یادداشت| "جنگ نرم" در عاشورا
جنگ نرم آلامیه با دفاع اهلبیت(ع) خنثی شد، اگرچه آنها در جنگ سخت پیروزی ظاهری به دست آورده بودند اما در جنگ نرم، سختترین شکست تاریخ حکومت خود را متحمل شدند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جنگ نرم پیشینهای دیرینه دارد و تاریخ پرفراز و نشیب اسلام هماره شاهد آن بوده و بسیاری از تحولات تاریخی بر مبنای جنگ نرم رخ داده، یکی از شواهد وقوع جنگ نرم در تاریخ صدر اسلام حادثه عظیم عاشورا است.
جنگ نرم یکی از ارکان حکومتهای مستبد و استعمارگر است، حکومتهای نامشروع برای مشروع جلوه دادن خود، با ابزارهای مختلف سعی در از میان بردن مخالفین دارند تا از این رهیافت علاوه برناحق جلوه دادن طرف مقابل، اهداف استعماری و استبدادی خود را پیش ببرند. یکی از مهمترین این ابزار تبلیغ منفی در سطح جامعه بر علیه گروه مخالف است، در تاریخ صدر اسلام طی 52 سال تبلیغ منفی خلفای سهگانه نخست و پس از آن حکومت مستبدانه بنیامیه که ثمره انحرافی بود که در سقیفه ایجاد شده بود، حکومت اسلامی را از مدار الهی خود خارج کردند و مسلمانان دین را در ضد دین جستجو وحق را در باطل میدیدند؛ چنانکه در غدیر خم بیش از صدهزار نفر با علی بیعت کردند.
اما پس از 72 روز تنها سه نفر ثابت قدم ماندند(1) و یا در جنگ صفین بیش از 70 هزار نفر در سپاه علی(ع) بودند اما سرانجام حکمیت را بر على تحمیل کرده و او را بینماز و کافر خواندند ولایت و حقانیت او را زیر سؤال بردند و تا سه قرن او را خلیفه فتنه میدانستند.(2) پس از او با حسن بن علی بیعت کردند اما در یک شب 12 هزار نفر از سپاه او رفتند(3) آنانی که باقی ماندند صلح را بر او تحمیل کردند، اما چگونگی وقوع جنگ نرم در واقعه عاشورا خواندنی است.
امام حسین(ع) در شرایطی پای به کربلا گذاشتند که کوفیان نامههای متعددی برای دعوت از ایشان فرستاده بودند اما در نیمههای راه به امام خبر رسید که با آمدن عبیدالله بن زیاد اوضاع کوفه دگرگون شد و امیدی به یاری آنان نیست اما این راهی بود که امام انتخاب کرده بود اگر چه در مواجهه با کوفیان فرموده بودند اگر نمیخواهید یاری کنید باز میگردم (4) یقیناً یزید با بازگشت او نیز مخالفت میکرد، سپاه شامی با عقیدهای باطل مبتنی بر عدم حقانیت حسین به کوفیانی پیوستند که هماره منافع شخصی خود را بر عقاید دینی ترجیح میدادند، این دو گروه آنچنان از نظر تفکر به یزید وابسته بودند که کشتن فرزند رسول خد(ص) و آواره کردن خاندان او برای آنها هیچ اهمیتی نداشت اما پس از واقعۀ تلخ عاشورا و حرکت کاروان به سمت کوفه و از آنجا به شام، نگاههای مردم حاکی از نوع نگرش آنها به امام حسین بود.
آنها چندان در خود احساس تألم و ندامت نمیکردند و ریشهیابی این واکنش حقایق را روشن میکند که خلاصه آن تخریب اصول عقیدتی آنها توسط عمّال یزید بود، یزیدیان با تبلیغات سوء گسترده اوضاع را به گونهای رقم زدند که گویا حسین در این قیام مقصر بوده و در جنگ دو راه بیشتر ندارد؛ یا کشته میشوی و شکست میخوری و یا پیروز خواهی شد. حسین در این قیام کشته شد و به ظاهر شکست خورد از این رو این یک اتفاق ساده مانند اتفاقات دیگر تلقی میشد.
هجمۀ دوم دشمن زیر سؤال بردن اهداف حسین بن علی بود، بنیامیه با شایعهپراکنی میکوشید هدف قیام حسین بن علی(ع) را در زیر گردوغبار آن پنهان کند، از جمله آن شایعات این بود که آنها ابتدا حکومت یزید را موجّه جلوه دادند و در ذهن مردم اینگونه القا کردند که یزید خلیفۀ مسلمین است و جامعه نیاز به وحدت و انسجام دارد، اما حسین بن علی علیه خلیفه خروج کرد و اجتماع مسلمین را برهم زد و یزید چارهای جز مقابله با او نداشت.
