یادداشت| حمله به «بگرام» و یک پاسخ روشن به دروغ ترامپ

یادداشت| حمله به «بگرام» و یک پاسخ روشن به دروغ ترامپ

گروه طالبان در حالی حمله به پایگاه نظامیان آمریکایی در بگرام را به عهده گرفته که مدت زمان زیادی از سخنرانی جنجالی دونالد ترامپ در این پایگاه نمی‌گذرد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، صبح روز گذشته منابع خبری از وقوع یک انفجار قوی در نزدیکی پایگاه نظامیان آمریکایی در منطقه بگرام ولایت پروان افغانستان خبر دادند. انفجاری که پس از ساعتی مشخص شد حاصل از انتحار یک خودروی بمب‌گذاری شده افراد گروه طالبان و با هدف ورود سایر نظامیان این گروه به پایگاه بگرام و در نزدیکی یک کلینیک نیروهای خارجی به وقوع پیوسته است.

جدای از بحث طراحی و چگونگی اجرای این حمله در محیط کاملا امنیتی و محافظت‌شده بگرام و حتی بدون توجه به تلفات و خسارات ناشی از این حمله، آنچه مهم به نظر می‌رسد زمان و مکان وقوع آن است.

از لحاظ زمانی این حمله درست زمانی به وقوع پیوسته است که نمایندگان سیاسی گروه طالبان به رهبری ملاعبدالغنی برادر در دوحه پایتخت قطر در حال برگزاری مذاکرات مستقیم با زلمی خلیل‌زاد نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا برای صلح افغانستان بودند.

وقوع این حمله، هدف آن و زمان وقوع‌اش به شدت قابل اهمیت و بررسی است که در این نوشتار به اختصار به آن پرداخته خواهد شد.

زلمی خلیل‌زاد تا پیش از توقف مذاکرات مستقیم میان آمریکا و طالبان توسط دونالد ترامپ، توانسته به روش‌های مختلف نمایندگان سیاسی طالبان را به این جمع‌بندی برساند که فضا برای امضای توافق صلح آماده است. بی‌شک دو طرف نیز برای امضا توافق در دور نهم مذاکرات آماده بودند که دو عملیات امیدها را ناامید کرد.

پس از پایان دور نهم مذاکرات و زمانی که خلیل‌زاد تقریبا با خیال آسوده به کابل سفر کرده و رایزنی با مقامات کابل برای تن دادن آنها به توافق صلح میان واشنگتن و طالبان به اتمام رسانده بود، در چند روز پیاپی حملاتی هدفمند علیه کاروان نظامیان آمریکایی و حتی سفارت آمریکا در کابل به وقوع پیوست که همین موضوع هم به بهانه‌ای برای ترامپ جهت توقف مذاکرات تبدیل شد.

مذاکرات مستقیم طالبان و آمریکا پس از آن متوقف شد اما خلیل‌زاد تمام تلاش خود را به کار بست تا مذاکرات را مجددا از سر گیرد.

او به کابل و اسلام‌آباد سفر کرد و در نهایت توانست موافقت رهبران کابل برای آزادی انس حقانی و تبادل وی با دو اسیر خارجی نزد طالبان را جلب کند و همین موضوع را بهانه‌ای برای آغاز مذاکرات مجدد و مستقیم با طالبان قرار دهد.

او همچنین توانسته بود ترامپ و دستگاه سیاست خارجی آمریکا را قانع کند که به آغاز مجدد مذاکرات راضی شوند که در نهایت این اتفاق افتاد و از حدود پنج روز پیش مذاکره مستقیم وی با ملاعبدالغنی برادر و تیم همراهش در دوحه از سر گرفته شد.

خلیل‌زاد و ترامپ این وعده را به رهبران کابل داده بودند که در این دور از مذاکرات دو موضوع عمده و اساسی را حل خواهند کرد: دخالت مستقیم دولت افغانستان در مذاکرات و اعمال آتش‌بس پیش از امضای توافق صلح میان آمریکا و طالبان.

 

گروه طالبان اما از همان زمان آغاز مذاکرات اعلام کرد که مذاکرات از همان جایی که متوقف شده از سر گرفته می‌شود و موضوعات پیشین قابل بحث نیستند یعنی بحث آتش‌بس و مذاکرات بین‌الافغانی پیش از این انجام شده و نیازی به بحث مجدد بر سر آن‌ها نیست.

