گزارش تاریخی| «محمدعلی فروغی» و پیمانی که متفقین را در ایران ماندگار کرد
"محمدعلی فروغی" نخستوزیر پهلوی اول و دوم که ادعا میشود مانع از تجزیه ایران در حمله متفقین به ایران شد، پیمان سهجانبهای به کشور تحمیل کرد که تا مدتها ایران در اشغال متجاوزان باقی ماند.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم - چهار ماه پس از حمله متفقین به ایران و دو ماه پس از روی کار آمدن محمدرضا پهلوی، محمدعلی فروغی معروف به ذُکاءالمُلک که آن زمان نخستوزیر ایران بود و در دوران پهلوی اول در دو نوبت عهدهدار این مسئولیت بود، پیمان سهجانبه بین ایران، انگلیس و شوروی را برای تصویب به مجلس ارسال کرد.
این پیمان در 9 فصل تدوین شده بود و اگرچه در این پیمان تمامیت خاک ایران و حاکمیت و استقلال سیاسی ایران محترم شمرده شده بود، اما ایران هم متعهد شد که اجازه استفاده از راهها و سیستمهای مخابراتی کشور را به آن دو کشور بدهد، نیازهای نیروهای روس و انگلیس از جهت نیروی کار و ابزار مورد نیاز تامین کند و سانسور گستردهای در مطبوعات به وجود بیاورد.
طبق پیمان مذکور قرار بود نیروهای روس و انگلیسی شش ماهه خاک ایران را ترک کنند، اما آنان در اجرای تعهدات خود خُلف وعده کردند و نیروهای روس تا مدتها پس از پایان جنگ خاک ایران را ترک نکردند.
** شاه ویترینی و حکمرانی سفارتخانهها
با اشغال ایران توسط متفقین و برکناری رضاشاه توسط همان کسانی که او را به قدرت رسانده بودند، اگرچه محمدرضا پهلوی (فرزند رضاشاه) شاه ایران شد، اما ایران برای مدتی (از شهریور 1320 تا سال 1326) به صحنه رقابت انگلیس، آمریکا و شوروی تبدیل شد و امور کشور را سفارتخانههای سه کشور اشغالگر به دست گرفتند.
ایران اگرچه در خصوص جنگ جهانی دوم اعلام بیطرفی کرده بود، اما به بهانه حضور ستون پنجم آلمان و بسته نشدن سفارتخانههای اتریش و آلمان به کشورمان از سوی متفقین مورد حمله قرار گرفت؛ البته هدف اصلی آنان کمکرسانی به شوروی و دستیابی به ذخایر نفتی ایران بود.
اشغال ایران منجر به قحطی، بیماری و نابسامانیهای اقتصادی در کشور شد. همچنین روابط تجاری و بازرگانی ایران با کشورهای اروپایی مسدود و محدود شد و ایران در تهیه برخی از اقلام ضروری و حیاتی مانند مواد غذایی درمانده شد. وسایل حمل و نقل زمینی و راهآهن هم که باید برای جابجایی نیازهای ضروری مردم استفاده میشد، در اختیار متفقین قرار گرفت.
نیروهای اشغالگر اقدام به جمعآوری غلات و به خصوص گندم ایران کردند که مردم در تهیه نان دچار مشکل شدند. سال 1322 شوروی حدود یکصد هزار تُن غله را از ایران خارج کرد و این غیر از غلهای بود که از ایران خریداری کرده بود. سقوط ارزش ریال، فقدان امنیت، نابودی درآمدهای دولت، ورشکستگی اقتصادی، قحطی و بیماری از جمله آثار مهم و مخرب اقتصادی اشغال ایران توسط متفقین است.
سقوط دیکتاتوری رضاخان اتفاق خوشایندی برای مردم ایران بود؛ اما اشغالگری متفقین و دخالت آنان در تصمیمات اساسی کشور، فرصتی که میتوانست منجر به نتایج مثبت شود را به یک بینظمی بزرگ تبدیل کرد. دوران اشغال ایران توسط متفقین به دوران بیثباتی ایران تعبیر میشود. از شهریور 1320 تا بهمن 1324، نُه کابینه پی در پی روی کار آمدند و یکی پس از دیگری سقوط کردند.
بینظمی و آزادیِ در ابتدای دوره پهلوی دوم منجر به ظهور نشریات و احزاب متعدد در کشور شد؛ به گونهای که طی مدت 6 سال، 600 نشریه در ایران فعال شدند؛ اما بسیاری از نشریات و احزاب وابسته به اشغالگرها بودند و منافع آنان را پیگیری میکردند. از جمله احزابی که در این دوره به وجود آمدند حزب توده، حزب ایران، حزب پان ایرانیسم، حزب ملت ایران، حزب زحمتکشان، حزب نیروی اسلام، حزب سوسیالیزم ملی کارگران ایران (سومکا)، حزب آریا، حزب ذوالفقار، حزب دموکرات قوام، حزب دموکرات آذربایجان و حزب اراده ملی بودند. حزب توده مهر 1320 آغاز به کار کرد و از همان ابتدا آشکارا از منافع شوروی حمایت و پیگیری کرد.