در مقابل این رفتار فریبنده، سرداران و ارکان اصلی عاشورا یعنی امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) مهمترین نقش و وظیفه خود را ایفا کردند. آن دو بزرگوار با تبیین هدف قیام امام حسین(ع) و سرزنش کسانی که وعده نصرت دادند اما پیمان شکستند، نگاه کوفیان را دگرگون کردند، آنقدر که در نقلها آمده است شیون، ناله و اشک ندامت کوفیان کوچه و بازار شهر را پرکرد(5) در چنین شرایطی آن دو بزرگوار فرصت را غنیمت شمردند و ترفند یزیدیان را برملا کرده و به هوای مسموم شهر کوفه که از تبلیغات سوء آنها آلوده شده بود حال و هوای حسینی دادند
امام سجاد و زینب کبرى با گریه و عزداری بر کشتهشدگان، ابعاد مظلومیت امام حسین را تبیین کرده و حقانیت قیام را اثبات کردند و اینگونه ابهامی که آلامیه در ذهنها خلق کردند و اینگونه القا کرده بودند که حسین طغیانکننده و خروجکننده بر علیه دین وخلیفه است از صفحۀ ذهن مردم زدودند.
اما در شام اوضاع به گونهای دیگر بود، شهری که اسلامش اسلام معاویه بود و علی و آل علی را نمیشناختند و حسین و اسرا را خارجی میخواندند، حکومت طولانی مدت معاویه آن شهر را چنان باب میل او ساخته بود که وقتی نماز جمعه را در روز چهارشنبه خواند (6) کسی اعتراض نکرد، طبیعی بود در چنین شرایطی، روشن کردن ذهن مردم آن دیار بسیار سخت بود اما سخنرانی روشنگرانۀ امام سجاد نه تنها مردم را روشن میکرد حتی مشروعیت حکومت یزید را به طور کامل زیر سؤال میبرد.
تحقیر یزید در جلسهای که قصد تحقیر زینب و آلالله را داشت نشان دهنده به خطا رفتن پیشبینیهای یزید بود و دانست که ادامۀ حضور اسرا در شام ماهیت ضددینی او را بیشتر برملا خواهد کرد، از این رو دستور داد تا هر چه زودتر اسرا را به مدینه بازگردانند. خطبههای زینب آنچنان کوبنده، عزتمند و رسواکننده بود که یزید به طور کامل این خیانت را از خود دور کرد و آن را به گردن ابنسعد انداخت. کار رسوایی او به جایی رسید که زنان حرمسرای او وی را به شدت نکوهش کردند.
بنابراین جنگ نرم آلامیه با دفاع اهلبیت(ع) خنثی شد، اگرچه آنها در جنگ سخت پیروزی ظاهری به دست آورده بودند اما در جنگ نرم سختترین شکست تاریخ حکومت خود را متحمل شدند و از آن پس جنبشهای ضد اموی خواب راحت را از چشمان آنها گرفتند و مردم شهرها همه بیدار شده بودند. پایههای حکومت سست و لرزان شد و آل عباس از موقعیت به وجود آمده توسط آلهاشم استفاده کرد و آلامیه را در هم کوبید؛ یعنی گرایش به اهل بیت آنقدر زیاد شده بود که شعار "الرضا من آل محمد" رمز پیروزی عباسیان بر امویان بود.
نه تنها حسین بن علی(ع) به هدف خود رسیده بود حتی کسانی که بغض آل علی را به دل داشتند از آن فضای به وجود آمده استفاده کردند و بنیامیه را ساقط کردند، پس از آن بود که کسی در دل خود تردیدی نسبت به حقانیت آلالله نداشت؛ اگرچه به ظاهر بیشترشان زیر سایه سقیفه سینه میزدند اما این قانون الهی است که: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ».
* حجتالاسلام زینالعابدین گلایری مدرّس حوزه و دانشگاه
==================
1ـ رجال الکشی/ ص 11 و 36
2ـ تاریخ و سیره امیر المومنین علی (ع)، رسول جعفریان 220-191
3ـ انساب الاشراف/ 38/ 3
4ـ تاریخ یعقوبی/ 244/ 2
5ـ حماسه کربلا/ ص 355
6ـ مروّج الذهب/ 172/ 2
انتهای پیام/