آیا ترامپ از ۳ رئیس جمهور شکست خورده قبلی آمریکا درس میگیرد؟
نویسنده به ترامپ توصیه کرده آن چه را که در حال حاضر مردم خواستار آن هستند، بپذیرد و اگر در رقابتهای انتخاباتی نیز متحمل شکست شد، این شکست را پذیرا باشد و به عنوان رئیس جمهور سابق آمریکا به دنبال انجام کارهای موثر باشد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، پایگاه آمریکایی «ریل کلیر پولیتیکس»، با انتشار یادداشتی به دلایل باخت روسای جمهور سابق آمریکا در دور دوم رقابتهای انتخاباتی پرداخته و به ترامپ درباره احتمال عدم راه یابی به دور دوم ریاست جمهوری در آمریکا هشدار داده است.
این یادداشت با عنوان «آیا ترامپ می تواند از باخت سه رئیس جمهور گذشته درس بگیرد؟» از سوی «میرا آدامز» تهیه شده و در آن نویسنده در ابتدا نگاهی تاریخی را به دلایل باخت «جرج بوش» پدر، «جرالد فورد» و «جیمی کارتر» در دور دوم رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری داشته است.
در ابتدای این یادداشت گفته شده است: از زمان پایان جنگ جهانی دوم تا کنون، 18 انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا برگزار شده است. 11 مورد از این انتخاباتها از سوی روسای جمهوری برگزار شده که همزمان مسئولیت داشته و از این 11 رئیس جمهور، 8 نفر از آنان موفق به راه یابی به دور دوم ریاست جمهوری و انتخاب مجدد شده و در واقع قدرت و توانایی خود را برای دومین دور نشان دادهاند.
نویسنده در ادامه با اشاره به عبارت معروف «گذشته آینده را تضمین نمی کند»، معتقد است که سه رئیس جمهور پیشین آمریکا شامل «جرالد فرود»، «جیمی کارتر» و «جرج واکر بوش» همگی شامل این حقیقت تلخ بودند و حال «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور فعلی آمریکا به شدت در تقلا و تلاش است تا به سرنوشت این «سه رئیس جمهور یک دورهای» گرفتار نشود.
در ادامه یادداشت نویسنده سه تجربه شکست خورده روسای جمهور قبلی آمریکا را مورد اشاره و بررسی قرار داده است و در این ارتباط هرکدام را به تفصیل تشریح کرده است:
انتخابات ریاست جمهوری 1976 و باخت فورد
در این انتخابات «جرالد فرود» تنها 48 درصد آرا بدست آورد و در مقابل جیمی کارتر موفق به کسب 50.1 درصد آرا شد. همچنین براساس آرای الکترال کالج، فورد موفق به کسب 240 رای الکترال و در مقابل کارتر 297 رای الکترال را بدست آورد.
چرا فورد باخت؟
نخست این که «جرالد فورد» در واقع مسئولی غیرمنتخب بود و پیشینه کمپین انتخاباتیاش متاثر از ماجرای رئیس جمهور غیرمحبوب «ریچارد نیکسون» بود که فورد به عنوان معاون رئیس جمهور پس از ماجرای رسوایی رئیس خود روی کار آمده بود. دوم آن که فورد در دورهای ریاست جمهوری را در دست داشت که با آمار بیکاری و تورم بالا و رشد اقتصادی آهسته و کند به عنوان یک دوره اقتصادی تیره و تار شناخته می شود. در همین ارتباط نیز «ابتکارعمل فورد برای مهار تورم» همچنان به عنوان خطاهای بزرگ سیاست داخلی آمریکا شناخته می شود. سوم این که سقوط ویتنام جنوبی در آوریل 1975 و تصویر حادثه برای هلی کوپترهای این کشور از پشت بام سفارت آمریکا در شایگون، تصویری بسیار مخرب را نه فقط از دولت فورد برجای گذاشت بلکه تاثیرات منفی این موضوع تا دههها در سیاست خارجی آمریکا باقی ماند. چهارم این که با وجود نشانههایی از بهبود اوضاع اقتصادی در سال 1976 اما فورد نتوانست این احساس عمومی را در میان رای دهندگان ایجاد کند که دیگر به ماجرای نیکسون، واترگیت و سالهای جنگ ویتنام توجه نکنند و فورد در واقع نتوانست از زیر این فشارها شانه خالی کند.
