تازهسرودههایی تقدیم به بانوی دو عالم: «زهرا(س) به نام زن جلال و منزلت داد»
جمعی از شاعران کشور تازهترین سرودههای خود را همزمان با میلاد مبارک بانوی دو عالم، حضرت فاطمه(س)، به ایشان تقدیم کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعی از شاعران آیینی کشور همزمان با میلاد مبارک حضرت زهرا(س)، بانوی دو عالم، تازهترین سرودههای خود را به ساحت مقدس ایشان تقدیم کردند. بخشی از تازهسرودهها در این رابطه به این شرح است:
نغمه مستشار نظامی
مادر شدی تا نام مادر جان بگیرد
در چشمهای عاشقش باران بگیرد
مادر شدی تا در پناه نام پاکت
بیحرمتی بر نام زن پایان بگیرد
تسبیح بار از دوشهای خسته برداشت
تا کار از کردار تو فرمان بگیرد
مادر شدی تا شیعه بیمادر نماند
تا عشق از دست تو قرص نان بگیرد
باشد شفیع ما شوی در روز محشر
باشد خدا بر عاشقان آسان بگیرد
مادر! دعای تو اثر دارد، دعا کن
تا انتظار سبز ما پایان بگیرد
زهرایی و زهراییِ نام تو زیباست
خورشید عالمتاب در تاریک دنیاست
بند دوم
چشمت چراغ خانه پیغمبر نور
آیینه نور خدا و همسر نور
نور تو در دنیا و عقبا ماندگار است
یا نور فوق کل نور، ای مادر نور
خورشید بانو، روشنا بانو، درخشان
ای هستیات منّت نهاده بر سر نور
نور از تو نامی شد، جهان را روشنی داد
زهراست در فردوس نام دیگر نور
ای آیه تطهیر از عطر تو سرشار
ای سوره ناب محبت،کوثر نور
صبح ازل نام تو را آورده بر لب
تا مست شد دنیا به یمن ساغر نور
دنیا به لطف دیدنت دنیاست بانو
از لحظه خندیدنت دنیاست بانو
بند سوم
زهرا گل لبخند کوتاه خدا بود
زهرا شکوه آن نگاه آشنا بود
زهرا به دنیا راه روشن را نشان داد
زهرا نگاه ناب ایمان و وفا بود
چشم جهان روشن شد از نور نگاهش
زهرا که نور چشمهای مصطفا بود
زهرا به نام زن جلال و منزلت داد
هم صحبت و یار علی مرتضی بود
هفت آسمان مدیون هجده سال نوری
هجده بهار سبز در دنیای ما بود
زهرا شبیه هیچکس غیر از خودش نیست
شاهد مثال جمله ی قالوا بلی بود
زیبایی برگ گل و پروانه از توست
رضوان تویی،ریحان تویی ریحانه از توست
بند چهارم
ریحانه و نوریه و طوبی است زهرا
حنانه وانسیه الحوراست زهرا
حانیه و مستوره و مشکات و بشری
معصومه و منصوره و عذراست زهرا
رکن الهدی، نوالسماوی، لیله القدر
بدر تمام و غره الغراست زهرا
ام الحسن، ام الحسین، ام الائمه
ام العلوم و دره البیضاست زهرا
راضیه و مرضیه و ام الفضایل
ام الابیها، مریم کبری است زهرا
زهراست مقصود خدا از آفرینش
زهراست دل، زهراست جان، زهراست زهرا
یا فاطمه بنت نبی زهرای اطهر
ای آفتاب مهربان، ماه منور
بند پنجم
ای شعر را نام عزیز تو بهانه
آغاز هر حس لطیف مادرانه
آرامش ناب غزلهای بهاری
زیبایی جاری شده در هر ترانه
ای بهترین معنای ایمان و محبت
دریای صبر و حلم و علم بی کرانه
ای ماه شبهای بلند بی ستاره
آیینه پرور، آفتاب جاودانه
هر سو نظر کردم نشانی از تو دیدم
ای همچو بوی گل نهان و بی نشانه
بر سیبهای باغ جنت نقش بسته
یا فاطمه نام تو ای نور یگانه
زهراست فخر بانوان هر دوعالم
تحلیل بر نام عزیز او دمادم
بند ششم
تمثال زهرا زینت خلد برین بود
آرام دل، یار امیر المومنین بود
قلب رسول الله روشن بود با او
نامش شب معراج با روح الامین بود
عطرش ضمان خلقت گل های عالم
عشقش تجلای نگاه اولین بود
چشم خدیجه روشن از نوریهاش شد
آن روز زهراییترین روز زمین بود
باغ امامت سبز شد از چادر او
مادر ترین، مادر ترین، مادرترین بود
از سوره کوثر نشانش را گرفتم
فرمود: خیر بی کران، زهرا همین بود
زهراییات آمیخت با گل نام زن را
زیباترین تفسیر شد مادر شدن را
بند هفتم
یار علی بودی و مولا یاوری داشت
از جنس نور و عشق و ایمان همسری داشت
دستاس خانه بوسه بر دست تو میزد
نانی که میپختی تو عطر دیگری داشت
چادر نمازت را به زینب هدیه دادی
غمگین نبود آن روزها،تا مادری داشت
مولا اگر چه گفتوگو با چاه می کرد
اما به شوق دیدنت بال و پری داشت
هجده غزل، هجده بهار آسمانی
حتی زمین حال و هوای بهتری داشت
