میزگرد تسنیم| محرومیت دانش آموزان مناطق کمبرخوردار آذربایجان شرقی از «شاد»ی آموزشی / سیاسیبازی آموزش و پرورش را تهدید میکند
علی رغم تاکید مقام معظم رهبری بر اولویت بودن آموزش و پرورش در کنار اقتصاد، سلامت و امنیت، در ایام کرونایی کمتر از سایر بخشها مورد توجه قرار گرفت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از تبریز، به تاکید مقام معظم رهبری، حوزه آموزش و پرورش در کنار اقتصاد، سلامت و امنیت، یکی از مؤلفهای اولویت دار در جمهوری اسلامی ایران است که نباید مورد غفلت قرار گیرد.
همزمان با شیوع کرونا در ایران، سیستم آموزشی کشور هم همزمان با سایر بخشها دچار چالشهای فراوانی در زمینههای مختلف زیرساختی، آموزشی، پرورشی و... شد، اما علی رغم تاکید مقام معظم رهبری بر اولویت بودن آموزش و پرورش در کنار اقتصاد، سلامت و امنیت، در ایام کرونایی کمتر از سایر بخشها مورد توجه قرار گرفت.
خبرگزاری تسنیم در یک میزگرد با حضور محسن محمدزاده، مسئول اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان آذربایجان شرقی و علی حصاری، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان آذربایجان شرقی در کنار آقایان سبحان مرادیزاده، امیرحسین عطازاده، رضا عبدالرحیمی، محمدعلی سامبرانی و عرفان عبادزاده از فعالان جنبش دانش آموزی بودیم تا به بررسی «آموزش در ایام کرونا»، «عدالت آموزشی»، «خصوصی سازی آموزش و پرورش» و «مجازی سازی آموزش و پرورش» پرداختیم.
در ادامه، حاصل مکتوب و ویدیویی این گفتوگوی ما را با هم میبینیم:
تسنیم: ضمن تقدیر از شما عزیزان برای قبول دعوت خبرگزاری تسنیم برای حضور در این میزگرد مهم، به نظر شما در ایام کرونایی، عملکرد نظام آموزش و پرورش در ایام کرونا چگونه بوده و ارزیابی شما از خروجی اقدامات آموزش و پرورش در این روزها چیست؟
محسن محمدزاده: برای بررسی اقدامات، لازم است بدانیم پیش از کرونا وضعیت دستگاه تعلیم و تربیت چگونه بوده و بر اساس آن ارزیابی کنیم.
در 4 دهه اخیر، نظام آموزش و پرورش در وضعیت بی سابقه نامطلوب قرار دارد که حاصل سیاستهای این دولت است. به گونهای که در 6 سال این دولت، 4 وزیر عوض شده و این یک لطمه جدی به نظام آموزش و پرورش است چراکه این سیستم در صدر و وزارت خود، به بیشترین ثبات نیاز دارد. در وزارت این 4 وزیر، هر وزیر ایده و نظرات خود را پیگیری میکند و در عملکرد آنها اسناد بالادستی کمتر محقق شده است.
سیستمی با کارکردهای معیوب و کمبود بودجه و... که نگاههای نادرست به این سیستم، حوزههای تربیتی، آموزشی، معیشتی معلمان و زیرساختها را دچار مشکل کرده است. آموزش و پرورش از حوزه سیاسی هم آسیب جدی دیده است. در شروع دولت روحانی، آقای نجفی به عنوان وزیر معرفی شد و در نهایت دیدیم چه کسانی قرار بود برای سیستم آموزش و پرورش تعیین تکلیف کنند در حالی که تبعات وزارت نجفی در دو دهه گذشته بر آموزش و پرورش را این روزها شاهد هستیم.
معتقدم قبل از کرونا هم سیستم آموزش، خلاءهایی داشته است و بعد از کرونا هم این خلاءها تشدید شده است و در ایام کرونایی ضعف زیرساخت آموزش و پرورش خود را نشان داد.
از سوی دیگر، در ایام کرونایی، بیش از 14 میلیون نفر دانش آموز و 1 میلیون معلم در وضعیت بلاتکلیفی تصمیم دولت در تعطیلی یا بازگشایی مدارس قرار داشتند داشت که خانوادههای زیادی هم در این زمینه تحت تأثیر بودهاند و تا امروز هم اظهارات ضد و نقیضی در این زمینه وجود دارد.
اما در مورد آموزش در ایام کرونایی باید اذعان شود که آموزش و پرورش ما در شبکه سازی و زیرساخت مجازی ضعف جدی دارد چراکه آموزشها ابتدا بر بستر فضای مجازی خارجی صورت گرفت در حالی که بخشنامه جدی دولت استفاده از زیرساخت داخلی است، لذا بعد از مدتی هم با ضعف زیاد به سامانه «شاد» رسیدیم که در زمینه دسترسی همه دانش آموزان علامت سؤال جدی وجود دارد.
معتقدم باید مسئولان آموزش و پرورش باید مستندا گزارش دهند که چند درصد در استان وارد سامانه شاد شدهاند و چه تعدادی وارد نشدند و چه تعدادی در این بستر مستمراً پیگیر هستند؟
ضمن اینکه در دوره بعد از کرونا عملاً بُعد پرورشی و تربیتی نظام آموزش و پرورش تعطیل شده است و فقط آموزش مورد توجه بوده است که این امر موجب ایجاد تنش جدی در خانوادهها شده که باید در بعد تربیتی هم برنامه داشته باشیم.
علی حصاری: قبل از اشاره به اقدامات آموزش و پرورش در کرونا باید به این مورد اشاره کنم که الگوگیری ما کشورهایی که از آنها الگوبرداری کردیم، الگوگیری ناقصی بود. نگاه سرمایه داری به نظام آموزشی، آموزش و پرورش را به دو طبقه تقسیم کرد و آثار آن را در ایام کرونا میبینیم.
در این ایام شاهد اختلاف طبقاتی در دریافت آموزش هستیم و این حاصل نگاه هزینهای به آموزش و پرورش است. تیم جهادی ما که برای بررسی میدانی و آموزش برخی از دانش آموزان جا مانده از سامانه شاد به مناطق محروم خاروانا و تعدادی از روستاهای محروم رفتیم، به عینه دیدیم که چیزی به نام «شاد» برای آنها مفهوم ندارد چراکه دسترسی به اینترنت و یا گوشی هوشمند در این مناطق وجود ندارد.
امید داشتیم که برنامه جایگزینی برای مناطق محروم تدوین شود اما متاسفانه آموزش و پرورش محرومان را جزو سیستم آموزشی محاسبه نکرده است. حضور 700 معلم جهادی برای آموزش 30 هزار دانش آموز مناطق محروم و جا مانده از سامانه «شاد» هم بسیار معیوب اجرا شد.
بعد از کرونا رغبت دانش آموزان مناطق محروم بسیار افزایش یافته است و سیستمهای شاد و... تاثیری در آموزش آنها نداشته و عملاً رها شدهاند. اگر زیربنای علمی دانش آموز در مقطع ابتدایی دچار خلاء شود در آینده شکاف شدیدی را در آموزش دانش آموز شاهد خواهیم بود.
از سوی دیگر، حذف پرورش از آموزش و پرورش را هم در این ایام دیدیم که معتقدم این نگاه، فراهم کردن زمینه برای خصوصی سازی کردن آموزش و پرورش است.
ترس بزرگ من در این ایام این است که تعدادی از طرحهای رنگین و زیبای معرفی شده از آموزش و پرورش، مانند سامانه «شاد» میتواند جلدی بسازد که فراموش کنیم تعدادی از دانش آموزان در کرونا عقب افتادهاند و کاری برای جبران آن انجام ندهیم.
در ایام کرونا هیچ اولویتی برای آموزش و پرورش تعریف نشده است در حالی بر اساس تاکید مقام معظم رهبری اثرات اخلال در آموزش و پرورش بسیار بنیادیتر از بهداشت و امنیت و اقتصاد است.
تسنیم: آموزش در ایام کرونا، نشان داد که به نوعی نیازمند ارزیابی عدالت آموزشی در ایام بحران و ایام عادی هستیم، در این زمینه نظر شما چیست؟
محسن محمدزاده: در نظام اسلامی بالاترین هدف، تحقق عدالت است. حاکمیت تشکیل دادهایم تا عدالت را برپا کنیم ولی در آموزش و پرورش ما این مشکل جدی وجود دارد که عدالت کمتر مورد توجه بوده است.
