امین حطیط: عادیسازی شتابزده به نفع رژیم صهیونیستی نخواهد بود
یک تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه تأکید کرد که اقدام شتابزده رژیم صیونیستی برای عادیسازی روابط با کشورهای عربی نمیتواند امنیت پایدار برای آن ایجاد کند و از موازنه وحشت تلآویو بکاهد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، امین محمد حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای در روزنامه البناء لبنان نوشت که پروژه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای حل بحران خاورمیانه که تحت عنوان چشمانداز سازش مشخص شده و با عبارت معامله قرن شناخته شده، تلاش دارد تمام اراضی تاریخی فلسطین را طی مراحل متعدد به اسرائیل واگذار کند و تنها نوار غزه است که شامل این موضوع نمیشود، این طرح همچنین حقوق فلسطینیان در اراضی تاریخی خود و حق بازگشت و حق تأسیس رژیم سیاسی مستقل در اراضی این کشور را نادیده میگیرد. با این وجود باید گفت که تمامی این رویکردها همراه با پروژه ترامپ از بین رفته است.
صاحب این طرح میدانست که موفقیت و تثبیت این معادله به معنی تشکیل دولت کامل اسرائیل در فلسطین اشغالی و از بین بردن کامل آرمان فلسطین خواهد بود و این موضوع نیز جز در سایه به رسمیت شناخته شدن اسرائیل به عنوان یک محور اساسی در منطقه و ایجاد مناسبات طبیعی بین اسرائیل و کشورهای عربی منطقه تحت عنوان عادیسازی روابط غیر ممکن خواهد بود.
عادی سازی که آمریکا و اسرائیل به دنبال تحمیل آن هستند، شامل سه موضوع است: موضوع اول به رسمیت شناخته شدن اسرائیل به عنوان یک دولت مشروع از سوی کشورهای عربی و اسلامی است. محور دوم به رسمیت شناخته شدن یک رژیم یهودی و حق آن در تعامل با محیط اطراف خود است و محور سوم نیز از بین بردن هرگونه مطالبهای در خصوص بازگرداندن اراضی و ثروت فلسطین اشغالی است که اسرائیل بر روی آن دست گذاشته است. به این ترتیب باید گفت که عادیسازی که اسرائیل به دنبال آن است، تنها شامل از بین رفتن خصومت موجود و تشکیل ائتلاف فیمابین در برابر کسانی است که آنها را دشمن مشترک قلمداد کردهاند.
البته باید گفت عادیسازی که اسرائیل به دنبال تحمیل آن به کشورهای عربی است، اصطلاحی است که در غیر معنای واقعی و حقوقی خود استفاده میشود. عادی سازی از لحاظ حقوقی به معنی برقراری مناسبات بر اساس ماهیت مسائل است. این در حالی است که رژیم اسرائیل رژیمی است که در اراضی غیر تشکیل شده و نه تنها متجاوز به حقوق فلسطینیها به شمار میرود، بلکه تجاوز آن به سوریه و لبنان نیز قطعی است. اسرائیلیها اراضی سوری جولان و اراضی لبنانی مزارع شبعا و الغجر و 13 منطقه مرزی را اشغال کردهاند.
بنابراین تمام اقداماتی که اسرائیل انجام میدهد در چارچوب تجاوز تلقی میشود و این رژیم را یک کشور متخاصم و دشمن معرفی میکند، از این رو برقراری مناسبات طبیعی با اسرائیل قبل از حل و فصل تجاوز رژیم صهیونیستی به معنی تسلیم شدن در برابر اسرائیل است و صلح و سازش به شمار نمیرود. در این معنا قبل از بازگشت حقوق آوارگان فلسطین هیچ گونه عادیسازی امکان پذیر نیست. این موضوع تنها شامل کشورهایی که مورد تجاوز رژیم صهیونیستی قرار گرفتهاند نمیشود، بلکه تمام کشورهای عربی که منشور اتحادیه عرب و توافق دفاع عربی مشترک را امضا کردهاند شامل این موضوع میشوند.
از سوی دیگر پیش از این نیز برخی کشورها توافق سازشی با رژیم صهیونیستی امضا کرده و مدعی بودند که این توافق تنها راه آزادسازی اراضی آنها است، ادعایی که هیچگاه تحقق پیدا نکرد و توافق با اسرائیل باعث حفظ حقوق فلسطینیان نشد، چرا که اقدام این کشورها نه تنها نتوانست سرزمینهای اشغالی یا ثروت اسرائیل را مورد تهدید قرار دهد، بلکه به اسرائیل در ادامه ظلم ضد فلسطینیان کمک کرده آنها را تسلیم محض اسرائیل کرده و باعث شد آنها حقوق ملت فلسطین را به هدر دهند. به این ترتیب کشورهای مذکور از اردوگاه مطالبهگر برای آزادی فلسطین به اردوگاه دشمن منتقل شدند. این همان اتفاقی است که امروز نیز برای امارات رخ داده و وارد ائتلاف مستقیم با اسرائیل ضد ایران شده که یکی از مهمترین محورهای جریان مقاومت در منطقه برای آزادسازی فلسطین به شمار میرود.
امین حطیط عادی سازی روابط با اسرائیل را یک کودتای استراتژیک و تحولی دراماتیک در عرصه منطقهای و بینالمللی دانست که در وهله اول اینگونه نشان میدهد که معامله قرنی که دونالد ترامپ برای از بین بردن آرمان فلسطین و محروم کردن ملت فلسطین از حقوق طبیعی آن برنامهریزی کرده را در مسیر موفقیت قرار میدهد. به ویژه در شرایطی که قطار عادی سازی روابط کشورهای عربی به حرکت درآمده و کشورهایی که منتظر امضای قرارداد تسلیم در برابر اسرائیل هستند، بیش از کشورهایی است که تاکنون این توافقنامه را امضا کردهاند. برخی معتقدند که به این ترتیب باید گفت یک نقشه ژئوپلیتیک جدید در منطقه شکل میگیرد که متفاوت از گذشته است.
