز برای بسیاری این سؤال پیش نمی‌آمد که چرا ایران جنگ را ادامه داد؟ البته این کوتاهی تا خانه‌نشینی بسیاری از ارزشی‌سازها هم پیش رفته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ایام دفاع‌مقدس که فرا می‌رسد یاد خیلی از هنرمندان می‌افتیم. نمی‌توان ماشاءالله شاهمرادی‌زاده را از قلم انداخت. شخصی که گویش مشهدی‌ِ دلچسبش به خودی خود مخاطب را یادِ طنز و شوخی‌های جنگی می‌اندازد تا جایی که خاطراتی مثل ""لیلا در واکن مویوم" این بازیگر، بعدها دستمایه برخی از کارهای تلویزیونی و سینمایی قرار گرفت.

 این بازیگر و کارگردان شناخته شده سال 1371 با فیلم "بر بال فرشتگان" جواد شمقدری آغاز کرد. ایفای نقشِ خاص شاهمرادی‌زاده در "تهران 1500" توانست جای او را در میان مخاطبان سینما باز کند و بیشتر دیده شود. شاید بیش از همه این‌ها، شاهمرادی‌زاده را با سکانس‌های معروف در "معراجی‌ها" و "اخراجی‌ها" بشناسند.

با اینکه ماشاءالله شاهمرادی‌زاده به عنوان بازیگر شناخته می‌شود اما کارگردان سریال "آفتابِ زمین" زندگینامه حضرت امام خمینی(ره) است. در جریان گپ و گفت با خبرگزاری تسنیم  به دیدارها و خاطراتش محضر رهبر انقلاب اشاره کرد که وقتی در مقابل ایشان قرار می‌گیریم متانتشان باعث می‌شود بتوانیم با آرامش در پشت میکروفون قرار بگیریم و حتی خاطره طنز نقل کنیم.

 

تلویزیون , سریال ایرانی , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , هفته دفاع مقدس , دفاع مقدس ,

در "دست‌های خالی" نقش روحانی را بازی کرده و در عمده کارهایش او را با لباسِ رزمندگی دیده‌ایم و به این حضور پررنگ در این عرصه افتخار می‌کند اما از اینکه ساخت چنین کارهایی کمتر حمایت می‌شود گلایه دارد. در پاسخ به سؤالی درباره تحریف جنگ که دغدغه مقام معظم رهبری است، لب به سخن می‌گشاید به عدم حمایت و بی‌توجهی به این حوزه در سینما و تلویزیون انتقاد می‌کند.

تلویزیون , سریال ایرانی , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , هفته دفاع مقدس , دفاع مقدس ,

با "ماشاالله شاهمرادی‌زاده" گفت‌وگویی تصویری کردیم که مشروح این گپ و گفت در ادامه از نظرتان می‌گذرد:

متانت رهبری همه‌چیز را حل می‌کرد/ ماجرای حذف 2030!

* بگذارید در ابتدای گفت‌وگو با خاطره‌گویی شما در محضر رهبر انقلاب آغاز کنیم. از این حال و هوا برای ما بگویید که چطور می‌توانید در خدمت معظم‌له درباره شوخی‌ها و طنزهای موجود در جنگ صحبت کنید و چقدر این کار سخت است.

سخت نیست. خیلی قبل‌ترها در ابتدای دهه 1380 بود که وقتی وارد این فضا می‌شدم احساس می‌کردم دست و پایم را آنجا گم خواهم کرد. اما وقتی متانت رهبری را می‌دیدم خداوند آرامش عجیب و غریبی به من می‌داد. نمی‌دانم برای من فقط این اتفاق افتاده و یا دیگران هم چنین حسّ و حالی دارند. یادم می‌آید شبی می‌خواستم برای خاطره‌گویی خدمت ایشان برسم، قبل از حضور آن‌قدر ناراحت بودم که می‌خواستم پشت میکروفون قرار گرفتم بگویم فردا می‌خواهم از افسریه تا جلوی مجلس کفن بپوشم تا این مسئله 2030 را حذف کنند؛ چرا درس حسین فهمیده را از کتاب‌های درسی حذف کرده‌اند؟!

اما وقتی چشمم به "آقا" افتاد مثل ناخدایی که با انگشت کشتی را می‌چرخاند و هدایتش می‌کند، آرام شدم. شروع کردم به شوخی و خاطره طنز؛ اتفاقاً معظم‌له ضمیر وجودی من را خواند و در همین مورد صحبت کرد و فرمودند مجلس باید 2030 را حذف کند.  

یا می‌سازیم ناپدیدش می‌کنند یا نمی‌گذارند بسازیم!

* این روزها موضوع تحریف جنگ دوباره مطرح می‌شود که اگر مراقب نباشیم و در عرصه‌های نمایشی درست عمل نکنیم این اتفاق می‌افتد؛ همان دغدغه‌ای که رهبر معظم انقلاب هم دارند.  

