ترمیناتور؛ سرگردان در «پایان تاریخ»
مجموعه سینمایی «ترمیناتور» با نمایش قسمت آخر به کار خود پایان داد.
خبرگزاری تسنیم-حمید صنیعی منش
مسأله پایان جهان که از آن با اصطلاح انگلیسی apocalypto یا end time یاد میشود بدون شک در فرهنگ و تاریخ تمدن غرب مفهومی بسیار سرنوشتساز و جدی است. این مسأله از ابتدای تاریخ هنر و تفکر غرب تا امروز جزو حساسترین سوژهها بوده است و البته به دلیل فراگیری و گستردگشاش برای همه انسانها مهم است.
از پیشگوییهای پیشینیان یونانی، مصری، بابلی، چینی و شرقی گرفته تا پیشگوییهای نوسترآداموس همگی برای مشخصکردن سرنوشت پایان جهان سهیمند. ادیان ابراهیمی مانند اسلام و مسیحیت نیز در این میان حرفهای زیادی دارند که وجه مشترک آنها با دیگر مکاتب بزرگ یا به تعبیر متفکر پستمدرن «لیوتار» روایتهای کلان، موعودگرایی یا منجیگرایی است. اینکه سرنوشت جهان در ظلمت و تاریکی به پایان نمیرسد بلکه نور و روشنایی بر سرتاسر جهان بعد از حوادث و رخدادهای تلخ و تاریک حاکم خواهد شد.
نقاشی چهار اسب سوارِ آخرالزمان اثر ویکتور فاسنتسوف نمایی از دهشتناکی روزهای پایانی جهان
حتی قبلتر از آنکه مسأله سرنوشت جهان برای انسان مهم باشد این خود سرنوشت و «پایان» است که مواجهه انسان با او را دچار وحشت میکند. استاد مطهری در کتاب کوچک اما پرمغز خود یعنی «انسان و سرنوشت» به همین موضوع اشاره میکنند و بیان میکنند که این اصطلاح از جمله کلماتی است که دانستن آن برای انسان مهم است و در عین حال از دانستن آن هراسان است. اینکه سرنوشت او در زندگیاش چه خواهد شد و در نهایت به کجا خواهد رسید؟
«سرنوشت ! قضا و قدر ! کلمهای رعب آورتر و هراس انگیزتر از این دو کلمه ، پرده گوش بشر را به حرکت نیاورده است . هیچ چیز به اندازه اینکه انسان آزادی خود را از دست رفته و خویشتن را مقهور و محکوم نیرومندتر از خود مشاهده کند و تسلط مطلق و بیچون و چرای او را بر خود احساس کند ، روح او را فشرده و افسرده نمیسازد.» (انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا)
اما در نگاه کلانتر این سرنوشت و پایان جهان است که برای او از ابتدای تاریخ تمدن و حیات بر روی کره خاکی اهمیت داشته و امروز که در عصر پسا مدرن یا حتی پسا-پستمردن زندگی میکنیم و در روزهایی به سر میبریم که عموماً با نشانهها و علائم آخرالزمانی مشابهت دارد، اهمیت دوچندان دارد. (علائم آخرالزمان، شش ماه پایانی)
آنچه که در نگه ادیان بیشتر از وجوه دراماتیک بهرهمند است نگاه یهودیت و مسیحیت است. یهودیان که خود دارای سرنوشتی مشابه به روزگار عسرت و سرگردانی در تاریخ خود دارند و منتظر منجی برای نجات خود بودند در هنر، رسانه و سینما نیز پیشدستی کردهاند و خود را وارثان پایان تاریخ با منجی مسیحی خود میدانند. فیلم سینمایی «10فرمان» به کارگردانی «سیسیل بی. دمیل»
نمایی از نجات قوم موسی در فیلم 10 فرمان
به طور مشخص «اوانجلیست»ها و مسیحیان پروتستان که بیشترین جمعیت مسیحیان غربی را تشکیل میدهند اینچنین باوری دارند. شعار «اوانجلیست»ها (مژدهدهندگان به ظهور عیسی مسیح (ع) ) بازگشت به انجیل و تغییر جامعه با تحول فرهنگی است، تا از این راه در آمریکا حکومتی بر مبنای بنیادهای انجیل به وجود آورند. به مژدهدهندگانی که از تلویزیون برنامههای تبلیغی خود را پخش میکنند کشیش تلویزیونی گفته میشود. (کتاب مسیحیان صهیونیست و عملکرد آنان در شرق اسلامی انتشارت موعود عصر)
برخی از مشهورترین مژدهدهندگان عبارتاند از: پت رابرتسون، جیمی سواگارت، جیم باکر و جری فال ول.
ترامپ در یک مراسم اوانجلیستی در حال آواز خواندن
رسانههای نوین مانند سینما که امروز به عنوان یکی از برترین انواع رسانه و مدیا شناخته میشود، در خدمت باورها و ارزشهای ملتها و ادیان و فرهنگهای گوناگون تلاش دارد تا مفاهیم و پیامهای مد نظر خود را به جهان مخابره کند. در این جنگ رسانهای نهایتاً یکی از جبهههای حق و باطل پیروز خواهد شد. یا سرمایهداران و صاحبان قدرت و تکنیک یا مستضعفان جهان که پرچمدار عدالت و توحیدند.
