گفتوگو با عوامل ساخت «خاطرات موتورسیکلت»|دیده و نادیده همسر لبنانی شهید چمران در وجود او/ در معرفی چمران ۴۰ سال عقبیم!
کارگردان مستند «خاطرات موتورسیکلت» گفت: برای بررسی ادعای موتورسواران سراغ عکاسانی رفتیم که مجموعه عکسهای بکری داشتند اما این اسناد فعلاً در ایران نیست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در قسمت اول گفتوگویی که با عوامل ساخت فیلم مستند «خاطرات موتورسیکلت» یعنی امیرحسین نوروزی، کارگردان و سامان مختاری، پژوهشگر و طراح آن داشتیم مباحث مختلفی مطرح شد که میتوانید از اینجا بخوانید.
در بخش دوم این گفتوگو نکاتی درباره شهید چمران از این دو نفر شنیدیم؛ این که آیا به اندازه بزرگی شخصیت شهید چمران پرداخت رسانهای به ایشان داشتیم یا خیر؟ متن بخش دوم گفتوگو در زیر منتشر میشود:
هدف کلی ستاد جنگهای نامنظم چه بوده است؟
نوروزی: مأموریت اصلی ستاد جنگهای نامنظم حفظ اهواز بوده است. اگر هم به سوسنگرد یا حمیدیه ورود کردند در راستای حفظ اهواز و جاده اهواز سوسنگرد بوده است. به قول یکی از سرهنگها که میگفت "ما نیاز داشتیم که چند نفر در اهواز راه بروند تا ستون پنجم دشمن احساس نکند که شهر خالی است." بالأخره از نظر تعداد و عده محدودیتهایی داشتیم و نیاز به بازدارندگی بود. میتوان گفت فعالیتهای موتوروسواران به مانند آجرهای ریزی بوده است که اهواز حفظ شود. جالب است بدانید در مقطعی خود مقام معظم رهبری هم حضوری جدی در کنار آقای چمران دارند.
آیا میشد در فیلم به ستاد جنگهای نامنظم پرداخت؟ چرا که بسیاری از صحبتهایی که انجام میدهید اغلب ناگفته مانده است و این مستند میتوانست محلی برای بیان آنان باشد.
نوروزی: اگر به سمت ستاد میرفتیم بچههای موتورسوار را از دست میدادیم. همین الان هم کمی مورد اعتراضیم که تماشاگر میگوید ما فقط دوست داشتیم فیلم فقط روی همین بچهها متمرکز بماند.
متقدمین روزهای ابتدایی جنگ، شخصیتهای ویژهایاند که کمتر بدان پرداختیم
شهدای ستاد جنگهای نامنظم تا چه اندازه شهرت دارند؟ به نظرم خیلی روی آنان کار نشده است.
نوروزی: بگذارید مثالی بزنم؛ آقای مرآت، ارتشی صاحب منصبی است که بدون توجه به آن جایگاه به میدان میآید و در کمترین امکانات در ستاد میجنگد. ایشان در پایگاه نیروی هوایی در بوشهر بوده و زمانی که میشنود ستاد جنگهای نامنظم نیاز به نیرو دارد، با وجود تخصصش که موشک بوده است، کلاش به دوش انداخته و میجنگد. همچنین شهید رستمی یکی از کسانی است که همه به نیکی از او یاد میکنند و حتی از مقام معظم رهبری هم نقل قولهای بسیار خوبی درباره ایشان شنیدم. شهید رستمی افسر بسیار کارآمد و فرهیختهای بوده است. به نظرم شهیدان ستاد جنگهای نامنظم بسیار گمناماند؛ هم از شهدای مردمی و هم از افسران. به نظرم به کسانی که در بافت ستاد جنگهای نامنظم در کنار شهید چمران جنگیدند باید خیلی بیشتر از آنچه که تاکنون پرداختیم بپردازیم. برای مثال شهید موتورسواری به اسم شهید احد احدزاده معروف به احد تُرکه داریم، ما خیلی به دنبال خانواده ایشان گشتیم و پیدا نکردیم. شهدای زیادی در ستاد جنگهای نامنظم وجود دارند که میتوان پروندههای جدی درباره آنان کار کرد و هر سال به مناسبت شهادت دکتر چمران به این شهدا پرداخت. دقت کنید ماههای اول جنگ، ماههای بسیار ویژهای است و هنوز جو دفاع مقدس و شهادت معنوی این قدر جاری نیست. کسانی که متقدمین در این راه بودند افراد ویژهایاند و به نظرم خیلی بیشتر از اینها باید به آنان بپردازیم.
