مشروح گفتوگوی زنده تسنیم با محمدحسین لطیفی| عذرخواهی به خاطر "قلبیخی" ناتمام/ ۷۵ درصد بودجه فیلم به بازیگرها میرسد! + فیلم
کارگردان سینما و تلویزیون میگوید: باید نظارت را جدی گرفت تا شاهدِ نمایش بدون قید و بند تجملات در شرایط کنونی جامعه و کمفروشی و کمکاری سریالسازان نمایشخانگی، نباشیم. بازیگران اسپانسر میآورند و ۷۵ درصد بودجه فیلمها به آنها اختصاص میدهند.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: در چند سال اخیر، بسیاری از سینماگران و حتی تلویزیونیها به سمت سریالهای خانگی رفتهاند، بحث پولهای مشکوک و کثیف، دستمزدهای گزافِ بازیگران و عوامل کارها، رعایت نشدن شرع و عرف و محتوای غلطِ ضد خانواده جزو مسائلی است که صدای بسیاری را درآورده اما کماکان خبری از نظارت نیست.
سریالهای ناتمامِ خانگی!
در طول اینسالها آنقدر سهلانگارانه از کنار نظارت بر شبکه نمایشخانگی عبور کردهایم که هر روز سینماگری میآید و سریالی را تا چند قسمت جلو میبرد، پولش را درمیآورد و بدون هیچ توضیحی داستان را بدون سرمنزل و نتیجه رها میکند. از سریال "قهوهتلخ" مهران مدیری گرفته تا "رقص روی شیشه" که بدون هیچ توضیحی مخاطب را با نتیجه نامفهوم داستان و بدون تعهد عوامل و سازندگانش، تنها گذاشتند.
گلایه از آببستنهای متعدد و عشقهای مثلثی
در کنار این موارد نمایش ابتذال، عشقهای مثلثی، قبحشکنی بسیاری از احترام های درون خانوادگی کاری است که شبکه نمایش خانگی با افکار مردم میکند. در سریالهایی مثل "دل"، مخاطبان هم از آببستنهای متعدد گلایه دارد و هم نمایش لوکسترین خودروها، کاخنشینی و تجملگرایی و همچنین نشان دادن چندین عشق مثلثی. اینها گوشه کوچکی است از آن چه امروز در شبکه نمایش خانگی میگذرد.
پشت پرده دستمزدها و پولهای مشکوک در سریالهای خانگی
به سراغ محمدحسین لطیفی کارگردان سینما و تلویزیون رفتیم و با او درباره پشت پردهها و وضعیت نابسامان و آزاردهنده شبکه نمایشخانگی به گفتوگو نشستیم. کارگردانی که جزو اولینها در ساخت سریالخانگی بود و او را با کارهایی مثل "قلب یخی" و "ساخت ایران"، "روز سوم" و "توفیق اجباری" در سینما و "صاحبدلان"، "وفا"، "کت جادویی" و "سفر سبز" در تلویزیون به یاد میآوریم. این اولین مصاحبه لایوِ لطیفی به شمار میرود که او به بالا رفتن دستمزدهای بازیگران و عوامل کارها اشاره مستقیم داشت؛ جایی که آنقدر دستمزد سلبریتیها بالا میرود که 75 درصد بودجه فیلم به بازیگرها میرسد.
لوکسنشینی و لوکسسواری آقایان و خانمهای شیکپوش
از طرفی دیگر در جریان این گپ و گفت به تغییر سبک زندگی به سمت فرهنگ غربی اشاره شد. دیدن تصاویری از لوکسنشینی و لوکسسواری آقایان و خانمهای شیکپوش، امنیت روانیاش را به خطر میاندازد. این رویه انحراف و کجروی مدتهاست دامنِ سریالهای خانگی را گرفته اما توقف صدور پروانه نمایشهای جدید و بحث برای انتقال حوزه نظارتها و صدور پروانه ساختها و نمایشها به جایی دیگر برود؛ صحبت بر سر سازمان صداوسیما و مجموعه "ساترا" (سازمان تنظیم و مقررات صوت و فراگیر) بالا گرفته است.
فیلم کامل گفتوگو
اولین گفتوگوی لایو محمدحسین لطیفی با تسنیم
توجه شما را به مشروح این گپ و گفت جلب میکنم که در ابعاد مختلف به صورت زنده و لایو در اینستاگرام تسنیم برگزار شد:
* محمدحسین لطیفی صحبتهایش را با یادی از سیروس گرجستانی که در سریال "صاحبدلان" با او کار کرده، آغاز کرد؛ او گفت: من هم به نوبه خودم تسلیت میگویم به خانواده محترمشان و جامعه سینما و تلویزیون که سیروس گرجستانی را از دست دادیم. نازنینی که روحش قرین رحمت است و امیدوارم به آرامش رسیده باشد و این آرامش برای او مبارک و برای دوستان تسلیت دارد.
