«بشنو این نی چون حکایت میکند»؛ نگاهی به تکامل مثنوی در دوران معاصر
«بشنو این نی چون حکایت میکند» گزارشی مفصل است از سرنوشت قالب مثنوی در دوران معاصر. نویسنده در این کتاب کوشیده تا تغییر محتوا و تکامل مثنوی در دوران حاضر را با بررسی نمونههای متعدد نشان دهد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در زبان و ادبیات فارسی، مثنوی یکی از باشکوهترین و شورانگیزترین قالبهای شعری به شمار میآید که در آن سرگذشت اجتماعی و تاریخی و هویت ملی و اندیشه و خیال، و جهانبینی و شیوۀ زندگی جمعی و کنش و منش مردم ایران به تصویر کشیده شده است. مثنوی سرگذشتی پر افت و خیز دارد که گاه در قامت حماسی و با چکاچک شمشیرها و منش پهلوانان به گوش میرسد، گاه در چهره مجنون جدا افتاده از لیلی، سراسر عاشقانه و عارفانه میشود و گاه نیز در جهت سلوک اجتماعی و نقد سیاسی رخ مینماید.
عزتالله فولادوند، نویسنده و پژوهشگر، در کتاب «بشنو این نی چون حکایت میکند؛ نیستانی از مثنوی معاصر» تلاش کرده تا نگاهی بیندازد به مثنوی در روزگار معاصر و تحول اندیشه در این قالب شعری. نویسنده برای رسیدن به این هدف، نمونههای مختلفی از مثنوی و مثنویسرایان را بررسی کرده است. فولادوند در مقدمه، دلیل نگارش کتاب حاضر را اینطور توضیح میدهد:
الف) گلچین و گزیدهای از مثنوی شاعران همروزگارمان فراهم آید تا دوستداران و شیفتگان زبان و ادب فارسی، به ویژه جوانان را، از مراجعه به انبوه دیوانها و دفترها و مجموعه اشعار سرایندگان این سده که دارد به پایان میآید، بینیازی بخشد.
ب) بگوید که قالب کهن مثنوی، مانند غزل، در کنار قالب و فرم تازهای که نیما یوشیج ابداع و پیشنهاد کرد و با اقبال مشتاقانهای روبرو شد، همچنان میتواند به کار خود ادامه دهد. به شرط آنکه با ذهن و زبان و نگاه تازه، به هستی، و توجه به واقعیتها و خواستهای جامعه در حال دگرگونی، به کار گرفته شود. نه اینکه کالبد زشت و جانآزار تقلید، تکرار و ابتذال باشد.
پ) نشان دهد که «مثنوی» بیگمان و تردید، صرفاً زاییده و پدیدهای است محصول اندیشه و خیال، و ذهن و زبان اقوام ایرانی، که ریشه و پیشینهاش بازمیگردد به زبان و ادبیات پیش از اسلام ایران باستان. بنابراین کمترین پیوند و نسبتی با زبان و شعر تازیان نداشته و ندارد. در اثبات این مطلب دکتر خانلری به نقل از کریستن سن میگوید: «... بحر متقارب و حتی شکل مثنوی، در زمانی به پیش از اسلام وجود داشته و قافیه را نیز به کار بردهاند». زهرا خانلری(کیا)، در کتاب «فرهنگ ادبیات فارسی دری» آورده است که «مثنوی یکی از قالبهای خاص شعر فارسی، که در زبان عربی نیز به تقلید فارسی ساخته شده است و آن را «مزدوجه» خواندهاند».
دکتر شفیعی کدکنی بر این باور است که: مثنوی از قدیمیترین روزگاران، در شعر فارسی وجود داشته و در نخستین نمونههای شعر فارسی، که شعرهای شاهنامه مسعودی مروزی است این قالب را مشاهده میکنیم. ...
مناسب این هدفهای اصلی، در نخستین بخش کتاب- حکایت مثنوی- پس از گزارشی مجمل پیرامون جایگاه ارجمند مثنوی و کارکرد شگفتانگیز آن، در تصویر و توصیف منظم و ماندگار سرگذشت اقوام ایرانی، از عصر اساطیر و حماسه و تاریخ تا بدین روزگار، بنا به آنچه در فرهنگها و لغتنامههای معتبر ثبت شده، تعریفی کوتاه آمده است، از معنا و مفهوم واژه «مثنوی»، آنگاه به لحاظ موسیقایی سخن از: «آهنگها و گوشههایی است که براساس موسیقی بیرونی- وزن عروضی- مثنوی ساخته شدهاند».
نویسنده در این کتاب هم از شاعران و آثار قصیدهسرایان بزرگی چون ملکالشعرای بهار، ادیبالممالک فراهانی، فرخ خراسانی، مهدی حمیدی شیرازی و مهرداد اوستا و هم غزلپردازانی چون شهریار، عماد، رهی معیری، سایه، سیمین بهبهانی، منزوی، محمدعلی بهمنی و ... یاد کرده است. بخش دیگر از مثنویهای ارائه شده به آن دسته از نوپردازانی اختصاص دارد که در قالب نیمایی و سپید از سرآمدان روزگارند که از این موارد میتوان به نیما، احمد شاملو، اخوان ثالث، شفیعی کدکنی، منوچهر آتشی، فروغ فرخزاد، فریدون مشیری و ... اشاره کرد.
نویسنده در ادامه کتاب در گزارشی مفصل به آبشخور برخی از آثار مانند «کفشهای ابوالقاسم طنبوری» از ادیبالممالک فراهانی، «قناری من» اثر حسین مسرور و «رنج و گنج» بهار اشاره میکند. شرح احوال و معنای برخی از اصطلاحات از دیگر بخشهای این کتاب است.
نشر برسم کتاب حاضر را در 500 نسخه و در 825 صفحه در دسترس علاقهمندان به فرهنگ و ادب فارسی قرار داده است.
انتهای پیام/