اگر بخواهید به عنوان کسی که مستندی از شهید چمران ساخته است، ایشان را معرفی کنید، چه میگویید؟
چرا همسر شهید چمران بعد از مدتها متوجه شد که او کچل است؟!
نوروزی: خاطرم هست سالهایی که در روایت فتح کار میکردم، مجموعهای درباره شهید چمران در آنجا کار شد. در مصاحبههایی که از همسر لبنانی شهید چمران در جریان تحقیق و پژوهش آن فیلم میشنیدم، دو خاطره خیلی برایم جذاب بود و هنوز هم در ذهنم مانده است؛ خانم ایشان میگفت هر کسی که همراه شهید چمران بود و ساعاتی با او مؤانست میکرد، احساس میکرد که تمام وجود چمران برایش است. در حقیقت این قدر دکتر وجود خود را در اختیارش میگذاشت که احساس میکردید عزیزترین فرد برای دکتر چمرانید. خاطره دوم هم از زبان همسر شهید چمران این بود: "یکی از دوستانم از من پرسید که چگونه عاشق شهید چمران کچل شدی؟ ناگهان از او پرسیدم کچل؟ من اصلاً متوجه کچلی مصطفی نبودم. این قدر شیفته محبت او بودم که اصلاً متوجه این موضوع نشده بودم".
تجمیع وجه رزمی، رقت قلب و نخبگی علمی شخصیت چمران را عجیب میکند
میخواهم بگویم وجه رزمی و مبارزاتی شهید چمران که همه ما در عملیاتهایش در لبنان، کردستان و ... شنیدهایم در کنار رقت قلب و محبت به همسر و اطرافیانش، شخصیت او را عجیب میکند. خاطرات زیادی از ایشان در جنوب داریم که در دل جنگ مکالمهای با پرنده مجروح، گل و ... دارد. در حقیقت قدرت رزمی ایشان در کنار شاعرانگی او شخصیت منحصر به فردی از او میسازد. علاوه بر این شخصیت نخبگی علمی ایشان را هم اضافه کنید. کسی را پیدا نمیکنید که با حسرتی خاص و آرزوی دیدار مجدد با شهید چمران از او صحبت نکند. به نظرم بعضیها بخشهایی از ابعاد شخصیتی دکتر چمران را دوست ندارند. به نظرم کامل گفتن آدمها هیچ اشکالی ندارد و نباید آنان را فیلتر کنیم و تنها بخشی که دوست داریم را روایت کنیم. اگر میخواهیم چیزی از شهید چمران به ما منتقل شود باید همه تاریخ او را مورد بررسی قرار دهیم.
در فیلمهای چمران فقط بیوگرافیاش را توضیح میدهیم/ شهید چمران اولین شهید هستهای ایران است
مختاری: دقت کنید که شما میتوانید مستندی از یک فرمانده نظامی خود بسازید که بازخورد بینالمللی داشته باشد. ما هیچ وقت با این دید مستند نساختیم. شاید یکسریها از بعضی موضوعات خوششان نمیآید. در تمام فیلمهایی که از شهید چمران ساخته شده است، هیچ چیز وجود ندارد و تنها بیوگرافی ایشان را معرفی میکنیم. نوع انتخاب آدمها توسط ایشان، ارتباطشان با آنان و ... همه درس است. شاید به نوعی بتوان گفت که اولین شهید هستهای ما شهید چمران است.
چه دلیلی دارد؟ ما همیشه ایشان را به عنوان شهید جبهه و جنگ میشناسیم.
مختاری: همانطور که میدانید ایشان فارغالتحصیل رشته فیزیک پلاسما است. روی پایاننامه او نام اساتیدی نوشته شده است که عددهای هستهای مهمی به نامشان است. وقتی آدمی با این ابعاد را میبینید که در زندگی خود اولویتبندی کرده و تصمیم گرفته است، میتواند اولین شهید هستهای کشور باشد. این دید من است.
حضور در جشنواره حقیقت از منظر دیدهشدن فیلم، عالی بود
خیلی از مخاطبین شما از دیدن این فیلم در جشنواره حقیقت لذت بردند، اما با وجود داشتن سوژه ملی، این فیلم در بخش ملی حضور پیدا نکرد و به همین دلیل شانس جوایزی مثل تحقیق و پژوهش را از دست داد. به نظر شما چرا این اتفاق رخ داد؟
نوروزی: این فیلم بنابر تشخیص هیئت انتخاب در بخش ملی حضور نداشت اگر چه در بخش شهید آوینی جایزه گرفت. البته این عدم پذیرش را به عنوان اعتراض پیگیری نکردم چرا که خیلی اهل حاشیه نیستم. با این حال معتقدم که هر کس وارد جشنوارهای میشود باید تمام قواعد و ضوابط آن را بپذیرد. البته من برای جایزه گرفتن فیلم نمیسازم، جشنواره از این جهت برایم مهم و محترم است که مخاطبان میتوانند فیلمها را ببینند. جایزه بردن نه جای خوشحالی دارد نه جای ناراحتی چرا که سلیقه هیئت داوران است. اگرچه ممکن است در بهتر دیده شدن فیلم در جشنوارههای خارجی تأثیر داشته باشد، مانند اتفاقی که برای مستند «پل» رخ نداد اما برای «نجات» تکرار نشد.