میدانستم درست شروع نکنیم سریالخانگی آفت دارد
* با وجود حضور شما به عنوان اولین کارگردانان شبکه نمایشخانگی با کار "قلبیخی" و بعدها "ساخت ایران" که این روزها از تلویزیون هم پخش میشود. به عنوان مقدمه بحث بگذارید با این سؤال شروع کنیم که مهمترین آسیبهایی که در نسبت شبکه نمایشخانگی و تولیدات آن مطرح است، چیست؟
واقعیت این است که رسانه خانگی اگر نیاز نبود اتفاق نمیافتاد. شما درست اشاره میکنید خدا رحمت کند سیدکمال طباطبایی با پیشنهاد ایشان و حمایتهایی که آن زمان آقای معماریان در پخش داشتند یک سه وجهی با من ایجاد شد و تصمیم گرفتیم یک سریال خانگی را شروع کنیم و به ما حامد عنقا اضافه شد و بحمدالله دو فصل "قلبیخی" را ساختیم. همزمان "قهوه تلخ" هم که برای تلویزیون ساخته شده بود به واسطه مسائلی که پیدا کردند زودتر از ما وارد بازار شدند. اما اولین تولید شبکه نمایشخانگی، همان "قلبیخی" به شمار میرود. من از همان موقع هم میدانستم اگر شروع کنیم و آگاهانه و درست ادامه ندهیم میتواند آفتهایی داشته باشد. چرا میگوییم رسانه خانگی؟ ما تلویزیون جمهوری اسلامی ایران شبکههای مختلف داریم اما یکسری سلایق دیگر هم هست، باید رقابت هم ایجاد شود.
میگویند ما رسانه میآییم اما تلویزیون نمیآییم!
ما شبکههای خصوصی نداریم، به همینخاطر خیلی خوب است که ما وارد این عرصه بشویم و هنوز هم باقی بمانیم و تلاش و کار کنیم. البته آسیبها کم هم نبوده است! رسانه خانگی باعث شده محملی ایجاد شود یکسری از بازیگران که صحبت میکنیم میگویند ما رسانه میآییم اما تلویزیون نمیآییم! دلایل خودشان را دارند و در رسانه رقمهایی داده شده که کل بازار تولید را مقداری متشنج کرده است. سرمایه سالم یک کمی نگران است؛ بالأخره ما تهیهکنندگان و سرمایههای خوب هم کم نداریم اما وقتی از قاعده خارج شود و نتوانیم برای آن توجیه اقتصادی مشخص کرد در بازاری که به یکباره در سریالی نتوانید رقابت کنید به لحاظ تعداد بازیگرها و هزینههای خاص سریالی دیگر، بسیاری را دچار مشکل تولید کند. و آنها آرام آرام کنار بروند.
همه سینما این تعداد استار و کارگردان نیستند!
خیلی موارد هم مشخصاً هست یکسری تهیهکنندگان به سراغِ همین سرمایهها میروند، چون بالأخره باید کار کنند. یکی از آرزوهای ما این است که آنقدر کار باشد تا هنرمندان و سینماگرهای ما بیکار نباشند. این خیلی برای همه ما مهم است و میتواند ضامن رزق و روزی ما باشد. منظورم این است تهیهکنندگان ما مجبور میشوند سراغ سرمایههایی بروند که خودشان هم به آنها مشکوک باشند. حالا چرا؟ چون آرزوی همه ما این است که کار زیاد باشد باعث رفاه بچههای سینما باشد. بچههای سینما این تعداد استار و این تعداد کارگردان نیستند؛ اینها بچههاییاند که در سال، سه تا چهار ماه کار میکنند.
دوست دارم این خانه، سالم باشد و چرخش بچرخد
اگر دستمزد این ها را بخواهیم تقسیم کنیم در سال، میبینیم که خیلی قشر مستضعفی به شمار میروند. من درباره بچههای سینما صحبت میکنم. مردم همیشه بر این باورند که بچههای سینما من و چهار بازیگر و نهایتاً یک فیلمبردار. سینما مجموعه کار جمعی است که حداقل 60 نفر برای کار سینمایی دور هم جمع میشوند. من هم خیلی دوست دارم این خانه همیشه سالم باشد و چرخ سینما خوب بچرخد.
