محسن هاشمی: اصلاحطلبان در رفتار سیاسی خود توهم قدرت و مهرهچینی را کنار بگذارند/ عدممشارکت در انتخابات با هدف آبروداری بود
رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران در یادداشتی با آسیبشناسی شکست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی گفت: انتخابات دوره دوم شوراها نشان داد که همیشه باز بودن فضای انتخابات به پیروزی اصلاحطلبان منجر نمیشود.
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری تسنیم، محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران در یادداشتی با عنوان «مردمسالاری، از دوم خرداد تا دوم اسفند» به آسیبشناسی شکست اصلاحطلبان در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی پرداخته است.
هاشمی در بخشی از یادداشت خود ضمن بیان دو نوع رویکرد اصلاحطلبانه در انتخابات اخیر مجلس یعنی رویکرد انفعالی و رویکرد فعالانه، در تحلیل رویکرد انفعالی طیفی از اصلاحطلبان تصریح کرده است: در تحلیل نخست، فرض شده بود که اصلاحطلبان با علم به ریزش بدنه اجتماعی و پایگاه رأی خود، از شرکت فعال در انتخابات خودداری کردند که تا حدی حفظ آبرو کنند. اما در رویکرد فعال، عدمحضور اصلاحطلبان در انتخابات، نوع دیگری از فعالیت سیاسی ارزیابی شده تا با عدم حضورشان، موجب کاهش مشارکت در انتخابات شده و بهنوعی به حاکمیت پیام خود را از صندوقهای رأی برسانند".
وی ادامه میدهد: "اینکه کدام رویکرد از صحت بیشتری برخوردار است، قابل سنجش دقیق نیست و چهبسا هر دو تا حدی از حقیقت بهره داشته باشد اما این وجیزه در این مقال به موضوعی دیگری میپردازد و آن حالات متفاوت مردمسالاری است. از این حالات متفاوت، میتوان دوم خرداد 1376 را بهترین پیروزی و دوم اسفند 1381 را بدترین شکست انتخاباتی اصلاحطلبان طی دهههای گذشته در نظر گرفت".
بازبودن فضای انتخابات همیشه به پیروزی اصلاحطلبان منجر نمیشود
هاشمی با تشریح وضعیت اصلاحطلبان در دوم خرداد سال 76 خاطرنشان میکند: "در دوم خرداد 1376، که تلقی عمومی این بود که گزینه حاکمیت برای انتخابات فرد دیگری است اما نتایج آرا بهگونهای دیگر رقم خورد، مردمسالاری یک چهرهاش را نشان داد، چهرهای که در دور نخست انتخابات شوراها و مجلس ششم تکرار شد و اصلاحطلبان را سرمست از پیروزی کرد. اما در نهم اسفند 1381 و در انتخابات دوره دوم شوراها، ورق برگشت و در بازترین و کممحدودیتترین انتخابات، عدم مشارکت شهروندان موجب پیروزی آبادگران که چهره بازسازیشده جناح راست را به نمایش میگذاشت، گردید و نشان داد که همیشه باز بودن فضای انتخابات به پیروزی اصلاحطلبان منجر نمیشود".
رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران معتقد است که "بدنه اجتماعی اصلاحطلب، برخلاف بخش دیگری از جامعه که به رأی دادن، بهعنوان وظیفه و تکلیف مینگرد از صندوقهای رأی، انتظار عملگرایانه دارد و اعتماد مکرر بدون نتیجه، موجب سرخوردگی این بخش از جامعه میگردد و میوه عدم مشارکت را به ارمغان میآورد و بدین خاطر یک سال پس از دوره هشتم انتخابات ریاست جمهوری که سیدمحمد خاتمی با 22 میلیون رأی، رکورد دوم خرداد را هم شکست، بدنه اجتماعی اصلاحطلبان به صندوقهای رأی پشت کردند و سرلیست اصلاحطلبان، سیدمصطفی تاجزاده، با 60هزار رأی مشابه رأی سرلیست اصلاحطلبان در انتخابات اخیر را از آن خود کرد".
