یمن؛ از محور دیکتاتورهای همسو با اشغالگران تا پیوستن به مقاومت و حمایت از فلسطین
در شرایطی که رژیمهای سابق و دیکتاتوری یمن در پی عادیسازی با رژیم اشغالگر صهیونیستی بودند، انقلاب ۲۱ سپتامبر انصارالله و اعلام پیوستن آن به محور مقاومت سد محکمی در برابر همه این توطئهها شد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در سالهای اخیر اخباری مبنی بر دیدار «علی عبدالله صالح» رئیسجمهور اسبق و دیکتاتور یمن با «جرج بوش پسر» رئیس جمهور اسبق آمریکا افشا شد.
شاید بسیاری ندادند که رژیم سابق یمن، پلهای ارتباطی و عادیسازی با رژیم اشغالگر صهیونیستی را بنا کرده بود که البته این امر به دلیل شرایط مختلف که مهم ترین آنها رد جامع و ملی ارتباط با صهیونیستها از سوی ملت یمن بود محقق نشد.
اما علت اصلی تمایل رئیس جمهور اسبق یمن به برقراری روابط با رژیم صهیونیستی، جلب رضایت دولت آمریکا بود تا بتواند از این راه یک نقش محوری در منطقه برای خود کسب کند.
افکار عمومی یمن از دیرباز همواره متعهد به مسئله فلسطین بوده و شهدای زیادی را نیز در این راه تقدیم کرده است؛ بنابراین رژیم صالح عبدالله در یمن تصمیم گرفت تا پل عادیسازی با رژیم اشغالگر صهیونیستی را از طریق راههای پیچیده که بارزترین آنها جامعه یهودی ایالات متحده بود بنا کند. رابطه رژیم مذکور با این جامعه از طریق برخی یهودیان که اصالت یمنی داشتند آغاز شد.
نمیتوان تاریخ دقیقی برای شروع این ارتباط تعیین کرد؛ اما زمان آن به بعد از سال 1995 میلادی هنگامی که کشور آفریقایی «اریتره» با تحریک و حمایت رژیم صهیونیستی جزیره «حنیش» یمن در دریای سرخ را قبل از اینکه سازمان ملل اعلام کند متعلق به یمن است، اشغال کرد بازمیگردد.
بعد از این اتفاق، عبدالله صالح احساس کرد که باید در موضع خود با تلآویو نرمی نشان داده و با ارسال پیامهای دوستانه به آن نشان دهد که در جبهه مقابل اسرائیل نیست. صالح در دوران حکومت خود با یک بازی دوگانه، در ملاءعام صحبتهای شیرینی درباره فلسطین و حمایت از آن مطرح و در خفا با صهیونیستها معامله امضا میکرد! البته این حالت بسیاری از سران عربی بوده و تعجبی ندارد.
بارزترین دیدار صالح با سران جامعه یهودی آمریکا در سال 2000 و در دوره ریاستجمهوری «بیل کلینتون» در این کشور بود.
جزئیات این دیدار همچنان مبهم بود تا اینکه در سال 2019 مقامات صنعا به شکل رسمی مستندات و فیلمهایی از آن را منتشر کردند.
کاملا روشن بود که رئیس جمهور اسبق و دیکتاتور یمن برای گسترش روابط خود با لابیگری یهودی در آمریکا تلاش میکند تا به این ترتیب به دولت و موسسات ایالات متحده نزدیک شود.
نتیجه دیدارهای عبدالله صالح با یهودیان آمریکا، حضور برخی عناصر لابیگری یهودی از خلال فعالیت در سفارت آمریکا و یا به واسطه سرمایهگذاریهای خارجی و برخی نهادها در یمن بود.
در سالهای اخیر برخی منابع از دیدار علی عبدالله صالح با بوش پسر در سال 2007 در کاخ سفید پرده برداشتند که در این دیدار دوطرف درباره فلسطین صحبت و صالح آمادگی خود را برای عادیسازی با رژیم صهیونیستی ضمن طرح موسوم به « ابتکار سازش عربی» که توسط عربستان مطرح شده بود، اعلام کرد.
قبل از آن در سال 2000 طی یک اتفاق نمایشی یک حمله تروریستی علیه کشتی تخریبگر یواساس کول نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا که در لنگرگاه خلیج عدن مشغول سوخت صورت گرفت. همین اتفاق زمینه را برای تحمیل حضور نیروهای امنیتی آمریکا قبل از حضور نظامی آن در پی حملات یازده سپتامبر، در این منطقه فراهم کرد.