این روند میتواند در درازمدت، لطمه بزند
* اشاره درستی داشتید به فرآیند سخت تولید با افزایش بیرویه و بیحساب و کتابِ دستمزد بازیگران؛ امروز دستمزدهای میلیاردی در فضایمجازی و محافل رسانهای مطرح میشود که هم این فرآیند تولید را به خطر انداخته و هم در مدیوم دیگری همچون تلویزیون و حتی بعضاً سینما، با توقع خاصتری پیشنهادها را میپذیرند و رد میکنند. فرآیند پولهای مشکوک و کثیف؛ اینها همه باعث شد به محتوای سریالها لطمه بخورد؛ آن خانههای لوکس و سبکهای زندگی غیرایرانی و آب بستن به سکانسها و پلانهای سریالها و هر قسمت آن به قیمتهای نجومی و میلیاردی فروش میرسد. چرا نمایشخانگی به اینجا رسید؟
یک زمانی میگفتیم برخی از سریالهای تلویزیون به جهت دستمزدهای دقیقهای، به سکانسها و پلانها آب میبندند اما وقتی در رسانه خانگی قرار میگیریم منِ بیننده باید پول بدهم و آن اثر را برای دیدن، خریداری کنم. حداقل برای پول خودم جلو میآیم؛ زمانی از این VODها و پلتفرمهای پخشکننده سریالهای خانگی نبود کاری که نمیگرفت شکست میخورد و کنار میرفت. حتی کارهایی داشتیم خیلی بازیگر داشتند اما تولیدشان کامل نشد. اما مجموعهای که الان دایر شده، میگویند شما عضو ما بشوید سالی آنقدر پرداخت کنید دستتان باز است و حق انتخاب دارید. اینها خوراک و تولید محتوا میخواهند! من میگویم در چنین شرایطی، به تعداد زیاد استارهایمان فکر میکنیم نه به محتوا، قصه، ریتم و کارگردانی! این روند میتواند در درازمدت، قطعاً به این مجموعه لطمه بزند. تا جایی مردم جلو میآیند و ممکن است از جایی دیگر، جلو نیایند. آنها میگویند تعداد مخاطبینتان آنقدر بوده و میتوانند از طریق آن مجموعه به تهیهکننده و سرمایهگذار پول پرداخت کنند.
هرچه قدر بیشتر میفروخت سود بیشتری میکرد
خود این صورت مسئله باعث شده که با خودشان بگویند ما هر نوع خوراکی بدهیم میبینند! یک زمانی کاری مثل "قلب یخی" و حتی "قهوه تلخ" تا نزدیک به یک و نیم میلیون نسخه فروخته میشد. یعنی به صورت DVD و این نشاندهنده 14، 15 میلیون مخاطب بود. سود این کار هم در فروشش بود و هرچه قدر بیشتر میفروخت سود بیشتری میکرد.
مردم از جایی به بازیگرانشان هم بیتفاوت میشوند
الان ما این را شاهد نیستیم، تعداد DVDها مثل روزنامههای کاغذی است تعدادشان پایین آمده و بیشتر در اینترنت موجودیت دارند. در شرایطی است 20، 30 هزار لوح فشرده (DVD) میزنند و به چند سوپرمارکت میدهند برای فروش؛ منظور این است پول در آن نیست و تا جایی به مردم هرچه میدهیم میبینند اما از جایی امکان دارد نسبت به استارهایشان (بازیگر معروف) بیتفاوت بشوند.
این ره که میروی به انتهایش زیاد خوشبین نیستم
امروز آن استار (بازیگر معروف) پول زیادی میگیرد و مشکل خودش را حل میکند و از آن بازی و فیلم هم لذت میبرد اما احساس شخصیام این است که این ره که میروی به جایی است که انتهایش زیاد خوشبین نیستم. اگر قرار است با تلویزیون رقابت کنیم کیفیت ما بیشتر از تلویزیون باشد؛ الان که فرقی نکرده و الان کیفیتها پایینتر میآید و نازلتر میشود؛ به نظرمن باید آسیبشناسی شود.
انتقاد به نمایش بدون قید و بند تجملات
* شما کارهای خوبِ تلویزیونی مثل "صاحبدلان" ساختید که جزو پربینندههای تلویزیون شد. ما مخاطب فهیم و محترمی دارید اما امروز هر نوع مخاطب و قالبی را در معرضِ دید او قرار میدهیم. در این سریالها شاهد رواج مسائلی مثل عشق مثلثی، همباشی و ولنگاری در ارتباط زن و مرد نامحرمیم. رگههای نفوذ در شبکه نمایشخانگی به وضوح مشهود است. زمانی سریالسازی مکمل فرهنگ ما بود و امروز این نوع سریالسازی به سبک زندگی جامعه و خانوادههای ایرانی لطمه میزند؛ نظر شما در این باره چیست؟
جامعه متأسفانه به سمتِ خوبی در طول سالهای گذشته و اخیراً نرفته است، یعنی تجملگرایی زیاد شده و آنهایی هم که نمیتوانند تجملگرایی را لذتش را ببرند آرزویشان شده است. یک زمانی میگفتند در سینمای هند، شاه و قصرها و لباسهای آنچنانی بود و مردم فقیر بودند، چون مردم دنبال رویاها و آرزوهایشان هستند. مجموعههایی که امروز میبینید، به این سمت هدایت میشود و میگویند مردم از این نوع کارها خوششان میآید و دنبال آرزوهایشان هستند.
آیا منِ فیلمساز هم باید به او این محتواها را نمایش دهم؟
آیا منِ فیلمساز موظف هستم چنین خوراکهایی را به این جامعهای که مقداری حالش خوب نیست، بدهم یا نه؟ شاید جامعه امروز خیلی چیزها بخواهد اما من میتوانم تلطیفش کنم و شرایط و خانهها، زندگیها و هزینههای آنچنانی در آن ایجاد کنم، اینها جزو آرزوهای یکسری جوان میشود که بعد از مدتی غمباد میگیرند و حالشان بد میشود؛ ما متوجه نیستیم که ما مکرراً چنین صحنهها و محتواهایی را در معرض نگاهش قرار میدهیم. شاید او طالب چنین موقعیتهایی باشد اما آیا منِ فیلمساز هم باید به او این محتواها را نمایش دهم؟ سرجایش چرا.