تانکهای انگلیسی در راه فتح تهران در شهریور 1320
نمایندگان مجلس سیزدهم که عمده افراد آن وابسته به دربار پهلوی بودند، پیمان را تصویب کردند و به امضای دولتهای شوروی، انگلیس و آمریکا رسید.
این پیمان در ظاهر به نفع ایران بود، اما نه تنها تا پایان جنگ دست سه دولت به بهانه سیاستهای جنگی در همه امور کشور باز گذاشته شد، بلکه بعد از جنگ هم موضوع خروج نیروهای بیگانه از ایران به خصوص شوروی از خاک ایران به یک بحران و مشکل اصلی تبدیل شد.
آمریکا هم که از صدمات جنگ جهانی دوم در امان مانده بود و در پی به دست آوردن جای پای محکمی در ایران بود، در سال 1321 با تکیه بر پیمان اتحاد سهگانه و به بهانه کنترل حمل محمولات نظامی به شوروی، تسلط خود را بر سیستم حمل و نقل راهآهن سراسری ایران از دریای مازندران تا خلیج فارس برقرار کرد؛ بدون اینکه دولت ایران در سیاستهای حمل و نقل کمترین دخالتی داشته باشد.
انگلیس هم که از گذشته منافع ویژهای در ایران داشت، تمامی تلاش خود را برای حفظ این منافع و توسعه آن به کار گرفت. تسلط بر راههای کشور، تاسیس یک سازمان بزرگ حمل و نقل زمینی، بهکارگیری هزاران کامیون در سراسر کشور برای اهداف جنگ و خروج آنها از فعالیتهای اقتصادی کشور، دستگیری و زندانی کردن اتباع ایران در داخل کشور به بهانه طرفداری از آلمان و دخالت در عزل و نصب وزرا و استانداران از جمله پیامدهای حضور انگلیس در ایران و پیمان سهجانبه است.
روسها هم در این رقابت عقب نماندند و از ابتدای ورود ارتش سرخ شوروی به ایران مانند انگلیسیها در پی تثبیت و توسعه منافع خود در ایران بودند.
پس از پایان جنگ جهانی دوم و تسلیم شدن آلمان، متفقین در پتسدام آلمان کنفرانسی برگزار کردند. بین اعضای کنفرانس در مورد تخلیه ایران یادداشتی به امضا رسید که طبق آن ایران طی سه مرحله تخلیه میشد.
در مرحله نخست نیروهای انگلیسی و روسی شهر تهران را ترک میکردند. در مرحله دوم هم بخشی از نیروهای انگلیسی در آبادان و مناطق نفتی جنوب و بخشی از نیروهای شوروی در شمالشرقی و شمالغربی ایران باقی ماندند. در مرحله پایانی نیز نیروهای روس و انگلیس همزمان ایران را ترک میکردند. اما شوروی از اجرای تعهدات سر زد و تا سال 1326 خاک ایران را ترک نکرد.
بدین ترتیب پیمانی که باید در ظاهر به نفع ایران تمام میشد، علاوه بر مصیبتهایی که برای اقتصاد ایران و مردم به همراه آورد، با پیمانشکنی طرفها هم روبرو شد.
محمدعلی فروغی که به انگلیس وابسته بود و به اوضاع ایران هم آگاه بود، واسطه شد تا محمدرضا پهلوی بعد از پدرش شاه ایران شود
** سیاستمدارِ فراماسون
محمدعلی فروغی نقش مهمی در انتقال قدرت از رضاشاه به محمدرضا پهلوی و تحمیل پیمان سهجانبه به مردم ایران داشت. او یکی از چهرههای شاخص فراماسونری در ایران است که ارتباط نزدیکی با انگلیسیها داشت.
برخی از فروغی به عنوان فردی که مانع از تجزیه ایران شد یاد میکنند و در این رابطه به دو اقدام مهم او در انتقال قدرت از رضاشاه به فرزندش و تحمیل پیمان سهجانبه اشاره میکنند؛ اما در این رابطه باید عنوان کرد که متفقین به هیچ وجه مایل نبودند که ایران تجزیه شود؛ چرا که تامین منافع آنان یعنی پشتیبانی از شوروی و دریافت نفت ایران در گرو ایرانی امن و آرام بود.
آنان رضاشاه را کنار گذاشتند، چون مردم ایران از اقدامات او به شکوه آمده بودند و قیامهایی علیه دیکتاتور پهلوی شکل گرفته بود که اگر آن قیامها ادامه مییافت و اعتراضات مردمی شکل میگرفت، ساختار سیاسی ایران دچار هرج و مرج میشد و کنترل از دست اشغالگران و سفارتخانههای آنان خارج میشد.
پیمان سهجانبهای هم از سوی فروغی به مجلس شورای ملی که بیشتر نمایندگان آن وابسته به دربار بودند، ارسال شد و به تصویب رسید، در ظاهر به نفع ایران و حفظ حاکمیت ایران بود، اما این پیمان موجب دستاندازی بیشتر اشغالگران به امکانات کشور را فراهم کرد.
انتهای پیام/