هالیوود یا همان بنگاه عظیم رسانهای و سینمایی صهیونیسم با نزدیک شدن به انتهای قرن بیست هوشمندانه اقدام به برجستهسازی باور غرب در زمینه آخرالزمان با ساخت فیلمهای «آخرالزمانی» کرد. فیلمهایی مانند «آرماگدون» «پایان دوران» «ماتریکس» و «ترمیناتور» که هر کدام سناریو و پروتوکلی از جو و محتوای کلی آخرالزمان را دارند در این دست آثارند. ( اسطوره های صهیونیستی سینما انتشارات هلال)
پوستر فیلم آرماگدون
پوستر فیلم پایان دوران
نمایی از فیلم ماتریکس
«ترمیناتور» فیلمی بسیار خوش ساخت که عقاید و باورهای لابیهای اسرائیلی و نئومسیحی را در بافت و تاروپود فیلم بافته است. ترمیناتور یا همان نابودگر روایتی است از پایان جهان و روزهایی که انسان اسیر دست ماشینهایی شده است که خود ساخته و امروز بر آنها حاکم شده است. هوش مصنوعی به عنوان سازه شبیه انسان که متأثر از فلسفههای غربی دکارتی است با رشد و قدرتمندی خود بر انسان چیره شده و حالا جای شاه و گدا عوض شده است.
پوستر فیلم ترمیناتور 1
انسانها البته در آن دوران توانستهاند با تمرکز قدرت و تجهیز خود به عنوان دشمنان ماشینها قلمداد شوند و به فرماندهی جوانی به نام جان کانر نیروهای دشمن را دچار خلل کنند. از این رو ماشینها به فرماندهی مرکز هوش مصنوعی خود یعنی «اسکای نت» به گذشته باز میگردند تا با کشتن مادر جان یعنی سارا کانر امکان تولد او را عملاً از بین ببرند. نیروهای مقاومت! برای جلوگیری از این اتفاق نیز یک نفر را برای محافظت از سارا به گذشته میفرستند. حاصل جنگ و جدال میان محافظان نهایتا نجات سارا در قسمت اول میشود. در قسمت بعدی بار دیگر اسکای نت ماشین پیشرفته دیگری را برای قتل جان که نوجوانی است تبهکار میفرستند و البته نیروهای مقاوت بار دیگر برای اینکه بتوانند در مقابل ماشین پیشرفته نیروی دشمن ایستادگی کنند، ماشین طراحی شدهای را به گذشته بازمیگردانند تا از جان و سارا محافظت کند و بدین ترتیب آینده و سرنوشت جهان مراقبت شود.
نمایی از قسمت دوم ترمیناتور؛ نابودگر در حال مراقبت از جان کانر
انفجار بزرگ با هیمنه و وحشتی عظیم همواره در خواب و بیداری در جلوی چشمان سارا دیده میشود. انفجاری که بر اثر حمله اتمی (هوش مصنوعی به انسانها) تمام انسانها را نابود خواهد کرد و باقی مانده آنها در جهان واپسین قرار است تا با اسارت زندگی کنند. گویی بیگ بنگی که آغازگر جهان در نگاه سکولار و الحادی بوده است بار دیگر پایانبخش جهان خواهد بود.
انفجار هستهای در ترمیناتور
اینجا دقیقاً پاشنه آشیل فیلم و البته تمام تفکر اومانیستی غرب نسبت به مسأله پایان جهان است. جیمز کامرون هیچ دنباله و برگ برندهای نهایتا برای تعیین و مشخص کردن تکلیف پایان دنیا ندارد. یکبار قسمت دوم فیلم با تدوین کارگردان به این گونه به پایان میرسد که جهان از انفجار عظیم نجات پیدا میکند و باتوجه به نجات جان کانر، جهان در صلح و آرامش زندگی خواهد کرد و او نیز به عنوان یکی از اعضای سنا مشغول به کار است و در نسخهای دیگر پایان فیلم رها شده در جادههای شبانهای است که با سرعت رو به آینده میرود.
قسمت سوم فیلم تلاشی بود تا بتواند این پایان را با فرم همیشگی هالیوودی و معمول خود که در ابتدای هزاره 21 باب شده بود جمع کند؛ حمله موشکی و اتمی ملل مختلف به یکدیگر و آغاز جنگ جهانی سوم. اما به دلیل اینکه فیلم نمیتوانست باز برای پایان جهان و عصر آخرالزمان دیدگاه جدی و مطرحی نسبت به تاریخ و نظریات دانشمندان و فلاسفه داشته باشد عملاً بیجواب ماند.
