ماجرای دانشجوی پزشکی که کارگردان "تنهاترین سردار" شد
بازیگر و کارگردانی را در گفتوگوی تلویزیونی دیدم که فکر نمیکردم او دانشجوی انصرافی رشته پزشکی بود و حالا تاریخ او را به کارگردانی سریالهای "تنهاترین سردار" و "ولایت عشق" میشناسد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مهدی فخیمزاده وارد صحنه شد. با قدمهای کوتاه، آهسته و شاید با احتیاط، علت این قدمهای کوتاه و با احتیاط را باید در تصادفی که چندینماه پیش برای این کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون رخ داد جستجو کرد. سر صحنه فیلم "مشت آخر" و سوار بر موتور.
صحبت از محل زندگی فخیمزاده شروع شد و او اشاره کرد که محله زندگیشان نزدیک همین میدان (حسنآباد) بودهاست و در کودکی به همراه برادرش بارها به «سینما مهین» در همین نزدیکیها میرفته است.
فخیمزاده و نقشهایی که بازی کرده پر از جنب و جوش بوده است. این عادتی است که او باید از کودکی به همراه خود داشته باشد و به همین دلیل است که او در راه برگشت از مدرسه از زمین خدا استفاده نمیکرده و این مسیر را از روی دیوار کلیسا طی میکرده است. این خاطرهای از دوران کودکی فخیمزاده است. ماجراهای شیطنت این کارگردان و بازیگر به همین یک مورد ختم نمیشود او از دورانی میگوید که برای رفتن به مدرسه از میدان امامحسین(ع) عبور میکرده و با دیدن سردر «سینما مراد» در میدان «امام حسین(ع)» قصه فیلم بر روی پرده را حدس میزده و بعد در مدرسه یک قصه تخیلی به عنوان ماجراهای فیلم تعریف میکرده است.
فخیمزاده میگوید: این کار همیشگی من بود تا اینکه یک روز با عوض شدن فیلم سینما مراد و دوباره ساختن یک قصه جدید، به مدرسه رفتم و قصه تخیّلی فیلم را برای بچهها تعریف کردم؛ اما ناگهان یکی از بچهها درآمد و گفت این چیزهایی که میگویی حقیقت ندارد، پدرم فیلم را دیده و این فیلم داستان دیگری دارد. من هم کم نیاوردم و به آن پسر جواب دادم که پدرت اشتباه داستان را تعریف کرده است.
فخیمزاده تأکید میکند که آنقدر این کار را تکرار کرده که خودش هم داستانهای تخیلیاش از ماجراهای فیلم را باور کرده است. این ماجراها برای کارگردان سریالهای "تنهاترین سردار" و "ولایت عشق" چندان هم عجیب نیست.
عشق به سینما و یادگیری هنر بازیگری او را به کلاسهای حمیدسمندریان میکشاند. فخیمزاده میگوید: «برای ورود به دوره بازیگری باید 20 تومان پول میدادم. می دانستم که مادرم آرزو دارد که من رشته پزشکی در دانشگاه قبول شوم. پس پیش مادرم رفتم و گفتم که کلاسهای تقویتی برپا شده است که برای ورود به رشته پزشکی خیلی خوب است. به این بهانه پول را از مادرم گرفتم و در کلاسهای سمندریان ثبت نام کردم؛ اما مدتی بعد کارت کلاسهای بازیگری از داخل جیبم لو رفت و مجبور شدم که کلاس بازیگری را رها کنم.»
شنیدن اینکه فخیمزاده دانشجوی پزشکی بوده است، مخاطب و بیننده را متعجب میکند. فخیمزاده تعریف کرد که رشته پزشکی را در دانشگاه قبول میشود و 2 سال هم در این رشته تحصیل میکند اما از آنجایی که علاقه نداشته است، پزشکی را رها میکند و به سربازی میرود. بعد از سربازی رشته ادبیات را قبول میشود و بعد از مدت کوتاهی با آشنایی با رشته هنرهای دراماتیک به تحصیل در رشته تئاتر به طور همزمان با ادبیات میپردازد. این بخشی از دوران جوانی کارگردان فیلم سینمایی "شتابزده" است.
بخشهایی از سینمایی "شتابزده" از مانیتور بزرگ استودیو پخش میشود. چیزی که از این فیلم که در دوران 10 یا 11 سالگیام از تلویزیون دیدهام مربوط به یک مرد ثروتمند است که متوجه میشود به زودی بخاطر یک بیماری صعبالعلاج خواهد مرد پس به یکباره راه و روش دیگری در زندگی برمیگزیند. اما پخش فیلم تئاتر "آفتابپرست و چوپان"، فخیم زاده را متعجب میکند. این از آن نمونههای زیرخاکی ویژه این برنامه تلویزیونی است که هر میهمانی را متعجب میکند.
به قسمت ورزش و سابقه کارگردان فیلم "مسافران مهتاب" میرسیم. سالها پیش در یک گفتوگویی در یک برنامه تلویزیونی شنیده بودم که فخیمزاده کاراتهکار است و دان 3 سبک شوتوکان دارد؛ وقتی علیمردانی از او درباره کاراته میپرسد، فخیمزاده لبخندی میزند و میگوید که کمربند مشکی دان6 کاراته را دارد و همچنان هم در این رشته ورزشی فعال است. از آن سالی که من شنیدم، فخیمزاده دان 3 دارد تا این لحظه آنقدر زمان گذشته است که او بتواند با همه سختکوشیهایش به دان 6 ارتقاء یابد.