مدارس دولتی متاسفانه با نگاه نادرست خصوصی سازی و برون سپاری در حال کاهش هستند که این موضوع جای سؤال دارد، لذا بسیاری از مردم ناچار به ادامه تحصیل در مدارس غیر دولتی هستند که این مسئله مغایر با قانون اساسی برای ارائه خدمات آموزش رایگان است و بخشی از جامعه ناچار به هزینه کردن برای تحصیل و آموزش فرزندان خود هستند.
🔺محسن محمدزاده، مسئول اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان آذربایجان شرقی
از سوی دیگر، در هدایت تحصیلی دانش آموزان به رشتههای ریاضی و تجربی و انسانی هم با ریل گذاری مافیای کنکور، شاهد گرایش شدید به سمت رشته علوم تجربی و پزشکی هستیم. با توجه به ظرفیت محدود رشته علوم تجربی، تعدادی از دانش آموزان در هدایت تحصیلی یا به رشتههای دیگر معرفی میشوند و یا دانش آموز پولدار در مدارس غیر دولتی در رشته علوم تجربی تحصیل میکند که با این وجود، دانش آموز فقیر مستعد، ناچار به عدم تحصیل در این رشته است و باید قید استعداد خود را بزند!
اما در توزیع منابع و امکانات هم هرچقدر از مرکز استان به پیرامون میرویم، امکانات کاهش مییابد. در همین حاشیه تبریز شرایط کم برخورداری مدارس را میبینیم، چه برسد به شهرستانها.
در حوزه توزیع منابع و امکانات، با پدیده «ویترین سازی» برخی مدارس برای «عملکردسازی» مواجهیم. در توزیع محتوا هم دسترسی آموزشی کمتر میشود و حتی دسترسی به معلم هم کم میشود. از سوی دیگر، در توزیع برنامههای فرهنگی و پرورشی هم، نظام آموزش و پرورش از اسم خود برای «تربیت» دانش آموز فاصله گرفته و به رویکرد دولت مبنی بر نگاه هزینهای به تربیت، این موضوع از اولویت خارج شده است و بیشتر به صورت ویترینی کارها را پیش بردهایم.
علی حصاری: معتقدم به صورت عمومی، اختلافی بین سطح سنجش و آموزش عمومی داریم و بین این اختلاف، خلاء بزرگی حاکم است.
از سوی دیگر، وقتی تصمیم گیران آموزشی کشور، ذینفعان این خلاء هستند و با راه اندازی مدارس خصوصی از آن درآمدزایی میکنند، زیاد کردن اختلافها عمدی یا القایی است. این ناعدالتی از سوی تصمیم گیران نظام آموزشی نشان میدهد که نگاه ارباب و رعیتی در سیستم حاکم است و آموزش و پرورش به بخش ثروتمندان و محرومان تقسیم میشود.
این شرایط فقر تحصیلی نسل به نسل منتقل میشود و شاهدیم، فردی که در روستا است آرزوهایش با شهری فاصله زیادی دارد. این سطح آرزوها و امکان تحقق موفقیت باید برای همه جامعه هدف شامل شود.
تسنیم: با این شرایط آیا سخن از خصوصی سازی آموزش و پرورش درست است؟ و آیا مغایر با قانون اساسی برای ارائه آموزش رایگان برای همه نیست؟
محسن محمدزاده: در مورد خصوصی سازی دو مسئله جدی داریم، یکی نگاه هزینهای دولت به آموزش و پرورش برای مدیریت مالی منابع و بودجه خود است و دوم نگاه لیبرالی به نظام آموزشی برای سیاست گذاری است.
این دو باهم دست به دست هم داده و عملاً به سمت برون سپاری آموزش و پرورش رفتهایم که در دولتهای مختلف ادامه داشته تا دولت در آموزش و پرورش تصدی گری نکند و بخشی از بودجه خود را به بخشهای دیگر منتقل کند اما این تفکر، تبعات جدی برای کشور داشته که نتایج سالهای اخیر را اشاره میکنم.
آموزش و پرورش، اکنون با بحران نیروی انسانی و معلم مواجه است. در استان ما به اذعان مسئولان آذربایجان شرقی، نزدیک به 7000 معلم بازنشسته شدند و اکنون کمبود معلم داریم.