"آقازاده" خانههای آنچنانی را نفی میکند
ای کاش که الان با هم صحبت میکنیم من بازیگر سریال "آقازاده" نبودم و راحتتر حرف میزدیم. در این سریال هم خانههای آنچنانی میبینیم اما داریم آن را نفی میکنیم نویسنده و کارگردان این کار را میکنند. کاری که سر و شکل دارد و بیننده هم دنبالش میکند. به نظرمن خیلی رضایت در قسمت اول وجود داشت، اینطوری نبینیم تعداد مخاطبمان آنقدر است چه ربطی دارد. نتیجه کار چیست؟ میزان رشد بازیگرانت چقدر است؟ شاید بازیگر آن سریال، بدترین بازی عمرش را دارد اما این تصویر و کار را مردم میبینند.
بینندهای که بعد از دقایقی تماشا، ناامید میشود
شاید همین بیننده 10 دقیقه از سریال را در فضای مجازی دنبال میکند و ناامید میشود؛ این خودش بازدید است! اما آن رها کردن سریال و نارضایتیاش را چه کسی و کسانی محاسبه میکنند. من مطمئنم بسیاری این طوریاند و از آن مجموعهها رضایت ندارند. دوباره در قسمتهای بعدی سراغِ آن مجموعه میرود شاید چیزی داشته باشد اما دوباره بعد از 10 دقیقه ناامید میشود و کنارش میگذارد.
با این اوصاف، هنوز اصرار دارند که بگویند ما آنقدر مخاطب داریم و موفقترینیم. خود من هم این اشتباه را بکنم به من کسی باید تذکر بدهد. به نظرمن رسانه خانگی جایی است که باید آنقدر درست کار کرد اجازه ندهد خدایی ناکرده روزی از ریشه زده شود.
جای کار تاریخی در شبکه نمایشخانگی خالی است
شیوه هدایت و مدیریت شبکه نمایشخانگی آنقدر نادرست جلو ببریم مجموعه نظام به جایی برسند که بگویند دیگر رسانه خانگی نمیخواهیم و داریم لطمه میبینیم. چرا باید این کار را بکنیم؟ دری باز شده و فرصتی پیش آمده که حرفهای خوب بزنیم و زمان مردم را تلف میکنیم حال خوشایندی به آنها بدهیم. مثل اینکه اگر "قلبیخی" ساختم، "ساخت ایران" را هم تولید کردم. شاید سینمای ترس در گوشی و کامپیوتر و تلویزیون دیدنی نباشد اما ژانرهای تاریخی جایش در شبکه نمایشخانگی خالی است و میتوانیم سراغ آنها برویم.
عذرخواهی از تمام نشدنِ "قلب یخی"
* آقای لطیفی! میدانید که برخی از کارها مثل "قهوه تلخ"، "رقص روی شیشه" چند قسمت و فصل جلو رفتند و در واقع پولشان را درآوردند با بیاحترامی به مخاطب، کار را رها کردند...
بگذارید در وهله اول من خودم از ملت ایران عذرخواهی کنم، من دو فصل "قلب یخی" ساختم برای فصل سوم، به دلایلی که چهار قسمت آخر سانسورها خیلی سنگین شد و حالم از آن بخشها بد شد، مشکلاتی برای من بهوجود آمد با سرمایهگذار، چون آگاه به مجموعه کارهای ما نبودند؛ من معتقدم که تهیهکننده خیلی مهم است و برخی اوقات پول حرف اول را نمیزند و تهیهکننده میزند. شرایط تهیهکننده ما شرایطی بود که باید تن میدادند و من مجبور شدم کنار بروم.
میگویند فیلمنامه که مهم نیست، چند بازیگر معروف بیاوریم
قرار ما این بود که دوستِ من سامان مقدم این کار را ادامه دهد، رفتند همهچیز را تغییر دادند و فقط یک نام را نگه داشتند. مردم مقداری ناراحت شدند؛ در تمام دنیا همینطور است فصل اول را یک کارگردان میسازد و فصلهای بعدی را کارگردانهای دیگر؛ پس من خودم را زیاد مقصر نمیدانم من شرایطی داشتهام کار را تا فصل سوم رساندهام و کار را تحویل شخص دیگری دادهام. اما آنها آمدند حرکت دیگری کردند یعنی همان حرکت غلطی که امروز اتفاق میافتد، آنجا هم سریع گفتند فیلمنامه که مهم نیست برویم چند بازیگر معروف بیاوریم و تا دلتان بخواهد آوردند. آن موقع متحمل هزینه 5 و نیم میلیاردی شدند، که خیلی هزینه بالایی بود. الان بخواهیم همان پول را بدهیم 45 میلیارد هزینه است نسبت به زمانهای که داریم و ضرر کردند، نفروختند و مردم ندیدند.
