خانه تکانی با ادبیات/ روایتهای شش دانگ آقای نویسنده
نمیشود که کتابخوان کتابباز بود و سراغی از آثاری نگرفت که در بازار و در میان مخاطبان جنجال زیادی ایجاد کردهاند. سال۹۸ هم از این دست آثار کم نداشت و بدون شک دو اثر اخیر رضا امیرخانی را باید در این فهرست قرار داد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ایام منتهی به نوروز ایامی است که ایرانیان به سنتی دیرینه دست به خانهتکانی می زنند. غبار از تن اشیاء و وسایل خود میگیرند و با شکلی تازه و تمیز راهی سال نویشان میکنند. تعطیلات نوروز فرصتی مناسب برای خانهتکانی از کتابخانههاهم هست؛ زدودن غبار از تن آنها و ورق زدن و خوانش کتابهایی که تا پیش از آن زمانی برای خوانش آنها نداشتهایم. یادداشتهای نوروزی خانهتکانی کتابخانه پیشنهادهایی است خواندنی از آثار منتشر شده در سال گذشته که شاید تاکنون فرصتی برای برداشتن و خوانش آنها از کتابخانه خود پیدا نکردهایم.
نمیشود که کتابخوان کتابباز بود و سراغی از آثاری نگرفت که در بازار و در میان مخاطبان جنجال زیادی ایجاد کردهاند. سال98 هم از این دست آثار کم نداشت و بدون شک دو اثر اخیر رضا امیرخانی را باید در این فهرست قرار داد.
«رهش» اثری بود که در سال 98 پیرامون آن جنجال زیادی برپا شد. وقتی صف فروش این کتاب در تهران شکلگرفت، میشد حدس زد که بسیاری از مخاطبان امیرخانی به زودی درباره کتاب سخن خواهند گفت و چنین هم شد و از قضا نقدها به کتاب بیشتر منفی بود تا مثبت.
آقای نویسنده روایتی به گفته خودش بعد از 9 سال از کشوی میزش درآورده بود و حالا مخاطبانش آن را ناسازگار با مزاق خود میدیدند. امیرخانی اما نقدها را میشنید و برخی را پاسخ میگفت و از نوشته خود دفاع میکرد و البته به این مسئله تاکید که همیشه رویش و ریزش مخاطب را در طول سالهای گذشته بر زندگی حرفهایاش تجربه کرده است.
«رهش» داستانی شهری دارد. زبانی که کمتر میتوان در آثار متاخر امیرخانی سراغی از آن گرفت. داستانی است درباره امروز مخاطبانش و درباره ساختارهای زیستی آنها. داستانی است که میشود دوستش داشت و میشود نه اما یک ویژگی مهم دارد و آن صراحت ویژه امیرخانی است که در همه آثارش میشود سراغی از آن گرفت و نیز دغدغهای که نویسنده برای صحبت درباره آن ابایی ندارد و ترسی نیز هم.
«نیمدانگ پیونگیانگ» را کمتر از یک ماه است که امیرخانی منتشر کرده است. کتابی که بدون شک جنجالهای «رهش» را با خود میشورد و از خاطره میبرد. کتاب خوشخوان است. روایتی است تیزبینانه از سفر به سرزمینی که رسیدن به آن واقعا دشوار است و تنها با اراده و پول نمیشود حاصلش کرد؛ کمی رابطه و رفیق خوب هم باید چاشنیاش کرد.
امیرخانی «نیمدانگش» را با چاشنی طنز ملیحی نوشته است. سعی کرده بدون قضاوت آنچه دیده را روایت کند اما در سطر سطر کتاب میشود حس کرد که او نویسندهای که به روایت بسنده کند نیست و حتما دید و نظرش را چاشنی کارش میکند و این چاشنی اینجا خوانشی است که او از تحریم و شمشیر دولبه آن در دو کشور ایران و کرهشمالی دارد.
درباره این کتاب در سال آتی بدون شک بیشتر باید گفت و شنید.
انتهای پیام/