انتشار ۳ عنوان کتاب از مصطفی رحماندوست در ترکیه
مدیرکل مجامع، تشکلها و فعالیتهای فرهنگی وزارت ارشاد از تصویب گرنت برای سه کتاب مصطفی رحماندوست که از سوی انتشارات Mevsimler در ترکیه در دست انتشار است، خبر داد.
علی فریدونی، مدیرکل مجامع، تشکلها و فعالیتهای فرهنگی، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از تصویب حمایت از سه عنوان کتاب مصطفی رحماندوست، شاعر، برای انتشار در خارج از ایران خبر داد و گفت: «سفید سفید تنها بود»، «این تری زی، آن تری زی»، «شاخهها در باد، ریشهها در خاک» سه عنوان از کتابهای مصطفی رحماندوست است که شورای گرنت با پرداخت مبلغ حمایتی به آنها موافقت کرده است.
وی ادامه داد: این سه اثر از سوی انتشارات کتاب نیستان در ایران منتشر شده و انتشارات (فصل) Mevsimler انتشار این آثار در ترکیه را عهدهدار شده است. برای انتشار هر کدام از این کتابها به زبان ترکی مبلغ 400 یورور به ناشر ترک پرداخت شده است.
مصطفی رحماندوست در «سفید بود، سفید تنها بود» نیز بار دیگر به خصلت اندیشهورز خود بازگشته است. او در این کتاب داستانی بدون مکان و زمان روایت کرده است که ماجرایی است از زندگی و زیست یک مفهوم. این مفهوم در نگاه او یک رنگ است که زیستی عجیب برای خود متصور میبیند. او به دنبال شکفتن پیله تنهایی است و در نهایت تنهایی حس میکند که برای رها شدن از تنهایی و آشنایی با رنگهای تازه باید تن به جدا کردن بخشهایی از وجود خود دهد. نویسنده در این اثر به این نکته توجه کرده که گوهرهای رنگارنگ موجود در وجود هر انسانی در صورتی که از سوی او باور شود، شعلهور شده و خود را به ظهور میرساند. در واقع رهایی از پیله موجود و حرکت به سمت ممکنی که گاه آرزوی انسانی است، تنها با رها شدن از خود و دل سپردن به خودی دیگر مقدور خواهد بود که هر دوی آنها یک موضوع هستند؛ اما گذر از یکی به دیگری کاری است سخت که به سادگی ممکن نیست. انتشارات نیستان این کتاب را در سال 97 منتشر کرده است.
در داستان «این تریزی آن تریزی» مخاطبان با مردم دو سرزمین خیالی آشنا میشوند که علایق و سلیقههای مختلف و منحصر به فردی دارند از جمله اینکه هر کدام تنها به رنگی خاص علاقه دارند و سعی دارند با یکدیگر رابطهای نداشته باشند، تا اینکه در نهایت بر اثر حادثهای پسری از یکی از این دو سرزمین دلباخته دختری از سرزمین مجاور میشود و این دلباختگی منجر به ایجاد ارتباط خانوادههای این دو با یکدیگر و در نهایت ازدواج آنها میشود.
رحماندوست در این داستان ساده، سعی در بیان مفاهیم مهمی برای زندگی جمعی مخاطبان خود داشته است. توجه و علاقه نشان دادن به قدرت عشق و دوست داشتن و نیز دور ریختن تعصبهای و باورهای تکبعدی و به تعبیر او تکرنگی و سعی و تلاش در مسیر پذیرش متقابل یکدیگر و در نهایت زندگی شیرین و مسالمتآمیز با یکدیگر؛ از جمله مهمترین این دست مفاهیم است.
استفاده از مفاهیم و شاهد مثالهای ساده و در عینحال روایت طنازانه و زیبای نویسنده در متن، در کنار شیرینی روایت و بیان را نیز باید به تأثیرگذاری این متن افزود که به آن جلوهای ویژه بخشیده است.
این کتاب همچنین با تصویرگری قابل توجه فرهاد جمشیدی و گرافیک نرگس زیانی نیز همراه است. جمشیدی در این اثر مخاطبش را از جهانی که ساخته و پرداخته با دو رنگ است رها کرده و به آشتی با رنگها و جهانی ملون و زیباتر از تکرنگی هدایت میکند. در کنار این موضوع گرافیک این کتاب که شاید در مهمترین بخش آن به میزان و شکل قرار گرفتن هر رنگ در درون صفحه نمود پیدا میکند نیز به تأثیرگذاری این اثر افزوده است و آن را اثری قابل توجه مبدل کرده است.
«شاخهها در باد، ریشهها در خاک» داستان دو نهالی را روایت میکند که تنها دوست یکدیگر بودند و با هم از آفتاب جان میگرفتند و با باران سیراب میشدند. با هم بزرگ شدند و دیگر نهال نبودند. آنها درختان کوچکی بودند که از زندگی در کنار هم لذت میبردند. تا اینکه آدمها به سراغشان رفتند و با دیواری بین آنها فاصله انداختند. داشتن دوستان خوب میتواند منجر به زندگی شادتر و اجتماعیتری بشود. به هر حال, بعضی اوقات حفظ دوستیها به همین راحتیها هم نیست. در این داستان دو درخت بعد از جدایی غمگین میشوند و رشدشان متوقف میشود...
انتهای پیام/