رفتار نتفلیکس با سریالهایش
اگر مجموعههای VOD امروز نبودند سینمای خانگی نمیتوانست اینطوری کارها را رها کند و هر طوری میخواهد سریال بسازد. در نتفلیکس سالها سریال در این قالب ساخته میشود، طرح جامعی از کشورهای مختلف میدهید، چون در سطح جهانی کار میکند. کار را کارشناسی میکنند و میگویند این بازیگران و فیلمنامه و طرح، همهچیز را با هماهنگی جلو میبرید؛ آنها میگویند گارانتی کار با ما و این کار را میخواهیم اما نتفلیکس به شما پولی پرداخت نمیکند.
عادت کردهام کار خوب بینیم اما نمیبینم
در شرایطی قرار گرفتهاید که همه دارند خوب میسازند، بنابراین میبینید هر روز رقابتها بالاتر میرود و تلاش میکنند هر روز کارهای بهتر و با کیفیتتری بسازند. اما من نمیدانم چرا در ایران این اتفاق میافتد که در یک سال و نیم گذشته، مثل بیننده خودم را عادت دادهام کارهای خوب را ببینم حداقل فیلمنامه یا بازیهای خوب داشته باشد، اینطوری نمیبینم و فارغ از ضعفها و مشکلات، به سرعت هم کار تولید میشود و با تعدد آثار مواجهیم.
آببستن و سرسری کار کردنها خودش را نشان میدهد
من یادم است سرِ "قلب یخی" روزی سه دقیقه و نیم میگرفتیم و الان چطوری در 6 یا 7 ماه کار را تمام میکنند کاری که 35 قسمت است. آن آببستن و سرسری کار کردنها اینجا خودش را نشان میدهد. ممکن است دوستان من از دستم دلخور بشوند، من آنها را زیرسؤال نمیبرم، میگویم کار میکنید درست این کار را انجام بدهید.
نظارتها را باید جدی بگیریم
* شما به شرکتهای خارجی سریالسازی همچون "نتفلیکس" اشاره کردید؛ آنها در عینحال سریالهای خوشساختی دارند، در کمیته بررسی و تأیید فیلمنامه و طرح بهطور جدی روی کارهایشان نظارت دارند. اما چرا آنقدر مقوله نظارت در سریالهای خانگی با ضعف عمده مواجه است؟ یکسری بازیگر استار بگذارند با فیلمنامههای کممایه کار را آغاز میکنند، حالا در تلویزیون به نحو دیگری با یکی دو بازیگر شاخص و عمده بازیگران سفارشی و اینستاگرامی کار جلو میرود. نمایشخانگی به دلیل سرمایههای مشکوک، بازیگران معروف و شاخص میآورند و محتوا و فیلمنامه ندارند. معلوم میشود هیچ سرمنزل نظارتی در شبکه نمایشخانگی وجود ندارد؟
خیلی سخت است این را میگویم، اگر قرار است نظارتی باشد معتقدم نظارت پدرانه باشد. نظارت به این معنا نیست وزارتخانه گوش همه را بپیچاند. با شیوه تنبیهی هیچوقت جواب نداده و با شیوه تشویقی کار جلو میرود. قوانین را مجبوریم سخت کنیم و تا حدودی نظارت را گاهی اوقات جدی میگیرند. قبلاً کاری در حد چند قسمت ساخته میشد به بازار میآورند، چون باید سرمایه به گردش میافتاد. چون سرمایه باید در گردش میشد تا کار را جمع کنند اما کار وقتی 30 قسمت است تکلیفمان با کارمان روشن شود حداقل باید 15 قسمت آن مجوز بگیرد کار شروع شود. یعنی بدانیم شما بازیگری در قسمت 7 دیگر کار نمیکنم و کار در بازار عرضه شده دیگر ادامه نمیدهد این حرکت به چه معناست؟ کار نفروخت ما دیگر ادامه نمیدهیم. همه جوانب این کارها باید سنجیده شود، حق مردم است وقتی پول میدهند کارها را با نتیجه و با کیفیت ببینند.
من دوست دارم برای سلیقههای مختلف، گونههای نمایشی در شبکه نمایشخانگی عرضه شود اما این سلایق مختلف، نیاز به عرضه با استاندارد هم دارند. من راحت بگویم قسمت اول یا دوم "شهرزاد" را دیدم مستقیم وظیفهام بود به حسن فتحی گفتم من ممنونتم بابت استانداردی که رعایت کردی و این استاندارد درست است. من موظفم تشکر کنم و جایی به دوستان زنگ بزنم چرا این طور کار کردی؟ نمیخواهم دلخوری ایجاد شود.
کمفروشی و بیمعرفتی در نمایشِ خانگی!