رهبر انقلاب بارها این دغدغه را داشته‌اند و فرموده‌اند جنگ را آن‌طور که هست بگویید. خودم دو سریال نوشتم و جنگ را آن‌طور که هست گفتم. سریالی که حضرت آقا می‌پسندند اما هیچ‌وقت نمی‌توانم آن را به نتیجه برسانم. یا مثلاً سریال "روژان" که ساختم بهترین مستند از جنگ است و بهترین بازیگران آن زمان هم در این سریال ایفای نقش کردند. همه سریال‌ها را تکرار می‌کنند و این سریال جنگ را در هفته جنگ تکرار نمی‌کنند.

سریالی به نام "آفتاب زمین" درباره زندگینامه حضرت امام خمینی(ره) ساختم. تمام سریال‌ها را تکرار می‌کنند به غیر از این سریال؛ یا سریالی برای روایت انقلاب در ابتدای دهه 1380 ساختم که بهترین روایت مستندگونه از انقلاب اسلامی است؛ همه سریال‌ها را تکرار می‌کنند اما این سریال را تکرار نمی‌کنند. یا می‌سازیم ناپدیدش می‌کنند یا نمی‌گذارند بسازیم!

هنوز به ما اطمینان ندارید؟!

خطابِ من به مسئولین کشور است؛ ما آن زمان 18 ساله بودیم مگر جنگ می‌دانستیم. هلی‌برن، جراحی و یا به آرپی.جی زنی و رنجری اشراف داشتیم؟ در واقع هیچ‌چیز از جنگ نمی‌دانستیم. چطور به ما ایمان پیدا کردید و گفتید بروید بحمدالله خدا هم کمک کرد و بهترین اتفاقات افتاد. حالا که 30 سال است در سینما به طور حرفه‌ای کار می‌کنیم هنوز به ما اطمینان ندارید؟!

هنوز به من می‌گویند چرا ایران جنگ را ادامه داد؟

چرا باید در دانشگاه جوانی از من بپرسد سال 1361 که عراق گفته جنگ تمام! چرا ایران به جنگ ادامه داد؟ به یک نفر و دو نفر توضیح می‌دهم بقیه نسل جوان را چه کنیم؟ باید مستند و فیلم ساخته شود که هم ما نوشتیم و هم برخی از دوستان دغدغه ساختش را داشته‌اند. فیلمنامه‌ای به نام "سنگ و شیشه" نوشتم تا به تمام دنیا بگویم یک چنین چیزهایی توطئه‌ رسانه‌ای‌ و دروغ است. اما هنوز مورد حمایت قرار نگرفته‌ایم تا به اجرا برسد.

وقتی واقعیت‌ها را بگوییم حقِ جنگ ادا می‌شود

* آقای شاهمرادی‌زاده! شما و برخی از هم‌قطارانتان که در سینما و تلویزیون فعالیت دارید جنگ را به عنوان رزمنده و فعالِ فرهنگی درک کرده‌اید چقدرِ این واقعیت‌ها و حقیقت‌ها را سینما و تلویزیون به نمایش گذاشته است؟

جنگ پازلی است که همه‌چیز باید کنار هم قرار بگیرد. یعنی این‌طور نباشد که کسی عملیات را بگوید از طنز حرفی نزند. یا طنازان فقط شوخی‌های جنگ را بگویند از استراتژی‌ها حرفی نزنند. زمانی حقِ جنگ را ادا کرده‌ایم که جنگ را به طور واقع مطرح کنیم. یعنی از نگاهِ شخصی کارگردان و تهیه‌کننده فیلم و یا سریال جنگی ساخته نشود.

سینما و تلویزیون کم‌کاری کرده‌اند/ ما خانه‌نشین شدیم

سینما و تلویزیون کم‌کاری کرده‌اند که هنوز بسیاری از جوانان سؤال می‌کنند چرا ایران جنگ را ادامه داد؟ ما می‌توانیم کارهایی را بسازیم که این جوانان توجیه بشوند. البته کوتاهی سینما و تلویزیون تا خانه‌نشینی بسیاری از کاربلدهایی پیش رفته که زمانی جزو بازیگران رزمنده و نویسنده‌ها و کارگردانان فیلم‌های ارزشی بوده‌اند.  

چرا زنگِ خطر را رهبری به صدا درآوردند؟

* همین‌ اتفاقات باعثِ این زنگ خطری می‌شود که رهبر انقلاب دوباره به صدا درمی‌آورند؛ یعنی همان خطر تحریف جنگ! وقتی رسانه‌های غربی امروز طور دیگری به نسل جوان ما جنگ را معرفی می‌کنند آنجا این تحریفِ جنگ جدّی می‌شود؛ این در حالی است که برخی از مدیران تلویزیون به راحتی می‌گویند ما در معرفی شهدا کم‌کاری کرده‌ایم...

واقعاً اینکه در همین رسانه‌های غربی می‌گویند، می‌نویسند و کارهایی می‌سازند که نشان دهد ما شروع‌کننده جنگ بودیم و خیلی از شیطنت‌های دیگر که ذهنِ جوان ما را درگیر خودش می‌کند. تا جایی که از ما در کوچه و خیابان ما می‌پرسند چرا جنگیدید؟ من هم بارها گفته‌ام چه کسی می‌گوید ما جنگیدیم. ما در خانه خودمان نشسته بودیم به کشور ما حمله شد. ما چه کار می‌کردیم باید از تمامیت ارضی‌مان دفاع می‌کردیم.