همه استخدامیهای دهه 60 در آستانه بازنشستگی قرار دارند، چه نگاهی میتواند به کمبود معلم منجر شود و در دو سال آینده تشدید شود؟
بین سال 1396 تا 1400 بیش از یک سوم بدنه آموزش و پرورش بازنشسته میشود؛ آیا قابل پیشبینی نبود؟ کاملاً واضح و مشخص بود باید تدبیر میشد و جایگزین میشدند تا وارد بحران نشویم. این نگاه هزینهای به آموزش و پرورش ضربه سنگین به این نظام آموزشی زده و این زمینه را برای تأمین معلم از بخش خصوصی فراهم کرده است.
در شرایط کمبود معلم، حتی برای معاون و مدیر هم تدریس دادند و این نشان از بروز آسیبهای جدی برای مدارس است. علی رغم اینکه بازنشستگاه ثروتها و ارزشهای ما هستند، کمبود نیرو امسال با بکارگیری بازنشستگان جبران شد، اما این بازنشسته دیگر حوصله تدریس مجدد را ندارد.
بخش دیگر بدتر تأمین شد، در نظام آموزشی فضایی ایجاد شد که در سالیان گذشته هر کس سابقه تدریس در نهضت داشته ولی سپس چندین سال از تدریس دور بوده، جذب شدند. دانش آموزان خود را به دست این نیروها دادهایم که به خاطر منزلت این شغل در مورد این خلاء بیش از این اشاره نمیکنم.
این نتیجه عدم نگاه درست برای تأمین نیروی انسانی در این سیستم مهم است. این یقیناً غفلت نیست بلکه عمدی است!
تاثیرات این نگاه بر روی بودجه هم خود را نشان داده است، سرانه مدارس بسیار فاجعه بار است. از سویی اجازه دریافت وجه از والدین را نمیدهند (که باید خود دولت تأمین کند) از طرفی هم هزینههای مدرسه را باید خودشان تأمین کنند که از کجا؟ خدا میداند.
در حوزه دانش آموزان هم اگر دانش آموز در خانواده متمول باشد، برای تحصیل در سطوح بالاتر هزینه میکند و با معلم خصوصی موفق میشود ولی خانواده فقیر و یا مستعد، بدون هزینه، از رشد مناسب باز میماند که این شکاف هر روز در حال تشدید است.
معتقدم خصوصی سازی به تشدید ناعدالتی منجر شده است و به معنی دقیقتر، شورش درآمده است! برای بهتر فهمین این موضوع، این آمار را باید بدانیم که متاسفانه آذربایجان شرقی در اعطای مجوز مدارس غیرانتفاعی یکی از بی در و پیکرترین استانهاست.
برای مثال، فقط تعداد مدارس غیر انتفاعی یک ناحیه آموزش و پرورش در تبریز بیش از کل مدارس غیر انتفاعی دو استان همجوار آذربایجان شرقی است و این حد از شتاب برای خصوصی سازی آموزش و پرورش چه دلایلی میتواند داشته باشد که از پشت پرده سخن نمیگویم.
در تبریز محلهای داریم که در آن محله بیش از 150 مدرسه غیر انتفاعی داریم! امروز خصوصی سازی به جدیترین نزاع نظام آموزش و پرورش و نگاه عدالتی تبدیل شده است که قطعاً با سند تحول همخوانی ندارد.
علی حصاری: لیبرالترین کشورهای دنیا نگاه خصوصی سازی به این حد ندارند و آنها هم به سیستم آموزشی به عنوان مزیت و فرصت نگاه میکنند.
خصوصی سازی دو معنای عام و خاص دارد که معنای عام در مدارس غیر انتفاعی متبلور شده و معنای خاص در داخل سیستم است.
در دهه 60 و در روزهای پایانی مجلس دوم طرحی تصویب میشود تا مدارس غیر انتفاعی راه اندازی شود و معتقد بودند که کشور تا حدی توان آموزش و پرورش رایگان را دار و با راه اندازی مدارس غیر دولتی باری از دوش دولت برداشته شود تا تمرکز دولت از کمیت به کیفیت تغییر یابد و نتیجه آن ضعیفتر شدن آموزش عمومی دولتی و قویتر شدن مدارس غیر دولتی است که نتایج آن برعکس این طرح است.