اقبال مخاطبان در جشنواره بسیار خوب بود و توانستیم اکران فوقالعاده در صبح بگیریم که باز هم نیمی از سالن پر بود. معمولاً اکران فوقالعاده را به فیلمهایی که در بخش ملی حضور دارند میدهند اما دوستان لطف کردند و به این فیلم اکران فوقالعاده دادند. این اتفاق خوبی بود. جشنواره حقیقت را از منظر خوب دیده شدن کار توسط مخاطبین عالی ارزیابی میکنم.
اقبال مخاطبان پس از عرضه در شبکه نمایش خانگی چه بوده است؟
نوروزی: در مورد شبکه نمایش خانگی آماری ندارم و باید از دوستان در خانه مستند پرسید. فیلم در فیلیمو و عماریار عرضه شده است و شنیدم اقبال خوبی در عماریار داشته است. درصد کیفی که مخاطبان در هر دو سایت داده بودند بالای 85-86 درصد بود. البته به نظرم اکران آن در شبکه نمایش خانگی کمی دیر اتفاق افتاد چرا که پخش تلویزیونی آن نزدیک است عرضه آن در شبکه نمایش خانگی باید دو سه هفته زودتر رخ میداد. من دو سه بار به بچههای اوج زنگ زدم و گفتم که فیلیمو این فیلم را در صفحه اول، دوم و سوم آثار مستند نگذاشته و در صفحه چهارم است. گفتند که پیگیری میکنیم که فعلاً تغییری نداشته است. بچههای عماریار آن را در صفحه اصلی قرار دادند که بسیار خوب بود. به نظرم به صورت کلی پخش در شبکه نمایش خانگی نیاز به بازه زمانی طولانیتر و تبلیغات در فضای مجازی دارد.
آقای مختاری، هنوز هم با بچههای موتورسوار ارتباط دارید؟ نوع برخودتان با آنان در این سالها تغییر کرده است؟
مختاری: در مدت 3-4 سالی که با این بچهها همراهم یاد گرفتم که همانند خودشان حرف بزنم. این کار باعث شده است که من را بپذیرند. من آنان را با همان القابشان خطابشان میکنم. مثلا میگویم جلیل پاکوتاه، حمید جنازه، ممد خمپاره، اسمال چراغساز و ... البته با آقا عباس چون سید است نمیتوان خیلی شوخی کرد!!
آیا کسی بود که دوست داشته باشید در فیلم بیاورید اما نتوانید؟
مختاری: آقای چوبدار کسی است که تمام نقشههای ستاد جنگهای نامنظم را میکشیده و از ضریب هوشی بسیار بالایی برخوردار است. دوست داشتیم او را هم در این فیلم بیاوریم که نتوانستیم.
نوروزی: آقای مختاری مصاحبهای با عکاسان جنگ داشت که نتوانستیم آن را در فیلم بیاوریم؛ آقای محمدی عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی، آقای گنجور و آقای آلفرد یعقوبزاده که داستانهای ویژهای را بیان کردند.
مجموعه عکسهایی که بکرند اما هنوز در آلبوم!
مختاری: وقتی میخواستیم ادعاهای این بچهها را در فیلم بیاوریم به دنبال سند هم بودیم. به همین دلیل سراغ خبرنگاران و عکاسان رفتیم. در همان کاغذ پاره اسم خانم نواب صفوی نوشته شده بود. علاوه بر ایشان آقای گنجور در جنگهای نامنظم حضور داشته و عکاسی کرده است. بهرام محمدیفرد را در تدوین ثانویه پیدا کردیم آلفرد یعقوبزاده هم مجموعه عکس عجیب و غریب دارد که هنوز رونمایی نشده است. او در فرانسه زندگی میکند. با او ارتباط برقرار کردم و چند فریم عکس و اطلاعات کلامی برایم فرستاد. عکس پوستر مستند یکی از عکسهایی است که آلفرد یعقوبزاده برایم فرستاد. کاظم اخوان هم مجموعه عکس جامعی از ستاد جنگهای نامنظم دارد و امیدواریم روزی برگردد و خودش این عکسها را نشان دهد.