پوتسر قسمت سوم ترمیناتور (خیزش ماشینها)
با گذشت از قسمت چهارم که یک شوی سخیف و احمقانه از پایان جهان بود و خود بار دیگر نشان داد که این فیلم نتوانسته است نسخه قابل قبولی برای مخاطبین سینمایی بپیچد، بعد از دو قسمت بار دیگر سروکله طراح اصلی داستان یعنی جیمز کامرون پیدا شد تا بتواند برای همیشه مهر پایانی بر ماجرایی بزند که خود آغازگر آن بود.
در قسمت پایانی دیگر نه خبر از جان است و نه سارا نقش اساسی دارد. جیمز کامرون برای راحتی هرچه تمامتر کار خود همان ابتدا از اساس تمام آنچه را که طراحی کرده بود را به هم میریزد و شکلی دیگر از قصه را طراحی میکند. نابودگر بعد از اینکه جان نجات پیدا کرده است بار دیگر جان را پیدا میکند و با قتل او نقشه خود را عملی میکند. اما سرنوشت، قهرمان دیگری را برای نجات جهان انتخاب کرده است: دختری مکزیکی که در آخرالزمان داعیهدار فرماندهی نیروهای مقاومت میشود.
نمایی از ترمیناتور 4
حالا اینبار اسکای نت آخرین مدل و پیشرفتهترین سرباز خود را برای نابودی این زن میفرستد تا سرنوشت جهان را در دستان خود بگیرد و مانند قسمتهای قبل محافظی از آینده میآید تا از قهرمان بالقوه محافظت کند. نگاهی فوقالعاده فمینیستی که با عبور از جان به عنوان یک مرد رسماً جان گرفته است.
با این حساب فیلم اتفاق تازهای را برای مخاطبی که دل به این بسته است تا ببیند پایان جهان چه خواهد شد ندارد. البته فیلم همواره در تلاش است تا انسان معاصر را نسبت به تهدیدهای احتمالی ماشین و ماشینیسم آگاه کند اما همانطور که گفته شد برگ برندهای برای تعیین پایان جهان نداشته و ندارد.
علت این امر هم چیزی جز اصرار بر نجات و پایان جهان توسط خود بشریت نیست. نیرویی نه چندان قدرتمند که حتی نتوانست به آرمانشهر قول داده شده بعد از عصر رنسانس برسد. عدم اتکای بر منجی برتر و الهی که سرمنشأش به جای خاک، آسمان باشد نتیجهای جز سرگردانی در پیچ و خمهای تند و نامعلوم آینده ندارد.
یک تابلوی نقایشی درباره مدینه فاضله یا همان آرمانشهر
البته فیلم در قسمت دوم نسبت به مفهوم منجیگرایی مسیحی بسیار وفادار است اما سناریوی دقیق و کاملی برای پایان آن ندارد. اشاره فیلم تماماً به مریم مقدس و تولید عیسی مسیح است که از آن در رمان «رمز داوینچی» با عنوان «جام مقدس» به درستی یاد شده است. منظور از جام بطن مریم مقدس است که درون خود نوزادی به نام عیسی مسیح دارد که منجی جهان خواهد بود. از این رو آن را باید جام مقدس نامید. در ترمیناتور هم سارا همان جام مقدس است که باید فرزند خود را که منجی جهان خواهد بود به دنیا آورد. لازم بذکر است که این کتاب توسط کاتولیکها تحریم شد.
پوستر فیلم راز داوینچی
شاید به تعبیر بهتر باید گفت این فیلم به خوبی از «کهن دیرینه» یا همان «آرکیوتایپ» استفاده کرده است. آرکیوتایپها همان اساطیر، داستانها و اتفاقاتیاند که در تاریخ رخ داده و بارها از تم و مضمون آنها در هنر و داستان استفاده میشود. مانند نوزاد در سبد در سر راه، که آرکیوتایپی از داستان حضرت موسی (ع) در نوزادی است که در سبد در رود نیل افتاد.
مادر موسی (ع) وی را در سبدی میگذارد و رها میکند
نکته دیگری که نباید از آن غافل شد فرهنگسازی قدرتمندانه این فیلم نسبت به فرهنگ آمریکا بود. تیپسازی که از شخصیت آرنولد شواتزنگر در این فیلم شد، یکی از محبوبترین شخصیتهای تاریخ سینما نام گرفت. عینک آفتابی، کاپشن چرمی، شلوار جین و موتور هایلی دیویدسن همراه با موسیقی راک که در خیابانهای ایالتهای آمریکایی منزل به منزل میگردد همیشه در ذهن مخاطب سینما دوست تا ابد باقی میماند.
آرنولد فرماندار کالیفرنیا با ظاهری به شدت آمریکایی
ترمیناتور در نهایت با پایان باز خود نگران و درهم آشفته چشم به راه نشسته است تا ببیند در روزهای آخر چه اتفاقی خواهد افتاد. سرنوشت نهایی بدون عیسی میسح، زرتشت یا مهدی موعود (ع) در دنیا همان چیزی خواهد بود که صادقانه عنوان قسمت پایانی «ترمیناتور» قرار گرفته است: سرنوشت تاریک.
انتهای پیام/