بانکها خلق پول میکنند تا بدهیهای خود را بپردازند
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با بیان این که سود بانکها در خلق پول است گفت: بانکها خلق پول میکنند چون مجبور به خلق پول و پرداخت بدهیهای خود هستند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، رسول بخشی دستجردی عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان درنشست «نقش پول در اقتصاد؛ عامل رونق تولید یا ایجاد تورم» گفت: مدل خلق پول متعارف که در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر در جریان است، مبتنی بر خلق بدهی است. به بیان دیگر خلق پول بانک یعنی خلق بدهی در اقتصاد.
وی افزود: در این زمینه اگر بپذیریم که پول درونزا رشد میکند که شرایط به مراتب بدتر میشود. به طور خلاصه پول بدهی است و میزان بدهی بیشتر از پولی است که به خاطر آن منتشر شده است و با گذشت زمان این روند به مراتب بدتر میشود. اینکه بعضاً دیده میشود پولهای جدیدی مانند بیت کوین در جهان به وجود آمده است، به دلیل این است که اغلب پولهای جدید مبتنی بر بدهی نیست و مشکلات نظام پولی کنونی را ندارد.
افزایش افسار گسیخته نقدینگی در ایران
این استاد دانشگاه ادامه داد: در حال حاضر نقدینگی در اقتصاد ایران به دو هزار سیصد هزار میلیارد تومان رسیده است و درست معادل این عدد، ایرانی ها بدهکار شده اند. این در حالیست که رشد نقدینگی به مراتب بیشتر از رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال در کشور است.
وی افزود: این روند در دیگر کشورها هم برقرار است؛ اما به مراتب کنترل شده تر از ایران است. درخصوص آمریکا در حال حاضر بدهی دولت 23 هزار میلیارد دلار است و بدهی مردم نیز 52 هزار میلیارد دلار است. در حالیکه نقدینگی این کشور درحدود 15 هزار میلیارد دلار است. این یعنی در اقتصاد این کشور میزان بدهی دولت و مردم به 5 برابر کل نقدینگی کشور رسیده است. در دیگر کشورهای توسعه یافته امروزی نیز همین روال با اندکی تغییر در نسبتها برقرار است.
خلق پول بانکها نرخ بهره را کاهش نمیدهد/ سود بانکها در خلق پول است
بخشی با بیان اینکه درخصوص نقش آفرینی پول در تولید اتفاق نظر وجود دارد افزود: همه ما به دنبال این هستیم که پول به درستی در اقتصاد جریان پیدا کند و به تولیدکننده برسد. اما باید توجه داشته باشیم که بانکها خلق پول میکنند چون مجبور به خلق پول و پرداخت بدهیهای خود هستند. در واقع پولی که مبتنی بر اعتبار و بدهی باشد به راحتی قابل خلق است و این مسئله جذابیت ایجاد کرده است.
وی تأکید کرد: گفته شد وقتی بانک پول زیادی خلق میکند نرخ بهره دریافتی میافتد و این مسئله به عنوان یک سازوکار کنترل کننده خلق پول بانکها مطرح است. اما این روند در واقعیت اتفاق نمیافتد. سود بانکدارها در خلق پول بیشتر از هیچ است و برای پرداخت بدهی های قبلی بازهم نیاز به ایجاد بدهی بیشتر جدید دارند که از طریق تسهیلات دهی انجام میشود.
حمایت از بخش حقیقی اقتصاد بدون خلق پول امکانپذیر است
استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان در ادامه افزود: فرض کنیم فردی در اقتصاد وجود دارد که میتواند با دسترسی به پول، میزان تولید و اشتغال را افزایش دهد. برای کمک به این فرد میتوان از سه مدل استفاده کرد: خلق پول از هیچ و دادن آن به فرد و گرفتن بهره از آن؛ هدایت پول موجود و گرفتن بهره؛ هدایت خلق پول و نگرفتن بهره؛ به عقیده من بهترین روش هدایت نقدینگی موجود و نگرفتن بهره از تولیدکننده است.
وی افزود: بر اساس نظریه «مقدار بهینه پول» فریدمن، تخصیص بهینه منابع زمانی رخ میدهد که نرخ بهره اسمی صفر باشد و زمانی این اتفاق محقق میشود که نرخ رشد پول منفی باشد. اما در نظام پولی مدرن این روال برقرار نیست.
نظریه کارآفرین شومپیتر برای توجیه عملکرد بانکهای خصوصی مطرح شد
بخشی گفت: بر اساس نظریه شومپیتر کارآفرین کسی است که برای تخریب خلاقانه وضع موجود ایده دارد، اما پول ندارد و باید به او پول داده شود تا بتواند ایدههای خود را عملیاتی کند و این کار از طریق پرداخت تسهیلات انجام میشود.
وی افزود: اما باید توجه داشته باشیم که شومپیتر خودش بانکدار بوده است. به عقیده بنده کلمه آنتِرپرونور که شومپیتر به کار برده است به معنی کارآفرین نیست؛ بلکه به معنی «بهره دهنده» است. در واقع نظریه شومپیتر به این معنی است که بانک باید پولش را به کسی بدهد که بتواند بهره بیشتری برگرداند. بنابراین نظریه شومپیتر نه برای حمایت از تولید و کارآفرینی، بلکه برای توجیه عملکرد بانکها مطرح شده است.
نظام بانکی کنونی پول را به سمت تولید هدایت نمیکند
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با تأکید بر اینکه در نظام بانکی کنونی نرخ سود واقعی فعالیتهای اقتصادی اصلا مهم و اثرگذار نیست، گفت: در شرایط فعلی سرمایه گذاران منابع مالی خود را به سمتی میبرند که نرخ بهره اسمی بیشتری داشته باشند. نرخ بهره اسمی نیز در تعادل بلندمدت برابر است با نرخ رشد نقدینگی.
وی افزود: بنابراین در این شرایط پول جایی میرود که پول قبلی رفته است و هدایت منابع مالی در این چارچوب هیچ ارتباطی با ایجاد رشد واقعی اقتصادی و ایجاد اشتغال ندارد.
خلق پول بانکها هیچ تفاوتی با دزدی ندارد
بخشی با تأکید بر اینکه مسئله مهم دیگر همخوانی شیوه خلق پول بانکها با مبانی اسلامی است، افزود: خلق پول از هیچ قدرت خرید مردم را کاهش میدهد و از این نظر با مبانی اسلامی در تضاد است.
وی افزود: در این شرایط عملاً تسهیلات بانکی که از هیچ خلق میشود، هیچ تفاوتی با دزدی از مردم ندارد. اگر بخواهیم درخصوص اینکه چگونه هدایت اعتبار انجام شود اظهار نظر کنیم، حتماً آن مبانی که درخصوص خلق پول بانکها میپذیریم بسیار مهم است.
لزوم کنترل فعالیتهای سوداگرانه در اقتصاد با قوانین مالیاتی
این استاد دانشگاه ادامه داد: در کشورهای توسعه یافته قوانین مالیاتی در میزان خلق پول در اقتصاد و نحوه توزیع آن موثر است. به طور مثال خرید زمین و طلا و دیگر موارد مشابه با قوانین مالیاتی کنترل میشود و از این طریق از خلق بی رویه پول برای بخش های غیر اقتصادی جلوگیری میشود. وقتی با استفاده از قوانین مالیاتی فعالیت های غیر مولد و خواباندن منابع پولی کنترل شود، پول خود به خود به سمت فعالیتهای مولد هدایت میشود. اما در ایران برخلاف دیگر کشورهای توسعه یافته افزایش نقدینگی به مراتب بیشتر از رشد اقتصادی است و قوانین کنترل کننده جریان نقدینگی نیز وجود ندارد.
وی افزود: به عقیده من فعالیتهای سوداگرانه باید به کلی ممنوع شود تا به کلی جلوی خلق پول بانکها گرفته شود؛ چراکه مصداق اکل مال به باطل است. اما در کشورهای پیشرفته به جای ممنوع کردن این نوع فعالیتهای سوداگرانه، تنها بر آنها مالیات وضع شده است؛ چراکه درآمدزایی بانکها از این محل است. در ایران نیز به کلی فعالیتهای سوداگرانه و شیوه خلق پول بانکها آزاد است و رشد نقدینگی به کلی افسارگسیخته شده است.
رشد پول در اقتصاد باید به کلی متوقف شود
بخشی در پایان با بیان اینکه پول بد نیست، اما رشد پول بد است، گفت: رشد پول موجود در جامعه به کاهش قدرت خرید مردم منجر میشود. در اقتصاد چیزی تولید نمیشود، بلکه فقط از چیزی به چیز دیگر تبدیل میشود؛ بنابراین نیازی به پول جدید وجود ندارد.
وی افزود: یکی از فروض اقتصاد کلان متعارف، این است که تولید امکان پذیر است؛ در حالیکه این فرض همیشه صحیح نیست. بنابراین در بلندمدت اقتصاد نیازی به افزایش پول ندارد و فقط کافی است پول به طور مناسب در گردش باشد و به مرور زمان قدرت خرید مردم افزایش پیدا کند. اما در مقابل مدل رشد در اقتصاد کلان متعارف به نحوی تبیین شده است که در دل آن نرخ بهره وجود دارد و بدون خلق نقدینگی جدید امکان رشد در آن قابل تصور نیست؛ در حالیکه این فرضیه نیز برخلاف واقعیت است.
انتهای پیام/