«جیمی کارتر» به عنوان یک فرماندار کمتر شناخته شده و فردی کشاورز از جورجیا و همزمان با آن که دولت واشنگتن دچار رسواییها و شکستهای داخلی و خارجی شده بود، وارد صحنه انتخابات شد. کارتر با شعار «رهبری برای تغییر» وارد رقابتها شد و توانست نگرش ملی غالب را به سمت خود جلب کند و شعار «هرگز به تو دروغ نخواهم گفت» را مطرح کرد و آخرین نرخ اقبال به او تا پیش از انتخابات 1976، 50 درصد بود.
نویسنده این یادداشت در ادامه به ترامپ توصیه کرده است که باید بتواند پیامی را برای جذب افکارعمومی داشته باشد.
انتخابات 1980 و باخت کارتر
در این بخش نیز نویسنده دلایل باخت کارتر را مورد بررسی قرار داده و در ارتباط با آن گفته است:
در انتخابات 1980 جیمی کارتر فقط توانست 41 درصد آرا را بدست آورد و در مقابل رونالد ریگان 50.7 درصد آرا را کسب کرد. البته اختلاف کارتر و ریگان در آرای الکترال بسیار زیاد بود و در حالی که ریگان موفق به کسب 489 رای الکترال کالج شد، اما در مقابل جیمی کارتر فقط 49 رای الکترال را بدست آورد.
چرا کارتر باخت؟
بسیاری از آمریکاییها معتقد بودند که کارتر رهبری ضعیف است که نمی تواند وظایفش را به خوبی انجام دهد. رای دهندگان همچنین با یک اقتصاد فاجعه بار با رشد اقتصادی منفی، بیکاری بالای 7 درصد و تورم افسارگسیخته 13 درصدی در سال 1979 با نرخ سودبانکی بی سابقه و بحران انرژی روبرو شدند.
همه این شرایط باعث شد تا به اعتقاد رای دهندگان آمریکایی، مسائل بین المللی از کنترل آمریکا خارج شود که این موضوع نیز ریشه در رهبری نادرست و اشتباه ریاست جمهوری داشت و او بود که به اعتقاد رای دهندگان مسئول کاهش و افول جایگاه جهانی آمریکا شده بود. همچنین عزت نفس ملی آمریکاییها در این دوره در جریان بحران سفارت آمریکا در ایران و همچنین شکست مرگبار در صحرای طبس، تهاجم روسیه به افغانستان و غیبت آمریکا در المپیک 1980 مسکو به شدت جریحه دار شده شود.
پس از کارتر، «رونالد ریگان»، فرماندار کالیفرنیا برای پیروزی شانس خوبی به دست آورد و ریگان توانست خودش را به عنوان رهبری مقتدر با چشم اندازی امیدوارکننده به آینده نشان دهد. توانایی کارتر که سالها به عنوان بازیگر در هالیوود ایفای نقش کرده بود، برای ارتباط با آمریکاییها و جایگاه او به عنوان کسی که سالها فرماندار پرجمعیت ترین ایالت آمریکا بوده در کنار مقایسه او با کارتر باعث جلب مشارکت بسیاری برای رای دادن به او شد و ریگان شعار خود را «بگذارید تا دوباره به آمریکا عظمت ببخشیم» اعلام کرد.
نویسنده در ادامه به جملات تاثیرگذار ریگان در رقابت با کارتر اشاره میکند و می گوید: ریگان در مناظره انتخاباتی یک سوال را مطرح کرد که بعد از آن تقریبا در بسیاری از رقابتهای انتخاباتی بکار رفته است و آن این سوال بود: آیا وضعیت شما در مقایسه با چهار سال گذشته بهتر شده است؟
به گفته نویسنده، نرخ محبوبیت کارتر تا پیش از برگزاری انتخابات در آمریکا به 33 درصد رسیده بود و شرایط او به دلیل ارتباطات ضعیف و ناتوانی در مقام رهبری آمریکا به شدت افول کرده بود و درحال حاضر 40 سال پس از کارتر، حال ترامپ خود را فردی قدرتمند در داخل و خارج آمریکا می بیند، اما چنین تصوری در میان بسیاری از رای دهندگان وجود ندارد و ترامپ برای انتخاب مجدد باید بتواند این شکاف خود را با رای دهندگان پر کند.