همهچیز برای فخیمزاده از یک پیادهروی در خیابان مطهری شروع شد جایی که او قدم در باشگاه کاراته زیرنظر استاد فرهاد وارسته نهاد و در آنجا با آموزشهایی آشنا شد که نمونه آنها را در دانشگاه به عنوان باله، یوگا و تمرکز حواس دیده بود.
صحنههایی از فیلم "تشریفات" پخش میشود و بعد علیمردانی از فیلم "مسافران مهتاب" و شخصیت «نمکی» که فخیمزاده نقش آن را بازی میکند و تمجید میکند.
فخیمزاده را تا قبل از بازی در سریال "مختارنامه" که نقش «عمربن سعد» را بازی کرد؛ اکثر مخاطبان تلویزیون به نام «نمکی» شخصیتمحوری سینمایی "مسافران مهتاب" میشناختند. اما با عدم پخش مجدد این سینمایی در سالهای اخیر و بازی خوب فخیمزاده در نقش عمربن سعد مردم اغلب ترجیح میدهند که او را در نقش «عمربن سعد» به یاد آورند. اما او درباره تأثیر "مسافران مهتاب" در روند حرفهای کارش تأکید زیادی دارد و میگوید که چگونه در این فیلم برای اولین بار به جای خودش حرف زده است و کار دوبله و صداگذاری این فیلم برای او که تجربهای در این کار نداشته است چقدر سخت بوده است.
چندین صحنه از فیلمهای دیگری از این کارگردان بر صفحه مانیتور دکور صحنه پخش میشود. فیلمهایی مانند: تفنگدار، خواب و بیدار، فوق سری و .... تا اینکه نوبت به چگونگی ساخت اولین سریال تاریخی این کارگردان رسید. تا قبل از این فرصت نکرده بودم که قابهای کوچک و بزرگ روی دکور دیوار خیابان حسنآباد را نگاه کنم. عکسهایی از صحنه فیلم و سریالهای قدیمی که یکی از آنها عکسی از مهدی فخیمزاده در نقش «شمربن ذی جوشن» در سریال "تنهاترین سردار" بود. فیلم تئاتری از این بازیگر و کارگردان دیدیم که خودش نیز از دیدن آن تعجب کرد.
و حالا نوبت سریال "تنهاترین سردار" است؛ من خودم نیز هرگز نمیدانستم که فخیمزاده کارگردان دوم این سریال بوده است. ماجرا را فخیمزاده اینگونه تعریف میکند که روزی حیدریان معاونت سیما مرا به دفترش دعوت کرد و درباره ساخت سریال امام حسن(ع) صحبت کردیم. من اول گمان کردم که احتمالاً مرا برای مشاوره این سریال میخواهد و از آنجایی که او به من لطف بسیاری داشته، از اول تصمیم گرفتم که به این درخواست حیدریان نه نگویم اما در پایان صحبتها متوجه شدم که حیدریان از من میخواهد که کارگردانی این سریال را بر عهده بگیرم.
سرصحنه رفتم و لوکیشن را دیدم. مدتها بود که ساخت سریال متوقف شده بود. راشهایی که پیش از این گرفته بودند را بازبینی کردم و احساس کردم که سبک کارگردانی من با این راشهای فیلمبرداری شده همخوانی ندارد. از طرفی احساس کردم که فیلمنامه نوشته شده هم برای کار من مناسب نیست پس بعد از مشورت با حیدریان قرار بر این شد که همهچیز را از اول شروع کنیم.
همان لحظه که متوجه شدم پیش از فخیمزاده شخص دیگری ساخت سریال امام حسن(ع) را شروع کرده بود در اینترنت جستجویی کردم اما به هیچ اسم و موضوعی در اینباره نرسیدم. شاید این برای اولین بار بود که فخیمزاده به این موضوع اشاره میکرد اما او به کارگردان قبلی این سریال و علت متوقف شدن آن هیچ اشارهای نکرد.
فخیم زاده درباره کتابی که از خاطرات خودش با عنوان «من و سینما» نوشته است میگوید. بخش مربوط به فیلم "تاواریش" آماده پخش میشود. این فیلمی بود که فخیمزاده سال 72 هم نویسندگی و هم کارگردانی آن را برعهده داشت.
گفتوگوی تلویزیونی فخیمزاده پیش میرود و کارگردان "تاواریش" از سختیهای تولید این سینمایی میگوید و همچنین از خاطره آسیب دیدن پایش در صحنه فیلمبرداری سریال "ولایت عشق". موضوع که به سریال "ولایت عشق" و صحنه فیلمبرداری مراسم نماز باران با 3000 هنرور میرسد؛ حاتمی کارگردان از علیمردانی میخواهد که از میهمان بپرسد «کدام یک از صحنههای این سریال را لحظه طلایی آن میدانید؟»
صحبتها رو به پایان است و فخیمزاده بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون به استقامت و پشتکار اشاره میکند. براستی استقامت و پشتکار کلید موفقیت هرکاری است. برای دانشجوی انصرافی رشته پزشکی که کارگردان سریالهای «تنهاترین سردار» و «ولایت عشق» شد.
این گفتوگوی تلویزیونی به پایان میرسد...
مهدی فخیمزاده در حالی خاطرات و نوستالژیهایش را در برنامه "چهل تیکه" مرور کرد قرار است به زودی به تلویزیون برگردد؛ همانطور که در گفتوگوی دیگر تلویزیونی به این نکته اشاره کرده به زودی همکاری جدیدی با تلویزیونیها خواهد داشت.
انتهای پیام/