آتش به جان خندهات زد بیت الاحزان
این خانه پیش از رفتن بابا دری داشت
زهرا نشان داده ست راه کربلا را
پرورده در دامان خود خون خدا را
بند هشتم
تا سید و سالار دین عزم سفر کرد
اول نگاهی آتشین بر میخ در کرد
خواهر شکایت داشت از دیوار و از در
این شکوه بر قلب پر از دردش اثر کرد
رو کرد بر دیوار و عطر یاس بر خواست
بو کرد عطر یاس را یاد پدر کرد
تا چشم بر زخم در آن خانه افتاد
خون حسینی چشم را بیتاب، تر کرد
جوشید خون تازه از محراب کوفه
فزت ورب الکعبه...عالم را خبر کرد
اول به سمت کعبه رفت و بعد برگشت
در کربلا یک دشت را خونین جگر کرد
ای مادر خیل شهیدان خدایی
در روزگار غربت زینب کجایی
بند نهم
زینب نشان مادری را از تو دارد
آیینه پیغمبری را از تو دارد
این شیر زن این خطبه خوان آل طه
آیینه های کوثری را از تو دارد
این چادر خاکی که بر دندان گرفته
این معجر خاکستری را از تو دارد
گلواژههایش را به میدان می فرستد
شوق شقایق پروری را از تو دارد
جان حسین و جان زینب گفته بودی
این حس ناب خواهری را از تو دارد
خون جگر، داغ عطش، بازوی نیلی
مُهر ولایت یاوری را از تو دارد
مادر برایش جرعه ای از کوثر آورد
یک معجر از عمامه ی پیغمبر آورد
بند دهم
دنیا پس از تو سخت دلتنگ است مادر
عالم پر از ویرانی و جنگ است مادر
کو آبی بی انتهای مهربانت
دنیا اسیر رنگ نیرنگ است مادر
فرصت نشد تا از غم دوری بگویم
فرصت برای عاشقان تنگ است مادر
آن زخم جانسوزی که بر دیوار مانده
دنیا دلان را مایه ننگ است مادر
غیر از صدای مهربان ربنایت
هر صوت و آوایی بد آهنگ است مادر
آیینه در آیینه در آیینه بودی
آیینه و بی رحمی سنگ است مادر
پروانه شمع وجود تو ملایک
تحلیل گوی آل یاسینات یکایک
بند یازدهم
طوبی درختی ریشه در هفت آسمان است
طوبی بهار گل نشان بی خزان است
بر شاخههایش مرغهای نغمهخوان شاد
قلب جوان و سبز طوبی مهربان است
صد قرن، صد خورشید صدها سال نوری
این سدر در عین کهنسالی جوان است
طوبی درخت عاشقان آل طه ست
این عشق در دنیا و عقبی جاودان است
بر خانههای اهل جنت سایهگستر
هر دل به طوبی چنگ زد خلد آشیان است
در خانه زهرا و مولا ریشه دارد
طوبی نشان آن مزار بی نشان است
عطر گل نرگس شبیه عطر طوبی ست
راز جهان در سینه ی فرزند زهراست
بند دوازدهم
اذن ظهور مهدی زهراست کوثر
تفسیر سدر المنتهی، طوبی است کوثر
خورشید روحافزای صبح آفرینش
ماه درخشان شب احیاست کوثر
وقت نماز ظهر عاشورا، برادر
میگفت خواهر جان ببین با ماست کوثر
غصب فدک، غصب ولایت، غصب دین بود
تا صبح موعود فرج، تنهاست کوثر
در انتظار آفتاب آل طاها
قطره است اشک عاشقان، دریاست کوثر
هرجا توسل شد به کوثر، مهدی(عج)آنجاست
هر سو که مهدی(عج) می رود آنجاست کوثر
خورشید میبوسد مزاری بی نشان را
پر میکند گلبانگ یا زهرا جهان را
***
موسی عصمتی
برای مادرم
دیری است طعم چشمه اینجا عوض شده است
بی تو، غروب دهکده حتی عوض شده است
بابا دلش شکست پس از تو یتیم شد
میگفت بعد کوچ تو، دنیا عوض شده است
معدن * شبیه خاطرههای قدیم نیست
معدن هزار مرتبه حالا عوض شده است
آن کوچههای کاهگلی، کوچههای باز
آن کوچههای گرم تماشا عوض شده است
دیگر درخت پیر *بهاری نمیشود
حتی هوای گردنه سینا * عوض شده است
بنگی *، ولی هنوز همان مرد ساده است
اما دریغ، شیوه ماها عوض شده است
کبری سیاه، دختر حاجی کریم هم
اسمش شده شقایق و کبری عوض شده است
مادر، کدام سوی جهان،گام میزنی؟
دیگر زمانه بعد شما، ها... عوض شده است
باید به دادمان برسی، تشنه ماندهایم
وقتی که آب چشمه این جا عوض شده است
1)معدن آق دربند روستایی از توابع سرخس که دارای معدن زغال سنگ است و اهالی روستا با کارگری در معدن روزگار میگذرانند.
2)درخت پیر درختی است در درهای کوچک در اطراف روستا که سیلابهای فصلی نتوانسته آن را از ریشه در بیاورد به همین دلیل اهالی روستا او را درخت پیر مینامند.
3)گردنه سینا از گردنههای اطراف روستا که خوش آب و هواست.
4) بنگی شخصیتی بسیار ساده و بی آزار که اهالی روستا اورا بنگی میخوانند.
انتهای پیام/