حطیط با رد این ادعا گفت که آنچه که گفته شد واکنشی شتابزده نسبت به حوادث است، آنها تصور میکنند که آرمان فلسطین به پایان رسیده و قطار عادی سازی روابط با اسرائیل متوقف نخواهد شد و اسرائیل را بعد از محاصره و انزوا به ائتلافی منطقهای رسانده است.
امین حطیط در ادامه مقاله خود تاکید میکند که با این دیدگاه با موافق نیست، چرا که ما همچنان اصرار داریم بگوییم که اسرائیل یک مولود غیرطبیعی است و حیات و عناصر استمرار حیات آن به خودی خود محقق نشده است. بلکه موجودیت آن مرتبط با سه عامل خارجی است که قدرت کنترل آن را ندارد. این عوامل عبارتند از: عامل بینالمللی که قدرت حمایت از اسرائیل را فراهم کرده، عامل منطقهای که در همسایگان و مقداری دورتر از جغرافیای فلسطین قرار دارد و عامل داخلی که شامل فلسطینیان داخل سرزمینهای اشغالی است.
لذا باید گفت هر اندازه که کشورهای سازشکار با اسرائیل در مسیر عادیسازی روابط با این رژیم صف ببندند، نمیتوان اطمینان داشت که اسرائیل به آینده خود امیدوار است، چرا که تمام این سه عنصر به صورت مشترک محقق نشده است. در حال حاضر آمریکا امنیت رژیم صهیونیستی را خط قرمز خود میداند و امنیت و موجودیت آن را بر تمامی ملاحظات دیگر اولویت بخشیده است. اما این موضوع نمیتواند تا ابد ادامه داشته باشد، بلکه تابع مجموعهای از متغیرات است که در اینجا مجال بحث آن وجود ندارد.
در خصوص روند سازش با محیط اطراف سرزمینهای اشغالی نیز ما معتقدیم که بین دولتها و ملتها تفاوت وجود دارد. ما اعتقاد راسخ داریم که اجماع نسبی در میان ملتهای عربی و اسلامی در روند عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی وجود دارد و بخش مهمی از دولتهای عربی نیز همچنان سازش با اسرائیل را رد میکنند. این کشورها فراتر از محور مقاومت هستند که نه تنها سازش با اسرائیل را رد میکند بلکه تمام پتانسیل خود را برای آزادسازی فلسطین به کار گرفته است. آنها نظم جهانی تک قطبی به فرماندهی آمریکا را رد می کنند و با وجود محاصره و فشار استعماری شدیدی که بر آن وارد می شود، در مواضع خود ثابت قدم باقی مانده وبه عنصری قوی و تاثیر گذار برای کمک به ملت فلسطین جهت باز پس گیری حقوق مشروع آن تبدیل شده است.
اما باید گفت مهمترین و تاثیرگذارترین مبنا در شکست روند سازش، موضع ملت فلسطین است که به صورت قاطع بر تعهد به حقوق خود بدون سازش با دشمن تاکید دارد. مواضع رهبران گروههای مقاومت فلسطین این اطمینان را حاصل می کند که آنها همچنان تصمیم دارند بر سر مبانی و حقوق خود باقی بمانند و نمیخواهند از این مبانی عقبنشینی کنند.
حطیط در پایان مقاله خود تاکید می کند که به طور خلاصه باید گفت که در قواعد درگیریهای مسلحانه مبنایی وجود دارد که معتقد است درگیریها جز در سایه تسلیم شدن یک طرف یا انعقاد قرارداد صلح که به هر طرف امکانات لازم و حق طبیعی آن را بدهد، امکان پذیر نیست. از آنجا که فلسطینیان امضای تسلیم شدن در برابر اسرائیل را رد میکنند و اسرائیل نیز عقبنشینی از اشغالگری فلسطین را نمیپذیرد و از سوی دیگر محور مقاومت به حمایت از آرمان فلسطین اصرار دارد، لذا باید گفت که تمامی سناریوهای طراحی شده برای عادی سازی روابط با اسرائیل که دشمنان در بوق و کرنا کردهاند با وجود تغییرات ظاهری که در نقشه استراتژیک منطقه ایجاد میکند، اما نمیتواند در ایجاد ثبات برای رژیم صهیونیستی تاثیرگذار باشد. لذا باید گفت روند سازش هیچ تغییری در نقشه استراتژیک قدرتهای منطقه ایجاد نخواهد کرد، کسانی که امروز عادیسازی را علنی کردهاند، از چندین دهه قبل به صورت مخفیانه با اسرائیل همکاری میکنند، ما به سازشکاران میگوییم که اقدام شما گرچه خیانتی ضد آرمان فلسطین است، اما فلسطینیها جایگاه خود را از دست نمیدهند و فلسطین تنها در اختیار ساکنان اصلی آن خواهد بود.
رژیم صهیونیستی نیز همچنان در سایه معادلات وحشتی که در آن به سر می برد، با وجود نگرانی از موشکها و انتفاضه مردمی و درگیری ها و جنگ های احتمالی بر سر الجلیل و مناطق دیگر نمیتواند امنیت را برای خود محقق کند، چرا که دشمنان این رژیم به دنبال دستیابی به قدرتهای نظامی و میدانی هستند و عزم و اراده مقابله با دشمن را کسب کرده و به دنبال احیای حقوق خود هستند، لذا اسرائیل به عنوان یک رژیم اشغالگر نمیتواند زیاد دوام بیاورد.
انتهای پیام/