آقای رابوکی میگفت حضرت آقا ترک موتورم نشسته است
عکس پوستر چه کسی است؟
مختاری: واقعاً نمیدانم. یکی دو نفر ادعا کردند که ماییم. در ابتدا گفتیم جلیل نقاد است، شخص دیگری آمد و گفت جلیل نیست. یا مثلاً فکر میکردیم عباس رابوکی است.
نوروزی: یکی از نقاط مغفول در تحقیق و پژوهش این کارها که خبرگزاریها از طریق خبرنگارهای محلی خود میتوانند پیگیری کنند، آدمهای محلی است که با آنان در ارتباط بودند. در اهواز، سوسنگرد و حمیدیه افراد محلی وجود دارند که در ستاد حضور داشتند و میتوانند به این ماجرا کمک کنند. در حقیقت ریز خاطرات جزئی که وجود دارد میتواند به شناخت بیشتر سوژه اصلی کمک کند. پیشنهاد من به خبرنگارها این است که وقتی سوژهای برایتان جذاب میشود به صورت مویرگی در افراد محلی بروید و ریز خاطرت آنان را بیان کنید. این افراد هیچگاه مصاحبه نکردند و گمنام بودند در حالی که خاطراتی از دکتر چمران دارند.
مختاری: مثلاً آقای رابوکی میگوید در آن دورهای که حضرت آقا در ستاد رفت و آمد داشته است، ترک موتور من نشستهاند.
این روایت درست است؟
مختاری: بالأخره میگوید. ما نرفتیم بپرسیم.
در بخشی از فیلم سعی کردید با برگزاری مسابقهای از جلیل نقاد تجلیل کنید، او واقعاً قهرمان موتورسواری بوده است؟
نوروزی: جلیل از جوانی موتورساز بوده و در کنار آن در مسابقات پیستی شرکت میکرده است. او با موتور کراس و تریال در مسابقات شرکت میکرده و کاپ هم دارد؛ اسماعیل شاهحسینی نیز همینطور. عکسی از آقای رابوکی در پیست موتور کراس دیدم و مقام داشته است. البته شغل اصلی عباس رابوکی زدن سقف کاذب است. به غیر از پیست مسابقه، پیست بزرگ دیگری هم در اختیار داشتیم که مصاحبههایمان در آنجا انجام شد، آن پیست پرند است و آقای بزرگ حسینی در آنجا خیلی به ما کمک کردند. باید به عکاسان اشاره کنم که خیلی به ما کمک کردند و خاطرات زیادی داشتند. قشر دیگر هم کسانی بودند که در ستاد از ارکان و دارای مقام بودند.
آقای نوروزی، این روزها مشغول چه کاری هستید؟
نوروزی: بنده به عنوان تهیهکننده به ساخت مستندی به نام «همت» در شبکه مستند مشغولم که اپیزودهای مختلفی دارد. در این مستند لفظی مشترک به عنوان «همت» در معنای تلاش و پیگیری وجود دارد. یکی از اپیزودهای آن در مورد ستاد جنگهای نامنظم است که آقای دهنوی به عنوان کارگردان، این مستند را میسازند. البته نگاه ویژهای نیز در این کار به ستاد داریم که به موقع در مورد آن حرف خواهیم زد. باید بگویم تحقیقاتی که آقای مختاری در این زمینه کرد به آقای دهنوی در ساخت این مستند کمک میکند. در حقیقت مستند خاطرات موتورسیکلت تبدیل به نوعی آرشیو و مبنای مطالعاتی برای کارهای دیگر شده است و آقای دهنوی هم استفاده میکنند.
برای ساخت نسخهای سینمایی از این سوژه پیشنهاد داشتید؟
نوروزی: سال گذشته آقای جلیل شعبانی با من صحبت کردند که کاری سینمایی بنویسیم. از شبکه سه نیز با واسطهای به من گفتند یک مینی سریال بنویس اما مینی سریال اصولاً پروژه موفقی نیست و سوژه را شهید میکند. اکنون به عنوان یک فیلم داستانی بدان فکر میکنم و چیزهایی نوشتم اما فعلاً به جایی نرسیده است. به نظرم میتوان در مورد ماجرای سوسنگرد کارهایی انجام داد.
مختاری: عقبیم. 40 سال است که از شهادت شهید چمران میگذرد اما هنوز نتوانستیم ایشان را معرفی کنیم.
گفتوگو از علیرضا رحیمبصیری
انتهای پیام/