در آن زمان علی عبدالله صالح اعلام کرد که وارد پروژه مقابله با تروریسمی که جرج بوش اعلام کرده شده است. روابط یمن با واشنگتن در ان دوره علاوه بر تقویت حضور نظامی آمریکا در نزدیکی سفارت این کشور در صنعا، به تحویل دادن پایگاه هوایی «العند» در جنوب یمن به تفنگداران دریایی ایالات متحده رسید.
پیامدهای این روابط مدتی بعد در تجاوز هواپیماهای آمریکایی به آسمان یمن و بعد از آن جنگ ویرانگر این کشور که با هدایت واشنگتن و به سرکردگی عربستان اتفاق افتاد، روشن شد.
مشخص شد که در آنها سالها صالح اجازه نابودی پدافندهای هوایی یمن را تحت نظارت افسران آمریکایی داده و سرویسهای امنیتی صنعا در ابتدای سال جاری میلادی این خبر را به همراه تصاویری از صحنه های تخریب پدافندها منتشر کردند.
این تلاشهای دیکتاتور یمن همزمان با آغاز تحولات موسوم به «بهار عربی» و سقوط رژیم آن به جای نرسید؛ اما بازتولید این رژیم بار دیگر تحت نظارت عربستان سعودی درهای زیادی را به روی واشنگتن باز کرد تا با تعطیل کردن قابلیتهای بالستیک یمن به بهانه بازسازی ساختار نیروهای مسلح، به سمت نابودی ارتش این کشور حرکت کند.
اما این روند پیشرویهای آمریکا در یمن، با سدی به نام انقلاب 21 سپتامبر 2014 با رهبری جنبش انصارالله که اعلام کرد از مقاومت فلسطین و مقابله با هژمونی آمریکا در منطقه حمایت میکند، مواجه شد.
در وهله اول «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی نسبت به اوجگیری انصارالله و پیوستن آن به محور مقاومت ابراز نگرانی کرد که هنوز هم این ترس در اظهاراتش دیده میشود.
عبدالله صالح در سایه بیش از 5 سال ویرانگری ائتلاف عربی به سرکردگی عربستان در یمن در سال 2015 اعلام کرد: «تنها راه حل بحرانهای کشورهای عربی عادیسازی با اسرائیل است». این اظهارات نشان میداد که دیکتاتور یمنی تنها به برقراری روابط با اشغالگران در دوران حکومت خود اکتفا نکرده و حتی بعد از برکناری نیز از اظهار موضعش درباره عادیسازی با رژیم اشغالگر صهیونیستی ابایی ندارد.
سناریوی سیاستهای صالح در برابر صهیونیستها بعد از وی و در زمان «عبد ربه منصور هادی» رئیس جمهوری فراری یمن که کاملا زیر چتر عربستانی که مانند بحرین در پی نزدیکی علنی با اشغالگران است تکرار شد؛ جایی که «خالد الیمانی» وزیرخارجه سابق دولت مستعفی منصور هادی در کنفرانس عادیسازی ورشو در سال 2019 کنار نتانیاهو نشست.
اما تا زمانی که انصارالله و هم پیمانان آن دست بالا را در یمن دارند، واشنگتن و تلآویو چه از طریق ارتباط با دولت مستعفی (تحت حمایت عربستان) و چه شورای انتقالی جنوب (تحت حمایت امارات) نمیتوانند اهداف خود را در یمن تحقق بخشند.
در همین راستا چندی پیش «سید عبدالملک بدرالدین الحوثی» رهبر جنبش انصارالله اعلام کرد که آماده فرستادن هزاران مبارز برای حمایت از مقاومت فلسطین و لبنان در مقابله با دشمن صهیونیستی است.
این موضع رهبر انصارالله همچنین در خیابانهای یمن، جایی که ملت این کشور همواره در میدانهای راهپیماییهای میلیونی برای دفاع از مسئله فلسطین حاضر شده و باوجود ادامه تجاوزات و محاصره های دشمنان علیه کشور خود، امروز با قاطعیت حضورشان در محور مقاومت را از تهران تا قدس فریاد میزنند، به خوبی تجلی یافته است.
منبع: المیادین
انتهای پیام/