کارگردان نمایش «نقلمکان»: کاش فردی تماشاخانهای برای دانشجویان تأسیس کند
فاطمه محمودی که به عنوان دانشجو در تالار مولوی اجرای «نقلمکان» را روی صحنه برده است، ابزار امیدواری میکند تماشاخانهای برای دانشجویان تأسیس شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، این روزها تالار مولوی میزبان نمایشی است از فاطمه محمودیان که برخلاف رویه اقتباس از متون خارجی، داستان مشهور «دارالمجانین» محمدعلی جمالزاده را دستمایه اقتباس قرار داده است. «نقلمکان» یک مونودرام براساس یکی از شخصیتهای داستان است. نمایش «نقلمکان» پیشتر در جشنواره مونولوگ دانشگاه هنر تهران مورد توجه قرار میگیرد و پس از گذشت زمان در تالار کوچک مولوی برای 15 شب موفق به اجرا میشود.
به بهانه اقتباس فاطمه محمودی از یک متن ایرانی با او گفتوگویی داشتیم تا درباره انگیزههایش در دراماتیک کردن متنی فارسی بگوید:
***
کمتر پیش میآید نمایشنامهنویسان به سراغ متون معاصر ادبیات ایران بروند، همواره موضعگیریهایی نسبت به این ماجرا وجود داشته و دارد. در چنین شرایطی چرا جمالزاده را انتخاب کردید؟
محمودیان: جمالزاده پدر داستان کوتاه فارسی است. خوشبختانه او را از طریق کتابهای فارسیِ مدرسه شناختیم. کتابهای او در دسترس بوده و هست. ابتدا «خلقیات ما ایرانیان» را خواندم. مضمون و ایدۀ نگارش این کتاب، نظرم را بسیار جلب کرد. همواره به ادبیات علاقه داشتهام و کوشیدهام به رابطۀ آن با تئاتر توجه کنم. مجموعهداستانِ «یکی بود، یکی نبود» را خواندم. سپس کلمۀ «دارالمجانین» -به عنوان نام یک اثر داستانی از جمالزاده- نظرم را جلب کرد. این داستان بلند را خواندم. پرسشی به ذهنم آمد: «چه باید بر یک آدم بگذرد تا ترجیح دهد دارالمجانین [بیمارستان روانی] را برای ادامۀ زندگی انتخاب کند؟» ایدۀ جمالزاده در ذهنم درخشید. آن را فرازمانی و فرامکانی یافتم و بَرَش داشتم.
با اینکه متن دارالمجانین سالهای سال است که منتشر و خوانده شده است؛ چرا به این نتیجه رسیدی اقتباسی دراماتیک از این اثر شاخص جمالزاده کنی؟
محمودیان: حقیقتاً نمیدانم. این را باید پرسید و بررسی کرد. چیزی که میتوانم بگویم این است که در روزگاری زیست میکنیم که از تنوع و تعدد آثار داستانی برخوردار است. با وجود این تنوع و تعدد، هر فرد، با توجه به دغدغههای اجتماعی و علائق شخصیِ خود، به سراغ یک اثر برای اقتباس میرود. من چون فضا و فرهنگِ طهران قدیم را بسیار دوست میدارم و جمالزاده و ایدههای ناب او را هم، به سمتِ «دارالمجانین» کشیده شدم. (البته شاید هم نویسندهای از این اثر اقتباس کرده باشد باشد و ما ندانیم.)
چرا در اشکال مختلف نمایشی برای این متن، مونولوگ را انتخاب کردید؟
محمودیان: ابتدا به نمایشنامهای با حدود ده پرسوناژ رسیدم. شخصیتها از داخل رمان گزینش شدند. سپس احساس کردم، به جز محمود، باقیِ شخصیتها اضافهاند. این حس را دنبال کردم و به این فکر کردم که شاید اگر یک نفر (همان کسی که خودخواسته به دارالمجانین میرود) سخن بگوید و از دیگر شخصیتها هم (که بر زندگیِ او مؤثر بودهاند) حرف بزند، درونمایۀ اصلی بیشتر آشکار میشود. این درونمایه، جدال عقل و جنون است. (این اثر را دارای درونمایههای اجتماعی، فلسفی، روانشناسانه، تاریخی و ... هم میدانم.)