آمریکایی‌ها این‌بار تلاش کردند با استفاده از ابزار رسانه و تکنیک‌های عملیات روانی هم‌زمان با مذاکره بحث آتش‌بس را به نوعی به صورت نرم به خورد طالبان داده و نمایندگان این گروه را براساس عملیات گسترده رسانه‌ای که انجام شده برای تن دادن به آتش‌بس پیش از امضای توافق راضی کنند.

ترامپ خود پبشگام و عمل‌کننده نخست این عملیات روانی بود. او با سفر به پایگاه بگرام رسما اعلام کرد که طالبان که پیش از این با موضوع آتش‌بس مخالف بودند تحت فشارهای آمریکا به آتش‌بس رضایت داده و به همین خاطر دور جدید مذاکرات با آن‌ها آغاز می‌شود.

در واقع ترامپ در حالتی پیروزمندانه اعلام کرد یا به عبارتی با دروغ گفت که چون طالبان آتش‌بس را پذیرفته او هم راضی به آغاز مجدد مذاکرات با این گروه شده است.

اعلام این موضوع از سوی رئیس‌جمهور آمریکا به هر حال آن را باورکردنی می‌کرد اما در پس پرده ترامپ به راحتی بحثی کذب، آن هم برای اقناع افکار عمومی مطرح کرده بود.

از سوی دیگر چندتن از رهبران گذشته طالبان که سال‌هاست از این گروه جدا شده و در کابل فعالیت سیاسی می‌کنند این ماموریت را به عهده گرفته و رسانه‌های غربی در کنار آن‌ها حضور پیدا نموده و اعلام کردند دو طرف بر سر موضوع آتش‌بش به توافق رسیده‌اند. سخنان این افراد در مورد توافق آتش‌بس بلافاصله در صدر اخبار رسانه‌های غربی قرار می‌گرفت تا با یک پروپاگاندای رسانه‌ای آن را حتی برای طرف‌های مذاکره نیز باورپذیر کنند.

همه این موارد در کنار هم باعث شده بود تا افکار عمومی نیز این موضوع را بپذیرد که کار تمام و آنچه ترامپ در مورد آتش‌بس و مذاکرات اعلام کرده بود در حال وقوع است  اما حمله روز گذشته طالبان به پایگاه بگرام به کلی معادلات را بر هم زد.

اینکه افراد طالبان درست هم‌زمان با مذاکرات این حمله را انجام داده و هدف خود را پایگاه نیروهای آمریکایی قرار می‌دهند یک پیام اساسی برای مذاکرات صلح دارد؛ آن پیام این است که طالبان اگر مذاکره می‌کند، معنای این مذاکره و یا حتی توافق، "آتش‌بس" نیست. گروه طالبان می‌توانست این عملیات را در جای دیگر و در مقابل اهداف دیگر از جمله نیروهای نظامی افغان انجام دهد اما انتخاب پایگاه بگرام به عنوان هدف حمله در واقع پیام مهم دیگر است؛ آن پیام این است که طالبان هدف‌اش در نهایت نیروهای خارجی است و اگر با آمریکا مذاکره می‌کند این مذاکره به معنای "آشتی" هم نیست و به قول خودشان جهادشان در مقابل خارجی‌ها را ادامه خواهند داد.

طالبان در واقع با انجام این حمله در میانه مذاکرات مستقیم با آمریکا این پیام را آشکارا بیان می‌کند که مذاکراتش با آمریکا به معنای ایجاد خلل و شکاف در اهداف چند ساله گذشته این گروه در مبارزه با نیروهای خارجی نیست.

این دقیقا همان چیزی است که آمریکا به دنبال نتیجه‌برعکس آن از مذاکرات است؛ یعنی با مذاکره نشان دهد که طالبان با آمریکا آشتی کرده است و به بدنه میانی طالبان این پیام را برساند که رهبران شما در نهایت از در دوستی با واشنگتن وارد شده و آنها را از ادامه مبارزه با خود دلسرد کند.

حمله طالبان به بگرام یک پیام اساسی دیگر هم دارد؛ طالبان با انتخاب بگرام یعنی دقیقا محل آخرین سخنرانی ترامپ و اعلام رضایت طالبان به آتش‌بس در واقع پاسخی روشن به وی دادند که آنچه در سر می‌پروراند خیال بوده و آنچه به زبان آورده دروغ. حمله طالبان به بگرام به نظر تکلیف موضوع آتش‌بس را یک طرفه کرد و دروغ ترامپ در رابطه با رضایت طالبان به آتش‌بس پیش از توافق را عیان نمود.

یادداشت: سید حسام رضوی، کارشناس مسائل افغانستان

انتهای پیام/.

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران