نگاهی به فیلم «تعارض|کاش جشنواره فیلم فجر دکمه «ریست» داشت!
جشنواره فیلم فجر بستری برای نمایش چه نوع فیلمهایی است؟ آیا صرفاً ویترین سینمای ایران است که باید هر فیلمی با هر کیفیتی در آن حضور داشته باشد یا اینکه آوردگاه رقابتی تنگاتنگ است که باید بهترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران در آن حاضر باشند؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فیلم سینمایی «تعارض» با نام قبلی «ریست» آخرین ساخته محمدرضا لطفی در کسوت کارگردان است؛ البته اینکه نام جدید فیلم با نام پیشین آن چه ارتباطی دارد، اساساً موضوعی مبهم است و به زعم راقم این سطور، ارتباط روشن و معنامندی میان این دو مفهوم وجود ندارد.
لطفی پیش از این فیلم «روایت ناپدید شدن مریم» را ساخته بود که در زمره فیلمهای بخش هنر و تجربه جای میگرفت؛ فیلم دوم او نیز در همین رسته جای میگیرد و مقصد نهایی آن اکران در گروه هنر و تجربه خواهد بود.
«تعارض» را میتوان یک اثر سایکودرام دانست؛ فیلمی عجیب که به روایت زندگی یک بیمار روانی به نام رضا که در مرز تخیل و واقعیتهای زندگی خود سرگردان است، میپردازد؛ رضا از انزوا و تنهایی مفرطش خسته شده و در جستوجوی راهی برای گریز از وضعیت کنونی خویش است؛ برای این منظور نزد یک روانکاو رفته و نسخههای تجویز شده توسط او را قدم به قدم اجرا میکند و با برداشتن هر گام، نتایج و ثمرات مختلفی که برخی ار آنها مطابق با انتظار و برخی دیگر نامطابق با انتظاراتش است را به دست میآورد.
«تعارض» فیلمی فاقد یک روایت خطی منسجم و معین است و اقتضائات یک قصهگویی روان را نیز در خود ندارد؛ اساساً به نظر میرسد آنچه بیش از قصهگویی و روایت سرراست داستان برای فیلمساز اهمیت داشته، فرم و ساختار بوده است؛ تأکید مضاعف بر همین امر باعث شده است که فیلم در نظر مخاطب عام، اثری خستهکننده و کسالتبار جلوه کند. با این وجود، بازی خوب و ماهرانه رضا بهبودی در نقش رضا، از معدود نقاط قوت فیلم است که در پارهای از مواقع، رنج حزنانگیز و ملالآوری که در حین تماشای فیلم بر مخاطب عارض میشود را تعدیل میکند.
«تعارض» قرار است مخاطب خود را به عمق جهان ذهنی رضا تمدن(با بازی رضا بهبودی) ببرد و او در لابیرنت افکار و تخیلات شخصی او غوطهور کند؛ اما این اتفاق به شیوهای کششمند و موفقیتآمیز رخ نمیدهد و اساسا مخاطب فیلم به سختی قادر خواهد بود به همذاتپنداری با رضا بپردازد. ناکامی فیلمساز در تحصیل این مهم، دلایل بسیاری دارد که از جمله آن میتوان به لحن گنگ و شیوه روایت غیرمرسوم فیلم اشاره کرد که در ذهن مخاطب غریب نامأنوس به نظر میآید و قادر نیست از همان آغاز، تماشاگر را با خود همراه کند و در ادامه نیز برایش جذابیت بیافریند.
چنین مختصاتی باعث میشود که «تعارض» یک فیلم شخصی و به خصوص باشد که فاقد قاعده شمولیت و دربرگیری دایره وسیعی از مخاطبان سینما است؛ فیلمی که صرفاً مناسب نمایش در سینماتکهایی است که مخاطبان روشنفکر و عشق سینمایی چون خود فیلمساز، تماشاگر آن هستند.
اینجاست که یک پرسش در قامت پرسشی کلیدی به ذهن خطور میکند که اساساً جشنواره فیلم فجر بستری برای نمایش چه نوع فیلمهایی است؟ آیا این جشنواره صرفاً ویترین زینتالمجالس سینمای ایران است که باید هر فیلمی با هر کیفیتی در آن حضور داشته باشد یا اینکه یک آوردگاه رقابتی تنگاتنگ است که باید بهترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران در آن شانس نمایش داشته باشند؟
در تحلیل نهایی باید گفت که «تعارض» از مهمترین خصیصهای که یک فیلم سینمایی باید از آن برخوردار باشد بیبهره است و آن مخاطبپذیری یا قابلیت ارتباط با مخاطب است؛ به قول سید شهید؛ مرتضی آوینی، هنرمندی که میخواهد حدیث نفس کند، قصه نگوید و به شیوه سیال ذهن بیان کند، بهتر است که داستان کوتاه بنویسد و یا نقاشی کند و شعر آزاد بگوید و اصلا سراغ سینما که ذاتا باید با تماشاگر عام سخن بگوید و ساختار دراماتیک داستانی را رعایت کند، نرود؛ در غیراینصورت بهتر نیست اعلام کنیم که ما سینمای حرفهای که از لحاظ اقتصادی مستقل و خودکفا باشد نمیخواهیم و فقط یک سینمای تجربی میخواهیم که روی شانه سوبسید رشد کند و به جشنوارههای اروپایی برود و هی جایزه ببرد؟
شخصیت رضا در فیلم، جملهای را به شیوه حدیث نفس با خود تکرار میکند و آن جمله این است که کاش مغز آدم دکمه ریست داشت؛ جمله مشابهی که شما در حین تماشای «تعارض» در جشنواره با خود تکرار میکنید این است که کاش جشنواره فیلم فجر دکمه «ریست» داشت!
انتهای پیام/