* سریالهای خانگی امروز را میبینیم سریال ایرانی نمیبینیم و سریال غربی میبینیم؛ قبول دارید؟
ما با این سهولت در پخش و توزیع سریالهای خانگی باید از فرصت استفاده کنیم کلی اتفاقات و موقعیت خلق کنیم تا بیننده را با خودمان به قسمتهای بعدی سریال ببریم نه اینکه از همان روز اول ناامیدش کنیم چون اتفاق و موقعیتی خلق نشده است. یک کلیپ گرفتن و موسیقی و نمایشِ صحنههایی با آواز فلان خواننده که شاید مخاطب هم صدایِ آن خواننده را دوست داشته باشد، اما نکته اینجاست که داریم فاصله میگیریم از استاندارد سینما و آرام آرام ذائقه بیننده را عوض میکنیم. ما حق این که وقتِ بیننده را به بطالت بگذرانیم نداریم و این یعنی کمفروشی و بیمعرفتی. من اگر میتوانم با 30 دقیقه این کار را بکنم چرا به 90 دقیقه رساندم. من میگویم یکمقدار کمفروشی!
بازیگرهایی که اسپانسر میآورند
* من نام محمدرضا گلزار میآورم و خیلی از بازیگران معروف که شما با آنها کار کردهاید. چرا امروز در نمایشخانگی و کمتر در تلویزیون، بازیگران و سلبریتیها برایشان تصمیمگیری میکنند؟ سرمایهگذاری که با پولِ مشکوک، میآید فارغ از ثروت دوست دارد عکسی با این سلبریتی بگیرد و او را به مقاصد خودش هدایت کند. این سریالها تأکید روی استارهای متعدد دارند و چرا به این درد دچار شدند که سلبریتیها برایشان تصمیم بگیرند؟
شما میگویید کسی هست پول میدهد آن میگوید من فلان بازیگر را میخواهم که با آن عکس بگیرم. پس وقتی میگویید یک شخصی آمده سرمایه میگذارد و اصلاً بچه سینما نیست یا میخواهد پشت این ماجرا کارهای دیگری برای خودش بکند و وجههای برای خودش درست کند و در این روزها دیدهایم؛ او ارتباطش با آن بازیگر است. خیلی از جاها دیدهایم خود بازیگر اسپانسرش را میآورد و فلان کارگردان با هم کار را شروع کنیم. یعنی حتی پول را گاهی اوقات خود استار میآورد و تصمیمگیری با خود تهیهکننده هم برخی اوقات نیست.
75 درصد بودجه فیلمها به بازیگران میرسد
الان به گونهای شده که میگویند تولید این مجموعه بدون بازیگر، فلان هزینه را دارد. بازیگر را بعداً به توافق میرسیم؛ یک زمانی ما وقتی کار میکردیم سقف آن 40 درصد بودجه فیلم از آنِ بازیگران فیلم بود و 60 درصد بقیه فیلم، الان رسیده به 70 درصد و برخی از جاها 75 درصد برای بازیگران است و 25 تا 30 درصد به کیفیت و کارگردان و نویسنده و فیلمبردار و صحنه و گریم میرسد. آن آدم میگوید من برای بازیگران پول میدهم و بقیه عوامل برایشان مهم نیست. این اتفاق افتاده و از دست در رفته است. من این حرفی که میزنم یک واگویه است، خودم فکر میکنم درست کرد من سعی میکنم درست کار کنم و اگر کار نمیکنم برای اینکه شرایط مساعد آن فراهم نبوده است که بتوانم درست کار کنم. مدتهاست فاصله گرفتهام و سینمایی گاهی اوقات کار میکنم.
من پیشنهاد دارم اما قصه و شرایط خوب نیست
این به معنای آن است که من پیشنهاد ندارم؛ پیشنهاد هم بوده یا قصه خوبی نبوده و یا این تعداد بازیگر را میخواهیم بودجه فیلم بالا میرود. من این طور نیست که بگویم پول بازیگر هست و بودجه داریم برویم کار کنیم. سه بازیگر و چهار بازیگر کفایت میکند که بتوانیم در قالب استانداردی، کار را جمع کنیم و سودی برای تهیهکننده هم داشته باشد. من آمار واقعی ندارم این فیلمهایی که ساخته شده واقعاً سودده بودهاند و یا صاحبانش ضرر کردهاند و اصلاً برایشان مهم نبوده است.
فکر نکنیم فقط بازیگر میتواند کاری را بالا ببرد
* یادم میآید جایی میگفتید آنقدر این دستمزدها گزاف و هنگفت است مافیا و پولهای مشکوک،این بازیگران از آن کارهای فاخر و اصالت هنری، به سمتی میروند در فضایمجازی به آنها حمله میشود این کار در شأنشان نیست. و او به خاطر پول به این سمت میرود و حتی کارگردانهایی از تلویزیون مثل سیروس مقدم و حسین سهیلیزاده و نویسندگانی رفتند که برخی از آنها گفتند به خاطر حاکمیت سلطه پول بر فرهنگ و هنر به سمت رسانهخانگی رفتیم و میرویم...