انتخابات 1992 و شکست بوش
در این انتخابات «جورج واکر بوش» با 37 درصد در مقابل «بیل کلینتون» با 43 درصد باخت. در این انتخابات نامزد سوم انتخاباتی؛ «راس پرو» نیز 18.9 درصد آرا را بدست آورد. از آری الکترال کالج نیز 168 رای نصیب بوش و 370 رای نصیب کلینتون شد و نامزد سوم رای الکترال کالج به دست نیاورد.
چرا بوش باخت؟
نخست آن که تیم کلینتون یک شعار تبلیغاتی درباره اقتصاد را با عنوان «این وضعیت اقتصادی احمقانه است» را به خوبی به کار گرفتند و روی آن مانور دادند. اقتصاد در سال 1992 در رکود به سر می برد و شعار کلینتون به خوبی مستحکم و با صلابت بود. دوم این که شکست بوش در واقع عبور از یک نسل کلاسیک به نسل جدید قلمداد می شود. کلینتون همچنین فرمانداری خوشنام و کاریزماتیک در «آرکانزاس» به شمار میآمد که در سن 46 سالگی به عنوان نخستین فرد از «نسل دوره انفجار جمعیت پس از جنگ جهانی دوم» ( مشهور به نسل بیبی بومرها) نامزد ریاست جمهوری در آمریکا شده بود. سوم این که کلینتون در سخنان و تبلیغات خود «جرج واکر بوش» را که در جنگ خلیج فارس به پیروزی رسیده بود، در مقابل برنامه کاری و عملکرد خود معرفی می کرد. تیم تبلیغاتی کلینتون همچنین این تصور را ایجاد کردند که جرج واکر بوش با زمانه فرهنگ پاپی بیگانه است و برای نشان دادن این موضوع کلینتون در نمایشگاهی شروع به نواختن ساز «ساکسیفون» کرد و شیوه رقابتها و مبارزات انتخاباتی را از آن زمان به بعد تغییر داد. چهارمین عاملی که میتواند باخت و شکست جرج واکر بوش را توضیح دهد، حضور «راس پرو» به عنوان نامزد سوم و مستقل انتخاباتی در این دوره بود که موفق به کسب حدود 19 درصد از آرا شد.
به گفته نویسنده نوع شخصیت و رفتار بوش در جریان رقابتهای انتخاباتی نیز بسیار مهم بود و در حالتی که در یکی از مناظره های انتخاباتی، بوش خود را بی تاب و کم طاقت نشان می داد، در مقابل کلینتون توانسته بود شخصیتی آرام و با حوصله را از خود نشان دهد که این موضوع نیز در باخت بوش از کلینتون بسیار تاثیرگذار بود و نگاه مکرر بوش به ساعت مچی این تصور را ایجاد کرد که دوره بوش به پایان رسیده است.
در این یادداشت آخرین نرخ محبوبیت بوش تا پیش از انتخابات 34 درصد عنوان شده است.
در پایان این یادداشت، نویسنده به «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور فعلی آمریکا توصیه می کند که برای آن که به سرنوشت دیگر روسای جمهور تک دورهای آمریکا دچار نشود، مسیر شفاف و مشخصی داشته باشد.
به گفته نویسنده، یکی از دلایل باخت بوش این بود که کلینتون او را به عنوان رئیس جمهوری معرفی کرد که همدلی و همراهی کمتری با دردها و مشکلات طبقه متوسط آمریکا دارد و حال ترامپ نیز با همین مشکل و چالش مشابه روبرو است، چون در حال حاضر بسیاری از آمریکاییها با چالش ناشی از بحران همه گیری کرونا و مشکلات اقتصادی ناشی از آن مواجه هستند.
نویسنده همچنین به ترامپ توصیه کرده که آن چه را که در حال حاضر مردم خواستار آن هستند، بپذیرد و اگر در رقابتهای انتخاباتی نیز متحمل شکست شد، این شکست را پذیرا باشد و به عنوان رئیس جمهور سابق آمریکا به دنبال انجام کارهای موثر باشد، نه آن که اتهام تقلب را تکرار کند یا آن که مدعی باشد که باید به دور سوم ریاست جمهوری نیز راه یابد، چون این اقدامات و اظهارات باخت ترامپ را تضمین خواهد کرد.
انتهای پیام/