وی با استناد به گزارههای بیانشده، مشارکت بدنه اجتماعی اصلاحطلبان را چندان تابع رد صلاحیتهای شورای نگهبان نمیداند و بر این باور است که "اگر جامعه احساس کند برای عملگرایی نیازمند حضور در صندوقهای رأی است همانند انتخابات ریاست جمهوری 92 و مجلس و خبرگان 94، در عین سختگیری در ردصلاحیتها، به گزینههای باقیمانده اعتماد میکند و اگر احساس کند صندوقهای رأی، مشکلی از او را حل نمیکنند، انگیزه شرکت در انتخابات را از دست میدهد".
تصمیم اصلاحطلبان برای عدممشارکت در انتخابات نوعی رفتار سیاسی با هدف آبروداری بود
این عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی در یادداشت خود با تأکید بر اینکه اشکالات عملکرد اصلاحطلبان در قدرت موجب رویگردانی مردم از صندوقهای رأی میشود، ادامه داده است: این مسئله بهمعنای نادرست بودن دو فرضیه دیگر است: "فرضیه اول اینکه بدنه اجتماعی اصلاحطلبان پس از سرخوردگی از نتیجه مشارکت به رقیب رأی میدهد. فرضیه دوم نیز این است که بدنه اجتماعی رقیب نیز رفتاری مشابه اصلاحطلبان دارد و بر اساس عملگرایی مشارکت میکند. در مجموع میتوان گفت که تصمیم اصلاحطلبان برای عدم مشارکت در انتخابات، نوعی رفتار سیاسی با هدف آبروداری بوده است تا با عدم مشارکت، فقدان عملگرایی و نتیجهگیری را در دولت، مجلس و مدیریت شهری پوشش بدهد و اگر تصمیمی متفاوت با این نیز گرفته میشد با مکانیزم موجود انتخابات، مشخص نبود تا چهمیزان در نتایج انتخابات تفاوتی حاصل میشد و شاید با چند درصد تفاوت در مشارکت، ترکیب راهیافتگان به مجلس یازدهم تغییر چندانی نمیکرد".
هاشمی با بیان اینکه اصلاحطلبان باید از این تجربه که با هزینه سنگینی به دست آمده است، رهیافتهایی برای آینده برگیرند، تصریح میکند: "اصلاحطلبان باید بهجای تمرکز برای تغییر رفتار در حاکمیت که خارج از قدرت و حیطه اختیارات آنهاست به تغییر در عملکرد خود بیندیشند و عملگرایی و واقعگرایی را جایگزین ایدهگرایی و شعارگرایی کنند. عدم حضور در عرصه رسمی سیاست و رقابتهای انتخاباتی، آنها را از متن سیاستورزی به حاشیه میراند و در مقام منتقد مزیت کمتری برای آنها نسبت به تندروهای داخلی و براندازان خارجی که در مخالفت و نقد، دارای امنیت و رسانه کافی هستند، بههمراه دارد".
اصلاحطلبان در رفتار سیاسی خود توهم قدرت و مهرهچینی را کنار بگذارند
وی میافزاید: "همچنین اصلاحطلبان باید در رفتار سیاسی خود، توهم قدرت، مهرهچینی و فرافکنی را که سه آسیب جدی اصلاحطلبان در دوران قدرت بود، کمرنگ کنند و تلاش نتیجهگیری در شرایط و محدودیتهای موجود را جایگزین آن نمایند. البته باید توجه داشت که در شرایط دشوار، متلاطم و پویایی جامعه ایران، حتی با فرض این تغییرات هم بازگشت به قدرت در آینده برای اصلاحطلبان تضمینشده نیست و بهنظر میرسد این جریان علاوه بر فرصتسوزی در دولت اصلاحات، قدر فرصت گرانبهای دیگری را نیز برای خدمت آنطور که انتظار میرفت، ندانست".
انتهای پیام/+