الان به من میگویند سریال در تلویزیون فلان قیمت و در نمایشخانگی چهار برابر؛ من میگویم این اتفاق میافتد نمیتوان جلویش را گرفت. اما خرد جمعی در کنار هم باشد امروز این چاه مشخص است چقدر در آن آب وجود دارد منظورم سینما است. جایی این آدمها میروند، چون این آدمها متعلق به سینما و تلویزیون نیستند و روزی اینها بروند آن قصر میماند و چیزی در وسط آن نیست استفاده کنیم. اگر نظامی باشد، مثل شرایطی که در همه جهان وجود دارد و نظاممندند. من در خارج از کشور کار کردم و با بازیگر خارجی روبرو شدهام و حق بالاتر از مبلغی در سندیکاهایشان ندارند اما انگار در اینجا موظفند هر کار به کار دیگری، دستمزدها بالاتر بروند! یک ملغمهای شده و این ملقمه بلیت سینما از مبلغی بالاتر نرود و این از طرف دیگر کمفروشی میکنیم که خوب نیست. فکر نکنیم فقط بازیگر میتواند کاری را بالا ببرد، بازیگر مکمل است و به لحاظ توانایی و محبوب است به دیده شدن بیشتر کار کمک کند.
دست کسانی که درست کار میکنند و هزینه بالایی هم دارند اما محاسبه دارند و این کارهاند، میبوسم؛ ما خودمان میدانیم برخی از این سرمایهها چگونه آمده است. برخی هم آن آدمی سرمایه داده است طوری به او گفتهایم که سود میبرید و نمیماند و میرود. به برخی هم میگوییم سرمایه بیاورید، مالیات را طبق قانون برایت میگیریم. هم با آقای فلانی عکس گرفته و هم در کار فرهنگی شرکت کرده، و این خیلی پیچیده است و خود بچهها کار استاندارد بکنند.
برخی از این کارها را نمیتوان با خانواده دید!
* جالب است بازیگری به ما میگفت من فیلم سینمایی مثل "رحمان 1400" را با خانوادهام نمیبینم. چرا این اتفاق افتاده و فیلمهایی در نمایشخانگی ساخته شود و خانوادهها در کنار هم جرأت نکنند سریال نمایشخانگی ببینند. و سؤال دیگر این است که اگر شما خودتان بخواهید به نمایش خانگی برگردید با این پولهای مشکوک حاضرید کار کنید؟
اول از همه اینکه میگویید چطوری شده که برخی از این کارها را نمیتوان با خانواده دید. من اعتراضِ واقعیام به مجموعهای است که موظف به نظارت در جامعه است. در خودِ آمریکا حق ندارید برخی از جملات را بگویی و دیالوگها را بیاوری! البته در آنجا هم کودکان و نوجوانان طوری تربیت شدهاند که میگویند فلان فیلم یا سریال را نباید ببینند و برای سنشان ساخته نشده، نمیبینند. اینجا برعکس است 16 سال به پایین نبینید اتفاقاً میبینند. وقتی ما میدانیم جواب نمیدهد این ردههای سنی، ما موظفیم به عنوان نظارت بر سلامتِ جامعه، یک محدودیتهایی را برای یک فیلم ایجاد کنیم. پس اعتراض برمیگردد به آن نقطه و برنمیگردد به این نقطه. من فیلمساز از صحنهای خوشم میآید و میدانم خندهدار و متأثرکننده است. برای خود من پیش آمده و صحنههایی که ناظرین درست درآوردهاند.
درِ باغ سبز به من هم نشان دادند؛ اما نرفتم
من نمیروم از تهیهکنندهام سؤال کنم این پول مشکوک است یا خیر. خود تهیهکننده احساس کنم درست و حرفهای است با او کار میکنم. تهیهکننده سینما و تلویزیون را میشناسم و میدانم آدم درستی است و سالم کار میکند از او نمیپرسم این پول از کجا آمده. مواردی بوده که درِ باغِ سبزی به من نشان دادند که هرچه میخواهید در اختیارتان است اما خوشبختانه من اینطور کار را بلد نیستم و در چنین کارهایی که هرچه میخواهند بدهند حاضر نمیشوم. چرا که میدانم این یعنی در پشتِ آن کار خبری است! با عدم ذکر نام میگویم پروژههای سنگین گفتند فلانی این کار را شروع کنیم اینطور کارها پشت آن بخور بخور است. پروژهای 120، 200 میلیارد و تعریف از ابتدا معلوم است عدهای منتظرند آن پشت، کاری کنند.
به زودی سریال نمایشخانگی میسازم
من میایستم سریال مقبول و سینمایی درست کار میکنم یا در نمایشخانگی با قصهای میآیم که نیاز به این نباشد که 15 استار و بازیگر معروف بگذارم که هزینهاش بالا برود. و با هزینه استاندارد و منطقی کار را جلو ببریم و داستان داشته باشیم حتماً بیننده هم تماشاگرش میشود. به زودی هم این سریال را خواهم ساخت قبل از کرونا، قرار بود این اتفاق بیفتد که نشد و بعد از کرونا و ماهها باید کمرِ همت را ببندیم و به میدان بیاییم.
