۳ فیلم خوب برای تماشا در ایام نوروز
کیوان امجدیان منتقد عرصه سینما و تلویزیون به ارائه بسته متنوعی از پیشنهادات سینمایی برای پرکردن اوقات فراغت مخاطبان در ایام نوروز پرداخت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کیوان امجدیان منتقد عرصه سینما و تلویزیون کشور با اشاره به لزوم خانهنشینی شهروندان در ایام نوروز و روزهای شیوع کرونا، در یادداشتی به ارائه بسته متنوعی از پیشنهادات سینمایی برای پرکردن اوقات فراغت مخاطبان در این ایام پرداخته است.
متن این یادداشت که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته، بدین شرح است:
باریا
«باریا» را ندیده بودم. مدتها بود دلم میخواست ببینمش اما نمیشد. یعنی ظاهراً طبیعی بود که یک فیلم سه ساعته با کیفیت پایینتر از فیلمهای 2018 و 2019 معمولاً انتخاب اول نیست. تو ترجیح میدهی ابتدا «آیریش من»، «روزی روزگاری در هالیوود»، «جوجو رابیت»، «داستان ازدواج»، «به شکل آب» و... را ببینی. همیشه میگویی این را ببینم و بعد می روم سراغ «باریا»... اما باز یک فیلم دیگر میآید سر راهت و باز «باریا» را نمیبینی.
ماجرای ندیدن «باریا» هم همین بود؛ تا امسال که به واسطه تعطیلیهای ناشی از کرونا فرصتی دست داد و بالأخره نشستم پای دیدن «باریا». تمام لحظات دیدن «باریا» پر از لذت و حسرت بود. لذت از قرار گرفتن در یک جهان رویایی و جادویی و حسرت از بابت اینکه چرا تا حالا ندیده بودمش... انگار نیم عمرم به فنا رفته بود با ندیدن «باریا». فیلم تورناتوره را که میبینی تازه میفهمی سینمای پر زرق و برق هالیوود و بالیوود یا فیلمهای یخ و اروپایی چه کلاهی سرمان گذاشتهاند. تازه میفهمی چقدر ساده حاضر شدهایم فضای جادویی و عجیب سینمای بزرگانی مثل تورناتوره، فلینی، برتولوچی، دسیکا، آنتونیونی و... را با آبنبات چوبیهایی مثل بتمن و سوپرمن و جنگ ستارگان یا حتی بین ستارهای و نولان بازیهای رایج، عوض کنیم.
«باریا» جادوی محض است و چنان از همان ابتدا تو را از روی زمین جدا میکند که باورت نمیشود. مثل پپینو یک باره توی آسمان در حال پروازی و زمین زیر پای توست. بعد هم در این دنیای غریبی که میسازد چنان استادانه تاریخ و فلسفه و سیاست را با قصه کادوپیچ میکند و به خوردت میدهد که متوجه نمیشوی که کی و کجای فیلم اینها را دیده یا شنیدهای...
«باریا» از آن فیلمهاست که هر یک دقیقه زودتر آنرا ببینیم یک دقیقه کمتر ضرر کردهایم...
نارنگیها
نارنگیها هم فیلم غریبی است مربوط به جنگ چچن و گرجستان. کارگردان فیلم چنان لایه ابتدایی جنگ را کنار میزند و در پس آن انسانیت پنهان شده را نشانت میدهد که از هر چه جنگ در دنیاست بیزار میشوی...
سال 1992 و در جریان جنگهای آبخازیا، تمام مردم شهر آنجا را ترک کردهاند و تنها دو پیرمرد همچنان ماندهاند و مشغول کارند. یکی باغ نارنگی دارد و آن یکی برای نارنگی دوستش جعبه میوه میسازد.. داستان با آمدن دو دشمن زخمی به خانه پیرمرد جعبه ساز آغاز میشود. یک گرجی و یک چچنی که سایه هم را با تیر میزنند و حالا مجبورند توی خانه پیرمرد طبق قوانین خانه او با هم کنار بیایند و سر یک میز غذا بخورند..ِ.
همیشه عمرمختار
و دست آخر فیلم همیشه محبوبم که اگر سالی یکبار نبینمش سالم سال نمیشود, «عمر مختار»
فیلمی که بعد از هربار دیدن، بیشتر حسرت میخورم که چرا هنوز یکبار و فقط یکبار نتوانستهایم صحنهای از آن مثل حمله وحشیانه ایتالیاییها به کفرا را در فیلمهای دفاع مقدسیمان الگوبرداری کنیم حتی.
چرا هنوز حتی یک فیلم نداریم که آمدن بعثیها به آبادان و خرمشهر و قصر شیرین را به همان وحشتناکی حمله گراتزیانی به کفرا نشان دهد؟ چرا هنوز و چرا هنوز و چرا هنوز....
و به راستی که هنوز توی تمام فیلمها شاید متفاوتترین قهرمان سینما، عمر مختار باشد. قهرمانی که هالیوود حاضر نشد آن را بسازد و عقاد قهرمانی ساخته بود که در جهت قهرمان سازیهای رایج هالیوود نبود. قهرمانی که قزافی آن را به عنوان پیش شرط ساخت محمد رسول الله(ص) از مصطفی عقاد خواسته بود و...
درباره «عمر مختار» حرف زیاد است و امیدوارم به زودی مجال و عمری باشد برای نوشتن از شیر صحرا عمر مختار.
انتهای پیام/