شما از معدود دانشجویانی هستید که مونولوگ را از جشنواره مونولوگ به یک اجرای عموم سوق دادید؟ چرا دانشجویان نمیتوانند مونولوگهایشان را به مرحله اجرای عموم برسانند؟
محمودیان: به گمانم، موانعی که بر سر رساندن آثار دانشجویی به اجرای عمومی وجود دارند، دو دستهاند. یک دسته به مسائل و خصائص شخصی (کارگردان، اعضای گروه و شکل کار گروهیِ ایشان) مرتبط است. کار گروهی آسان نیست و گاه اعضای گروه نمیتوانند در کنار هم زیست کنند. دستۀ دیگر به شرایط اجتماعی، اداری و سیاستگذاریهای جامعۀ تئاتری مرتبط است. گرفتنِ اجرای عمومی، برای آثار دانشجویان، کار آسانی نیست. مسائل مالی، اداری و گرفتن نوبت اجرا در تماشاخانهها کار آسانی نیست. تشخیص و جداسازیِ سلیقه از نظر کارشناسی کار آسانی نیست. گذر از این خوانها، با رعایت ملاحظات اخلاقی و انسانی، کار آسانی نیست. یافتن تهیهکننده و یا اسپانسر کار آسانی نیست. تماشاخانههای دولتی نمایشهای زیادی را در نوبت اجرا دارند و تماشاخانههای خصوصی قیمتهای قابلتوجهی. بنابراین اجازه دهید تکرار کنم که گرفتنِ اجرای عمومی برای آثار دانشجویی کار آسانی نیست.
زمانی که تماشاخانههای خصوصی را دیدم با خود فکر کردم کاش فردی تماشاخانهای برای دانشجویان تأسیس کند؛ با شرایطی ویژه و مناسب. در این میان اتفاقاتی مانند «معرفی آثار از جشنوارهها برای اجرای عمومی» و تأسیس «امکان» برای گزینش آثار دانشجویی، به منظور اجرای عمومی، خوب هستند.
با اینکه اولین اجرای شما در دانشگاه هنر بوده، آیا شرایط برای اجرای عموم در خورشیدی مهیا بود؟
محمودیان: به گمانم این شرایط مهیا بود. اینکه دانشکدۀ سینما و تئاترِ دانشگاه هنر، سالن استاد خورشیدی را جهت اجرای عمومی به دانشجویان واگذار میکند، رخدادی قابلستایش است. از کسی که این ایده را داده و مدیریت این دانشکده ممنونم. این هم یکی از مواردی است که به دانشجویان جهت اجرای عمومی کمک میکند. حقیقتاً، گروهِ ما تالار مولوی را –برای این اجرا- در اولویت قرار داد. این سالن برای اکثر مخاطبانش شناختهشده و در دسترس است.
جمالزاده نویسنده طنازی هست و متونش بخشی از ادبیات طنز ایران به حساب میآید، آیا شما م به شوخطبعی این نویسنده در اجرا وفادار ماندهاید؟
محمودیان: نوشتن منودرام «نقل مکان»، مشقی بود جهت تمرینِ زبان تاریخی در نمایشنامه. کوشیدم از طریق زبان، به ساخت و پرداختِ فضا، زمان و مکانِ نمایشنامه بپردازم. فضای این نمایشنامه، کِشاشی میان عقل و جنون است. زمان، حدود هفتاد سال پیش و مکان، طهران قدیم است. البته من ایدۀ اصلیِ اثر، موقعیت و شرایط زیستِ شخصیت اصلی را محدود به زمان و مکانِ خاصی (فقط دهۀ سیِ شمسی و فقط تهران) نمیدانم. دیروز چنین شخصیتی وجود داشته، امروز وجود دارد و شاید فردا هم... .
انتهای پیام/