با "پله به پله" به توافق نرسیدم/ "سنجرخان" در راه
* فارغ از سریال "سنجرخان" و "پله به پله" که در رسانهها مطرح شد میخواهید کار کنید نام این سریال نمایشخانگی را هم خودتان آوردید...
صحبتهایش شده و خبر "پله به پله" را زودتر رفتند وگر نه به توافق نرسیدیم و قرار نبود. "سنجرخان" برمیگردد به دو سال و نیم و بعد از فوت سیدضیاءالدین دری به من پیشنهاد دادند به عنوان قهرمان کرد ایرانی کار را آماده کنم و یک هفته و 10 روز دیگر آماده میشویم کار خوشایندی اتفاق بیفتد. خودم شدیداً وسوسه کاری در نمایشخانگیام برای محکزدن خودم که اعتقاد دارم باید درست کار کرد، سعی کنم درست کار کنم و ببینیم آیا باز هم کارهایی که آب میبندند بیشتر مردم میبینند یا کارهای ما را؟! اگر دیدم مردم آن کارهایی که آب میبندند با 14، 15 استار، من هم آرامآرام چمدانهایم را ببندم و آماده ساخت فیلم مستند و کارهای کوتاه بشوم.
سریال جدید نمایشخانگی با فضای معمایی، پیچیده و اجتماعی
* خبری که درباره کار نمایشخانگی دادید آیا فضای طنز دارد یا ملودرام؟
من با کار طنز نمیآیم یعنی الان حالِ طنز ندارم. اتفاقاً سعی میکنم کاری در اندازه مثل "قلب یخی" که درست ادامه ندادند تا 25 قسمت در کنار حامد عنقا و سیدکمال طباطبایی رفتیم و با استاندارد حساب شدهای سریال را ساختیم. الان همینطور است و کاری به دلایلی وقفه در پخش آن افتاده و گفتوگویی داریم به زودی پخش شود. این کار فضای معمایی و پیچیده و اجتماعی سنگین دارد.
فرار ارشاد از مسئولیت نمایشخانگی
*اخیراً وزارت ارشاد به علت حجم بالای تولیدات سریالهای خانگی صدور مجوزها را متوقف کرد؛ حرف و حدیثهایی پیش آورد این عدم صدور مجوزها به دلیل تغییر ساختار نظارت بر محتوای سریالهای خانگی است. بحث حضور صداوسیما و مجموعه "ساترا" (سازمان تنظیم و مقررات صوت و فراگیر) مطرح شد. گرچه تلویزیون مشکلاتی در سریالسازیاش بهوجود آمده اما بحث نظارتیاش بهتر از سریالهای خانگی است. نظر شما در این باره چیست؟
من معتقدم سازمان سینمایی نباید از مسئولیتی که دارد فرار کند. این فرار مقداری کملطفی است. تلویزیون خودش به عنوان یک رقیب است. اگر بخواهید این رقابت را از بین ببرید کار خوبی نیست. خیلی موارد است نمایندهای وزارت کشور و قوه قضائیه و.. دارد و نظر میدهند درباره ممیزی یک فیلم یا سریال. در این جلسهها و شوراها میتواند تلویزیون نمایندگانِ مؤثرتری داشته باشد که تذکرهایی را بدهند و استانداردهای محتوایی را گوشزد کند. تلویزیون ضمانت اجرایی بدهد من نظرم این است که اگر در راستای این منویات و استانداردهای درست، جلو بروید تلویزیون هم این سریال را پخش میکند.
بگذاریم رقابت ادامه پیدا کند
بگذاریم این رقابت وجود داشته باشد! نمایندگانی در شورای پروانه ساخت و نمایش قرار دهید که بستههای تشویقی تلویزیونی در اختیارشان قرار بگیرد تلاش بیشتری کنند این مسیر روز به روز زیباتر شود و هر روز کار خوب ببینیم. مردم کار خوب را از بد تشخیص میدهند. آنقدر آب بستیم اما بیلبوردهای بزرگی زدیم برای این کارها؛ نباید خارج از عرف کار ساخته شود که در نهایت ریشه ما را میخشکاند و نگران این اتفاقم.
به هرکسی پروانه ساخت ندهیم
به کسانی پروانه بدهید که این کارهاند و هرکسی رسیده با شرایط ویژهای و رفتید جلو و سال گذشته پروانه دادهایم. اکثراً ساخته نشده است. بنابراین ایجاد بیکاری برای بچههای ما میکند و سرمایه مشخص دارند و پول مشکوک ندارند.
مجموعههای نیمهکاره در نمایشخانگی، تنبیه شوند
* اگر به سریال ناتمام تلویزیون انتقاد میکنیم این انتقاد هرچه جدیتر در سریال نمایشخانگی اتفاق بیفتد که به یک رسمی تبدیل نشود؟
باید شرایط تنبیهی برای مجموعهای که نیمهکاره رها میشود، لحاظ کنند. حداقل نیمی از کار را ساخته باشند و کار مجوز نمایش بگیرد.
انتهای پیام/