در بخش عام خصوصی سازی، این نوع نگاه، آموزش را بار اضافه میدانند و رفته رفته با خصوصی سازی مدارس، مقام معلم را هم خصوصی میکنند که این اقدام هم با خرید خدمت رخ میدهد.
🔺علی حصاری، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان آذربایجان شرقی
معلمی که از فلان دانشگاه مدرک میگیرد و از تعلیم و تربیت اطلاعاتی ندارد، با خرید خدمت هم جسارت به مقام معلمی است و شأن آن را پایین میآورد و هم دانش آموز را از آموزش مناسب محروم میکند.
با خصوصی سازی آموزش و پرورش، هم مدارس خصوصی میشود، هم معلم و هم تربیت که منجر به خودسرانه کردن آموزش و تربیت میشود.
در مدل کرونایی آموزش و پرورش این مدل را دیدیم. در این روش پولی به معلم میدهد تا تعلیم دهد و بعد تربیت فراموش شده و زیر سؤال میرود.
تسنیم: با این اوصاف، علاوه بر خصوصی سازی، به سمت مجازی سازی آموزش و پرورش هم میرویم و این روزها رئیس جمهور در این زمینه سخنانی هم داشته است. آینده آموزش و پرورش به نظر شما در زمینه مجازی سازی چگونه است؟
محسن محمدزاده: در این حوزه دو مسئله داریم، در کشور باید به سمت قویتر شدن در فضای مجازی برویم که این امر همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده است.
اما اینکه آموزش و پرورش مجازی سازی شود این اشتباه استراتژیک است، معتقدم باید مجازی سازی در شرایط کرونا به عنوان بحران و گذر باید نگاه شود ولی باید نسخه پساکرونا را پیش رو داشته باشیم تا دولت نگوید که آموزش و پرورش باید مجازی شود.
مجازی سازی اگر به این معنا باشد که از فناوری جدید بهره گیری شود این مبارک است کهای کاش بستر کرونا این امر را تسریع کند.
آموزش و پرورش نباید بعد از خصوصی سازی، مجازی سازی شود، چراکه بُعد تربیتی کاملاً تعطیل خواهد شد چون بخش عمده تربیت، به ارتباط متقابل مربی و متربی مربوط است و با این کار تعدادی کار ویترینی برای ارائه گزارش عملکرد رخ میدهد.
در زمینه مجازی سازی باید به این نکته توجه داشت که در دنیای پر جاذبه مجازی که در اختیار دانش آموز قرار دارد، آیا تا چند درصد میتوانیم محتوای تربیتی تولید کنیم؟ اینکه دولت آموزش و پرورش را به سمت مجازی سازی ببرد، این یک هشدار است و باید مجلس با این موضوع که مغایر با سند تحول و قانون اساسی است مقابله کند.
مجازی سازی علاوه بر خصوصی سازی، شکاف طبقاتی را در جامعه تشدید میکند. دانش آموزی که هزینه اینترنت و یا دسترسی به اینترنت را ندارد تکلیف او چیست؟ که این امر اثرات خود را در زیرمجموعههای وزارت آموزش و پرورش خود را نشان میدهد.
مجازی سازی همچنین به تشدید آسیبهای اجتماعی در مدارس هم کمک میکند، در سالهای اخیر در هر مدرسهای که حضور یافتم، بدون استثنا مدیران، آسیب فضای مجازی را بزرگترین آسیب مدرسه میدانند. از سوی دیگر والدین هم در مورد حضور بدون حد و مرز دانش آموز در فضای مجازی گلایه دارند.
معتقدم مجازی سازی تهدید نیست ولی فرصت بزرگی است که در سیستم آموزش و پرورش زیرساخت و برنامه لازم را نداریم. جالب است بدانیم که در مورد «تفکر سواد رسانه» مدرس نداریم و معلمان ورزش و هنر و... تدریس میکنند و آسیبهای جدی اعتیاد به اینترنت را شاهدیم.
علی حصاری: میخواهم در این مورد به سخن آقای روحانی مبنی بر اینکه باید مجازی سازی آموزش و پرورش به سمتی برود که دو روز در هفته نیاز به حضور فیزیکی در مدرسه باشد که این امر برای پساکرونا قابل پذیرش نیست.
این شوخی بزرگی برای خشت اول خصوصی سازی و مجازی سازی است، در کل دنیا از فضای مجازی برای کمک به آموزش استفاده میکنند ولی نه به صورت واگذاری آموزش به مجازی!
تربیت اجتماعی، تربیت فرهنگی و تربیت سیاسی و آموزشی دانش آموز در مدرسه و در ارتباط با سایر دانش آموزان و معلمان شکل میگیرد. در حالی که کل دنیا به سمت افزایش ساعات حضور دانش آموزان هستند چراکه ادراک دانش آموز با این موضوع ارتباط بیشتری خواهد داشت، در ایران ما تئوری کاهش زمان حضور و مجازی سازی را میشنویم.
با این سخن روحانی یعنی تربیت تعطیل میشود! از سوی دیگر هم، با وجود زیرساخت فعلی امکان استفاده همگان از فضای مجازی را نداریم.
من به این نتیجه رسیدهام که دخیلان امر آموزش و پرورش درک درستی از رسانه ندارند تا با آموزش تلفیقی، از فرصت فضای مجازی تهدیدی برای نظام آموزش و پرورش ما بسازند!
تسنیم: در پایان اگر جمع بندی دارید بفرمایید که از نظرات فعالان بخش دانش آموزی مناطق مختلف تبریز هم که میهمان ما هستند جویا شویم؟
محسن محمدزاده: آموزش و پرورش از نگاه سیاسی و سیاست بازی به شدت آسیب دیده که دولت و مجلس و خود مسئولان آموزش و پرورش در این امر مقصر هستند.
در هر دولتی این نگاه سیاسی آسیب زده، اما مخصوصاً در این دولت 4 وزیر عوض شده و امیدوارم تا پایان این دولت به 5 نفر نرسد که چالش آموزش و پرورش ما جدیتر خواهد شد.
در استان ما هم شدیداً آموزش و پرورش به بخش بده بستان سیاسی تبدیل شده که نمایندگان و مدیران سیاسی به دنبال سهم خواهی و احاطه بر این سیستم هستند. وقتی نماینده عوض میشود، اولین مدیر، رئیس آموزش و پرورش را عوض میکنند وقتی دولت عوض میشود، اولین نفر دست روی آموزش و پرورش میگذارند و این نگاه، سیستم ما را به شدت آسیب پذیر کرده است.
معتقدم این تغییرات و کشمکشهای سیاسی چالش جدی برای نظام آموزشی و تربیتی ماست و در استان ما هم مسائل سیاسی آسیب زیادی وارد کرده است.
نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی هم همواره در دیدارهای خود، به شدت آموزش و پرورش را از نگاههای سیاسی بر حذر داشتهاند اما همچنان این نگاه وجود دارد.
در سال 96 در انتخابات ریاست جمهوری، سازمان بازرسی به بخشی از تخلفات مالی و سیاسی آموزش و پرورش استان انتخابات و اوج سیاسی بازیها ورود کرد و حتی حکمی صادر کرد که تخلف صورت گرفته است اما آیا با فرد خاطی برخورد شد؟ یا هم اکنون دارای مسئولیت در آموزش و پرورش استان است؟
آموزش و پرورش به دکان سیاسی و خدمات دهی سیاسی تبدیل شده و آموزش و پرورش استان را از اولویتهای آموزشی دور کرده است.
علی حصاری: از تاکید رهبری بر آموزش نباید غافل شد. ایشان معتقدند که مسئله اول دنیا امنیت و اقتصاد است ولی باید در کشور ما آموزش و پرورش را هم به رده اول اولویت و هم رده با اقتصاد و امنیت آورد که این دیدگاه مسئولیت مدیران را سنگین میکند.
استاندار و نماینده ولی فقیه و سایر ارگانها باید این اهمیت و ضرورت را در آموزش و پرورش درک کرده و در راستای اصلاح آن قدم بردارند و شاهد نباشیم که با برخی زد و بندها اتفاقات دیگر رقم بخورد.
در سطح کلان آموزش و پرورش باید ثبات داشته باشد و در سطوح پایین هم مدیران اجرایی که سالهاست دیگر ایدهای ندارند، دیگر لزومی برای ثبات مدیران میانی نداریم. در حالی که 4 وزیر عوض میکنیم ولی یک مدیر میانی یا پایینتر را به دلیل بده بستانهای سیاسی نمیتوانیم با وجود تخلفات تغییر دهیم، این سیستم بر آموزش و تربیت دانش آموز تمرکز نخواهد داشت.
تسنیم: لطفاً دانش آموزان عزیز که میهمان این میزگرد ما هستند هم در این جمع بندی مشارکت کنید و نظرات خود را مطرح نمایید.
سبحان مرادی زاده (فعال دانش آموزی):آموزش و پرورش ما به گونهای پیش رفته است که دانش آموز درس نمیخواند که بداند و بیدار شود، درس میخواند که بخواند، نمره بگیرد و پاس کند!
در خصوصی سازی مشکل ما این است که دانش آموزان ما به دست معلمانی سپرده میشود که تعهد و تخصص لازم را ندارند و تربیت آنها ممکن است به دست نا اهلان بیافتد و نظارتی بر آن متصور نیست.
معتقدم در آموزش و پرورش قبل از کرونا هم پرورش و تربیت تعطیل شده بود و منحصر به راهپیمایی و شعار و پوسترچسبانی شده بود، اکنون بعد از کرونا شاهدیم که عملاً تربیت تعطیل شده و برنامهای برای اقدامات تربیتی دانش آموزان وجود ندارد.
امیرحسین عطازاده (فعال دانش آموزی):اگر آموزش و پرورش رادر ایام کرونا ارزیابی کنیم باید بگویم که ضعف ساختاری واقعاً قابل مشاهده است. برخی از افراد دسترسی به تلوزیون و اپلیکیشن شاد را ندارد و حتی برنامه جایگزین قابل قبول هم برای این امر طراحی نشده است.
از سوی دیگر، ارتباط با معلم چگونه خواهد بود و ارزیابی و امتحانات دانش آموز با وجود دسترسی برخی به آموزش و عدم دسترسی برخی دیگر، چگونه خواهد بود؟ مشخص نیست، ضمن اینکه با این نحوه آموزش و زیرساخت ضعیف، در این ایام اختلالات یادگیری را هم شاهد خواهیم بود که نتایج آن را در آینده مشاهده میکنیم.
رضا عبدالرحیمی (فعال دانش آموزی):کرونا باعث شد سرعت و رشد انحصار آموزشی افزایش یابد و به سمت انحصار برویم در حالی که تلاش ما به سمت از بین بردن آن بود ولی برنامه ریزی به صورتی شد که به این سمت هدایت شد. امکانات مناطق محروم با مناطق برخوردار متفاوت است و دسترسی متفاوت است.
با کرونا بخشی از آموزش و تعلیم و تربیت حذف شده و محتوای آموزشی هم در این ایام به شدت افت کرده است و نتیجه این را در 20 سال آینده مشاهده میکنیم.
محمدعلی سامبرانی (فعال دانش آموزی):آموزش و پرورش علی رغم اسمش، هم در حوزه آموزش و هم در حوزه پروش ضعف ساختاری دارد که این ضعفها در ایام بحران بروز میدهد که در ایام عادی هیچ کسی پیگیر نیست.
از سوی دیگر، در ایام کرونا هم اقدامات آموزش و پرورش نشان داد که آموزش و پرورش نه تنها فکری برای مناطق محروم ندارد، برای سایر مناطق هم با مشکل جدی مواجه است.
قبل از سامانه «شاد» تعامل را در هر پیام رسانی پیدا کرده بودیم، با ورود شاد علاوه بر مشکلات جدی، تعامل معلم و دانش آموز هم به مشکل برخورده است.
عرفان عبادزاده (فعال دانش آموزی): من معتقدم، مجازی سازی اگر به معنای استفاده از فناوری در آموزش است، این امر بسیار خوب و قابل پیگری جدی است اما اگر به معنی کاهش حضور دانش آموز در مدرسه و توسعه بی قید و بند مجازی برای دانش آموزان است و رهاسازی شدید را شاهد باشیم، این اصلاً مطلوب نیست و میتواند عواقب زیادی را در پی داشته باشد.
گفتوگو از مهدی کاظم زاده
انتهای پیام/111/ش