این‌ها را نمی‌گویند، واقعیت‌ها را نشان نمی‌دهند و دنبال تحریف‌اند. واقعاً تحریف بزرگ‌ترین خطر است از کربلا تا همین الان. دنبال آن‌اند تا ماهیت اصلی را از بین ببرند. زنگ خطری که رهبر انقلاب به همه ما یادآور شدند تا جنگ تحریف نشود.

"لیلا در واکن مویوم" چطور ساخته شد

* شما را به شوخ‌طبعی و طنز می‌شناسند؛ واقعاً در جنگ آن‌قدر موقعیت‌های طنز وجود داشت؟

جنگ همه‌چیز داشت؛ شوخی هم داشت. موقعیت‌های طنزی که بهترین آدم‌ها خلقش می‌کردند. "لیلا در واکن مویوم" هم از دلِ همین موقعیت‌ها و خاطرات به‌وجود آمد که به سکانس‌های سریال‌ها و فیلم‌هایی هم تبدیل شد. چه کسی می‌گوید شوخی نبوده، هرکس به شکلی شوخی داشته است. مثلاً روحانی داشتیم که نماز شب می‌خواند. منتظر بود همه ما بخوابیم و نماز شبش را بخواند. اما ما نخوابیدیم و به محض اینکه تکبیرةالاحرام گفت 11 نفری که آنجا حضور داشتند همه تکبیرةالاحرام گفتند.

نمی‌توانست نمازش را بشکند و خنده‌اش گرفته بود. مگر این‌ها چه کسانی بودند؟ از آسمان که به زمین نرسیده بودیم همه زمینی بودند آسمانی شدند! همین بچه‌های جنگ یا خودشان و یا افراد خانواده‌شان بعدها مدافع حرم شدند. وقتی به سوریه رفته بودیم می‌دیدم عمده این رزمنده‌ها 20 یا 25 ساله‌اند.

ما را کمتر دعوت می‌کنند

* کدام کارها این روزها بیشتر به یادتان می‌آید و یا دوست داشتید در کدام کارهای دفاع‌مقدسی ایفای نقش می‌کردید؟

"روژان" را خیلی به یاد می‌آورم چون مستند محض است. یا سکانس قسمت بیست و هفتم سریال "معراجی‌ها" که خداحافظی می‌کنم چون فی‌البداهه بوده بسیار یادم می‌آید و از آن لذت می‌برم. کارهایی را دیده‌ام که دوست داشتم در آن‌ها ایفای نقش می‌کردم اما با خودم گفته‌ام شاید قسمت نشده! گاهی اوقات هم کمتر دعوت شده‌ام، چون برخی گفته‌اند سر صحنه بیاید ما نمی‌توانیم زندگی کنیم.

وقتی قطعنامه امضاء شد مثل گربه گیج شدیم

* دفاع‌مقدس خاطرات دیگری را هم به یادتان می‌آورد؛ چه شیرینی‌ها و تلخی‌هایی برای شما داشته است؟

شیرین‌ترین لحظه در جنگ لحظه‌ای بود که اولین پیروزی عظیم نصیب رزمندگان اسلام یعنی فتح خرمشهر شد. و تلخ‌ترین، روزی بود که قطعنامه امضاء شد و گیج شدیم. مخصوصاً زمانی‌که در عمق 100 کیلومتری خاک عراق بودیم و به ما گفتند برگردید و آن برگشت خیلی بد بود.

آرزوی شهادت در سوریه

* من شنیدم زمانی که سوریه بودید آرزوی شهادت کردید...

بله آرزو دارم و با همین امید به سوریه رفتم. به سردار قاآنی (فرمانده کنونی سپاه قدس) گفتم همین‌طوری بمیرم خیلی نامردیه. دوست دارم شهید بشوم. البته آرزوی دنیایی هم دارم که فیلم "دخترم سارا" و "سر به راه" را که برای ایام اربعین حسینی است و یا "سنگ و شیشه" و حتی "پهباد ایرانی" را بسازم.  

آیا نفوذ به 13 آبان می‌رسد؟

* در سریال "نفوذ" هم که در مقام بازیگردان و بازیگر حضور داشتید؛ از پخش آن خبری دارید؟

چندی پیش سریالی بازی کرده بودم که شبکه قرآن پخش کرد. فیلمنامه طنز و جذابی برای پیاده‌روی اربعین نوشته‌ام پروانه ساخت گرفته‌ام که فیلم سینمایی "سر به راه" را بتوانم بسازم البته امیدی به حمایت ندارم. در سریال "نفوذ" هم بازیگردانی کرده‌ام و بازیگری که امید دارم در 13 آبان و ایام تسخیر لانه جاسوسی بتوانند آن را به پخش تلویزیون برسانند. این سریال 4 سال تحقیقاتش به طول انجامیده و بیشتر از 200 کتاب خارجی و ایرانی برای ساخت 45 قسمت سریال بهره‌برداری شده است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران