تکلیف نامشخص مفهوم تهیهکننده و شگفتیهای یک تئاتر
نمایش «کاپیتان ناصر» به تهیهکنندی یک واینر اینستاگرامی، خبر از پسرفت در تئاتر است، پسرفتی که ناشی از عدم تعین تکلیف نقش تهیهکننده توسط دولت است.
خبرگزاری تسنیم - احسان زیورعالم
«نویسنده و کارگردان تئاتر کمدی ترکی «کاپیتان ناصر» با بیان اینکه این نمایش کمدی یکشنبه 24 آذر در مرکز همایشهای بینالمللی خاوران تبریز اجرا میشود، گفت «گنجایش سالن 1370 نفر است که معادل اجرای 20 روزه در سالنهای کوچکتر است.»
شاید ظاهر خبر چندان عجیب نیاید؛ اما رویدادهای حوالی نمایش «کاپیتان ناصر» خبر از پدیدههای تازهای میدهد. نمایشی که توسط رسول ایرانزاد، نویسنده و کارگردان نسبتاً شناخته شده تئاتر تبریز تولید شده بود، برآمده از فعالیتهای یک اینفلوئنسر اینستاگرامی بود. علی جلیلپور نامی بود که کمتر در خبرها از او یاد میشود. در نشست خبری که در تبریز تدارک دیده میشود، خبری از صحبتهای او نیست. حتی در خبر استانی تسنیم نیز صرفاً گفتههای کارگردان نمایش درج میشود.
علی جلیلپور، مشهور به تایماز ادمین صفحهای در اینستاگرام است. جلیلپور پیرو برخی دیگر از واینرهای اینستاگرامی با دوبله ویدئوهای وایرال شده به زبان آذری برای خودش مخاطب بسیاری جذب کرده است. دقت داشته باشیم او هیچ نسبتی با تئاتر ندارد. صفحهای که به واسطه دنبالکنندگان بسیارش قرار بود پشتوانه یک نمایش باشد. موضوع زمانی جالب میشود که در کهکشان فکری تهیهکننده نمایش شکستن تعداد مخاطب اهمیت بیشتری نسبت به آنچه روی صحنه میرود، پیدا میکند. او در یک ویدئوی منتشر شده در فضای مجازی پس از پایان نمایش اعلام میکند رکورد تماشاگر یک نمایش را شکسته است. هر چند ادعای گروه «کاپیتان ناصر» در باب رکوردزنی تعداد تماشاگر خلاف واقع بود - چرا که رکورد در دست نمایش «بینوایان» و «عروسک مردگان» با 2500 نفر در یک شب و در سالهای دور نمایش «بینوایان» بهروز غریبپور در سالن آوینی فرهنگسرای بهمن با 1550 نفر ظرفیت صاحب رکورد بودهاند -؛ اما آنچه اهمیت داشت ارزشی کیفی نمایش بوده است.
هنر تئاتر محصول یک امر تکوینی است، یعنی نمایشی که در شب نهایی خود روی صحنه میرود باید به مراتب کاملتر از نمایشی باشد که در شب نخست روی صحنه رفته است. کارگردان یک نمایش در طول اجرای خود مدام میتواند اثرش را بازسازی کند و به شرایط را برای بهبود اثر خود مهیا کند. ایرانزاد مدعی میشود که نمایشش در یک اجرا مخاطبی به اندازه 20 شب خواهد داشت؛ یعنی 20 شب اجرا در یک سالن با 68 نفر ظرفیت. این قیاس که برآمده از همان تفکر اینستاگرامی پشت نمایش است فاقد این دیدگاه است که کارگردان در حال قیاس یک سالن آماتوری در مقابل یک سالن حرفهای است.
فرایند جالب نمایش زمانی جذابتر میشود که گروه برای جلب مشروعیت به یک واینر اینستاگرامی پناه میبرد. این واینر در فیلمی که توسط رسانههای تبریزی منتشر شده است مدعی میشود آخرین نمایشی که تماشا کرده است با هزینه 13میلیارد تومان نتوانسته است چنین مخاطبی را جذب کند. هر چند این شخصیت اینستاگرامی نامی از این نمایش نمیآورد و نمیگوید عدد مورد نظر را به واسطه چه رابطهای میداند؛ باز ارزش یک کار هنری را در قالب ژورنالیسم کاذب اینستاگرام تعریف میکند.
حالا کافی است به فیلمها و تصاویر منتشر شده از این نمایش نگاهی بیاندازیم تا به راحتی حضور بوم صدا و صدابردار سرصحنه را شاهد باشید. نمایشی که درباره خروج یک گروه به سردستگی کاپیتان ناصر برای یافتن سرزمینی تازه در دوران کلاسیک است، با حضور یک بومگردان امروزی تمزیج میشود. گروه مدعی است علت چنین امری نبود امکانات صوتی در سالن بوده است، سالنی که ادعا میشود سالن تئاتر است. یک سالن تئاتر در وهله نخست یک سالن آکوستیک است که در آن نیازی به استفاده از تقویتکنندههای صوتی نیست؛ اما در همان نمایشهای مشهور پرمخاطب، گروهها از HF برای تقویت صوتی بازیگران بهره بردهاند، چیزی که گویا گروه نمایشی بدان توجهی نداشتهاند.
رویکرد اینستاگرامی که شاید شروعش با حضور محمدامین کریمپور در نمایش منهدم شده «هفت شهر عشق» رقم خورد، کار را به جایی میبرد که ارکان تئاتر، به عنوان یک هنر پیشرو، بدل به یک فاجعه پسرو شود. کافی است به نگاه مردم و مخاطبان این نمایش پرمخاطب در اینستاگرام رجوع کنیم، نظراتی که پای خبر یک خبرگزاری حامی این نمایش نگاشته شده است.
مشخص است انتقادها به نمایش عموماً به فرایند ضعیف تولید، اجرای مملو از ایراد و سیطره اینستاگرام بر یک اجراست. هر چند نقدهای مثبتی درباره این نمایش وجود دارد؛ ولی این نظرات بیشتر برآمده از خندیدن به طنز نمایش بوده است که باز در انتقادها میتوان دریافت برآمده از شوخیهای سخیف بوده است.
خطر نمایشی چون «کاپیتان نصر» را نباید در اثر روی صحنه یا گروه هنری تولیدکننده آن جستجو کرد. خطر اصلی در این است که تهیهکنندگی این نمایش برعهده فردی است که نسبتی با بازار تئاتر ایران ندارد. در دستورالعمل تازه اداره کل هنرهای نمایشی وزیر ارشاد برای حفظ ارزش هنری تئاتر به سراغ محدود کردن کارگردانان رفته است؛ در حالی که در پنج سال گذشته ارزش هنری آثار تئاتری اساساً از چنگ کارگردانان خارج شده و به سمت مناسبات بیمار بازاری رفته است که تحت سلطه مفهوم بیمعنایی به نام تهیهکننده است. در این دستورالعمل هیچ قید و بندی در حوزه تهیهکنندگی درج نشده است. تهیهکنندگی در ایران هیچ تعریفی ندارد و هیچ ناظری بر عملکرد این حرفه وجود ندارد. به عبارتی دولت نه حاضر است برای مشروعیت تهیهکنندگی اقداماتی ترتیب دهد و نه قصد برخورد به رفتار تهیهکنندگان در تئاتر دارد.
نتیجه چنین امری محصول فوق است. نمایشی که میتوانست استانداردتر برپا شود، در حیطه تهیهکنندگی غیرعلمی به اثر قابلتوجهتر بدل شود و مشروعیتش را نه از اینستاگرام که از مخاطبانش به دست میآورد. به هر روی، دولت هیچ برنامهای برای تهیهکنندگان تئاتر ندارد.
انتهای پیام/